نوکرساده
دعوتِ شهدا . .
.
رفقا حقیقتا من موندم از این حکمت..
باورم نمیشه،به هیچ عنوان باور کردنی نیس خیلی اتفاقی الان فهمیدم امروز سالگرد شهادتشونه
۲۹ بهمن سال ۱۳۸۲ سالگرد شهادت شهید شیخ عبدالله ضابط
آشیخ چی شد امشب یاد من و ما ها افتادید
چی شد تو همچین شبی لایق دونستید من به یاد روایتگریای شما بیوفتم و اتفاقی تو اون همه روایت دستم به صوت شما بخوره
ای شهدا ...
.
تولدت مبارک همراه قدیمیِ من .🤍°
سی بهمن یکی از روزای قشنگ زندگیمه خدا دوتا از بهترین گلاشو تو این روز بهم هدیه داده.
.
هیچ کس نمیتواند به تو رشد بدهد، این تو هستی که در هر موقعیتی میتوانی رشد کنی یا خسارت ببینی
|علی صفایی حائری|
.
هرچه تعلق دارید ببُرید! ببوسید دست دلبر را تا دیر نشده! هرچه دوستت دارم به دل مانده به لب بیاورید و به قلبش الصاق کنید. هربار طوری در آغوشش بگیرید که انگار بدنش جزئی از شماست! عطر تنش را به دست بچکانید که دیر یا زود آغوشتان بوی باروت میگیرد. سینه را خالی کنید از کینهها و حنجره را از دروغ، که وقتی دست حرامی به گلویمان رسید و برید چرک بیرون نزند! چشمها را از هرچه که محرمِ دل نیست خالی کنید تا به چشم دشمن افتاد لرزه به تنش بیندازد! مثل چشمهای حججی! از دنیا ببرید مثل چمران، بگویید مثل آوینی، بخندید مثل بلباسی، بدوید مثل حدادیان در کوچههای غریب شهرتان..
|سیدمصطفی موسوی|
.
مادربزرگ اخرای عمرش می گفت: کسی رو دوست داشته باش که وقتی دوست داشتنی نبودی، دوست داشته باشه.
.
دوستترت دارم از هرچه دوست
ای تو به من از خود من خویشتر.
|تولدت مبارک نور چشمیِ من.🤍°|
.
” رو کرد به دخترم زهرا گفت: «وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانم فاطمهٔ زهرا کمک بخواید. گرههای کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنن.» “