و کاش وقتی ابر غم به گلوی کوچکت می رسد، از یاد نبری شانه ای در کار نیست
و بهتر است بپذیری همیشه قرار است در آغوش باد گریه کنی.
زیرا رنج تنهاست و رنجور تنهاتر...
#حمید_سلیمی
ما در مُردابی از دروغها و توهمهای پوسیده زندگی میکنیم که هیولاهای وحشتناک به جهان میآورند، هیولاهایی که با چهرهای پُر از محبت به دوربین عکاسها لبخند میزنند، ولی در همان لحظه - بی آنکه کسی متوجه شود - با بیخیالی میلیونها انسان را چون حشره زیر پا له میکنند.
#کافکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی اوقات. نه همیشه!
#ویدئو
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
برای اینکه روانم را نیازارم و پریشانی خیال را از خود دور سازم، ناگزیر کار میکنم.
#نامههایونگوگ
#حرفَک
آیا هنوز مال من هستی؟
آیا اندوه من، اندوه توست؟ مرگ من، مرگ تو؟ آیا از عشق من، از غم من فقط يك نفس، فقط يك پژواك حس میکنی؟
#هرمان_هسه
هدایت شده از پیچیدگی عرفانی
سر بزنید:🌱↓
https://eitaa.com/the_yellow_moon
https://eitaa.com/my_mafia
https://eitaa.com/AZ_HARGEZ_TA_HAMISHE
https://eitaa.com/sinqua
https://eitaa.com/onlybook
https://eitaa.com/AghayedRanVaCherry
https://eitaa.com/joinchat/1233519228Ceb7144518f
https://eitaa.com/hayatposhti
https://eitaa.com/thehami
https://eitaa.com/hiirman
https://eitaa.com/nilarc
....
https://eitaa.com/RebeccaWilliamSmith/3954
خوبه تو چیپسای شما مواد بوده
من که هر زنگ فکر میکنم توی چایی دبیر ریاضی و جامعمون یه چیزی هست.
بچهها
ببینین کی اومده
سارا دوباره چنلش برگشته.
به درخواست علاقه مندان اجباری است!!
https://eitaa.com/squares
تنها وضعیتِ وحشتناکتر از کوری،
این است که تنها فردِ بینای جمع باشی.
#ژوزه_ساراماگو
پیچیدگی عرفانی
تنها وضعیتِ وحشتناکتر از کوری، این است که تنها فردِ بینای جمع باشی. #ژوزه_ساراماگو
من که هنوز نابینام. شما چطور؟
پیچیدگی عرفانی
تنها وضعیتِ وحشتناکتر از کوری، این است که تنها فردِ بینای جمع باشی. #ژوزه_ساراماگو
و وضعیت بدتر هم اینه که اونها فکر میکنن تو کوری و خودشون بینا
ظرفیت آدمها برای «از دست دادن» نامحدود نیست. یک روز به خودت میگویی: «انگار ظرفیت من تمام شده است».
#ابراهیم_سلطانی
شب است که آدم را اندوهگین میکند، یا آدم است که برای اندوهگین شدن، شب را انتظار میکشد؟
#ازدمیر_آصف
«شاهی عزیز، من همیشه فکر کردهام روزی خواهد رسید که من قرار بگیرم، در سر جایم باشم. و آنوقت خواهم توانست روشن باشم. دقیق باشم و بستگی خودم را با دوستان به آن نهایت دلپذیر و کمیاب برسانم. اما همیشه رابطهی من با حوالی خودم نازک بوده است...»
#سهراب_سپهری
نامه به #ابراهیم_گلستان
و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور میدهم، به این امیدِ نور کمسویی که در دوردستها میدرخشد.
#اولگا_کنیپر
نامه به #آنتوان_چخوف
#درخشش