«١»بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
نكتهها:
در ميان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقهى آنهاست، شروع مىكنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان براساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مىكنند.
گاهى به نام بتها و طاغوتها و گاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا،كار را شروع مىكنند.
چنانكه در جنگ خندق، اوّلين كلنگ را رسول خدا صلى الله عليه و آله بر زمين زد.¹
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» سرآغاز كتاب الهى است. «بِسْمِ اللّهِ» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است.در سرلوحۀ كار و عمل همهى انبيا «بِسْمِ اللّهِ» قرار داشت.
- وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السلام به ياران خود گفت:سوار شويد كه «بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها»² يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست.
- حضرت سليمان عليه السلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»³آغاز نمود.
- حضرت على عليه السلام فرمود:« بِسْمِ اللّهِ»، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است.
همچنين آن حضرت به شخصى كه جملهى «بسم اللّه» را مىنوشت، فرمود:«جودها»آن را نيكو بنويس.⁴
بر زبان آوردن «بِسْمِ اللّهِ» در شروع هر كارى سفارش شده است؛در خوردن و خوابيدن و نوشتن، سوار شدن بر مركب و مسافرت و بسيارى كارهاى ديگر.
حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسانهاىِ هدفدار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مىخوانيم:« بِسْمِ اللّهِ» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن يك بيت شعر.
و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلينبار «بسم اللّه» را به كودك ياد بدهد، وارد شده است.¹
❓ سؤال:چرا در شروع هر كارى «بِسْمِ اللّهِ» سفارش شده است؟
🔺 پاسخ: «بِسْمِ اللّهِ» آرم و نشانۀ مسلمانى است و بايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد.
همان گونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى.
مثلاً يك كارخانه چينىسازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد يا ظرفهاى كوچك.
🇮🇷 يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن كشور است و هم بر فراز كشتىهاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان.
❓ سؤال:آيا «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل است؟
🔺 پاسخ:به اعتقاد اهلبيت رسول اللّه عليهم السلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است،آيه «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل و جزء قرآن است.
فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه «بسم اللّه» جزء سوره است.
آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد.
در مسند احمد نيز «بسم اللّه» جزء سوره شمرده شده است.
برخى از افراد كه بسماللّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند.
در مستدرك حاكم آمده است: روزى معاويه(علیه الهاویة) در نماز «بسم اللّه» نگفت! مردم به او اعتراض كردند كه«أ سرقت أم نسیت»،آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟! ٣
امامان معصوم عليهم السلام اصرار داشتند كه در نماز، بسماللّه را بلند بگويند.
امام باقر عليه السلام در مورد كسانى كه«بسماللّه»را در نماز نمىخواندند و يا جزء سوره نمىشمردند، مىفرمود:«سرقوا اكرم آية»¹بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند.
در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است: چرا بعضى«بسماللّه»را جزء سوره قرار ندادهاند!²
شهيد مطهّرى قدس سره در تفسير سوره حمد، ابن عباس،عاصم،كسايى،ابن عمر،ابن زبير،عطاء، ابن طاوس،فخر رازى و سيوطى را از جمله كسانى معرّفى مىكند كه بسم اللّه را جزء سوره مىدانستند.
در تفسير قرطبى از امام صادق عليه السلام نقل شده است:«بسماللّه»تاج سورههاست.
تنها در آغاز سوره برائت(سوره توبه) «بسماللّه» نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السلام به خاطر آن است كه «بسم الله» كلمه امان و رحمت است و اعلام برائت از كفّار و مشركان،با اظهار محبّت و رحمت سازگار نيست.³
سيماى «بِسْمِ اللّهِ»
١. «بِسْمِ اللّهِ» نشانگر رنگ و صبغۀ الهى و بيانگر جهتگيرى توحيدى ماست.
٢. «بِسْمِ اللّهِ» رمز توحيد است و ذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا با نام ديگران، نشانهى شرك.
⛔ نه در كنار نام خدا،نام ديگرى را ببريم و نه به جاى نام او.
٣. «بِسْمِ اللّهِ» رمز بقا و دوام است؛ زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد،فانى است.
٤. «بِسْمِ اللّهِ» رمز عشق به خدا و توكّل به اوست.به كسى كه رحمان و رحيم است عشق مىورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مىكنيم،كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
٥.«بسماللّه»رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
٦.«بسماللّه»گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است.
٧.«بسماللّه»مايه فرار شيطان است.كسى كه خدا را همراه داشت،شيطان در او مؤثّر نمىافتد.
٨.«بسماللّه»عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست.
٩.«بسماللّه»ذكر خداست،يعنى خدايا! من تو را فراموش نكردهام.
١٠.«بسماللّه»بيانگر انگيزه ماست،يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم،نه طاغوتها و نه جلوهها و نه هوسها.
١١.امام رضا عليه السلام فرمود:«بسماللّه»به اسم اعظم الهى،از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است.¹
پيامها:
١- «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.
٢- «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز كتاب آسمانى، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مىشود.²
٣- «بِسْمِ اللّهِ» كلامى كه سخن خداوند با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مىشود.
٤- رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. «اَللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
٥- بيان رحمت الهى در قالبهاى گوناگون، نشانهى اصرار بر رحمت است.(هم قالب«رحمان»،هم قالب«رحيم») «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
٦- شايد آوردن كلمه رحمان و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوهاى از رحمت الهى است، همان گونه كه اصل آفرينش و بعثت، جلوه لطف و رحمت اوست. «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
تلاوت
تفسیر آیه دوم #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی
نكتهها:
«ربّ» به كسى گفته مىشود كه هم مالك و صاحب چيزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن؛ پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده، هدايت مىشود.
علاوه بر سوره حمد، چهار سورهى انعام،كهف،سبأ و فاطر نيز با جمله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» آغاز گرديده،ولى فقط در سوره حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِينَ» آمده است.
مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است.انسان در برابر جمال و كمال و زيبايى، زبان به ستايش و در برابر نعمت و خدمت و احسان ديگران،زبان به تشكّر مىگشايد.
خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش، شايستهى ستايش و به خاطر احسانها و نعمتهايش،لايق شكرگزارى است.
«الحمد لله»،بهترين نوع تشكّر از خداوند است. هركَس در هرجا،با هر زبانى، هرگونه ستايشى از هر كمال و زيبايى دارد،در حقيقت سرچشمهى آن را ستايش مىكند.
البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد،به شرط آنكه به امر خداوند و در خط و مسير او باشد.
خداوند،پروردگار همهى آفريدههاست. «وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ»¹ آنچه در آسمانها و زمين و ميان آنهاست،پروردگارشان اوست.
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا»² حضرت على عليه السلام مىفرمايد:«من الجمادات و الحيوانات»؛او پروردگار جاندار و بىجان است.«له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين»هم آفرينش از اوست و هم ادارهى آن، و او مربى و پرورشدهندۀ همه است.¹
🤔 مراد از«عالمين»←يا فقط انسانها هستند،مانند آيه ٧٠ سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ» آيا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نكرديم؟
← و يا مراد همهى عوالم هستى است.«عالَم»به معناى مخلوقات و«عالَمين»به معناى تمام مخلوقات نيز استعمال شده است.
از اين آيه فهميده مىشود كه تمام هستى يك پروردگار دارد و آنچه در جاهليت و در ميان بعضى از ملّتها اعتقاد داشتند كه براى هر نوع از پديدهها خدايى است و آن را مدبّر و ربّ النّوع آن مىپنداشتند، باطل است.
پيامها:
١- همه ستايشها براى اوست. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»
٢- خداوند در تربيت و رشد هستى، اجبارى ندارد؛ زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»
٣- همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست؛ زيرا حمد براى زيبايى و نيكويى است. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»
٤- دليل ستايش ما، پروردگارى اوست. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
٥- رابطهى خداوند با مخلوقات، رابطهى دائمى و تنگاتنگ است. «رَبِّ الْعالَمِينَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مىكند و مىرود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
٦- همهى هستى،تحت تربيت خداوند يكتاست. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
٧- امكان رشد و تربيت، در همهى موجودات وجود دارد. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
٨- خداوند هم انسانها را با راهنمايى انبيا تربيت مىكند،(تربيت تشريعى)و هم جمادات و نباتات و حيوانات را رشد و پرورش مىدهد.(تربيت تكوينى) «رَبِّ الْعالَمِينَ»
٩- مؤمنان در آغاز كتاب(قرآن)با نيايش به درگاه خداوند متعال، «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» مىگويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مىدهند كه «آخر دعواهم أن الحمد للّه ربّ العالمين»
تلاوت
تفسیر آیه ۳ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی
«٣»اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
(خدايى كه)بخشنده و مهربان است.
نكتهها:
خداوند رحمت را بر خود واجب كرده است، «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و رحمت او بر همه چيز سايه گسترده است.«و رحمتى وسعت كلّ شىء»
همچنين پيامبر و كتاب او مايه رحمتند، «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ»
آفرينش و پرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نيز مىدهد از روى لطف است.
بخشيدن گناهان و قبول توبهى بندگان و عيبپوشى از آنان و دادن فرصت براى جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست.
پيامها:
١- تدبير و تربيت الهى، همراه محبّت و رحمت است.(در كنار كلمه«ربّ»،كلمه «رحمان»آمده است.) «رَبِّ الْعالَمِينَ اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
٢- همچنان كه تعليم نيازمند رحم و مهربانى است، «اَلرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» تربيت و تزكيه نيز بايد براساس رحم و مهربانى باشد. «رَبِّ الْعالَمِينَ اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
٣- رحمانيّت خداوند، دليل بر ستايش اوست.«الحمد للّه...الرّحمن الرّحيم»
تلاوت
تفسیر آیه ۴ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی
«٤»مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
(خدايى كه)مالك روز جزاست.
نكتهها:
مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكيّتهاى اعتبارى، از سلطهى مالك خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نيست. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همهوقت است، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوهى ديگرى دارد؛
* در آن روز تمام واسطهها و اسباب نسبت به كفار قطع مىشوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ»
* نسبتها و خويشاوندىها نسبت به كفار از بين مىرود. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ»
* براى كفار مال و ثروت و فرزندان، سودى ندارند. «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ»
* بستگان و نزديكان نيز فايدهاى نمىرسانند. «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ»
* نه زبان كفار،اجازه عذرتراشى دارد و نه فكر آنها،فرصت تدبير.تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است.
💡 لفظ«دين»در معانى گوناگون بهكاررفتهاست :
الف: مجموعهى قوانين آسمانى. «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ»
ب:عمل و اطاعت. «لِلّهِ الدِّينُ الْخالِصُ»
ج:حساب و جزا. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
«يوم الدّين»در قرآن به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مىباشد.
«يَسْئَلُونَ أَيّانَ يَوْمُ الدِّينِ»مىپرسند روز قيامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفى اين روز،مىفرمايد: «ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ. يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلّهِ»
(اى پيامبر!)نمىدانى روز دين چه روزى است؟روزى كه هيچكَس براى كسى كارآيى ندارد و آن روز تنها حكم و فرمان با خداست.
«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در كنار آيهى «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» معلوم مىشود كه بشارت و انذار بايد در كنار هم باشند.
نظير آيه شريفه ديگر كه مىفرمايد: «نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ» به بندگانم خبر ده كه من بسيار مهربان و آمرزندهام،ولى عذاب و مجازات من نيز دردناك است.
همچنين در آيه ديگر خود را چنين معرّفى مىكند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ» خداوند پذيرندهى توبه مردمان و عقوبتكنندۀ شديد گناهكاران است.
در اوّلين سورهى قرآن، مالكيت خداوند عنوان شده است، «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» و در آخرين سوره، مَلِكيت او. «مَلِكِ النّاسِ»
پيامها:
١- خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما بايد حمد و سپاس او را بهجاآوريم.
✓ به خاطر كمال ذات و صفات او كه«الله»است،
✓ به خاطر احسان و تربيت او كه «رَبِّ الْعالَمِينَ» است
✓ و به خاطر اميد و انتظار رحم و لطف او كه «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» است
✓ و به خاطر قدرت و هيبت او كه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» است.
٢- قيامت، پرتوى از ربوبيّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِينَ... مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
٣- قيامت، جلوهاى از رحمت خداوند است. «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
تلاوت
تفسیر آیه ۵ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی
«٥»إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ
(خدايا)تنها ترا مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوئيم.
نكتهها:
انسان بايد به حكم عقل،بندگى خداوند را بپذيرد.ما انسانها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت،و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همهى هستى است.اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم،او صاحب اختيار و مالك آن روز است.پس چرا بهسوى ديگران برويم؟! عقل حكم مىكند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست.نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران.
در نماز،گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مىگويد:خدايا! نه فقط من كه همهى ما بنده توايم،و نه تنها من كه همهى ما محتاج و نيازمند لطف توايم.
خدايا! من كسى جز تو را ندارم «إِيّاكَ» ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بندهى تو هستند. «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» ١در آسمانها و زمين هيچچيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند.
جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.
مراحل پرواز معنوى،عبارت است از:ثنا،ارتباط و سپس دعا.بنابراين اوّل سورهى حمد ثناست،آيهى «إِيّاكَ نَعْبُدُ» ارتباط و آيات بعد،دعا مىباشد.
گفتگو با محبوب واقعى شيرين است،شايد به خاطر همين كلمه «إِيّاكَ» تكرار شد.
پيامها:
١-ابتدا بايد بندگى خدا كرد،آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِينُ»
٢-بندگى،تنها در برابر خداوند رواست نه ديگران. «إِيّاكَ نَعْبُدُ»
٣-گرچه عبادت از ماست،ولى در عبادت كردن نيز نيازمند كمك او هستيم. «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ» ١
٤- «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ» يعنى نه جبر است و نه تفويض.چون مىگوييم:
«نَعْبُدُ» پس داراى اختيار هستيم و نه مجبور.و چون مىگوييم: «نَسْتَعِينُ» پس نياز به او داريم و امور به ما تفويض نشده است.
٥-شناخت خداوند و صفات او،مقدّمه دستيابى به توحيد و يكتاپرستى است.
«رَبِّ الْعالَمِينَ، اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيّاكَ نَعْبُدُ»
٦-از آداب دعا و پرستش اين است كه انسان خود را مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. «إِيّاكَ نَعْبُدُ...»
٧-توجّه به معاد،يكى از انگيزههاى عبادت است. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيّاكَ نَعْبُدُ»
تلاوت
تفسیر آیه ۶ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی
«٦»اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
(خداوندا!)ما را به راه راست هدايت فرما.
نكتهها:
در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است:
الف:هدايت تكوينى،نظير هدايت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد.و يا هدايت و راهنمايى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى.آنجا كه قرآن مىفرمايد: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» ٢بيانگر اين نوع از هدايت است.
ب:هدايت تشريعى كه همان فرستادن انبياى الهى و كتب آسمانى براى هدايت بشر است.
كلمهى«صراط» ٣بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است.انتخاب راه و خط فكرى صحيح،نشانهى شخصيت انسان است. راههاى غير الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند:
*راه خواستهها و توقعاتهاى خود.
*راه انتظارات و هوسهاى مردم.
*راه وسوسههاى شيطان.
*راه طاغوتها.
*راه نياكان و پيشينيان.
*راه خدا و اولياى خدا.
انسان مؤمن،راه خداوند و اولياى او را انتخاب مىكند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد:
الف:راه الهى ثابت است،برخلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى كه هر روز تغيير مىكنند.
ب:يك راه بيشتر نيست،در حالى كه راههاى ديگر متعدّد و پراكندهاند.
ج:در پيمودن آن،انسان به مسير و مقصد مطمئن است.
د:در پيمودن آن،شكست و باخت وجود ندارد.
راه مستقيم،راه خداست. «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ١
*راه مستقيم،راه انبياست. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ٢
*راه مستقيم،راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» ٣
*راه مستقيم،توكّل و تكيه بر خداست. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ٤
*راه مستقيم،يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست. ٥
*راه مستقيم،كتاب خداوند است. ٦
*راه مستقيم،راه فطرت سالم است. ٧انسان،هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد.مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مىگيرد. «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
در راه مستقيم بودن،تنها خواستهاى است كه هر مسلمان،در هر نماز از خداوند طلب مىكند،حتّى رسولاللّه صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مىخواهند.
انسان بايد همواره،در هر نوع از كارهاى خويش،اعم از انتخاب شغل،دوست،رشتهى تحصيلى و همسر،راه مستقيم را از خداوند بخواهد.زيرا چهبسا در عقايد،صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس.پس هر لحظه،خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است.
راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد.حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند،مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت،دعا كنند. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» ١
راه مستقيم،همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد:«اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هى الجادّة» ٢انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جادهى هدايت است.
راه مستقيم يعنى ميانهروى و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفريط،چه در عقيده و چه در عمل.يكى در عقايد از راه خارج مىشود و ديگرى در عمل و اخلاق.يكى همه كارها را به خدا نسبت مىدهد،گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد.و ديگرى خود را همه كاره و فعّالمايشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند.يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىكند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به درخت و ديوار،متوسل شده و ريسمان مىبندد.يكى اقتصاد را زيربنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بىحجاب به كوچه و بازار مىفرستد.يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد.يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند.
اينگونه رفتار و كردارها،انحراف از مسير مستقيم هدايت است.خداوند دين پابرجا و استوار خود را،راه مستقيم معرّفى مىكند. ١در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السلام مىفرمودند:راه مستقيم،ما هستيم. ٢يعنى نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه،رهبران آسمانى هستند.آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل كار،تفريح،تحصيل،تغذيه،انفاق،انتقاد،قهر،صلح و علاقه به فرزند و...،نظر داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند. ٣جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مىنشيند. ٤
در قرآن و روايات،نمونههاى زيادى آمده كه در آنها به جنبهى اعتدال،تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است.به موارد ذيل توجّه كنيد:
* «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» ٥بخوريد و بياشاميد،ولى اسراف نكنيد.
* «لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» ٦در انفاق،نه دست بر گردن قفل كن-دستبسته باش-و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى.
* «اَلَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» ٧مؤمنان،به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل،بلكه ميانهرو هستند.
* «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً» ٨نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان.
*نسبت به والدين احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» ١امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي... فَلا تُطِعْهُما» ٢
*پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا» ٣و هم خانواده خويش را دعوت مىكند. «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» ٤
*اسلام هم نماز را سفارش مىكند كه ارتباط با خالق است؛ «أَقِيمُوا الصَّلاةَ» و هم زكات را توصيه مىكند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّكاةَ» ٥
*نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ» ٦و نه دشمنىها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» ٧
*مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» ٨
*هم ايمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» ٩
*هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» ١٠و هم صبورى و پايدارى در سختىها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» ١١شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مىكرد و هم شمشير تيز مىكرد.
*روز عرفه و شب عيد قربان،زائر خانهى خدا دعا مىخواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون آشنا شود.
*اسلام مالكيّت را مىپذيرد،«الناس مسلطون على اموالهم» ١٢ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد.«لا ضَرر و لا ضِرار» ١٣
آرى،اسلام دين يكبعدى نيست كه تنها به جنبهاى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند،بلكه در هر كارى اعتدال و ميانهروى و راه مستقيم را سفارش مىكند.
پيامها:
١-همهى هستى،در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند.خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
٢-درخواست هدايت به راه مستقيم،مهمترين خواستهى يكتاپرستان است.
«إِيّاكَ نَعْبُدُ... اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
٣-براى دستيابى به راه مستقيم،بايد دعا نمود. «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
٤-ابتدا ستايش،آنگاه استمداد و دعا. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ... اِهْدِنَا»
٥-بهترين نمونه استعانت از خدا،درخواست راه مستقيم است. «إِيّاكَ نَسْتَعِينُ اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
تلاوت
تفسیر آیه ۷ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی پایان تفسیر سوره مبارکه حمد
«٧»صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضّالِّينَ
(خداوندا! ما را به)راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن)نه غضبشدگان و نه گمراهان!
نكتهها:
اين آيه راه مستقيم را،راه كسانى معرّفى مىكند كه مورد نعمت الهى واقع شدهاند و عبارتند از:انبيا،صدّيقين،شهدا و صالحين. ١توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن و تلقين اين آرزو به خود،ما را از خطر كجروى و قرار گرفتن در خطوط انحرافى بازمىدارد .
بعد از اين درخواست،از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضبشدگان و گمراهان قرار ندهد.زيرا بنى اسرائيل نيز به گفته قرآن،مورد نعمت قرار گرفتند،ولى در اثر ناسپاسى و لجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن،مردم را به سه دسته تقسيم مىنمايد:كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضبشدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» ،نعمتِ هدايت است.زيرا در آيهى قبل سخن از هدايت بود.علاوه بر آنكه نعمتهاى مادى را كفّار و منحرفين و ديگران نيز دارند.
هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائماً از خدا بخواهيم كه مسير ما،به غضب و گمراهى كشيده نشود.
مغضوبين در قرآن
در قرآن،افرادى همانند فرعون و قارون و ابو لهب و امّتهايى همچون قوم عاد،ثمود و بنى اسرائيل،به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند. ١
بنى اسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است،زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ» ٢لكن بعد از اين فضيلت و برترى،به خاطر رفتار خودشان،دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ» ٣اين تغيير سرنوشت،به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است؛دانشمندان يهود،دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ» ٤و تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» ٥و عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه،از روى تنپرورى و ترس،از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سرباززدند . «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ» ١به خاطر اين انحرافات،خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت،به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت.
ما در هر نماز،از خداوند مىخواهيم كه مانند غضبشدگان نباشيم.يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ،و همچنين از گمراهان نباشيم،آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مىروند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مىكنند. ٢
انسان در اين سوره،عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مىجويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است.
ضالّين در قرآن
«ضلالت»كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.گاهى در مورد تحيّر به كار مىرود، «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ» ٣و گاهى به معناى ضايع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» ٤ولى اكثراً به معناى گمراهى و همراه با تعبيرات گوناگونى نظير: «ضَلالٍ مُبِينٍ» ، «ضَلالٍ بَعِيدٍ» ، «ضَلالٍ كَبِيرٍ» به چشم مىخورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شدهاند،از جمله:كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند، ٥مشركان، ٦كفار، ٧عصيانگران، ٨مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، ١كسانى كه مردم را از راه خدا بازمىدارند ،كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مىكنند،آنان كه حقّ را كتمان مىكنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند.
در قرآن نام برخى به عنوان گمراهكننده آمده است،از قبيل:ابليس،فرعون،سامرى، دوست بد،رؤسا و نياكان منحرف.
گمراهان خود بستر و زمينۀ انحراف را فراهم و گمراهكنندگان از اين بسترها و شرايط آماده،استفاده مىكنند.بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از:١.هوسها، ٢٢.بتها، ٣٣.
گناهان ٤،٤.پذيرش ولايت باطل، ٥٥.جهل و نادانى.
پيامها:
١-انسان در تربيت،نيازمند الگو مىباشد.انبيا،شهدا،صدّيقين و صالحان، نمونههاى زيباى انسانيّتاند. «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»
٢-آنچه از خداوند به انسان مىرسد،نعمت است.قهر و غضب را خود به وجود مىآوريم. ٧«أَنْعَمْتَ، اَلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ»
٣-ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان،جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان،مقاوم و پايدار مىكند. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضّالِّينَ» ٨
سيماى سوره بقره
اين سوره كه دويست و هشتاد و شش آيه دارد،در مدينه نازل شده و بزرگترين سوره قرآن است.
علت نامگذارى آن به بقره،داستان بسيار زيباى گاو بنى اسرائيل است كه در آيات ٦٧ تا ٧٣ بيان شده است.
محتواى سوره به علت طولانى بودن،دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادى، فقهى،عبادى از قبيل توحيد و هستىشناسى و معاد و حيات پس از مرگ،تشريع قوانين عبادى،اخلاقى و فردى و اجتماعى بسيارى است.همچنين مسائل مربوط به وحى و اعجاز كتاب آسمانى و خدمات اجتماعى از قبيل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جاى داده است.
در اين سوره آية الكرسى و آيه دين كه بزرگترين آيه قرآن است،ماجراى تغيير قبله، بهانهتراشىهاى بنى اسرائيل،آفرينش حضرت آدم و نافرمانى شيطان و فرازهايى از تاريخ تعدادى از پيامبران مانند حضرت آدم و ابراهيم و موسى عليهم السلام و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بيان شده است.
از آنجايى كه دو سوره بقره و آل عمران احكام فقهى و اسماء و صفات نورانى الهى بسيارى را در خود جاى دادهاند،به آنها«زهراوان»يعنى دو سوره بسيار درخشان گفتهاند.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند كدام سورههاى قرآن از همه برتر است،فرمودند:
سوره بقره و سؤال كردند كدام آيه برتر است؟فرمودند:آية الكرسى. ١
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۱ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
«١»الم
الف لام ميم.
نكتهها:
دربارهى حروف مقطّعه،اقوال مختلفى بيان شده است،از جمله:
١.قرآن،معجزهى الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همه است،اگر مىتوانيد شما نيز از اين حروف،كلام معجزهآميز بياوريد.
٢.اين حروف،نام همان سورهاى است كه در ابتدايش آمده است.
٣.اين حروف،اشاره به اسم اعظم الهى دارد. ١
٤.اين حروف،نوعى سوگند و قسم خداوند است. ٢
٥.اين حروف،از اسرار بين خداوند و پيامبر است. ٣و مطابق بعضى روايات رموزى است كه كسى جز خداوند نمىداند. ٤
امّا شايد بهترين نظر همان وجه اوّل باشد.زيرا در ميان يكصد و چهارده سوره قرآن،كه ٢٩ سوره آن با حروف مقطّعه شروع مىشود،در بيست و چهار مورد بعد از اين حروف،سخن از قرآن و معجزه بودن آن است.چنانكه در اين سوره به دنبال «الم» ، «ذلِكَ الْكِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است. در آغاز سوره شورى نيز حروف مقطّعهى «حم عسق» آمده است كه بعد از آن مىفرمايد:
«كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» خداوندِ عزيز و حكيم،اين چنين بر تو و پيامبران پيش از تو وحى مىكند.يعنى وحى خداوند نيز با استفاده از همين حروف است.حروفى كه در دسترس همه افراد بشرى است.البتّه خداوند با اين حروف، كتابى نازل كرده كه معجزه است.آيا انسان نيز مىتواند چنين كتابى فراهم كند؟!
آرى،خداوند از حروف الفبا،كتاب معجزه نازل مىكند،همچنان كه از دل خاك صدها نوع ميوه و گل و گياه مىآفريند و انسان مىسازد.ولى نهايتِ هنر مردم اين است كه از خاك و گل،خشت و آجر بسازند!