eitaa logo
تلاوت
262 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
124 فایل
﷽ تلاوت و ختم قرآن کریم ———————- ⏰ #قرار_روزانه ✨ دو صفحه از مصحف شریف + ترجمه خواندنی 🎧 صوت صفحه استاد پرهیزگار و منشاوی 📖 تفسیر صوتی آیات تلاوت شده 🎞️ کلیپ یا ... مرتبط با آیات 📲 در ثواب تبلیغ معارف قرآن سهیم باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
در قرآن و روايات،نمونه‌هاى زيادى آمده كه در آنها به جنبه‌ى اعتدال،تأكيد و از افراط‍‌ و تفريط‍‌ نهى شده است.به موارد ذيل توجّه كنيد: * «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» ٥بخوريد و بياشاميد،ولى اسراف نكنيد. * «لا تَجْعَلْ‌ يَدَكَ‌ مَغْلُولَةً‌ إِلى‌ عُنُقِكَ‌ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ‌ الْبَسْطِ‍‌» ٦در انفاق،نه دست بر گردن قفل كن-دست‌بسته باش-و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى. * «اَلَّذِينَ‌ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ‌ يُسْرِفُوا وَ لَمْ‌ يَقْتُرُوا وَ كانَ‌ بَيْنَ‌ ذلِكَ‌ قَواماً» ٧مؤمنان،به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل،بلكه ميانه‌رو هستند. * «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ‌ وَ لا تُخافِتْ‌ بِها وَ ابْتَغِ‌ بَيْنَ‌ ذلِكَ‌ سَبِيلاً» ٨نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان. *نسبت به والدين احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَيْنِ‌ إِحْساناً» ١امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «إِنْ‌ جاهَداكَ‌ عَلى‌ أَنْ‌ تُشْرِكَ‌ بِي... فَلا تُطِعْهُما» ٢ *پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ كانَ‌ رَسُولاً نَبِيًّا» ٣و هم خانواده خويش را دعوت مى‌كند. «وَ كانَ‌ يَأْمُرُ أَهْلَهُ‌ بِالصَّلاةِ‌» ٤ *اسلام هم نماز را سفارش مى‌كند كه ارتباط‍‌ با خالق است؛ «أَقِيمُوا الصَّلاةَ‌» و هم زكات را توصيه مى‌كند كه ارتباط‍‌ با مردم است. «آتُوا الزَّكاةَ‌» ٥ *نه محبت‌ها شما را از گواهى حقّ‌ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلّهِ‌ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌» ٦و نه دشمنى‌ها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ‌ شَنَآنُ‌ قَوْمٍ‌» ٧ *مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ‌» ٨ *هم ايمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ‌» ٩ *هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ‌ عَلَيْنا صَبْراً» ١٠و هم صبورى و پايدارى در سختى‌ها. «عِشْرُونَ‌ صابِرُونَ‌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ‌» ١١شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مى‌كرد و هم شمشير تيز مى‌كرد. *روز عرفه و شب عيد قربان،زائر خانه‌ى خدا دعا مى‌خواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون آشنا شود. *اسلام مالكيّت را مى‌پذيرد،«الناس مسلطون على اموالهم» ١٢ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمى‌دهد و آن را محدود مى‌سازد.«لا ضَرر و لا ضِرار» ١٣ آرى،اسلام دين يك‌بعدى نيست كه تنها به جنبه‌اى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند،بلكه در هر كارى اعتدال و ميانه‌روى و راه مستقيم را سفارش مى‌كند.
پيام‌ها: ١-همه‌ى هستى،در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند.خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. «اِهْدِنَا الصِّراطَ‍‌ الْمُسْتَقِيمَ‌» ٢-درخواست هدايت به راه مستقيم،مهم‌ترين خواسته‌ى يكتاپرستان است. «إِيّاكَ‌ نَعْبُدُ... اِهْدِنَا الصِّراطَ‍‌ الْمُسْتَقِيمَ‌» ٣-براى دست‌يابى به راه مستقيم،بايد دعا نمود. «اِهْدِنَا الصِّراطَ‍‌ الْمُسْتَقِيمَ‌» ٤-ابتدا ستايش،آنگاه استمداد و دعا. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ‌... اِهْدِنَا» ٥-بهترين نمونه استعانت از خدا،درخواست راه مستقيم است. «إِيّاكَ‌ نَسْتَعِينُ‌ اِهْدِنَا الصِّراطَ‍‌ الْمُسْتَقِيمَ‌»
تلاوت
تفسیر آیه‌ ۷ #سوره_حمد #تفسیراستادقرائتی پایان تفسیر سوره مبارکه حمد
«٧»صِراطَ‍‌ الَّذِينَ‌ أَنْعَمْتَ‌ عَلَيْهِمْ‌ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ‌ عَلَيْهِمْ‌ وَ لاَ الضّالِّينَ‌ (خداوندا! ما را به)راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن)نه غضب‌شدگان و نه گمراهان! نكته‌ها: اين آيه راه مستقيم را،راه كسانى معرّفى مى‌كند كه مورد نعمت الهى واقع شده‌اند و عبارتند از:انبيا،صدّيقين،شهدا و صالحين. ١توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن و تلقين اين آرزو به خود،ما را از خطر كج‌روى و قرار گرفتن در خطوط‍‌ انحرافى بازمى‌دارد . بعد از اين درخواست،از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضب‌شدگان و گمراهان قرار ندهد.زيرا بنى اسرائيل نيز به گفته قرآن،مورد نعمت قرار گرفتند،ولى در اثر ناسپاسى و لجاجت گرفتار غضب شدند. قرآن،مردم را به سه دسته تقسيم مى‌نمايد:كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته و ثابت قدم ماندند، غضب‌شدگان و گمراهان. مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ‌ عَلَيْهِمْ‌» ،نعمتِ‌ هدايت است.زيرا در آيه‌ى قبل سخن از هدايت بود.علاوه بر آنكه نعمت‌هاى مادى را كفّار و منحرفين و ديگران نيز دارند. هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائماً از خدا بخواهيم كه مسير ما،به غضب و گمراهى كشيده نشود. مغضوبين در قرآن در قرآن،افرادى همانند فرعون و قارون و ابو لهب و امّت‌هايى همچون قوم عاد،ثمود و بنى اسرائيل،به عنوان غضب‌شدگان معرّفى شده‌اند. ١ بنى اسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است،زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ‌ عَلَى الْعالَمِينَ‌» ٢لكن بعد از اين فضيلت و برترى،به خاطر رفتار خودشان،دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌» ٣اين تغيير سرنوشت،به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است؛دانشمندان يهود،دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يُحَرِّفُونَ‌ الْكَلِمَ‌» ٤و تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرام‌خوارى و رفاه‌طلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ‌ الرِّبَوا» ٥و عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه،از روى تن‌پرورى و ترس،از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ‌ مقدّس، سرباززدند . «فَاذْهَبْ‌ أَنْتَ‌ وَ رَبُّكَ‌ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ‌» ١به خاطر اين انحرافات،خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت،به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت. ما در هر نماز،از خداوند مى‌خواهيم كه مانند غضب‌شدگان نباشيم.يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ‌،و همچنين از گمراهان نباشيم،آنان كه حقّ‌ را رها كرده و به سراغ باطل مى‌روند و در دين و باور خود غلوّ و افراط‍‌ كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مى‌كنند. ٢ انسان در اين سوره،عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مى‌جويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است. ضالّين در قرآن «ضلالت»كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.گاهى در مورد تحيّر به كار مى‌رود، «وَ وَجَدَكَ‌ ضَالاًّ» ٣و گاهى به معناى ضايع شدن است، «أَضَلَّ‌ أَعْمالَهُمْ‌» ٤ولى اكثراً به معناى گمراهى و همراه با تعبيرات گوناگونى نظير: «ضَلالٍ‌ مُبِينٍ‌» ، «ضَلالٍ‌ بَعِيدٍ» ، «ضَلالٍ‌ كَبِيرٍ» به چشم مى‌خورد. در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شده‌اند،از جمله:كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند، ٥مشركان، ٦كفار، ٧عصيانگران، ٨مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، ١كسانى كه مردم را از راه خدا بازمى‌دارند ،كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مى‌كنند،آنان كه حقّ‌ را كتمان مى‌كنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند. در قرآن نام برخى به عنوان گمراه‌كننده آمده است،از قبيل:ابليس،فرعون،سامرى، دوست بد،رؤسا و نياكان منحرف. گمراهان خود بستر و زمينۀ انحراف را فراهم و گمراه‌كنندگان از اين بسترها و شرايط‍‌ آماده،استفاده مى‌كنند.بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از:١.هوسها، ٢٢.بت‌ها، ٣٣. گناهان ٤،٤.پذيرش ولايت باطل، ٥٥.جهل و نادانى.
پيام‌ها: ١-انسان در تربيت،نيازمند الگو مى‌باشد.انبيا،شهدا،صدّيقين و صالحان، نمونه‌هاى زيباى انسانيّت‌اند. «صِراطَ‍‌ الَّذِينَ‌ أَنْعَمْتَ‌ عَلَيْهِمْ‌» ٢-آنچه از خداوند به انسان مى‌رسد،نعمت است.قهر و غضب را خود به وجود مى‌آوريم. ٧«أَنْعَمْتَ‌، اَلْمَغْضُوبِ‌ عَلَيْهِمْ‌» ٣-ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان،جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان،مقاوم و پايدار مى‌كند. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ‌ عَلَيْهِمْ‌ وَ لاَ الضّالِّينَ‌» ٨
سيماى سوره بقره اين سوره كه دويست و هشتاد و شش آيه دارد،در مدينه نازل شده و بزرگترين سوره قرآن است. علت نامگذارى آن به بقره،داستان بسيار زيباى گاو بنى اسرائيل است كه در آيات ٦٧ تا ٧٣ بيان شده است. محتواى سوره به علت طولانى بودن،دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادى، فقهى،عبادى از قبيل توحيد و هستى‌شناسى و معاد و حيات پس از مرگ،تشريع قوانين عبادى،اخلاقى و فردى و اجتماعى بسيارى است.همچنين مسائل مربوط‍‌ به وحى و اعجاز كتاب آسمانى و خدمات اجتماعى از قبيل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جاى داده است. در اين سوره آية الكرسى و آيه دين كه بزرگترين آيه قرآن است،ماجراى تغيير قبله، بهانه‌تراشى‌هاى بنى اسرائيل،آفرينش حضرت آدم و نافرمانى شيطان و فرازهايى از تاريخ تعدادى از پيامبران مانند حضرت آدم و ابراهيم و موسى عليهم السلام و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بيان شده است. از آنجايى كه دو سوره بقره و آل عمران احكام فقهى و اسماء و صفات نورانى الهى بسيارى را در خود جاى داده‌اند،به آنها«زهراوان»يعنى دو سوره بسيار درخشان گفته‌اند. از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند كدام سوره‌هاى قرآن از همه برتر است،فرمودند: سوره بقره و سؤال كردند كدام آيه برتر است‌؟فرمودند:آية الكرسى. ١
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۱ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
بِسْمِ‌ اللّهِ‌ الرَّحْمنِ‌ الرَّحِيمِ‌ به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان. «١»الم الف لام ميم. نكته‌ها: درباره‌ى حروف مقطّعه،اقوال مختلفى بيان شده است،از جمله: ١.قرآن،معجزه‌ى الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همه است،اگر مى‌توانيد شما نيز از اين حروف،كلام معجزه‌آميز بياوريد. ٢.اين حروف،نام همان سوره‌اى است كه در ابتدايش آمده است. ٣.اين حروف،اشاره به اسم اعظم الهى دارد. ١ ٤.اين حروف،نوعى سوگند و قسم خداوند است. ٢ ٥.اين حروف،از اسرار بين خداوند و پيامبر است. ٣و مطابق بعضى روايات رموزى است كه كسى جز خداوند نمى‌داند. ٤ امّا شايد بهترين نظر همان وجه اوّل باشد.زيرا در ميان يك‌صد و چهارده سوره قرآن،كه ٢٩ سوره آن با حروف مقطّعه شروع مى‌شود،در بيست و چهار مورد بعد از اين حروف،سخن از قرآن و معجزه بودن آن است.چنانكه در اين سوره به دنبال «الم» ، «ذلِكَ‌ الْكِتابُ‌» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است. در آغاز سوره شورى نيز حروف مقطّعه‌ى «حم عسق» آمده است كه بعد از آن مى‌فرمايد: «كَذلِكَ‌ يُوحِي إِلَيْكَ‌ وَ إِلَى الَّذِينَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌ اللّهُ‌ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌» خداوندِ عزيز و حكيم،اين چنين بر تو و پيامبران پيش از تو وحى مى‌كند.يعنى وحى خداوند نيز با استفاده از همين حروف است.حروفى كه در دسترس همه افراد بشرى است.البتّه خداوند با اين حروف، كتابى نازل كرده كه معجزه است.آيا انسان نيز مى‌تواند چنين كتابى فراهم كند؟! آرى،خداوند از حروف الفبا،كتاب معجزه نازل مى‌كند،همچنان كه از دل خاك صدها نوع ميوه و گل و گياه مى‌آفريند و انسان مى‌سازد.ولى نهايتِ‌ هنر مردم اين است كه از خاك و گل،خشت و آجر بسازند!
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۲ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٢»ذلِكَ‌ الْكِتابُ‌ لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌ هُدىً‌ لِلْمُتَّقِينَ‌ آن كتاب(با عظمت كه)در(حقّانيت)آن هيچ ترديدى راه ندارد،راهنماى پرهيزگاران است. نكته‌ها: «لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌» يعنى در اينكه قرآن از سوى خداست،شكّى نيست.زيرا مطالب آن به گونه‌اى است كه جايى براى اين شكّ‌ و ترديد باقى نمى‌گذارد و اگر شكّى در كار باشد،بخاطر سوءظن و روحيّه لجاجت افراد است.چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «فَهُمْ‌ فِي رَيْبِهِمْ‌ يَتَرَدَّدُونَ‌» ١آنان در شكّى كه خود ايجاد مى‌كنند،سردرگم هستند. هدف قرآن،هدايت مردم است و اگر به مسائلى از قبيل خلقتِ‌ آسمان‌ها و زمين و گياهان و حيوانات و...اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها،موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد. ٢ قرآن وسيله هدايت همه مردم است؛ «هُدىً‌ لِلنّاسِ‌» ٣همانند خورشيد بر همه مى‌تابد، ولى تنها كسانى از آن بهره مى‌برند كه فطرتِ‌ پاك داشته و در برابر حقّ‌ خاضع باشند؛ «هُدىً‌ لِلْمُتَّقِينَ‌» همچنان كه نور خورشيد،تنها از شيشه‌ى تميز عبور مى‌كند،نه از خشت و گِل.لذا فاسقان ١،ظالمان ٢،كافران ٣،دل‌مردگان ٤،مسرفان و تكذيب‌كنندگان ٥از هدايت قرآن بهره‌مند نمى‌شوند. سؤال:اين آيه درباره قرآن و مطالب آن مى‌فرمايد: «لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌» هيچ شكّى در آن نيست.در حالى كه خود قرآن شكّ‌ و ترديد مخالفان را دراين‌باره بيان مى‌دارد:يكجا مى‌فرمايد: «إِنَّنا لَفِي شَكٍّ‌ مِمّا تَدْعُونا إِلَيْهِ‌ مُرِيبٍ‌» ٦ما درباره آنچه ما را به آن مى‌خوانى،در شكّ‌ هستيم.و در مورد شكّ‌ در وحى و نبوّت نيز مى‌خوانيم: «بَلْ‌ هُمْ‌ فِي شَكٍّ‌ مِنْ‌ ذِكْرِي» ٧درباره‌ى قيامت نيز آمده: «لِنَعْلَمَ‌ مَنْ‌ يُؤْمِنُ‌ بِالْآخِرَةِ‌ مِمَّنْ‌ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ‌» ٨بنابراين چگونه مى‌فرمايد: «لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌» هيچ شكّى در قرآن و محتواى آن نيست‌؟ پاسخ:مراد از جمله «لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌» آن نيست كه كسى در آن شكّ‌ نكرده و يا شكّ‌ نمى‌كند، بلكه منظور آن است كه حقّانيت قرآن به قدرى محكم است كه جاى شكّ‌ ندارد و اگر كسى شكّ‌ كند به خاطر كوردلى خود اوست.چنانكه در آيه ٦٦ سوره نمل مى‌فرمايد: «بَلْ‌ هُمْ‌ فِي شَكٍّ‌ مِنْها بَلْ‌ هُمْ‌ مِنْها عَمُونَ‌» ٩
پيام‌ها: ١-قرآن در عظمت،مقامى بس والا دارد. «ذلِكَ‌» در ادبيات عرب،« ذلِكَ‌ »اسم اشاره به دور است.در اينجا به قرآن كه در پيش روى ماست،با «ذلِكَ‌» اشاره مى‌كند كه از عظمتِ‌ دست نايافتنى قرآن حكايت مى‌كند. ٢-راهنما بايد در روش دعوت و محتواى برنامه خود،قاطع و استوار باشد. جمله‌ى «لا رَيْبَ‌ فِيهِ‌» نشانگر استوارى و استحكام قرآن است. ٣-توانِ‌ قرآن بر هدايت پرهيزكاران،خود بهترين دليل بر اتقان و حقّانيت آن است. «هُدىً‌ لِلْمُتَّقِينَ‌» ٤-تنها افراد پاك و پرهيزكار،از هدايت قرآن بهره‌مند مى‌شوند. «هُدىً‌ لِلْمُتَّقِينَ‌» هركس كه ظرف دلش پاك‌تر باشد،بهره‌مندى و نورگيرى او بيشتر است. ١
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۳ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٣»اَلَّذِينَ‌ يُؤْمِنُونَ‌ بِالْغَيْبِ‌ وَ يُقِيمُونَ‌ الصَّلاةَ‌ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ‌ يُنْفِقُونَ‌ (متّقين)كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم،انفاق مى‌كنند. نكته‌ها: قرآن،هستى را به دو بخش تقسيم مى‌كند:عالم غيب ٢و عالم شهود.متّقين به كلّ‌ هستى ايمان دارند،ولى ديگران تنها آنچه را قبول مى‌كنند كه برايشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمى‌بينند،به او ايمان نمى‌آورند.چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ‌ نُؤْمِنَ‌ لَكَ‌ حَتّى نَرَى اللّهَ‌ جَهْرَةً‌» ٣ما هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم،مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم. اين افراد درباره‌ى قيامت نيز مى‌گويند: «ما هِيَ‌ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ‌ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ» ٤جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مى‌كنيم،جهان ديگرى نيست،مى‌ميريم و زنده مى‌شويم و اين روزگار است كه ما را از بين مى‌برد. چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشته‌اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‌دانند و مى‌خواهند همه چيز را از طريق حواسّ‌ درك كنند. متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند،كه برتر از علم و فراتر از آن است.در درونِ‌ ايمان،عشق،علاقه،تعظيم،تقديس و ارتباط‍‌ نهفته است،ولى در علم،اين مسائل نيست.
پيام‌ها: ١-ايمان،از عمل جدا نيست.در كنار ايمان به غيب،وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است.«يؤمنون...يقيمون...ينفقون» ٢-اساسى‌ترين اصل در جهان‌بينى الهى آن است كه هستى،منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ‌ بِالْغَيْبِ‌» ٣-پس از اصل ايمان،اقامه‌ى نماز و انفاق از مهم‌ترين اعمال است. «يُؤْمِنُونَ‌... يُقِيمُونَ‌... يُنْفِقُونَ‌» (در جامعه‌ى الهى كه حركت و سير الى اللّه دارد،اضطراب‌ها و ناهنجارى‌هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى،با نماز تقويت و درمان مى‌يابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‌هاى ناشى از آن،با انفاق پر و مرتفع مى‌گردد.) ٤-برگزارى نماز،بايد مستمر باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ‌ الصَّلاةَ‌» (فعل مضارع بر استمرار و دوام دلالت دارد.) ٥-در انفاق نيز بايد ميانه‌رو باشيم. ١«مِمّا رَزَقْناهُمْ‌» ٦-از هرچه خداوند عطا كرده(علم،آبرو،ثروت،هنر و...)به ديگران انفاق كنيم. «مِمّا رَزَقْناهُمْ‌ يُنْفِقُونَ‌» ٢امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد:از آنچه به آنان تعليم داده‌ايم در جامعه نشر مى‌دهند. ٣ ٧-انفاق بايد از مال حلال باشد،چون خداوند رزق ٤ هركس را از حلال مقدّر مى‌كند. «رَزَقْناهُمْ‌» ٨-اگر باور كنيم آنچه داريم از خداست،با انفاق كردن مغرور نمى‌شويم.بهتر مى‌توانيم قسمتى از آن را انفاق كنيم. «مِمّا رَزَقْناهُمْ‌»
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۴ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٤»وَ الَّذِينَ‌ يُؤْمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ إِلَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌ وَ بِالْآخِرَةِ‌ هُمْ‌ يُوقِنُونَ‌ و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو(بر پيامبران)نازل گريده،ايمان دارند و هم آنان به آخرت(نيز)يقين دارند. نكته‌ها: ابزار شناخت انسان،محدود به حس و عقل نيست،بلكه وحى نيز يكى از راههاى شناخت است كه متّقين به آن ايمان دارند.انسان در انتخاب راه،بدون راهنما دچار تحيّر و سرگردانى مى‌شود.بايد انبيا دست او را بگيرند و با منطق و معجزه و سيره‌ى عملى خويش، او را به‌سوى سعادت واقعى راهنمايى كنند. از اين آيه و دو آيه قبل بدست مى‌آيد كه خشوع در برابر خداوند متعال(نماز)و داشتن روحيّه ايثار و انفاق و تعاون و حفظ‍‌ حقوق ديگران و اميد به آينده‌اى روشن و پاداش‌هاى بزرگ الهى،از آثار تقواست.
پيام‌ها: ١-ايمان به تمام انبيا و كتب آسمانى،لازم است.زيرا همه آنان يك هدف را دنبال مى‌كنند. «يُؤْمِنُونَ‌... ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» ٢-تقواى واقعى،بدون يقين به آخرت ظهور پيدا نمى‌كند. «بِالْآخِرَةِ‌ هُمْ‌ يُوقِنُونَ‌» ٣-احترام قرآن،قبل از كتب ديگر است. «...بِما أُنْزِلَ‌ إِلَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌...» ٤-پيامبر اسلام،آخرين پيامبر الهى است.كلمه «مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» بدون ذكر «مِنْ‌ بَعْدِكَ‌ » نشانه‌ى خاتميّت پيامبر اسلام و قرآن است.
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۵ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٥»أُولئِكَ‌ عَلى‌ هُدىً‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌ وَ أُولئِكَ‌ هُمُ‌ الْمُفْلِحُونَ‌ تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدايتند و آنان همان رستگاران هستند. نكته‌ها: پاداش اهل تقوا كه به غيب ايمان دارند و اهل نماز و انفاق و يقين به آخرت هستند، رستگارى و فلاح است.رستگارى،بلندترين قلّه سعادت است.زيرا خداوند هستى را براى بشر آفريده ١و بشر را براى عبادت ٢و عبادت را براى رسيدن به تقوا ٣و تقوا را براى رسيدن به فلاح و رستگارى. ٤ در قرآن،رستگاران ويژگى‌هاى دارند؛از جمله: الف:در برابر مفاسد جامعه،به اصلاحگرى مى‌پردازند. ٥ ب:امربه‌معروف و نهى از منكر مى‌كنند. ٦ ج:علاوه بر ايمان به رسول خدا صلى الله عليه و آله،او را حمايت مى‌كنند. ٧ د:اهل ايثار هستند. ٨ ه‍‌:در قيامت از حسنات،ميزانِ‌ سنگين دارند. ٩ رستگارى،بدون تلاش به دست نمى‌آيد و شرايط‍‌ و لوازمى دارد،از آن جمله در قرآن به موارد ذيل اشاره شده است: *براى فلاح و رستگارى،تزكيه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ‌ مَنْ‌ زَكّاها» ١٠ *براى فلاح و رستگارى،جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ‌ لَعَلَّكُمْ‌ تُفْلِحُونَ‌» ١١ *براى فلاح و رستگارى،خشوع در نماز،اعراض از لغو،پرداخت زكات،پاكدامنى،عفت، امانتدارى،وفاى به عهد و پايدارى در نماز،لازم است.
پيام‌ها: ١-هدايتِ‌ ويژه الهى،براى مؤمنان واقعى تضمين شده است. «هُدىً‌ مِنْ‌ رَبِّهِمْ‌» ٢-ايمان و تقوا،انسان را به فلاح و رستگارى مى‌رساند. «لِلْمُتَّقِينَ‌، يُؤْمِنُونَ‌، اَلْمُفْلِحُونَ‌»
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۶ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٦»إِنَّ‌ الَّذِينَ‌ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ‌ أَ أَنْذَرْتَهُمْ‌ أَمْ‌ لَمْ‌ تُنْذِرْهُمْ‌ لا يُؤْمِنُونَ‌ همانا كسانى كه كفر ورزيده‌اند،براى آنها يكسان است كه هشدارشان دهى يا هشدارشان ندهى.آنها ايمان نخواهند آورد. نكته‌ها: «كفر»،به معناى پوشاندن و ناديده گرفتن است.به كشاورز و شب،كافر مى‌گويند.چون كشاورز دانه و هسته را زير خاك مى‌پوشاند و شب فضا را در برمى‌گيرد.كفران نعمت نيز به معنى ناديده گرفتن آن است.شخص منكر دين،به سبب اينكه حقايق و آيات الهى را كتمان مى‌كند و يا ناديده مى‌گيرد،كافر خوانده شده است. قرآن،بعد از متّقين،گروهى از كفّار را معرّفى مى‌كند.آنها كه در گمراهى و كتمانِ‌ حقّ‌، چنان سرسختند كه حاضر به پذيرش آيات الهى نيستند و در برابر دعوت پيامبران،زبان قال و حالشان اين بود: «سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ‌ أَمْ‌ لَمْ‌ تَكُنْ‌ مِنَ‌ الْواعِظِينَ‌» ١براى ما وعظ‍‌ و نصيحت تو اثرى ندارد،فرقى ندارد كه پند دهى يا از نصيحت‌دهندگان نباشى. اگر زمينه مساعد و مناسب نباشد،دعوت انبيا نيز مؤثّر واقع نمى‌شود. باران كه در لطافت طبعش،خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره‌زار،خَس
پيام‌ها: ١-لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه،انسان را جماد گونه مى‌كند. «سَواءٌ عَلَيْهِمْ‌» ٢-روش تبليغ براى كفّار،انذار است.اگر انذار و هشدار در انسان اثر نكند، بشارت و وعده‌ها نيز اثر نخواهند كرد. «سَواءٌ عَلَيْهِمْ‌ أَ أَنْذَرْتَهُمْ‌ أَمْ‌ لَمْ‌ تُنْذِرْهُمْ‌» ٣-انتظار ايمان آوردنِ‌ همه‌ى مردم را نداشته باشيد. ١«...لا يُؤْمِنُونَ‌»
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۷ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٧»خَتَمَ‌ اللّهُ‌ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌ وَ عَلى‌ سَمْعِهِمْ‌ وَ عَلى‌ أَبْصارِهِمْ‌ غِشاوَةٌ‌ وَ لَهُمْ‌ عَذابٌ‌ عَظِيمٌ‌ خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده و بر چشمانشان پرده‌اى است و براى آنان عذابى بزرگ است. نكته‌ها: مُهر بدبختى كه خداوند بر دل كفّار مى‌زند،كيفر لجاجت‌هاى آنان است.چنانكه مى‌خوانيم: «يَطْبَعُ‌ اللّهُ‌ عَلى‌ كُلِّ‌ قَلْبِ‌ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ» ٢خدا بر دل افراد متكبّر و ستم‌پيشه،مهر مى‌زند.و در آيه ٢٣ سوره‌ى جاثيه نيز مى‌خوانيم:خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مى‌روند مهر مى‌زند.بنابراين مهر الهى نتيجه‌ى انتخاب بدِ خود انسان است،نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد. مراد از قلب در قرآن،روح و مركز ادراكات است.سه نوع قلب را قرآن معرّفى مى‌كند: ١.قلب سليم،٢.قلب منيب،٣.قلب مريض. ويژگى‌هاى قلب سليم الف:قلبى كه جز خدا در آن نيست.«ليس فيه احد سواه» ٣ ب:قلبى كه پيرو راهنماى حقّ‌، توبه‌كننده از گناه و تسليم حقّ‌ باشد. ٤ ج:قلبى كه از حبّ‌ دنيا،سالم باشد. ٥ د:قلبى كه با ياد خدا،آرام گيرد. ٦ ه‍‌:قلبى كه در برابر خداوند،خاشع است. ٧البتّه قلب مؤمن،هم با ياد خداوند آرام مى‌گيرد و هم از قهر او مى‌ترسد. «إِذا ذُكِرَ اللّهُ‌ وَجِلَتْ‌ قُلُوبُهُمْ‌» ١همانند كودكى كه هم به والدين آرام مى‌گيرد و هم از آنان حساب مى‌برد. ويژگى‌هاى قلب مريض الف:قلبى كه از خدا غافل است و لايق رهبرى نيست. «لا تُطِعْ‌ مَنْ‌ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ‌» ٢ ب:دلى كه دنبال فتنه و دستاويز مى‌گردد. «فَأَمَّا الَّذِينَ‌ فِي قُلُوبِهِمْ‌ زَيْغٌ‌ فَيَتَّبِعُونَ‌ ما تَشابَهَ‌ مِنْهُ‌ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ‌» ٣ ج:دلى كه قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ‌ قاسِيَةً‌» ٤ د:دلى كه زنگار گرفته است. «بَلْ‌ رانَ‌ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌ ما كانُوا يَكْسِبُونَ‌» ٥ ه‍‌:دلى كه مُهر خورده است. «طَبَعَ‌ اللّهُ‌ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ‌» ٦ ويژگى قلب منيب قلب منيب،آن است كه بعد از توجّه به انحراف و خلاف،توبه و انابه كرده و به‌سوى خدا بازگردد .ويژگى بارز آن تغيير حالات در رفتار و گفتار انسان است. خداوند در آيات قرآنى،نه ويژگى براى قلب كفّار بيان كرده است: الف:انكار حقايق. «قُلُوبُهُمْ‌ مُنْكِرَةٌ‌» ٧ ب:تعصّب. «فِي قُلُوبِهِمُ‌ الْحَمِيَّةَ‌» ٨ ج:انحراف و گمراهى. «صَرَفَ‌ اللّهُ‌ قُلُوبَهُمْ‌» ٩ د:قساوت و سنگدلى. «فَوَيْلٌ‌ لِلْقاسِيَةِ‌ قُلُوبُهُمْ‌» ١٠ ه‍‌:موت. «لا تُسْمِعُ‌ الْمَوْتى‌» ١١و:آلودگى و زنگار. «بَلْ‌ رانَ‌ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌» ١٢ز:مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ‌ مَرَضٌ‌» ١ ح:ضيق. «يَجْعَلْ‌ صَدْرَهُ‌ ضَيِّقاً» ٢ ط‍‌:طبع. «طَبَعَ‌ اللّهُ‌ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ‌» ٣ قلب انسان،متغيّر و تأثيرپذير است.لذا مؤمنان اين‌چنين دعا مى‌كنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ‌ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا» ٤خدايا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت نمودى،منحرف مساز. امام صادق عليه السلام فرمودند:اين جمله(آيه)را زياد بگوييد و خود را از انحراف ايمن و در امان ندانيد. ٥
پيام‌ها: ١-درك نكردن حقيقت،شايد بالاترين كيفرهاى الهى است. «خَتَمَ‌ اللّهُ‌ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ‌» ٢-كفر و الحاد،سبب مهر خوردن دلها و گوش‌هاست. «اَلَّذِينَ‌ كَفَرُوا... خَتَمَ‌ اللّهُ‌» ٣-در اثر پافشارى بر كفر،امتيازات اساسى انسان(درك حقايق و واقعيّات) سلب مى‌شود. «اَلَّذِينَ‌ كَفَرُوا... خَتَمَ‌ اللّهُ‌» ٤-كيفر الهى،متناسب با عمل ماست. «اَلَّذِينَ‌ كَفَرُوا... خَتَمَ‌ اللّهُ‌» آرى،جزاى كسى كه حقّ‌ را فهميد و بر آن سرپوش گذاشت،آن است كه خدا هم بر چشم،گوش،روح و فكرش سرپوش گذارد.در واقع انسان،خود عامل بدبختى خويش را فراهم مى‌كند.چنانكه امام رضا عليه السلام فرمود:مُهر خوردن،عقوبت كفر آنهاست. ٦
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۸ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٨»وَ مِنَ‌ النّاسِ‌ مَنْ‌ يَقُولُ‌ آمَنّا بِاللّهِ‌ وَ بِالْيَوْمِ‌ الْآخِرِ وَ ما هُمْ‌ بِمُؤْمِنِينَ‌ و از مردم كسانى هستند كه مى‌گويند:به خدا و روز قيامت ايمان آورده‌ايم،در١-قرآن در عظمت،مقامى بس والا دارد.«ذلك»در ادبيات عرب،«ذلك»اسم اشاره به دور است.در اينجا به قرآن كه در پيش روى ماست،با«ذلك»اشاره مى‌كند كه از عظمتِ‌ دست نايافتنى قرآن حكايت مى‌كند. نكته‌ها: در آغاز اين سوره،براى معرّفى مؤمنان چهار آيه و براى شناسايى كفّار دو آيه آمده است.از آيه ٨ تا ٢٠ گروه سومى را معرّفى مى‌كند كه منافق هستند.اينان نه ايمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز كفر.منافق،همانند موش صحرايى است كه براى لانه‌اش دو راه فرار قرار مى‌دهد،يكى از آن دو را باز مى‌گذارد و از آن رفت و آمد مى‌كند و ديگرى را بسته نگه مى‌دارد.هرگاه احساس خطر كند با سر خود راه بسته را باز كرده و مى‌گريزد.نام سوراخ مخفى موش«نافقاء»است كه كلمه منافق نيز از همين واژه گرفته شده است. ١ گرچه مراد از نفاق در اين آيات،كفر در دل و اظهار ايمان است،ولى در روايات نفاق،داراى معناى گسترده‌اى است كه هركس زبان و عملش هماهنگ نباشد،سهمى از نفاق دارد.در حديث مى‌خوانيم:اگر به امانت خيانت كرديم و در گفتار دروغ گفتيم و به وعده‌هاى خود عمل نكرديم،منافق هستيم گرچه اهل نماز و روزه باشيم. ٢ نفاق،نوعى دروغِ‌ عملى و اعتقادى است و رياكارى نيز نوعى نفاق است. ٣
پيام‌ها: ١-ايمان،يك مسئله قلبى است و اظهار انسان كافى نيست.«ما هم بمؤمنين» ٢-ايمان به مبدأ و معاد،دو اساس براى ايمان است. «آمَنّا بِاللّهِ‌ وَ بِالْيَوْمِ‌ الْآخِرِ» ٣-خداوند از درون انسان،آگاه است. «وَ ما هُمْ‌ بِمُؤْمِنِينَ‌»
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۹ ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
«٩»يُخادِعُونَ‌ اللّهَ‌ وَ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ‌ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ‌ وَ ما يَشْعُرُونَ‌ (منافقان به پندار خود)به خداوند و مؤمنان نيرنگ مى‌زنند در حالى كه جز خودشان را فريب نمى‌دهند،امّا نمى‌فهمند! نكته‌ها: «شعور»از ريشه‌ى«شَعر»به معناى مو مى‌باشد.كسى كه داراى فهم دقيق و موشكافانه باشد،اهل درك و شعور است.بنابراين منافق گمان مى‌كند كه ديگران را فريب مى‌دهد،زيرا درك درست ندارد. «ما يَشْعُرُونَ‌» مراد از حيله و مكر منافقان با خدا،يا خدعه و نيرنگ آنان با احكام خدا و دين الهى است كه آن را مورد تمسخر و بازيچه قرار مى‌دهند و يا به معناى فريب‌كارى نسبت به پيامبر خداست.يعنى همان گونه كه اطاعت و بيعت با رسول خدا،اطاعت و بيعت با خداست ١و خدعه با رسول خدا به منزله خدعه با خدا مى‌باشد كه روشن است اين گونه فريب‌كارى و نيرنگ‌بازى با دين،خدعه و نيرنگ نسبت به خود است.چنانكه اگر پزشك،دستور مصرفِ‌ دارويى را بدهد و بيمار به دروغ بگويد كه آنها را مصرف كرده‌ام،به گمان خودش پزشك را فريب داده و در حقيقت خود را فريب داده است كه فريب پزشك،فريب خود است. برخورد اسلام با منافق،همانند برخورد منافق با اسلام است.او در ظاهر اسلام مى‌آورد، اسلام نيز او را در ظاهر مسلمان مى‌شمارد.او در دل ايمان ندارد و كافر است،خداوند نيز در قيامت او را با كافران محشور مى‌كند. در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم:رياكارى،خدعه با خداوند است. ٢ قرآن،بازتاب كار نيك و بد انسان را براى خود او مى‌داند.چنانكه در اين آيه مى‌فرمايد: خدعه با دين،خدعه با خود است نه خدا.و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «إِنْ‌ أَحْسَنْتُمْ‌ أَحْسَنْتُمْ‌ لِأَنْفُسِكُمْ‌ وَ إِنْ‌ أَسَأْتُمْ‌ فَلَها» ٣اگر نيكى كنيد،به خود نيكى كرده‌ايد و اگر بدى كنيد،به خود كرده‌ايد.يا در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لا يَحِيقُ‌ الْمَكْرُ السَّيِّئُ‌ إِلاّ بِأَهْلِهِ‌» ٤نيرنگ بد،جز سازنده‌اش را فرانگيرد .
پيام‌ها: ١-حيله‌گرى،نشانه‌ى نفاق است. «يُخادِعُونَ‌ اللّهَ‌» ٢-منافق،همواره در فكر ضربه زدن است. «يُخادِعُونَ‌» (كلمه«خدعه»به معناى پنهان كردن امرى و اظهار نمودن امر ديگر،به منظور ضربه زدن است.) ١ ٣-آثار نيرنگ،به صاحب نيرنگ بر مى‌گردد. «وَ ما يَخْدَعُونَ‌ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ‌» ٤-منافق،بى‌شعور است و نمى‌فهمد كه طرف حساب او خداوندى است كه همه‌ى اسرار درون او را مى‌داند ٢و در قيامت نيز از كار او پرده برمى‌دارد. ٣«وَ ما يَشْعُرُونَ‌» ٤ ٥-خدعه و حيله،نشانه‌ى عقل و شعور نيست. «يُخادِعُونَ‌... ما يَشْعُرُونَ‌» در روايات مى‌خوانيم:عقل واقعى آن است كه توسط‍‌ آن،انسان خداوند را بندگى نمايد.
تلاوت
#تفسیر #آیه_به_آیه #سوره_مبارکه_بقره | ۱۰ 🎙️ حجت‌الاسلام قرائتی ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaah
. «١٠»فِي قُلُوبِهِمْ‌ مَرَضٌ‌ فَزادَهُمُ‌ اللّهُ‌ مَرَضاً وَ لَهُمْ‌ عَذابٌ‌ أَلِيمٌ‌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ‌ در دلهاى منافقان،بيمارى است پس خداوند بيمارى آنان را بيافزايد.و براى ايشان عذابى دردناك است،به سزاى آنكه(در اظهار ايمان)دروغ مى‌گويند. نكته‌ها: بيمارى،گاهى مربوط‍‌ به جسم است،نظير آيه‌ى ١٨٥ سوره بقره؛ «وَ مَنْ‌ كانَ‌ مَرِيضاً» كه درباره احكام روزه بيماران مى‌باشد.و گاهى مربوط‍‌ به روح است،نظير اين آيه «فِي قُلُوبِهِمْ‌ مَرَضٌ‌» كه درباره بيمارى نفاق مى‌باشد. داستان منافق،به لاشه و مردارى بدبو مى‌ماند كه در مخزن آبى افتاده باشد.هرچه آب در آن بيشتر وارد شود،فسادش بيشتر شده و بوى نامطبوع و آلودگى آن افزايش مى‌يابد.نفاق، همچون مردارى است كه اگر در روح و دل انسان باقى بماند،هر آيه و حكمى كه از طرف خداوند نازل شود،به جاى تسليم شدن در برابر آن،دست به تظاهر و رياكارى مى‌زند و يك گام بر نفاق خود مى‌افزايد.اين روح مريض،تمام افكار و اعمال او را،رياكارانه و منافقانه مى‌كند و اين نوعى افزايش بيمارى است. «فَزادَهُمُ‌ اللّهُ‌ مَرَضاً» شايد جمله‌ى «فَزادَهُمُ‌ اللّهُ‌ مَرَضاً» نفرين باشد.نظير «قاتَلَهُمُ‌ اللّهُ‌» يعنى اكنون كه در دل بيمارى دارند،خدا بيمارى آنان را اضافه مى‌كند.
پيام‌ها: ١-نفاق،يك مرض روحى و منافق بيمار است.همان‌طور كه بيمار،نه سالم است و نه مرده،منافق هم نه مؤمن است و نه كافر. «فِي قُلُوبِهِمْ‌ مَرَضٌ‌» ٢-اصلِ‌ انسان،دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ‌ اللّهُ‌» (حقّ‌ اين بود كه بگويد«فزادها الله مرضا»يعنى در دل آنان مرض بود،خداوند مرض آنها را زياد كرد.ولى فرمود:مرض خود آنان را زياد كرد.پس قلب انسان،به منزله تمام انسان است.زيرا اگر روح و قلب منحرف شود،آثارش در سخن و عمل هويداست.) ١ ٣-نفاق،مرضى است كه رشد سرطانى دارد. ٢«فَزادَهُمُ‌ اللّهُ‌ مَرَضاً» ٤-زمينه‌هاى عزّت و سقوط‍‌ را،خود انسان در خود به وجود مى‌آورد. «لَهُمْ‌ عَذابٌ‌ أَلِيمٌ‌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ‌» ٥-دروغگويى،از روشهاى متداول منافقان است. «كانُوا يَكْذِبُونَ‌»
🎧 آیه_به_آیه استاد حفظه الله تعالی 👇👇👇