این که میخندمُ،
دلیل حال خوبم ندون . .
من ظاهرم شاد ، اما باطنم غرق درد؛
هر چند عیان است ولی وقتِ بیان است :
عشقِ تو گرانقدر ترین عشقِ جهان است🌕🪄 :)!
خانه هم از سردی دل های ما یخ می زند
در سکوت ما ، صدا می آید از دیوار ها
هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها
خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها !
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم ، خود خوری کردم ، نگفتم بارها