ی فروزان به سمت عقب میرفتند و پس از پنهان شدن از دید مدافعان تنگه ، مشعل ها را خاموش کرده و مجددا به جای اول بازمی گشتند و دوباره با روشن کردن مشعل همان عمل را تکرار و باز هم تکرار می کردند ، بطوریکه عقب نشینی سپاه ایران از نظر دیدبانها ، حتمی قلمداد شده و به فرماندهان خود گزارش کردند ، در حالیکه حتی یکنفر هم ، عقب نشینی نکرده بود* ، بیشتر مدافعان تنگه که در این چند روز خواب با چشمانشان بیگانه شده بود ، شادمان و آسوده خاطر از عقب نشینی ارتش ایران ، بدستور ناصر خان به استراحت پرداختند
آن شب ، شب بیست و یکم شعبان بود ، ماه نه به آن اندازه کم نور بود که نادر و همراهانش نتوانند پیش پای خود را ببینند ، و نه آنقدر درخشان ، که نیروهای هندی از دور آنها را ببینند ، شب از نیمه گذشته بود و سپیده هنوز ندمیده بود که نادر و همراهانش ، با سکوتی مطلق و سنگین ، از بلندترین بخش کوهستان ، بدون اینکه صدائی از آنان برخیزد ، به بالای سر مدافعان تنگه رسیده بودند ، و منتظر علامت از پائین کوهستان و درون تنگه بودند ، از این سو ، از روبروی مدافعان تنگه ، ده هنگ نیرومند از ارتش ایران آماده حمله بود ، سکوتی مطلق و سنگین حکمفرمای کوهستان شده بود ، در حالیکه لهیب آتشی سوزنده و جانگداز ، از زیر خاکستری خاموش ، در حال زبانه کشیدن بود
در این لحطات حساس تاریخ ، ناگهان هنگ های مهاجم ایرانی ، با سرعت تمام بسوی جلو حرکت کردند و خواب شیرین مدافعان تنگه را برهم زدند ، آوای شلیک تفنگ ها از هر دو طرف آغاز شد ، تمام توجه ناصر خان و سربازانش رو بجلو بود و در عین اینکه محاسبات خود را نقش بر آب می دیدند ولی با توجه به موقعیت برتر خود ، به پیروزی خود ایمان داشتند و ترسی به دل راه نمی دادند
هنگ های ایران با شلیک های پی در پی تفنگ ها ، دست به حمله زدند ولی ماموریت اصلی آنان شکستن سکوت کوهستان و توجه مدافعان تنگه به جلو بود ، حمله و دفاع تا نزدیکی دمیدن خورشید از افق ، با شدت ادامه یافت که ناگهان فریاد تُندَرآسای نادر در کوه پیچید و بدنبال آن شلیک بی امان گلوله ها از پشت سر ، وقتی مدافعان تنگه را از خواب خرگوشی بیدار کرد که کار از کار گذشته بود و هیبت نادر و یاران فداکارش ، خواب خوش آنان را به کابوسی وحشتناک مبدل کرده بود
حمله غافلگیر کننده نادر ، شیرازه نیروهای هندی را از هم پاشید ، نادر و همراهانش بالای سر آنان رسیده بودند و جنگی سخت و تن به تن درگرفته بود ، در سپیده دم بامدادی ، شمشیرها ، خنجرها ، تفنگ ها ، گرزها و در آخر تبرزین نادر چنان در هم تنیده شده بود که از هر دو سو ، سرها و بدنهائی بود که بر سنگ های ناهموار و تیز کوهستان سقوط می کرد ، نادر نیز مانند همیشه ، به سانِ شیری خشمگین و مهاجم می غرید و تبرزین را در هوا می چرخاند و بر سر و گردن هندیان فرود می آورد ، در این هنگام ، فرمانده منصوب نادر در پائین گذرگاه از موقعیت ایجاد شده استفاده کرد و با شتاب تمام دستور پیشروی سریع داد و سربازان ایرانی با حالت دویدن از گذرگاه عبور کردند و بدنبال آن ، تعداد زیادی تدارکات سنگین و توپخانه و گلوله های آنرا با عجله ، از منطقه خطر عبور دادند ، مدافعان هندی که در بالای کوه ، مبتلا به دلاور بی باکی بنام نادر شده بودند ، حتی نتوانستند کوچکترین عکس العملی از خود بروز دهند
با عبور عده زیادی سپاهی ایران از تنگه ، نیروهائی که توانسته بودند از تنگه عبور کنند به کمک نادر و همراهانش که در ارتفاعات بالا با از جان گذشتگی ، در حال نبرد بودند شتافته و به نیروهای ناصرخان که با شدت تمام می جنگیدند رسیدند ، جنگ مغلوبه شد ، ناصرخان علاوه بر اینکه در برابر این شاهکار جنگی نادر ، مات و مبهوت شده بود روحیه خود را نیز باخته و با اندک نیروهای خود که هنوز زنده مانده بودند روی به گریز نهاد و بسوی رودخانه سند براه افتاد
*پایان قسمت سی و نهم*
هدایت شده از (✌️#آتاظهور✌️)
🥀🍂برادر شهـیدم،رحمان عزیزم🍂🥀
دلم گرفته ،غم بزرگی بر قلبم سنگینی میکند،
غمی از جنس از دست دادن فرزند دلبندم
*علی عزیزم*
روحـم پـژمـرد
صبر و طاقتم بـه سـرآمـد ...
از گذشـتـه ها شـــرمنـده ام و از آینده ها بیمناڪـم...
تنها تسلے ام آب دیده است
اشـڪـے ڪـه تقـدیم تـو و فرزند دلبندم میڪنیم ...
آبے ڪـه با آن دل خــود را شستــشــو مـیدهـیـم
و بـا ایـــن وسیله غمهــاے درونے خـود را تسـڪـین میبخـشیم ...
از آتش درونے خــود میڪاهـیـم و بـراے لحـظـه اے آرامش ضـمیــر مــے یــابیـم ...
🥀🍂برادر شهیدم رحمان جان،🍂🥀
دعایمان ڪن که برای صبوری براین غم جانکاه به دعایت سخت محتاجیم. ✋😔
🌷پنج شنبه است
🌹 #شهدا رویاد کنیم...
🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه...
🖤برای در گذشتگان
🌷 شاید همه دلتنگیم ؛ بهر #پدرباشد
💐که نیست. یااینکه دل دیوانه وار دلتنگ
♥️ #مادرمیشود.
#یا که دلتنگ جگر گوشه مان ،فرزند دلبندمان،گل نشکفته زندگیمان که زود پژمرده شده. #روحشان قرین #رحمت_الهی
❤️تمام اسیران خاک
♻️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمَّدٍ
وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ♻️
#کانال_ما_را_به_دوستان_انقلابیِ_خود_معرّفی_نمایید
👈 به نیابت از قمرالعشیره ابالفضل العباس علیه السلام
(#صلوات_صلوات_صلوات)
✨جهت تعجیل و تسهیل در امر فرج ✨
#نیروهای_متحد_اسلام
@noori82325 #تمدن_نوین_اسلامی
Sabahan Va Masa'a 01.mp3
13.07M
▪️" صباحاً و مسائا "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎧روایت اول:
فردای روز واقعه...
صباحا_و_مسائا
02 Harekate Karavan Be samte Koufeh.mp3
11.76M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵روایت دوّم:
حرکت کاروان به سمتِ کوفه...
صباحا_و_مساء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺فیلم حمله صدام با تانک به حرم امام حسین علیهالسلام | زمان انتفاضه عراق...
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💻 فیلم مستند: حمله صدام به کربلا و حرم امام حسین (ع)
👈 اوایل دهه 1370 ش / حمله صدام با توپخانه، به گنبد و بارگاه امام حسين (عليهالسلام) و آثار دلخراش آن در حرم سيدالشهدا و حضرت ابوالفضل (عليهماالسلام) همراه با ناله های شیعیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان عجیب صدام پس از ارتحال امام خمینی (ره)
🔹این صدام است که دارد در جمع فرماندهانش صحبت میکند؛ اما وقتی صحبت از امام خمینی میشود، میگوید خمینی که شاید خدا رحمتش کند دشمن ما بود... بعد برای جمع توضیح میدهد که حالا که [امام] خمینی از دنیا رفته ما در غیاب او که دشمن ما بود چیزی نمیگوییم و محاسبه اعمال او با خداست و خلاص...
🔹 عجیب است که منافقین و مجاهدین خلق لااقل به اندازه صدام جنایتکار هم تظاهر به ادب نمیکنند و در اظهاراتشان نسبت به امام خمینی بشدت کینه میورزند. این بلیه حتی گریبانگیر برخی روشنفکرنمایان درون کشور نیز میباشد.
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💻 افشاگری روی آنتن زنده
💥 یزید از دل سقیفه بیرون آمد!
👈 محمدصادق_ابوالحسنی | شبکه قرآن: شعلههای درب خانه حضرت زهرا (س) چگونه به کربلا رسید؟