« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
♥️↷تبــریک سال نو🫶🏻👌🏼🥺🖇💝 نۛۅࢪۅزْتٝاެنۛ شَاެد۪۽Ꮺ⨾🎊🌹⋆
"یک گوشه از رواق تو داشتن بس است
ما را همین امام رضا داشتن بس است..!
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
♥️↷تبــریک سال نو🫶🏻👌🏼🥺🖇💝 نۛۅࢪۅزْتٝاެنۛ شَاެد۪۽Ꮺ⨾🎊🌹⋆
گاهی دلم به سمت خدا میبرد مرا
یعنی به آستان رضا میبرد مرا
مثل کبوتری که به پرواز آمدهست
تا کوی دوست، بال دعا میبرد مرا
#صبحتون_امام_رضایی 🌤
#چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
نۛۅࢪۅزْتٝاެنۛ شَاެد۪۽Ꮺ⨾🎊🌹⋆
چشممازدیدنصحنِتونداردسیری
گنبدومرقدوگلدسته،عجبتصویرۍ:)💛
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
"سین"مثلہ ... سال ِظھوࢪ(:💙🩵^
انشاءالله سالی پربرکت و پر سلامتی و عشق محبت نصیب تک تکتون:))🤍🪐"
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت. - مولاعلی'؏' -❤️🩹
صلــوات فرستـادن در محـو ڪردنِ
گناهان،شدیدتر است از فرونشاندن آتش توسط آب عمل میکند (:
- مولاعلی'؏' -❤️🩹
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
_خلاصه تمام رمان های که گذاشته شده در چنل [نادم]:))🌱✨️ خلاصه رمان عشقبہیڪشࢪط ♥️●♥️●♥️●♥️● خلاصه
خیییلی یهویی رمان جدید داریم؛😂❤️🩹
خلاصه اش اینجا متن لینکی میشه:"))🌱•`
#رمان_بچه_مثبت ✅
🇮🇷🔅بَُّْسَُّْمَُّْ اَُّْلَُّْلَُّْهَُّْ اَُّْلَُّْرَُّْحَُّْمَُّْنَُّْ اَُّْلَُّْرَُّْحَُّْیَُّْمَُّْ🔅🇮🇷
°💚°
∞بْسْمْ رْبْ اْلْشْهْدْاْ وْ اْلْصْدْیْقْیْنْ∞
°°°°°°°°°°شروع رمان↯
°•❣ بچه مثبت ❣•°
#خلاصه:
از اسم رمان هم می تونید به طنز و مذهبی بودن این رمان پی ببرید!
سامیار پلیس هست و یه مأموریت بهش داده می شه که فقط با کمک دختر عموی15 ساله خیلی شررررر و شیطون ش سارینا می تونه حل بشه!
سامیار خودشو حسابی بدبخت می دونه چون قراره تمام مدت با یه دختر خیلی شر سر کنه که کلی با خودش متفاوته! خودش ساکت و دختر عموش دست شیطون و از پشت بسته!
ولی راهی نداره وسط این قضیه ها حس هایی به سارینا پیدا می کنه که....
بیا و ببین سارینا چه بلا هایی سر این بدبخت میاره و چطور مسخره اش می کنه!
#به_قلم_بانو
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
#رمان_بچه_مثبت ✅ 🇮🇷🔅بَُّْسَُّْمَُّْ اَُّْلَُّْلَُّْهَُّْ اَُّْلَُّْرَُّْحَُّْمَُّْنَُّْ اَُّْلَُّْ
قابل توجه کسانی ک این رمان رومیخان بخونن این رمان پارت گذاریش روز درمیونه 🚶🏻♂️.
لطف کنید با این موضوع کنار بیاد،")
تا تا #پایانخوش این رمان بمونید برامون🌚🫀>>
زياد مُردم . .
براى كمى زندگى كردن در كنارِ تو :)؛
- يغما گلرويی ؛
پرسیدم بَهار چیست؟؟
گفت : امیدواری دانهای در دلِ خاکِ سرما زده،
شوقِ عشقی در جانِ خستهی آدمیزادی . .🌱
غربت آن است که با جمعی و جانانت نیست
از تو هم با خبر آن سرو خرامانت نیست
خنده بر لب زده ام یک دل پر خون دارم
چه کنم با غم و تشویش که مهمانت نیست
هر که با خود بزند حرف، نه، دیوانه که نیست
با خودت حرف بزن تا مه تابانت نیست
محرمِ راز کسی نیست در این دور و زمان
سایه ای بر سر این بی سر و سامانت نیست