eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
300 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
133 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 https://daigo.ir/secret/73005885 🆔 @Nar_vaN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . از یک چیز مطمئنم و آن اینکه: نباید اجازه دهی زندگی‌ات، تو را زندگی کند . •••
•• . آیا امیدم را از تو ببرم؟ در حالی که از روی احسان آنچه که از تو نخواستم به من عطا فرمودی؟ . •••
•• . عاقبت یکروز می‌گریزم از فسون دیده تردید 🍃می‌تراوم همچو عطری از گل رنگین رؤیاها می‌خزم در موج گیسوی نسیم شب می‌روم تا ساحل خورشید🌤 در جهانی خفته در آرامشی جاوید نرم می‌لغزم درون بستر ابری طلایی رنگ پنجه‌های نور می‌ریزد بروی آسمان شاد طرح بس آهنگ🎶 من از آنجا سرخوش و آزاد دیده می‌دوزم به دنیایی که چشم پر فسون تو راه‌هایش را به چشمم تار می‌سازد..🌱 . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . چشم‌هایت پر از عاشقانه‌های #پاییز است؛ نگاهم که می‌کنی خشکم می‌زند زرد می‌شوم...می‌ریزم🍂 #علیر
•• . رسیدیم به بهترین فصلِ سال به درختانی که برگشان زرد شده به که اندوه است و به اندوه که منم . •••
•• . « دلتنگ و دل‌سپرده »،« دلارام و دل‌فریب » ما را چنین بخواه و خودت آنچنان بمان . •••
•• . سلام بر زمینی که برای صلح آفریده شد و هیچ روزی صلح را به خود ندید... . •••
•• . هیچ می‌دانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته می‌کاهم؟ زآنکه بر این پرده‌ی تاریک این خاموشیِ نزدیک آنچه می‌خواهم نمی‌بینم و آنچه می‌بینم نمی‌خواهم..! . •••
Ragheb - Baroon Bebare (320).mp3
8.74M
•🎶• . 🌧بارون بارون بارون بباره... 🌱 . •••
•• . زیر می‌دهم دل را امانت دست تو زیر سقف آسمانت . . . مستـم از بـاران تـو . •••
•• . ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم . •••
•• . ای دل! من اگر رازنگهدار تو بودم این چشمه‌ی خشکیده نمی‌کرد تراوش . •••
•📸۱۴۰۱/۸/۱۹• . دلم یک گلخونه‌ی بزرگ میخواد یک گلخونه پر از آدم هایی که دوستشون دارم یک گلخونه، پر از آدم هایی که قلبشون بویِ یاس میده.. . •••
جاتون خالی...
•• . کسی با چاه راز رنج خود را باز می‌گوید چه تسبیحی‌ست این؟! آه است، این آه است، این آه است . •••
•• . 📓در کتاب شوهر آهو خانوم نوشته: در زندگی لحظاتی پیش می‌آید که انسان نه کسی را دوست دارد نه دلش می‌خواهد کسی او را دوست داشته باشد؛ از همه چیز و همه کس حتی از وجود خود بیزار است؛ مثل اینکه تمام نیروها و رشته‌های زندگی را از او بریده‌اند، نه میل به کار کردن دارد و نه اشتهای خوردن؛ دلش می‌خواهد خاموش و تنها در گوشه‌ای بنشیند و به نقطه‌ی ثابتی خیره شود؛ یا اینکه صورتِ اشک آلودِ خود را در متکا فرو برد و به هیچ چیز نیندیشد...! . •••
•• . دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . 🌾کشاورزی يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش. در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد... وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! 🍃بهتر است ببخشيم و بگذريم | 🗒️| . •••
•• . نشئہ‌ے شعرم ولی دارم خــمارے میڪشم ڪَوشہ دنـــج اتــاقم بی‌قـرارے میڪشم تڪہ‌هاے خـاطراتـم را ڪنـــارم چیـده‌ام پشت عڪس یادڪَارے،یادڪَارے میڪشم . •••
•• . گلِ نرگس چه شود بوسه به پایت بزنیم تا به‌کِی خسته‌دل از دور، صدایت‌ بزنیم . •••
•• . گر برسد به فضلِ حق، زمانِ اتصالِ ما از دلِ ما برون شود، رنج و غم و ملالِ ما بهارِ دل بیا که در خزانِ زردِ بی کسی سبز شود به همتت، پیکرِ نونهالِ ما بی تو برایِ عاشقان،حرام گشته زندگی بیا که با تو می‌شود، حیاتِ ما حلالِ ما وجودِ تو به ذهنِ ما،به هر زمانه می شود موجبِ رستگاری و راحتیِ خیالِ ما دانش و عقل و عشقِ ما،اگر شوند همرهت جمله رسند عاقبت، به موضعِ کمالِ ما با تو شکوفه می کند،درختِ جود و همدلی خشک شود ز بودنت ریشه ی ابتذالِ ما زنده به عشقِ پاکِ تو،شویم و مرگِ ما رسد زمانِ دور گشتن و موسمِ انفصالِ ما مرغِ سعادتِ بشر، هستی و با تو در جهان نیک‌وخجسته می‌شود،طالع و بخت و فالِ ما . •••
•• . "‏و در نبودش، قطعاً هنوز به وجود دارد ..." . •••
•• . من شیشه‌ی عینکی بودم که تو از آن به دیگران نگاه میکردی ‏و هیچوقت مرا نمیدیدی ‏همینقدر نزدیک، همینقدر دور... . •••
|•ناڕوَݩ🌿'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا