eitaa logo
پیچیدگی عرفانی
182 دنبال‌کننده
633 عکس
90 ویدیو
1 فایل
باشد که غم خجل شود از صبر بی‌صدای ما... https://harfeto.timefriend.net/17019209864769 @Mystical_complexity_2
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر پرندگان به بهار ایمان دارند پس چرا من در انتظار بهار نباشم؟ بهاری که خود را در آن شکوفا کنم، شاید بهار ما در این هستی نباشد شاید وقتی دیگر از راه رسد، این زندگی شاید زمستانی‌ست زمستانی در انتظار بهار!
"یوسف و زلیخا" از بوستان سعدی از استاد کمال الدین بهزاد
دنیا فراتر از هر سرنوشتِ شخصی است. آن برگِ بر روی درخت را روزی باد با خود خواهد برد.‍ نویسنده‌ای اخیرا در ایران خودکشی کرد. جسدش را در جنگل یافتند، آویزان از طنابی. عکسی هم در کار بود. اگر به گوشه‌ی دیگری از عکس نگاه می‌کردید می‌دیدید که جهانِ درختان و پرندگان با زیبایی به کارِ خود ادامه می‌دهد. ما در حالِ گذاریم، اما ابدیت می‌ماند. هر چیزِ دیگر زیادی است.
خیلی به چیزی وابسته نباش؛ فرض کن آنچه در اختیار داری چیزیست که جهان به طور موقت به تو داده است و می‌تواند در یک چشم بر هم زدن آن را یا حتی بیشتر از آن را از تو پس بگیرد.
استانچیک (دلقک دربار) از یان متیکو
«‏باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند.»
چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
ما مثل آن دیوارها هستیم درهم شکسته، بدون هیچ قشنگیِ چشم‌گیری، اما هنوز سرپا حقیقت ندارد برادر؟
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
وقتی انسان‌ها از تنهایی می‌نالند منظورشان این نیست که اطرافشان خلوت است! تنهایی این است که هیچکس نمی‌فهمد چه می‌گویند.
پیاده روی در غروب از کاسپار دیوید فردریش
بلیط‌های سفر روزی از روزها که کشته شوم قاتلم در جیب‌هایم بلیت‌های سفر خواهد یافت: یکی به مقصد صلح یکی به مزارع و باران یکی به وجدان بشر ای قاتِل عزیزم بروی لطفاً.
کیستی که من اینگونه در دیارِ رویاهایِ خود در تو درنگ‌ می‌کنم
ارحل عن ليلی واخرج من جرحی... دعني أنم... از شبم رخت‌بربند و از زخمم خارج شو... بگذار بخوابم...
مادر مرده من 1910 از اگون شیله
شاعران عرب خیلی خوبن برای همین خیلی دوست دارم عربی یاد بگیرم. عربی زبان شیرینیه.. حیف جوری توی مدرسه تدریس میکنن که آدم بیزار میشه ازش.
باران هم اگر میشدی در بین هزاران قطره میترسیدم، چرا که خاک هرآنچه را که بگیرد پس نمیدهد...
پرسید: اندوه دوری را چه تسکین است؟ گفتم: خیال...
رویاپرداز از کاسپار دیوید فردریش
خاطره‌ی او فقط در قلب من زنده است، نه در میانِ کسانی که معاشر او بودند و بعد جای خالی‌اش را با دوست دیگری پُر کردند.
https://eitaa.com/AZ_HARGEZ_TA_HAMISHE/1494 دقیقا!!! خیلی خوبه. یه حس آسودگی و آرامش رو منتقل می‌کنه.
آنجا یک قهوه خانه بود.. اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای، چرا؟ دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟! عجله، همیشه عجله... کدام گوری میخواستم بروم؟ «من به بهانه رسیدم به زندگی همیشه زندگی را کشته‌ام.»
به‌نظر من دیوانه نبود، بلکه بی‌اندازه رنج کشیده بود، دردش همین بود و بس.
دیگ طلا (گلدان), ۱۹۲۱ از آرتور پرنس اسپیر