آخرین سخن با زندانبان
میبینم از دریچهی زندان کوچکم
درختان
به من لبخند میزنند
و یاران و دوستانم
آمده بر در و بامها
میگریند برایم پنجرهها
و دعا میخوانند
از دریچهی زندان کوچکم
زندان بزرگ تو را میبینم.
#سمیح_القاسم
#شعر
https://eitaa.com/the_yellow_moon/2114
خیلی دلیل درست و قشنگی بود واقعا..
مخصوصا اشاره به اون نظم و افکار وسواس گونه.
حقیقتا خیلی لذت بردم از خوندنش.
و ممنونم 🤍
پیچیدگی عرفانی
: انسان حرفهایش ک نه ، گاهی صدایش تمام میشود... #bio
:
وقت رفتن کاش در چشمم نمیغلتید اشک؛آخرین تصویر او در چشمهایم تار بود
#bio
پشت هم شعر نوشتم كه بخوانی، خواندی؟
بغض کردم که ببینی و بمانی، ماندی؟
به خدا شعرترين شعرِ منی، میفهمی؟
هوس انگيزترين حسِ منی، میفهمی؟
#پویا_جمشیدی
#شعر
چه دردی بدتر از اینکه بخواهی و نخواهد او
تو تا پیری کنی یادش ولی اصلا نداند او
#مسلم_رحیمی
#شعر
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی
داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی
داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت
داشتن قلبی که هرگز نتپیده
پس هرگز نسوخته
باید ترسید !
#مدرسهیرویایی
#تتسوکو_کورویاناگی