فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیروز مزار سردار به یادتون بودیم 🙂
#⃣ #سردار_دلها #حاج_قاسم
#اردو #نجوا_خبرنگار
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
حضور مردم در شام شهادت سردار، گلزار شهدای کرمان
#⃣ #سردار_دلها #حاج_قاسم
#اردو #نجوا_خبرنگار
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
در عشق، اگر چه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن ...
🔷 شهادت یکی از پاسداران سپاه تهران
🔹«قاسم فتحالهی» پاسدار سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ که هدف اقدام تروریستی قرارگرفته بود شب گذشته به شهادت رسید.
🔹این شهید در درب منزلش به ضرب ۴ گلوله هدف اقدام تروریستی قرار گرفت.
#⃣ #شهید_قاسم_فتحالهی #شهادت #شهدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
نائب الزیارتون بودیم 🖤
#⃣ #سردار_دلها #حاج_قاسم
#اردو #نجوا_خبرنگار
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🛑 رهبر انقلاب: خانهداری به معنای خانه نشینی نیست / حجاب واجب شرعی است
🔹رهبرانقلاب اسلامی صبح امروز تصریح کردند: حجاب بیتردید یک ضرورت شرعی
و خدشهناپذیر است اما این ضرورت
خدشهناپذیر نباید موجب شود کسانی که
به صورت کامل حجاب را رعایت نمیکنند به بیدینی یا ضدانقلابی متهم شوند
🔹خانهداری به معنی خانهنشینی
و پرهیز از تدریس، مجاهدت و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیست بلکه یعنی
زن هر کار دیگری که ذیل اصالت خانهداری
امکان و به آن علاقه داشت، بتواند انجام دهد.
متن کامل👇🏻
https://www.leader.ir/fa/content/26227
#⃣ #رهبر_انقلاب #حجاب #متن
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
386376748424.mp3
6.06M
🌹خویشتنداری، محصولِ عشق است!
※ کسی که عاشق اهداف بالاتر نباشد:
محال است سختیهای خویشتنداری را به جان بخرد...!
✓ فقط عاشق است که میتواند،
خویش را از هر مسیر انحرافی حفظ نموده،
تا به مطلوبش دست پیدا کند!
#⃣ #مذهبی #خویشتن_داری #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚کتاب خاطرات سفیر
#بخش_بیست_و_پنجم
«خاطره ی سگی»
اون روز برای شرکت در یک کنفرانس باید می رفتم پاریس. بلیط «تِ ژِو»ِ به دست، توی ایستگاه بودم و منتظر رسیدن قطار. قطار، طبق معمول سر ساعت رسید. وارد قطار شدم. چشم راستم شماره ی واگن و صندلی روی بلیت رو چک میکرد و چشم چپم شماره ی نوشته شده بالای صندلیا رو. از دور یه شال پر از مو، آویزون به یکی از صندلیا، توجهم رو جلب کرد! یه کم که جلوتر رفتم دستگیرم شد که شال مودار همانا دُم یه سگ از خود راضیه که کنار صاحبش جا خشک کرده. از اون جا که سگ برای فرانسویها جایگاه «فرزند» و بلکه جایگاهی عزیزتر از فرزند رو داره، بعضی ها سگشون رو بدون هیچ ملاحظه ای همه جا با خودشون می برن. با خودم گفتم:
«بدبخت اونی که قراره کنار این سگ بشینه.»
خیلی زود فهمیدم اون «بدبخت» خودم هستم! یک بار از اول تا آخر سالُنا رو گشتم. همه صندلیا پر بود. دنبال یه نفر گشتم که حاضر بشه جاشو با من بدبخت عوض کنه؛ اما فایده نداشت. به صندلیم نزدیک شدم با نگرانی و ناراحتی به سگ و صندلی نگاه میکردم.
صاحب سگ یه خانم پنجاه و پنج، شصت ساله، ازم پرسید:
«این جا جای شماست؟»
- بله اما ظاهراً سگ شما خیلی به این صندلی علاقهمنده، اینه که من می رم یه جای دیگه برای خودم پیدا می کنم.
- اوه... اوه... اوه... نه... نه... بفرمایید همین الآن از جاش بلند می شه.
بعد همون طور لبخند به لب، بدون این که هیچ تلاش خاصی بکنه، عاشقانه به سگش نگاه کرد. تصور کنید من سرپا وایساده بودم وسط راهروی قطار و یه خانم هم دست به سینه با لبخند به سگش نگاه میکرد تا از روی صندلی بلند بشه. صاحب سگ چه قدر باید بی فکر و از خود راضی باشه و سگ چه قدر باید
تنبل باشه و من چه قدر باید بیچاره باشم که از بین این همه صندلی جام همون جا باشه!
سگ بعد از کلی سیر و سیاحت و نگاه کردن به من و صاحبش پا شد. دلم تاپ تاپ میکرد. هر چی خاطره ی بد از سگ ها داشتم یادم اومده بود. حتما در جریان قرار گرفته اید که دو سه سال قبل، یه سگ صورت یه زن رو کند و اولین عمل پیوند صورت روی این زن فرانسوی انجام شد. خودم رو تصور میکردم و عمل های پیوند جورواجور رو که می تونست در اثر یه گاز این سگ به وجود بیاد. جوری روی صندلی نشسته بودم که هر لحظه ممکن بود از اون طرف بیفتم. دو تا پام رو جفت کرده بودم و چسبونده بودم به هم و درست نصف تنم وسط راهروی میانی واگن به حول و قوه ی الهی روی هوا مونده بود. چشمم به قیافه ی نکبت سگ اون خانم بود که روی زمین بین پای اون زن و صندلی جلو نشسته بود و با هر حرکتی که می کرد قلب من دوتا می شد!
- از سگ من خوشتون می آد؟
- ببخشید؟!
- از سگ ها بدتون که نمی آد؟ اسم سگ من فیلوئه. خیلی مهربونه. نازه، نه؟
- بله لابد نازه!... البته، من کلا از حیوون ها خوشم می آد. اما یه مقداری از سگ ها خوشم نمی آد، یعنی اصلا خوشم نمی آد بیان جلو و خودشون رو بمالن به من.
فکر کنم رنگ به صورتم نمانده بود.
صاحب سگ که به طرزی مسخره و واضح به سمت سگش عشق روونه می کرد، خیلی خوشش نیومد. فرانسوی ها خیلی جدی به سگاشون حس پدرانه و مادرانه دارن و انتظار دارن همه به به و چه چه کنن و لابد لُپ سگشون رو بکشن و بگن که تا حالا توی عمرشون همچین سگ مامانی و قشنگی ندیده ن؛ حالا اون سگ هر چی می خواد باشه. خانمه گفت:
«اما فیلوی من خیلی متفاوته، خیلی مؤدبه... می دونید؟ رفتارای خیلی عاقلانه ای داره (!) راستی فیلو می تونه برقصه!»
یا خدا! اگه از سگش بخواد که بلند شه برقصه، چه کار کنم؟
گفتم:
«حتما! خب، البته این جا جای مناسبی برای رقصیدن نیست.»
همه ی حواسم به حرکات سگه بود. از ترس این که بیاد سمت من پلک هم نمیزدم نفسم بند میاومد! اما مجبور بودم خودم را آرام و خونسرد نشون بدم. یاد حرفای پاسکال یکی از استادها افتادم که می گفت:
«سگ ترس رو بو می کشه نباید ترسید اگه بفهمه ترسیدی حمله می کنه. سعی می کردم به سگ لبخند بزنم بلکه نفهمه ترسیده م! سگه دماغش رو، که کاملاً هم خیس بود، آورد جلو که خیر سرش بو بکشه. وای... دیگه داشت گریه م می گرفت. سگ که سگه؛ اما چه قدر شعور برای صاحب یه سگ لازمه! آدم بهره ی هوشیش در حدّ گل کلم هم که باشه می فهمه که شاید همه خوششون نیاد یه سگی که سر و کله ش رو به هر جا مالیده با لباس اون ها صورتش رو خشک کنه!
خدا چرا صاحب این سگ نمی فهمه؟ توی اون حال و اوضاع از کنار دهن سگه صدای قد قد اومد! توی دلم گفتم:
«خرس گنده تو سگی چرا صدای مرغ می دی؟»
صاحب سگ اخماش رو کرد توی هم و بلند داد زد:
- بس کن این جا نه!
- ببخشید چیزی شده؟
- می خواد دستشویی کنه!
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
آیا «چهار شنبه ۱۴ دی ماه» به چله پایبند بودید؟!
#نماز_اول_وقت
#زیارت_عاشورا
#چله
#جانفدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
💠با شرافت ترین مرگ
🔸رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله):
🍁أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشَّهادَةِ.
🍂شرافت مندانه ترين مرگ، شهادت است.
📚بحار الأنوار، ج ۹۷، ص ۸.
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
《شهید منصور ستاری》
متولد: ۱۳۲۷
شهادت: ۱۵ دی ۱۳۷۳
محل دفن: بهشت زهرا تهران
پیرمردی به ما دست تکان داد و به ما هم خسته نباشید گفت. در همین لحظه توپخانه دشمن دوباره شروع به بمباران شیمیایی منطقه کرد من و شهید ستاری سریع ماسکهایمان را زدیم، ولی پیرمرد ماسک نزد و همانطور مشغول به کار شد. ستاری سریع از ماشین پیاده شد. اول فکر میکرد پیرمرد متوجه بمباران شیمیایی نشده و میخواست او را با خبر کند. اما وقتی فهمید آن بنده خدا اصلا ماسک ندارد، درنگ نکرد و ماسک خودش را به او داد. وقتی خواستم ماسک خودم را به ستاری بدهم قبول نکرد.
گفت تو رانندهای و بهتر است ماسک داشته باشی. سریع برو ولی عجله نکن، هرچه خدا بخواهد همان میشود. بعد از رسیدن به قرارگاه، حال ایشان به هم خورد و تحت مراقبتهای پزشکی قرار گرفت و ظاهراً کمی بعد بهبود یافت اما عوارض ناشی از مجروحیت شیمیایی تا سالها بعد ستاری را می آزرد.
#⃣ #شهید_منصور_ستاری #شهادت #شهدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚کتاب خاطرات سفیر
#بخش_بیست_و_ششم
...خدایا! این کارو با من نکن! دیگه جدّی جدّی داره خاک بر سرم می شه. من که این قدر خنگ نبودم که فکر کنم صاحب سگ سگش رو می بره دستشویی سر پا می گیره؛ اما، از شدت وحشت و برای این که به بهانه ای از سگ و صاحب سگ دور شده باشم، از روی صندلی بلند شدم و گفتم:
«اگر فکر می کنید بهتره ببریدش جایی... بفرمایید!»
- نه... نه... اصلا نیازی نیست! فیلو می دونه این جا جاش نیست (!) بشینید!
چشمم افتاد به ساک ها و چمدون های بالای سرم؛ همه در کنار هم، بدون سگ! اولین بار بود که دلم می خواست چمدون باشم. وقتی تموم شد باید می نشستم! به خودم جرئت و دلداری می دادم که بشین. تو می تونی. سگه باهات فاصله داره. بشین. نترس. شجاع باش. صاحب سگ خم شده بود و کمر سگ رو برایش میخاروند! سرش اون قدر به سر سگش چسبیده بود که نفهمیدم صدا از دهن کدومشون خارج شد(!):
«من خاطرات زیادی از فیلو دارم. یه بار دوستم اومده بود خونمون. هر کاری میکرد، فیلو باهاش رابطه ی دوستی برقرار نمی کرد. فکر کنم بهش حسودی می کرد(!)... اما معمولاً با همه زود دوست می شه؛ توی همه کارها هم کمک می کنه. حتماً می دونید که سگ ها خیلی به آدم ها کمک می کنن.»
- بله، اتفاقاً یه سگی رو یادمه که کامل در جریان زندگی خودش و صاحبش بودم. واقعاً همه تلاشش رو میکرد که صاحبش دچار هیچ مشکلی نشه... درست مثل یه همکار بود... یادمه یه بار هم توی سرما از مرگ حتمی نجاتش داده بود...
اصلاً فکر نمیکردم کارتون «بل و سباستین» یه روز این قدر به دردم بخوره!
- بله، همین طوره!
سرعت قطار کم شد و صدایی از بلندگوها به گوش رسید:
«تا چند دقیقه ی دیگه ایستگاه لوما خواهیم رسید.»
صاحب سگ شروع کرد به جمع کردن وسایلش. مثل این که همه دنیا رو به من داده ن. حس کردم فشار خونم داره می آد سر جاش. ظاهراً اون ایستگاه پیاده می شد؛ خدا رو شکر!
دم رفتن گفت:
«باید یه چیزی رو اعتراف کنم.»
واویلا خدا رحم کنه! پرسیدم:
«چی؟»
- احساس می کنم فیلو به شما علاقه مند شده.
(همون هیچی نگم بهتره!)
- چه جالب! خودش به شما گفت؟!
- نه، از نگاهش می فهمم.
(پناه بر خدا... چه قدر خارجی ها می فهمن!)
- عجب!
- متشکرم. سفر خوبی داشته باشید.
- شما هم همین طور.
وقتی سگ و صاحب سگ داشتن می رفتن، با نهایت اعتماد به نفس و اطمینان با سگش خداحافظی کردم که صاحبش کلی از این کار کیف کرد. تازه، بعد از پیاده شدنشون هم براش دست تکون دادم تا خوب به یادش بمونه که نه سگ ترس داره نه من از سگ می ترسم! همیشه سگ ها رو از پشت شیشه دوست داشته م!
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
417407566824.mp3
9.16M
🔥خودبینی،خودبزرگ بینی،
خودشیفتگی؛ بزرگترین موانع خویشتنداری اند!
📣 هرقدر از خوراک دادن به " مَن "های طبیعی بیشتر فاصله بگیریم،و به خوراک دادن به "منِ" انسانی بپردازیم،در خویشتن داری با ابعاد گوناگون،موفقتر خواهیم بود.
#⃣ #مذهبی #خویشتن_داری #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
آیا «پنج شنبه ۱۵ دی ماه» به چله پایبند بودید؟!
#نماز_اول_وقت
#زیارت_عاشورا
#چله
#جانفدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
زمان استجابت دعا
رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است كه بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن كه خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است كه نیمه خـورشید به سوى مغرب نزدیك گردد.
📚( مسند فاطمه الزهراء ، ص ۲۲۱)
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🍃 زائر حسین
بخش طهارت رسالۀ عشقبازی
به قدری امیدبخش و شیرین است
که خواندنش آدم را پاک میکند.
چرا تا به حال به مطهِّر بودنِ دعای تو فکر نکرده بودم؟
این جا نوشته دعای تو همۀ عالم را مأمور پاک کردن میکند
پاک کردن هر چیزی که تو برایش دعا کنی.
خبیثتر از شیطان چیست؟ هیچ.
تو دعا نمیکنی برای شیطان، میدانم
ولی آنچه من از این رساله فهمیدم این است
تو حتّی اگر برای شیطان هم دعا کنی
از همۀ آلودگیها پاک میشود.
عالم را اگر نجاست بردارد
حتّی اگر به اندازۀ بند انگشتی جای پاک در این عالم نباشد
دست تو رو به آسمان که بلند میشود
لب به دعا که میگشایی
در همان آن، عالم پاک خواهد شد.
به گمانم هر کسی به پاکی رسید، از برکت دعای تو بود
و هر کسی که دعای تو شامل حالش نشد
اگر حس پاکی داشت
باید به هوشش آورد از خیال عمیقی که در آن فرو رفته.
آقای من!
وقتی دعای تو بیش از یک عمر نوح عبادت
آدم را پاک میکند
چرا من محروم بمانم از دعای خیرت؟!
بگو چه کار کنم تا برایم به نام دعا کنی؟!
کی و کجایش با خودت
ولی اگر از من بپرسی، میگویم:
یک شب جمعه، نماز شب در حرم حسین؟ع؟.
صبحت بخیر زائر حسین!
#بهانه_بودن
#زائر
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
مادر شهید محسن حججۍ درباره شهادت فرزندش مۍ گفت : شهادت محسن را از خدا خواستم و به شهادتش رضایت دادم تا اسیر دست داعش نباشد...💔
در این زماݩ است که باید بگوییم↙️
هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند،
مگر آنکه، اول از قلب مادرش گذشته باشد!
یعنی؛ اول؛ «قلب مادر شهید» شهید می شود...!😔
سالروز تکریم مادران و همسران شهدا گرامی باد.
#⃣ #شهدا #شهادت #مادران_شهدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
اين زن کھ چهار گل به دامن دارد!
دل از غمش احساس شکستن دارد...
عباس اگر ماه بنۍ ھاشم شد
نور از رخ تابان همين زن دارد!
⭕️ ٩ ویژگی اخلاقی حضرت #ام_البنین سلام الله علیها
#⃣ #وفات_حضرت_امالبنین
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
455445959024.mp3
6.97M
✦ تمام سعادت بشر،
در گروی زیستن زیر سایهی نمایندهی تامّ خداوند،
و متخصص معصوم وعده داده شدهی اوست!
⚠️ بدون امام زمان"عج" دنیا شبیه دانشگاهیست که استاد ندارد!
✘ بزرگترین بیتقوایی، بیتوجهی به غیبت امامزمان"عج"، و رفع موانع ظهور اوست!
#⃣ #مذهبی #خویشتن_داری #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
آیا «جمعه ۱۶ دی ماه» به چله پایبند بودید؟!
#نماز_اول_وقت
#زیارت_عاشورا
#چله
#جانفدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
کلید خوبیها و بدیها
🔻 امام باقر علیهالسّلام میفرماید:
«إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ، مِفْتَاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ؛ فَيَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخْتِمَ عَلَى لِسَانِهِ كَمَا يَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ».
همانا این زبان، کلید هر خوبی و بدی است. پس شایسته است انسانِ مؤمن بر زبان خويش مُهرِ خاموشى بزند؛ همانطور كه بر كيسه طلا و نقره خود مهر مىزند.
📚 بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۷۸.
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🍃مهربان من
دیوار ساختهام را وقتی کسی میزند و خراب میکند، به اندازهای که برایش زحمت کشیدهام، دوست دارم او را خراب کنم؛ با ضرب دست یا شمشیر زبان، فرقی نمیکند.
چقدر زحمت کشیدی برایم تا آدم شوم؟ چقدر اشک ریختی در پیشگاه خدا تا قبولم کند؟ چقدر منتظر نشستی تا برگردم و چقدر مهربانانه به استقبالم آمدی تا دلم گرم شود به ماندن؟ هر بار که ساختی، خراب کردم؛ ولی نه دستی بالا بردی برای زدن و زبانی گشودی برای سرزنش.
یک بار بگو و خلاصم کن: من با این همه مهربانی تو باید چه کار کنم؟
صبحت بخیر مهربان من!
#⃣ #صبح_بخیر #بهانه_بودن
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚کتاب خاطرات سفیر
#بخش_بیست_و_هشتم
یکی از متصدیای فروشگاه سر رسید. امبروژا ازش درباره یکی از سی دی های موسیقی پرسید. یه سی دی انگلیسی بود؛ اما با این که ترجمه ی فرانسه ی عنوانش رو درست نمی دونست، اسم انگلیسیش رو نمی گفت چند تا جمله از خودش ساخت. آقای متصدی یک دستش به کمرش بود و دستش به زیر چونه ش. سرش رو خم کرده بود و چشماش رو ریز کرده بود و در حالی که خنده ش گرفته بود سعی میکرد از وسط ترجمههای امبر یه چیزایی دستگیرش بشه چند تا حدس هم زد که خب همش غلط بود!
امبروژا به من نگاه کرد و گفت:
«تو هم یه چیزی بگو؟»
- چی بگم؟ من از کجا بدونم تو دنبال چی می گردی؟ حداقل اسم اصلیش رو بگو شاید من یه ترجمه بهتر براش پیدا کردم. امبروژا، در حالی که سعی می کرد آقای متصدی نفهمه، ابروهاش رو انداخت بالا؛ که یعنی نه، حرفش رو هم نزن! طرف که متوجه لهجه غیر فرانسوی ما شد ظاهراً سوال جدیدی براش ایجاد شد گفت:
«ببخشید شما چه ملیتی دارید؟»
روش به امبروژا بود. یه نگاه به اون می کرد یه نگاه به من. اما، وقتی سؤالش تموم شد روش به امبر بود پس اون باید جواب می داد.
امبروژا لباش رو به هم فشار داد و به من نگاه کرد. آقا هم به من نگاه کرد. یهو من شدم مسئول پاسخگویی به سوال!
گفتم:
«من ایرانیم!»
طرف به امبروژا نگاه کرد. امبر گفت:
«منم همین طور»(!)
چشام گرد شد و مثل یک مرغ که سریع سرش رو برمی گردونه و زُل می زنه به یه جا سرم رو چرخوندم و زل زدم به امبر. متصدی با گردن کج یه چند ثانیه به من نگاه می کرد و یه چند ثانیه به امبر. دلم برایش میسوخت. عقلش به هیج جا قد نمی داد. حق هم داشت. قیافه نیمه سرخ و بور امبر هیچ ربطی به قیافه شرقی من نداشت. لابد فکر می کرد داریم دستش می اندازیم. طرف سرش رو به نشانه تأیید تکون داد و اگچه به نظر میرسید حرف امبر رو باور نکرده گفت:
«آه... پِرس... خیلی خوبه!»
بعد عذرخواهی کرد که سی دی مورد نظر امبر رو نمیشناسه. ما هم تشکر کردیم و خداحافظی.
دست امبروژا رو گرفتم و از فروشگاه کشیدم بیرون.
- ببینم، تو ایرانی هستی؟!
- روم نشد بگم آمریکایی ام. تو که می دونی این جا کسی از آمریکایی ها خوشش نمی آد.
خیلی از سؤالی که پرسیده بودم خجالت کشیدم. تا ساعتها صحنه اتفاق از جلو چشمام دور نمی شد. ببین دنیا به کجا رسیده! سال ها پیش کی امروز رو پیشبینی میکرد؟ نمی دونم چرا ماجرای کاپیتولاسیون یادم اومد؛ روزگار برتری حقوقی سگ آمریکایی بر شاه ایران.
یه آمریکایی باید خیلی آگاه باشه که حق را بفهمه و از ناحق برائت جویی کنه، حتی اگر اون ناحق کشورش باشه. وگرنه این جا پره از آمریکایی و خیلیاشون در نهایت بلاهت با رفتارشون نظر دیگران رو درباره خودشون تقویت میکنن؛ این که آمریکایی ها مغرور و بی ادب و بی فرهنگ هستن و آدم های شریف توشون کم پیدا می شه.
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢