eitaa logo
『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』
1.7هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
902 ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌نگاھَش !♥🔗 ⌝ڪُلناقاسمڪ یا #خـٰامنہ‌ایۍ🇮🇷✊🏻⌞ شروع‌ـمون ↶ ⁰⁷'⁰⁸'¹⁴⁰¹ پایان‌مون ↶ ان‌شاالله شهادت ‹ #کپی؟ حلاله‌مشتی:) › خادم‌↓ @Eafkhami313 تبادلات↓ @Ea3796 - وقفِ آقایِ ۱۲۸ و مولامون حضرتِ ۳۱۳ -
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪاش‌‌نفسمون‌میذاشت یہ‌جورۍزندگۍمی‌ڪردیم ڪه‌سال‌دیگہ‌همین‌موقع بہ‌مـادرامون‌میگفتن مـادر‌شهید :)🍃
میـٰان‌این‌هَمہ‌تَـشویش‌وبۍقَرارۍشَھر حُسین‌اَمن‌تَرین‌تِڪیہ‌گاھ‌ِنوڪَرهاست..!
قرآن ‌رو‌‌ڪہ‌نگاه‌میڪردم.. دیدم‌ڪہ‌‌سوره‌توبـ‌ہ‌بسـ‌م‌اللہ‌‌ندارهـ انگار‌ڪہ‌‌میخواے‌بفهمونے نیاز‌نیستـــــ‌ڪارےبڪنے فقط‌برگــرد... :)🌿🌹
گنآهڪـٰارۍڪہ‌بعد‌از‌گنـٰاه،‌ بہ‌تَرس‌و‌اِضطراب‌میوفتہِ بہ‌ِنجـٰات‌نزدیڪتَره، تآڪسۍڪہ‌اَهل‌عِبـٰادَته اَمـٰا‌از‌گنآه‌نمۍتَرسہ..! بہ‌ِهَم‌ریختِگۍ‌بَعد‌از‌گنـٰاه، نشونہ‌ِ‌یہِ‌وُجدآن‌بیداره☝️🏽
تو عراق بگی داروخونه کجاست؟ می‌برنت حرم حضرت عباس:))))💔!
خواب‌دید‌م‌که‌شدم‌زائربین‌الحرمین، صبح‌گفتم‌به‌خودم‌هرچه‌صلاح‌است...! حسین‌آرزوی‌حرمت‌کرده‌مرادیوانه↓ أنت‌َمَولاوأنَا…! هرچه‌صلاح‌است‌حسین♥️'!
راس‌میگفت؛)! توآخرالزمانخانوادههانمیزارنبچههاشون سمتدینبرن!اونمپدرمادرایمسلمان!💔
- وهر چیزی جز فࢪاق ناچیز است ؛ 🌿 - +موَالمُوَحِدین ' ؏ '
سلام علیکم ممبرهای عزیز خب‌من‌ریپ‌شدم‌اونم‌تا 18روز😅🌱 لذا‌ واسھ‌ تب‌ یا هر‌چیز‌ دیگھ‌ای‌‌کھ‌اومدید‌ باید‌ فعلا صبوری به خرج بدین 👀🌱 خب‌حالا‌یڪم‌باهم‌حرف‌بزنیم..🦋 • https://harfeto.timefriend.net/16678193195561 جواب‌ها‌هم‌اینجا‌گذاشتھ‌میشھ..♥️✨" • @PSHTSHNEH "با تشکر مدیریت کانال"
‌بیش‌ازآن‌مقداری‌که‌انسان‌ازحوزه‌ودانشگاه درس‌می‌گیردازقبرستان‌بایددرس‌بگیرد؛ این‌که‌دستورداریم‌برویم‌قبرستان‌برای عبرت‌گیری‌وطلب‌مغفرت‌برای‌گذشتگان‌است. «آیت‌الله‌جوادی‌آملی»
『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』
  •●❥  ❥●• #قسمت_چهارم کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم
  •●❥  ❥●• کم کم داشتم بهش عادت میکردم مدام برام نحوه استفاده داروهای گیاهی رو میفرستاد.. اوایل با اکراه قبول میکردم اما بعدش با شوق و ذوق استقبال میکردم.. دیر اومدن های کیوان هم تقریبا دائمی شده بود چند باری باهاش بحث کردم.. گفتم خسته شدم از این وضعیت؛ تنهایی کلافه ام میکنه... اونم مدام میگفت خب چیکار کنم تو این اوضاع بیکاری و اقتصاد خراب.. توقع داری کارمو از دست بدم بیام بشینم تو خونه کنار تو؟! صد بار بهت گفتم بچه دار بشیم قبول نکردی.. گفتم چرا هر چی میشه پای بچه رو میکشی وسط؟! مگه برا فرار از تنهایی باید مادر بشم!!! همین بحثای بیخود و بی جهت من با کیوان،جرقه راحت حرف زدن با افشین رو روشن و روشن تر کرد! انگار مجوز درد و دل با افشین برام امضا شد! بحثایی که بین من و کیوان پیش میومد؛همه رو برا افشین تعریف میکردم اونم با حوصله تمام گوش میکرد.. و با حرفاش آرومم میکرد! این اولین بار بود با جنس مخالف به غیر از همسرم صحبت میکردم و انقدر راحت سبک میشدم! نه بحثی در کار بود.. نه تشری.. نه حرف بچه ای که من بهش آلرژی پیدا کرده بودم! متاسفانه ارتباطمون بیشتر شد.. ساعت ورود و خروج کیوان رو بهش گفته بودم،تا توی اون زمان پیام نده..! اونم زمانی که سرکار بود و بیرون از خونه بهم پی ام میداد.. همه چت ها رو هم قبل اومدن کیوان پاک میکردم. پیام خاصی بینمون نبود،اما خودم خوب میدونستم که کارم اشتباهه! برا همین چندین بار از ترسم چک میکردم تا خیالم راحت باشه که پیاما پاک شده..! رفته رفته پیامهای افشین از درد و دل و کمک فراتر رفت.. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راس‌میگفت؛)! توآخرالزمانخانوادههانمیزارنبچههاشون سمتدینبرن!اونمپدرمادرایمسلمان!💔
🛑 خوش‌بحال برفی که بر گُنبد تو بوسه زد...
﴿ آرزویم را شھ‌ـادت مےنویسم✍🏻 چہ آرزویـے🌱 بهتــر از این مےشود ڪرد🌸؟••
- شمشیر شیطان از خون شکست می‌خورد ، از خونِ عاشق ، خونِ شهید .. - شهید مرتضی‌ آوینی
و دهـ نفر دیگه‌ تا ۱.۳تایی‌مون ☺️🌱
میدونی‌چرا‌از حجاب بدش‌میاد⁉️ چون‌بالا‌سرش‌یہ‌ناظمے‌بوده‌ڪه‌مدام‌بهش‌با‌ اخم‌گفٺہ‌ࢪوسریت‌نیفته... چون‌یہ‌معلمی‌داشته‌ڪہ‌بہش‌نگفته‌چقدࢪ چادࢪبہش‌میاد چون‌همش‌بہش‌گفتن‌اگہ‌حجاب‌نداشٺہ‌باشی میری‌جہنم! نگفتن‌اگہ‌با‌حجاب‌باشی‌خدا‌عشق‌میڪنه‌ با‌دیدنت! چون‌بهش‌نگفتن‌اگہ‌حجاب‌داشٺه‌باشی‌نگاه‌ طمع کسی‌سمتت‌نمیاد! چون‌فڪر‌کرده‌اگہ‌بہش‌میگی‌ࢪوسری‌سرت‌ باشہ‌بخاطر‌اینه‌ڪه‌بقیہ‌بہ‌گناه‌نیفتن! چون‌نفہمیده‌ڪه‌تو‌برا؎خودش‌میگی.. 🕊با‌ روش درست امر به معروف و نهی از منکر حجاب داشته باشیم.!
[شهید ابراهیم هادی]
کتاب سلام بر ابراهیم...🚶🏾‍♂
『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』
  •●❥  ❥●• #قسمت_پنجم کم کم داشتم بهش عادت میکردم مدام برام نحوه استفاده داروهای گیاهی رو میفرست
  •●❥  ❥●• افشین به من علاقه مند شده بود،چند باری بهم گفت.حتی اگه نمیگفتم با اون همه قربون صدقه رفتن و دلبری مشخص بود دوسم داره!هر چی بهش میگفتم قرارمون این نبود! میگفت گور بابای قرار و مدار.. دل که این حرفا رو نمیفهمه!!! من آدم محکمی بودم،همه سعیمو کرده بودم که دلم نلرزه؛اما بشدت وابسته شده بودم به کسی که بی چون و چرا گوش شنوا بود..! [به افشین گفتم:دست از عشق و علاقه بردار،چون من کیوان رو دوست دارم! اگرم باهات حرف زدم فقط و فقط بخاطر داروهای گیاهی بود و بعدشم شاید فرار از تنهایی.. الانم پشیمونم چون نمیخوام بهت وابسته تر بشم و زندگیمو از دست بدم! حرفامو که دید؛به غلط کردن افتاد.. گفت باشه فرشته خانوم!من غلط کردم! دیگه حرفی نمیزنم؛فقط تنهام نذار! باشه؟! قول میدم دیگه هیچ حرفی از حسم نزنم..] سخت بود برام دل کندن از مجازی و چت بیهوده... انگار معتاد شده بودم؛معتاد یه آدم مجازی که حتی چهرشو ندیده بودم.. برام شده بود دایه دلسوز تر از مادر! [گفتم باشه و خداحافظی کردم! گفت دمت گرم😍بعدشم استیکر خنده و خوشحالی فرستاد و خداحافظی کرد!] توی این مدت دست و دلم به زندگی نمیرفت.. مدام بهانه های الکی میگرفتم،سر مسائل جزئی و بی اهمیت با کیوان بحثم میشد.. کیوان میگفت چته؟!چرا عوض شدی؟ کو اون فرشته ای که ورد زبونش قربونت برم وفدات شم بود؟! همش دعوا راه میندازی؛اعصاب خودتو منو بهم میریزی!خب چته لعنتی.. بگو بذار بفهمم..؟! میگفت بگو بذار بفهمم!!! اما من خودم نمیدونیستم دقیقا چه مرگم شده!چی رو به کیوان میگفتم! من حرفی برا گفتن نداشتم.. کیوانم گاهی عصبی میشد و سمتم نمی اومد.. بعد از مشاجره ای که داشتیم،کیوانم کمی تغییر کرد.. دیگه به اندازه قبل قربون صدقه ام نمیرفت؛برام وقت نمیذاشت.. البته بیشتر من مقصر بودم؛چون بیخود و بی جهت دعوا راه مینداختم! از اون طرف افشین سنگ صبورم بود و آرومم میکرد! و من از لحاظ روحی و روانی تا حدودی از جانب افشین تامین میشدم! اگر کیوان باهام بدخلقی میکرد دیگه مهم نبود،چون یکی دیگه جاشو پر کرده بود.. ادامه دارد...
یہ‌بزرگی‌میگفت: شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شھیدفڪرڪردی چند‌لحظه‌قبلش‌همون‌شھید‌داشتہ‌بہ‌؛ تو‌فڪر‌میڪرده.
"گاهی مواقع همه ی ما ادما نیاز داریم هر یه مدت یکبار یه نفر بهمون تذکر بده اخطار بده:)" "'تا خدایی نکرده دچار گناه نشیم"'
امام صادق '؏' می‌فرمایند : [ بیشترین خیر و برکت در زنان است. ] 🤍