اگر پرندگان
به بهار ایمان دارند
پس چرا من در انتظار بهار نباشم؟
بهاری که خود را در آن شکوفا کنم،
شاید بهار ما
در این هستی نباشد
شاید وقتی دیگر از راه رسد،
این زندگی
شاید زمستانیست
زمستانی در انتظار بهار!
#جبران_خلیل_جبران
دنیا فراتر از هر سرنوشتِ شخصی است. آن برگِ بر روی درخت را روزی باد با خود خواهد برد. نویسندهای اخیرا در ایران خودکشی کرد. جسدش را در جنگل یافتند، آویزان از طنابی. عکسی هم در کار بود. اگر به گوشهی دیگری از عکس نگاه میکردید میدیدید که جهانِ درختان و پرندگان با زیبایی به کارِ خود ادامه میدهد. ما در حالِ گذاریم، اما ابدیت میماند. هر چیزِ دیگر زیادی است.
#عباس_کیارستمی
خیلی به چیزی وابسته نباش؛ فرض کن آنچه در اختیار داری چیزیست که جهان به طور موقت به تو داده است و میتواند در یک چشم بر هم زدن آن را یا حتی بیشتر از آن را از تو پس بگیرد.
#حرفَک
«باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند.»
#هاروکی_موراکامی
چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
#وحشی_بافقی
#شعر
ما مثل آن دیوارها هستیم
درهم شکسته، بدون هیچ قشنگیِ
چشمگیری، اما هنوز سرپا
حقیقت ندارد برادر؟
#خالد_حسینی
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را
دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
#حسین_دهلوی
#شعر
وقتی انسانها از تنهایی مینالند منظورشان این نیست که اطرافشان خلوت است! تنهایی این است که هیچکس نمیفهمد چه میگویند.
#حرفَک
بلیطهای سفر
روزی از روزها که کشته شوم
قاتلم در جیبهایم بلیتهای سفر خواهد یافت:
یکی به مقصد صلح
یکی به مزارع و باران
یکی به وجدان بشر
ای قاتِل عزیزم
بروی لطفاً.
#سمیح_القاسم
#شعر
ارحل عن ليلی
واخرج من جرحی...
دعني أنم...
از شبم رختبربند
و از زخمم خارج شو...
بگذار بخوابم...
#غاده_السمان
شاعران عرب خیلی خوبن
برای همین خیلی دوست دارم عربی یاد بگیرم.
عربی زبان شیرینیه.. حیف جوری توی مدرسه تدریس میکنن که آدم بیزار میشه ازش.
باران هم اگر میشدی
در بین هزاران قطره
میترسیدم، چرا که
خاک هرآنچه را که بگیرد
پس نمیدهد...
#جمال_ثریا
#شعر
خاطرهی او فقط در قلب من زنده است، نه در میانِ کسانی که معاشر او بودند و بعد جای خالیاش را با دوست دیگری پُر کردند.
#اگزویه_دو_مستر
https://eitaa.com/AZ_HARGEZ_TA_HAMISHE/1494
دقیقا!!! خیلی خوبه.
یه حس آسودگی و آرامش رو منتقل میکنه.
آنجا یک قهوه خانه بود..
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای، چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
«من به بهانه رسیدم به زندگی همیشه زندگی را کشتهام.»
#محمود_دولتآبادی
بهنظر من دیوانه نبود،
بلکه بیاندازه رنج کشیده بود،
دردش همین بود و بس.
#داستایوفسکی
#ابله