قهوه خونه داشت بدنش خالکوبی داشت نمیشد که چاقو تو جیبش نباشه باید همه به حرفش گوش میدادن و....
چندباری شهیدمرتضی کریمی میاد قهوه خونه مجید و اونُ یه شب دعوت میکنه به هیئت
اونجا براش روضه امام حسین وحضرت زینب میخونن و مجید از اونجا یه شبه شد؛
حُر مدافعان حرم!
اگه باور داشتیم که خدامون اینقدر مهربونه
و بعد از هر گناهت توبه میکردی و تکرارش نمیکردی میگفتی خدا بخشیده دیگه