.
دوستترت دارم از هرچه دوست
ای تو به من از خود من خویشتر.
|تولدت مبارک نور چشمیِ من.🤍°|
.
” رو کرد به دخترم زهرا گفت: «وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانم فاطمهٔ زهرا کمک بخواید. گرههای کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنن.» “
.
دوست دارم با تمام توانم لایههای اندوه را از وجودت بزدایم تا به جهان نشان دهم که چقدر در شاد بودن هنرمندی، چقدر لبخندهایت به جهان میآید، چقدر بارانها رقص تو را دوست میدارند.|نورِ امید|
.
از اونجایی که هیچ موضوع مفیدی برای ارائه ندارم،تصمیم گرفتم یه رینگ لایت بخرم و بلاگر شم.
.
آقای امام رضا علیه السلام
يَا مَلاذَ اللَّائِذِينَ، وَيَا مَعَاذَ الْعَائِذِينَ
ای پشتیبان پناهجویان و ای پناه پناهندگان.
نوکرساده
. برای تو همین که زبون ترکی میگه گوزلَرین قاراسینا اورَییم قوربان .
.
قلبم به فدای مَردمک چشمانَت !!
.
خداوندِ عشق، رِند است و آگاه است و دست بر نقطه ضعفها مىگذارد و دلدارها را مىگيرد، كه قسم ياد كرده: «و عزّتى و جلالى و ارتفاعى علي عرشي لأقطعن أمل كل آمل سواي»؛ به عزتم، به جلالم، به رفعتم بر تمامى هستى، هر آينه و ناچار مىبُرّم آرزوى هر كس را كه به غير من آرزو بسته و جدا مىكنم!
سنگينترين هجوم، آنجا آغاز مىشود كه تو دلى كاشتهاى و دلدارى و باغى و محبوبى، تو آنها را بارور كردهاى و سايهگستر ساختهاى تا به بار، نشسته و ميوههايش چشم و دست و احساس و دلِ تو را پر كرده است.
اكنون او ميوهها را مىگيرد و پس از اُنس و دلدادگى با خاک و ريشه و ساقه و سبزهها و سايهها و ميوهها، ثمراتِ تو را بر باد مىدهد و تمامىِ تعلقهاى انباشته و حاصلهاى جمعآورى شده را مىستاند.
بخواهى يا نخواهى مىگيرد. كافر باشى يا مؤمن، مىسوزاند و مىشكند. به طوع و رغبت يا به زور و يا كراهت راه مىبرد؛ كه ساقى اوست، كه راهبر اوست، كه مجلس آرا اوست.
چه خيال كردهاى! اگر صبورى كنى و با عشقِ او شكورى كنى، بشارت براى توست؛ كه با بلا و مصيبت سه نعمت خواهى داشت؛ هم ضعفها را مىشناسى و هم تعلقها را مىگذارى و هم با دلِ شكسته قدم بر مىدارى و آنچه سالک را راه مىبرد، نه حالِ خوش و نه عملِ خوش و نه اشراق و شهود؛ كه ظرفيت و انكسارِ اوست!
|استاد علی صفایی حائری|