هدایت شده از طوسی مات
خستهام ،چون شاعرِ از شعر خنجرخوردهای
کهدهان واکرده باشد زخمهای دفترش ..
طولی نکشید که متوجه شدم در تاریکی تنها هستم. برای همین است که شوقِ بازی را کنار گذاشتم و برای همیشه خودم را سپردم به بی شکلی، به بی حرفی، به حیرت بدون کنجکاوی، به تاریکی، به سکندری خوردنهای طولانی با دستهای گشوده و پنهان شدن.
#متنَک
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم
#فروغفرخزاد
#شعر
نمیدونم درک میکنی یا نه من از حرف زدن با کسی که دارم بهش علاقمند میشم میترسم .
#متنَک