هدایت شده از کتابخانهی خیابان نوزدهمـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Just believe that's SPECIAL;)).
#Eye_catching
#Fact_time
پیچیدگی عرفانی
Just believe that's SPECIAL;)). #Eye_catching #Fact_time
در خصوص آدمای اطرافم این قضیه صادقه. این که تو اون آدم رو خاص میکنی و برات ارزشمند میشه.
و البته همین طور که میتونی خاصش کنی، این قضیه میتونه بالعکس بشه..
یه روزی میرسه که دیگه مهم نیست فردا چی پیش میاد، اونروز یا خیلی خوشبختی یا خیلی بدبخت.
#آل_پاچینو
شاد ماندن به هنگامی که انسان در گیرودار کارهای ملال آور و پر مسئولیت است، هنر کوچکی نیست.
#نیچه
آخرین سخن با زندانبان
میبینم از دریچهی زندان کوچکم
درختان
به من لبخند میزنند
و یاران و دوستانم
آمده بر در و بامها
میگریند برایم پنجرهها
و دعا میخوانند
از دریچهی زندان کوچکم
زندان بزرگ تو را میبینم.
#سمیح_القاسم
#شعر
https://eitaa.com/the_yellow_moon/2114
خیلی دلیل درست و قشنگی بود واقعا..
مخصوصا اشاره به اون نظم و افکار وسواس گونه.
حقیقتا خیلی لذت بردم از خوندنش.
و ممنونم 🤍
پیچیدگی عرفانی
: انسان حرفهایش ک نه ، گاهی صدایش تمام میشود... #bio
:
وقت رفتن کاش در چشمم نمیغلتید اشک؛آخرین تصویر او در چشمهایم تار بود
#bio
پشت هم شعر نوشتم كه بخوانی، خواندی؟
بغض کردم که ببینی و بمانی، ماندی؟
به خدا شعرترين شعرِ منی، میفهمی؟
هوس انگيزترين حسِ منی، میفهمی؟
#پویا_جمشیدی
#شعر
چه دردی بدتر از اینکه بخواهی و نخواهد او
تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او
#مسلم_رحیمی
#شعر
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی
داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی
داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت
داشتن قلبی که هرگز نتپیده
پس هرگز نسوخته
باید ترسید !
#مدرسهیرویایی
#تتسوکو_کورویاناگی
«نمیدانم تو ملتفت شدهای یا نه که بعضی مردها از عمری که دارند پیرترند.»
#محمود_دولتآبادی
هدایت شده از خاکستر زرد''
آسمان برای باریدن تقلا می کند، شاید هم آسمان حنجره ی یک عاشق دیگر بود...
گلخانه ای داشت و گل های رز را پرورش می داد و باران ، دردِ زخم ها شده بود.
زمین دچار یک جنون بی وقفه از گردش ، خورشید محکوم به غروب و ماه به طلوع!
اینجا زندگی ، یک جهنم برای پرستش عُشاق بود، همان جایی که شیطان حسرت یک سجده را
می کشید در برابر خالقِ معشوق.
و همه ی ما عاشق بودیم،
محکوم به یک هاناهاکیِ حبس شده در گلو!
⇦خاکستر زرد
#روایت
«ای کاش تو اینجا بودی،
در حقیقت من اینجا هیچکس را ندارم،
هیچ کس جز ترس و تشویش!»
#کافکا
هر دو به یک چیز فکر میکردیم ولی هیچکدام به روی همدیگر نمیآوردیم. جای او عجیب خالی بود. غیبت دائمی و بیدرمان او قلبمان را خالی کرده بود.
#شاهرخ_مسکوب
#سوگمادر