eitaa logo
نامیرا | شخصیت قدرتمند
1.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
128 ویدیو
68 فایل
‌‌ ✓ اینجا همیشه چیزی برای یادگیری وجود داره♥️ کنارتم تا از «مهارتت» به «درآمد» برسی🌱 ‌🌏 محدثه ایزدخواه هستم|نامیرا: 🌏 🌈 دانش‌پذیر کوچینگ 🌈 مدرس کسب و کار انلاین 🌈 دانشجوی مهندسی صنایع FUM 📌پین کانال چک بشه حتما📌 ✨من اینجام : @namira_ir ✨ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ می‌خوام برگردیم به ۲۸ سال پیش ✨ ما تو منطقه ی پایین شهر مشهد زندگی میکردیم،۱۳ سال اونجا بودن خانوادم ... خاطره ای که همین چند دقیقه پیش، بابا تو یک جلسه ای داشت تعریف میکرد رو براتون می‌نویسم ✨🦋 ‌
‌ ماه رمضون ۲۸ سال پیش دعوت یکی از فامیلامون بودن ، اون موقع من هنوز به دنیا نیومده بودم😅... موقع خداحافظی و برگشتن به خونه , دم در میگن : ان شاالله شما هم تشریف بیارید خونه ما و خوشحال میشیم و ... یه نفر که اونم مثل ما مهمون بود تو اون جمع ، یه حرفی زد :) ...! ‌
‌ گفت : «اونور صدمتری (منطقه پایین شهر مشهد ) جای آدمیزاد نیست ! » بابا لبخندی زد و هیچی نگفت،ولی مامان به شدت ناراحت شد .. ‌ ‌
‌ دقت کن... :) ‼️ گفته بوده: منطقه ای که ما توش زندگی میکردیم ... جای آدمیزاد نیست 😄💔 ‌
‌ وقتی میرسن خونه مامان با ناراحتی و عصبانیت از بابا پرسید که : چرا هیچچچچچی بهش نگفتی ؟؟! ‌
‌ بابا اما با همون صبر 🌱لبخند🌱و متانت همیشگیش، میگه که : « گوش کن عزیز ! اولا که پا رو فرش خونه ی مردم داشتیم ! دوماً ممکنه بنده خدا از جای دیگه ای دلش گرفته بوده ، خواسته اینجوری خودشو خالی کنه ..! ‌
‌ سوماً ! الان که حرف زدن فایده ای نداره :) اگر ۲۰ سال دیگه از این خونه یک دکتر ، مهندس اومد بیرون ! اون موقع بهشون ثابت کردیم که این منطقه جای زندگی کردن هست یا نیست :))) 🤍 ‌
‌ گرفتین چی شد ؟! ‌
‌‌ بیست و چند سال گذشت و ...✨🦋👇🏻 ‌
‌ و من الان اینجام :) ❤️ ‌
‌ و به نتیجه رسید جواب صبر و سکوت اون روز بابا ...🙃✨🦋 جواب حمایت های مامان رو دادم 🙂❤️ ‌
ازت ممنونم خدا ✨🦋 ازت ممنونم چون من رو لایق قدرت قرار دادی ...❤️‍🩹 ازت ممنونم که الان تو این مسیر قرار دارم و قراره تا تهش رو برم 🤍 ازت ممنونم که امشب تونستم این قصه رو برای بچه هام تعریف کنم :) منتظر این روز بودم اتفاقا ... و زندگی من حاوی انواع مختلف این قصه‌ها می‌باشد 😅💛 ‌
و ازت ممنونم محدثه :) چون فقط من می‌دونم چه مسیر سخت و طولانی ای رو تا اینجا اومدیم و فقط خودت و خدات میدونی که مسیر پیشِ رو چقدر طولانی و سخت تری رو در پیش داری :) ❤️ و خب هم من و هم تو خوووب میدونیم که قراره از پس این مسیر بر بیای باز هم ✨🦋 ✨🦋نامیرا شدی ✨🦋 و حالا برای «نامیرا» ماندن ، در تلاشی ❤️ ‌ بهت افتخار میکنم همین ...❣ ‌
‌ حالا رفیق..🙂❤️ تو اینجا بهم بگو 👈🏻 @namira_ir بهم بگو افتادن چه اتفاقی باعث میشه به خودت افتخار کنی و یا باعث افتخار پدر و مادرت بشی ؟؟ 🦋✨ ‌
اره خب :) 💜 سخته ... ولی قول میدم بهت که هم تو لیاقتشو داری و هم ارزشش رو داره 💚🌱 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یهویی 😁❤️👆🏻 پارک مشهد ‌ دل شما هم شاد 😌✨ ‌
‌ درسته سر بحث های مادی خیلی وقتا عدالت آموزشی رعایت نمیشه ولی همه ی حرف من اینه که غیرممکن نیست ❣✋ و رسیدن به رویاهاتون ارزش تحمل کردن هر نوع مشکل و سختی ای رو داره 🦋✨اگر منظورت رشته ست، من مهندسی صنایع دانشگاه فردوسی میخونم ✨🦋 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ بخشی دیگه از امشب 😌✨ ‌
‌ بچه ها 👀 اینجا چند تا مشهدی داریم ؟! اینجا بم بگید : @namira_ir
تعریفش از موفقیت جالب بود دقیقااااا✌️🏻✨🦋 ‌
مشهدیا😁✨ یه شب بیاین پاتوق من😂( ) هم رو ببینیم ✨🦋 این روزا هر شب ساعت ۹ برنامه دارن تا عید فطر 👀 ‌
نامیرا | شخصیت قدرتمند
‌ دقت کن... :) ‼️ گفته بوده: منطقه ای که ما توش زندگی میکردیم ... جای آدمیزاد نیست 😄💔 ‌
بزرگ‌ترین و بهترین جواب در مقابل کسایی که قبولت ندارن اینه که موفق شی ... « موفقیتت » کوبنده ترین سیلی می‌تونه باشه 🙂‼️❤️‍🩹 ‌ ضمنا.. برای منی که میام اینجوری از قدرت حرف میزنم ، هنوز هم ادامه داره چه بسا بزرگتر و بدتر 😄🤝✨ ولی تو دووم بیار رفیق... ‌
‌ باز میام حرف میزنیم ❤️✨ 🦋 به خدا میسپارمتون 🦋 ‌
یک نفر اینجا هنوز بیدار است فلذا صبحتون بخیر✨🦋🤝 ‌
‌ امروز هم یکم فاز گفت و گو خواهیم داشت ، اسکرین شات های پی وی نامیرا رو دارم چک میکنم ✨🦋 و اگر فرصت شد ، پیام های ناشناستون رو میخونیم باهم🤍 ‌
‌ برخلاف اون آدم 🙂‼️ من اصلا اونور صدمتری بودن رو کسر شأن نمی‌دونم .. باعث افتخاره که ۱۳ سال خانوادم تو اون منطقه مشهد زندگی میکردن ‼️ شاید یکم عجیب به نظر برسه ، ولی در واقع باید بگم که « زندگی بالا و پایین داره »🤝 من هنوز با اون منطقه رفت و آمد دارم حتی تا دوسال پیش دلم برای خونمون تنگ میشد و یه بار با مامان رفتیم در خونه قدیمیمون رو زدیم و از صابخونه جدید خواستیم که بزاره یه دور خونه رو ببینیم 🥲✨🦋 انگار رفته بودیم موزه 😂❤️ تو یه خونه ۸۰ متری شصت بار دور زدیم :) خط خطی های خواهر کوچیکم هنوز رو در مونده بود... ‌‌