••
.
صبح، خورشيد آمد
دفترِ مشقِ شبم را خط زد
میروم دفتر پاکنويسی بخَرم
زندگی را بايد
🖋از سرِ سطر نوشت...
#قیصر_امین_پور
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . 🎗•|پيامبر اکرم صلی الله عليه و اله وسلم فرمودند: ای عمّار! اگر دیدی علی(؏) به راهی می رود، و
••
.
مریضِعشقم و دارالشّفایمن نجف است
#دوای دردِ دلِ مبتـلای مـن نجـف است
در این هـوای نفسگیر و سرد دنیایی
دلیل گرمی حالوهوای من نجف است
مـرا به حـج چهنیازی است در کـنار علی؟
صفا و مروه و رکن و منایمن نجف است
زیارت #هــمهیاهـلبیت در اینجاست
مدینه، مشهد و کرببلای من نجف است
همین که در همه جای جهان غـریب شدم
دوباره بر دلم افتاد جای من نجف است
مــسِ وجــود مـن آخــر طـلای ایــوان شد
#علی طبیبِمن و کیمیایِمن نجف است
به اشتیاق به دنبال مرگ خواهم رفت
اگر که عاقبت ماجرای من نجف است
#عید_غدیر
#امام_علی_علیهالسلام
.
•••
••
.
جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمیشود
🍃ما در همان فضا انتظار میکشیم
#چارلز_بوکوفسکی
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . مریضِعشقم و دارالشّفایمن نجف است #دوای دردِ دلِ مبتـلای مـن نجـف است در این هـوای نفسگیر و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••
.
همهی آدما آرزو کردن رو بلدن،
اما تلاش کردن برای بدست آوردنش رو نه!
آدما فقط با علاقه داشتن به یک چیز یا یک کار، نمیتونن صاحب اون بشن مگر فقط در رویاشون
فرق آدمای موفق با اونایی که فقط دوست دارن موفق باشن همین یک کلمه س
"تلاش"
#امیرصلحمیرزایی
.
•••
••
.
چه ماجرای عجیبی است میگريزم و باز
به هـر طرف بروم با تو روبرو هستم🌾
#محمد_حسین_نعمتی
.
•••
••
.
گریه کردم که مهربان بشوی
من به تاثیـرِ گریه معـتقدم
گریهکردم چنان که چشمانم
گـریهام را نمـیبـرند از یــاد
#حسین_صفا
.
•••
••
.
📓•| در کتاب مردی در تبعید ابدی نوشته:
من نمیدانم چرا!
چرا کاسهی صبرم ناگهان به ناگهان از دستِ روح بیتاب و توانم میافتد
و هزار تکه میشود
و از هر تکه، فریادی به آسمان میرود..
#نادر_ابراهيمی
.
•••
••
.
من دلخوریهایم در سکوت غرق میشود
نه هواری نه بحث و گلهای فقط آهسته آهسته ، دور و دورتر میشوم...!
آنقدر که اگر روزی از پنجرهی دلتنگیاش هوس دیدن من به سرش زد، هیچ رد و نشانی از من در زندگیش پیدا نکند
#نازیلا_زارع
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
#درخواستی🌱
••
.
دل گنبد است و شادی و غمها کبوترند
یـک دسـته پرکشـند و نشیـنند دسـتـهای
بـر لــوح ســــرنوشـت دل ما نوشـتهاند:
یک آسـمان و یک قفــس و بال بستهای
#رضا_نظری_ایلخانی
.
•••
••
.
هرچه لالایی بلد بودی برایـــم خواندهای
خوابِ چشمانی که میبارند میآید مگر؟
#یاسر_قنبرلو
.
•••
••
.
وقتی به آنچه در تملک ما نیست مینگریم، ممکن است به آسانی این فکر به ذهن ما خطور کند که
چه میشد اگر این مالِ من بود؟
و احساسِ محرومیت میکنیم
اما #بهتر است به جای این بیاندیشیم که
اگر آن چه #دارم از آنِ من نبود، چه میشد؟!
#آرتور_شوپنهاور
.
•••
••
.
اُفتادهباش، لیک نه چندان که همچو خاک
🌾 . . پامـال هر نبهـره شـوی، از فـروتنی
#رهی_معیری
.
•••
••
.
زحمت چه میکشی پیِ درمانِ ما طبیب؟!
ما بِه نمـیشـویـم، تـو بدنـام مـیشـوی!
#سعدی
.
•••
••
.
تابحال آسمان را از چشم پرنده دیدهای؟
⛅️آسمان در چشمهایش امید است
آسمان را که از چشمهایش بگیری رمق از بالهایش میافتد
#لاادرے
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . 🎗•|از مالک اشتر پرسیدن: چگونه است که شما هیچوقت حتی در مهآلودهترین ایام و دوران هم، راه را گ
••
.
📓در کتاب الغیبة نوشته:
جمعی از اهل یمن نزد پیامبر اسلام
رسیدند و درباره #وصی ایشان پرسیدند
پیامبراکرم فرمودند:
"در اصحابم بنگرید او در میان اینهاست"
آنها اصحاب را از نظر گذراندند تا به حضرت علی رسیدند.
پس با صدای بلند گفتند: وصی همین است!
پیامبرخدا پرسیدند: از کجا فهمیدید؟
در پاسخ گفتند:
او را که دیدیم دیگر تمایل به دیگران نداشتیم، زانوانمان سست شد و بیحرکت شدیم، بیاختیار اشک از چشممان جاری شد، دلمان خنک شد،
"گویا او پدر ماست و ما فرزندان اوییم"
#محمدالنعمانی
#عید_غدیر
.
•••
••
.
نقاشِمن به تابلوی خود سری بکش
امشـب مـرا به منـظرۀ دیگری بکش
آری غروب فکرِبدی نیست پس مرا
در یک فضایمبهمِ خاکستری بکش
#مهدی_مردانی
.
•••
••
.
«از درختان نپرسید،
طعمِ تیشه در کمر از چه قرار است..!»
#ریاض_الصالح
.
•••
••
.
یک نفر به من بگوید
پایانِ این روایتِ بی هر کجا کجاست
که هرچه هیچ نمیگوییم
باز از وحشتِ واژههای ما کم نمیشود..
#علی_صالحی
.
•••
••
.
ای مادر،
شب گرگِ گرسنۀ درّنده است؛
غریب را هرجا که رود دنبال میکند
#محمود_درویش
.
•••