ایتا - 『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』

‌‌‌آخ‌دستت‌بشکنه‌نانجیب‌
دست‌بلند‌کردی‌رو‌پروانه‌ی‌علی ..🖤!'

154 مشاهده17:10

‌‌بلند‌صدا‌کن‌یازهــــرا ..🖤!'

154 مشاهده17:14

‌‌‌
میدونید‌چی‌اقا‌امام‌حسن‌رو‌خیلی‌زجر‌داد
وایساد‌رو‌پنجه‌پاهاش‌...
جلوضربه‌سیلی‌رو‌بگیره
دست‌اون‌نانجیب‌از‌رو‌سرش‌رد‌شد
حسن‌شکست ..🖤!'

149 مشاهده17:14

‌‌آقا‌از‌رو‌سر‌دختر‌سرزمینمون‌چادر‌کشیدند 
چه‌حالی‌شدیم 
حالا‌فکر‌کن‌حسن‌چی‌کشید ..🖤!'

147 مشاهده17:14

خونمون‌این‌طرفہ..🖤!'
-فاطمیه

151 مشاهده17:14

‌‌‌از‌اون‌لحظه‌به‌بعد‌هروقت‌ازاون‌کوچه‌ردمیشدند
بہ‌یہ‌نقطه‌کہ‌میرسیدند‌روزمین‌مینشستند
زارزار‌گریه‌میکردند ..🖤!'

141 مشاهده17:14

علی‌جانم
من‌خودم
فکری‌
به‌حال ِ
دردهایم‌میکنم . . 
جانِ‌زهرا
انقدر
گریه‌نکن‌آقای‌من..🖤!'

134 مشاهده17:16

‌‌‌یکی‌اونطرف‌میگه؛ 
یه‌شب‌دیگه‌پیشم‌بمون ..🖤!'

135 مشاهده17:16

‌‌‌‌فاطمه ...
من‌حیدرم‌همون‌که‌هیشکی‌شکستن‌منو‌ندیده
بخدا‌قدم‌خمیده ‌.‌.🖤!'

140 مشاهده17:16

‌‌‌‌حالا‌علی‌داره‌برا‌تو‌تابوت‌میسازه ..🖤!'

141 مشاهده17:16

کَلِّمینْی‌
یکمی‌حرف‌بزن‌علی‌نمیره ..🖤!'

1 مشاهده17:17

‌‌‌کَلِّمینْی‌
حرف‌رفتن‌نزن‌علی‌میمیره ..🖤!'

1 مشاهده17:17

مطالب بعدی