« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
نمیدانم چ ࢪازۍ خفتہ دࢪ چشمان زیبایت
ڪہعاقلسمتِچشمتمۍࢪود،دیوانہمۍآید ♥️'🫧'🌱:)!
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
-
مـَنازجُـستوجـویزمیـنخَستـهام . . کُجـایآسمـانبـبینَمَت..!(:❤️🩹'
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨️
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
نگو کہ رفتن ، پایان ماجراست رفیق ؛
خدا بزرگ تر از درد های ماست رفیق🙂"🌱!
این روزای سختم که تموم شد
میرم میزنم رو شونه روزگار میگم :
جنبه رو حال کردی؟!:)
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
خانه آرایی نمی آید ز من همچون حباب
موج بی پروای دریای حقیقت کن مرا
استخوانم سرمه شد از کوچه گردیهای حرص
خانه دار گوشه ی چشم قناعت کن مرا
خشک بر جا مانده ام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا