😎❤️😎❤️😎❤️😎
#طنز
#عاشقانه
ترسناک تر از دلار چهارده تومنی...
اون پیتزا دو نفره هاست که هنوز میدن پنج تومن😢😅
تازه با نوشابه😂
پ.ن:
پستم عاشقانه نیست ؛ولی اگه هوای عاشقانه زد به سرتون و خواستین باعشقتون برید بیرون هواخوری و شام ! از اینا نخورین
عشقتون مریض میشه پوستتونو غلفتی میکنه 😂
@NafasseAmigh
😎❤️😎❤️😎❤️😎
❣💥❣💥❣💥❣💥❣
#عاشقانه
امروز هوای پروانه شدن دارم
پیله ام را..... !!!!
نه....
امروز هم کنار تو پروانه هستم
و پیله تنگ خانه ام را با آبی ترین آسمانها عوض نمیکنم
نگاهت خورشیدترین گرمای قلبم است
و لبخندت
بهارترین پاییزم میکند در این آخرین نفسهای شهریور
به شوقت قدم در خانه میگذارم
همان هنگام که سخت درگیر جابجایی کمد گوشه اتاق هستی
و اصلا صدای در را نمیشنوی
دستم را به گوشه کمد میگیرم تا کمکت کنم
ترست صدای خنده ام را بلند میکند
و باز بهارم از راه میرسد
با تو چه نیازی به پروانه شدن
من تمام گلهای روی زمین را با تو عوض نمیکنم
همانگونه که آسمانها را با خانه ام
#نفس_عمیق_من
@NafasseAmigh
💥❣💥❣💥❣💥❣💥
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
قلم به دست ؛ واژه ها رهایم نمیکنند!
فقط خواستم بدانی
یک نفر دیوانه وار
اینجا
در همین نزدیکی
از چشم های
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
مینویسد...........
و این یعنی عشقی که بوی هیچ گونه هوسی نمیدهد...
♡کسی که تمام دنیایش چشم های توست....♡♡♡
@NafasseAmigh
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸
#شهدا
گردان مرتضے به گردان لوطیها
معروف بود. هر یک از فرمانـدهانِ
گردانها کہ به دلایلے نیروهایشان را
رد مے ڪردند، آنها به این گردان
مے فرستادند. علیرغم شیطنتهاے
رزمندگان این گردان، یکے از بهترین
گردانهای خط شڪن بودند.
این گروه درصبحگاه و آموزشے
شرڪت نڪرده و نامنظم بود.
قبل از آغاز عملیات والفجر یڪ،
چندتن از فرماندهان شکایت گردان
مرتضے را بہ شهید نجفی رستگار
مے برند حاج کاظم گفت: ازشنیدن
این سخنان ناراحت شدم ومرتضے را
خواستم که برای توضیح بیاید.
اولباس رزم مرتب وپوتین بهپا نمیکرد
لباسش را برروی شلوارمےانداخت
وبایک کتانےگردانش رافرماندهےمیکرد.
یک ربع بعد با همان نوع پوشش به اتاق فرماندهے آمد و گفت:
سلام علیکم حاج آقا
با دلخوری و صدای بلند شروع
به اعتراض کردم و گفتم :
«این چه وضع گردان است
همه از گردان شما ناراضیند
و شکایت دارند…»
مرتضے تا انتهاے صحبتها آرام
بوده و به سخنانم گوش می داد.
وقتی حرفهایم تمام شد
جلوترآمد و گفت:
داداش! بسیجےاز مسجد آوردن
هنر نیست اگر از کوچه و خیابان
بسیجےرا به جبهه آوردی هنر است.
اگر از من ناراضے هستید حکمم
را تحویل مےدهم
حاج کاظم گفت: با حرف مرتضی
گویے از خواب غفلت بیدار شدم
و کمی آرام گرفتم....
#شهید_مرتضی_زارع_دولابی
فرمانده گردان حضرت قاسم
لشکر۱۰سیدالشهـدا
#نقل_از_شهیدکاظم_نجفی_رستگار
#روایت_از_همرزم_شهید
@NafasseAmigh
🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷
#شهدا
✍ #سیره_شهدا
همیشہ توی جیبش یہ زیارت عاشورا داشت
ڪار هر روزش بود
بعد هر نماز باید زیارت میخوند
حتی اگہ خستہ بود
حتی اگہ حال نداشت و یا خوابش میومد
شده بود تند میخوند ، ولی میخوند
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (علیه السلام) چی بود
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی 🌹
#زیارت_عاشورا
@NafasseAmigh
🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷
#شهدا
#طنز_جبهه
چیزی بہ عید_غدیر نمانده بود . همہ بچہ های گردان در تڪاپوی آماده ڪردن محل و دعوت از روحانی و ڪنجڪاوی برای مستحبات این روز و شیرینی و.... بودند .
از قضا روحانی شوخ طبعی هم آمد و....
تو نمازخونہ ڪہ چادری پشت پادگان ڪرخہ بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و براشون صیغه_برادری می خوند و میرفتن .
شب بعد از نماز مغرب بالای منبر رفت و گفت : شنیده بودم شما رزمندگان انسان های باحالی هستید و ....
بعد تن صدایش را تندتر ڪرد و گفت : بابا از صبح نشستم هر ڪی دست یہ نفر رو گرفته میاد پیشم می گہ حاج آقا اینو برام صیغه ڪن ..... 😐
و شلیڪ خنده بچہ ها ڪہ تا دقایقی همانطور ادامہ داشت و یادگاری از آن روز برایمان ماند .
😁😁
@NafasseAmigh
😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
#انتظار
دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس
خراب و است و ویران ، صفایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد …
@NafasseAmigh
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱