eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
849 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
برای 🏴 ماه 🏴 نمیخواد شصت تا کانال مداحی عضو‌بشین کافیه به گروه ﴿ذاکرین عشق•°•سینه زنان عاشق﴾ بپیوندین تا هر فایلی که دلتون‌رو‌هوایی میکنه براتون بفرستیم 🖤🖤🖤 نوکری شغل شریفیست به شرط آنکه فقط ارباب‹حسین بن علی›باشدو‌بس 🖤🖤🖤 https://eitaa.com/joinchat/1451753517Cdffe341dc4
🏴💫🏴💫🏴 آرزویم ديدن شش گوشه بود لحظه ‏اى بوسيدن شش گوشه بود چون لبم شيرين نشد از اين عسل زانوى غم را گرفتم در بغل فكرُ كردم در زمين سينه‏ ام در ميان سرزمين سينه‏ ام يك حسينه علم بايد كنم سينه‏ ى خود را حرم بايد كنم پاىه اش را مِهر زهرا ريختم آجرش را از تولا ريختم چون علم كردم به قلب خويشتن هر ستونش را به نام پنج تن سقف آن راسايه‏ ى حيدر زدم سردرش را نام پيغمبر زدم نقش هر كاشى به نام يك امام تا بگردد پايه‏ هايش پُر قوام شد سياهي هاى اين دربار عشق چادر زهرا و بانوى دمشق غربت عالم در آن حاكى شده اين سياهي ها اگر خاكى شده گوشه ‏اى از آن كه سقا خانه شد اين حسينيه عجب شاهانه شد از در و ديوار مى‏بارد مِحَن مى‏رسد ذكر حسين از قلب من بايد امشب هم علمدارى كنم يك دهه در آن عزا دارى كنم از شب اول به مسلم، كوفيان از شب دوم ورود كاروان از شب سوم خرابه، بوى نان از شب چارم دو طفل نوجوان از شب پنجم يتيمى از حسن ازشب شیشم تمام عشق من از شب هفتم على اصغر، عطش از شب هشتم على اكبر، عطش روز تاسوعا يل ام البنين روز عاشورا فتاد از صدر زين آنكه ثابت كرد مى‏شد خوبُ بود تا هزاران سالُ هم محبوبُ بود آنكه ثابت كردُ در راه خدا مى‏دهد جان و زن و فرزند را @NafasseAmigh 🏴💫🏴💫🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده🏴 گروه درخواست مداحی (ذاکرین عشق*سینه زنان عاشق) https://eitaa.com/joinchat/1451753517Cdffe341dc4
دیدم بیابانی پُر از خار مغیلان را بالای محمل آفتابی سخت سوزان را 《انا الیه راجعونت》کُشت زینب را نسپار دست باد گیسوی پریشان را پنداشتم از دور نخلستان به چشمم خورد! از ناقه هامان دور کن این نیزه داران را دلواپسم! این شیوه ی مهمان نوازی نیست! دیدی ببندد میزبانی راه مهمان را !؟ با نیتِ عرض خوش آمدگویی آوردند یک لشکر از شمشیرهای مست و بُران را انگار خوبی های تو از یادشان رفته! یادآوری کن قصه ی دیروز باران را سربسته می گویم! یقین دارم که می بینی در چشم های دخترت ترس از بیابان را از حج نیمه کاره ی دیروز دانستم در کربلا باید بگیری عید قربان را ✔️ ✔️ @NafasseAmigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🖤🌺🖤🌺 ‌‌‌‌‍‌ سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد عطر سیب و بوی اسپند می رسد دست خود را روی سینه می گذارم با ادب آه دارد مادری با قامت خم می رسد 🖤 میزبان زهرا که باشد من خیالم راحت است چون که الطافش به مهمان ها دمادم می رسد انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند حضرت خاتم برای خیر مقدم می رسد بار عام است و ضیافت خانه ی شروع نامه های دعوت از معظم می رسد زیر و رو کردن فقط کار بن علی ست در محرم ارمنی هم زیر می رسد چایی دوای درد بی درمان ماست بین این دارالشفا پیوسته مرهم می رسد با لباس مشکی اَم از قبر می آیم بُرون یک نخ این پیرهن فردا به دادم می رسد  جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند از راه کم کم می رسد.. @NafasseAmigh 🖤🌺🖤🌺🖤
1_390469972.pdf
7.64M
⬇️ 📓ترجمه کتاب لهوف 🖋مولف: سید ابن طاووس 📝موضوع: مقتل (علیه‌السلام) و واقعه کربلاء @NafasseAmigh
همه عمر برندارم سرازاین خمار مستی که هنوز من نبودم که تو دردلم نشستی @NafasseAmigh
✨🏴✨🏴✨🏴✨ «اَصلا رقیه نه ! به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه می کنی؟» در بین ازدحام و شلوغی بترسد و  یک تن به او کمک نرساند، چه می کنی؟ اَصلا خیال کن که کسی دختر تورا در بین جمعیت بکشاند،چه میکنی؟ یاکه خدانکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی بنشاند، چه می کنی؟ یا فرض کن که دخترتو جای بازی اش هرشب دعای مرگ بخواند، چه میکنی؟ اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس او بتکاند، چه میکنی؟ ✔️ ✔️ @NafasseAmigh ✨🏴✨🏴✨🏴✨
🏴♡🏴♡🏴♡🏴 اصلا رقیه نه!به خدا دختر خودت.... با روح و روانم بازی کرده این بیت! سال گذشته برای اولین بار این بیت را جایی خواندم و روزها فکرم مشغول بود دختر خودم... دختر خودم... اصلا قابل تصور نیست و هربار تکرار کردم و هربار از فکرش لرزه بر قلبم افتاد.... شعرهای زیادی در وصف نازدانه ارباب خوانده ام اما همذات پنداری این شعر بیچاره ام کرد... واقعا چه میکنم!؟ چه میکنیم؟ اصلا چرا رقیه لطافتی زهراگونه دارد؟ چرا نام این دخترک سه ساله قلب را سنگین میکند؟ چرا بغض خفته در گلوهایمان با نامش میشکند؟ یک شب میان کوچه بماند چه میکنی..... ✔️ ✔️ @NafasseAmigh ♡🏴♡🏴♡🏴♡
هدایت شده از 
09-ShahadatHazratRoghaye-1383[1425]-Zaker-Shoor[03].mp3
3.03M
شهزاده خیرالنسا رقیه بنت الحسین آیینه زینب نما رقیه بنت الحسین 🖤 🖤 ◾️ ◾️ ▪️شهادت بی بی ▪️کاشان83 ✔️قسمت نهم ⬅️پخش کامل برای اولین بار ➡️ @NafasseAmigh
🏴🌸🏴🌸🏴 علیه‌السلام هرکه می‌داند بگوید، من نمی‌دانم چه شد مست بودم مست، پیراهن نمی‌دانم چه شد من فقط یادم می‌آید گفت: وقت رفتن است دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمی‌دانم چه شد آنچنان از شوق او سرتابه‌پا رفتن شدم در شتاب رفتنم توسن نمی‌دانم چه شد روبه‌روی خود نمی‌دیدم به جز آغوش دوست در میان دشمنان، دشمن نمی‌دانم چه شد سنگ‌باران بود و من یکسر رجز بودم، رجز ناله از من دور شد، شیون نمی‌دانم چه شد من نمی‌دانم چه می‌گویید، شاید بر تنم از خجالت آب شد جوشن، نمی‌دانم چه شد مرده بودم، بانگ هل من ناصرش اعجاز کرد ناگهان برخواستم، مردن نمی‌دانم چه شد پا به پای او سرم بر نیزه شد از اشتیاق دست و پا گم کرده بودم، تن نمی‌دانم چه شد ناگهان خاکستری شد روزگار آسمان در تنور آن چهرۀ روشن نمی‌دانم چه شد صورت من غرق خون بود و نمی‌دیدم درست خیزران در دست اهریمن نمی‌دانم چه شد وصف معراج جنونش کار شاعر نیست، نیست از خودش باید بپرسی، من نمی‌دانم چه شد ✔️ ✔️ @NafasseAmigh
جان❤️ تا بگیرد زندگانے ام صفا،گفتم حسین با همہ بے بندوبارے بارهاگفتم دست هایم راگرفتے هرڪجا خوردم زمین تا نهادم دسٺِ خود را روے پا گفتم @NafasseAmigh
🌹🏴🌹🏴🌹 دویده‌ایم که همراه کاروان باشیم رسیده‌ایم که در جمع عاشقان باشیم به شوق اوج گرفتن ستاره آمده‌ایم که خاک‌بوس قدم‌های آسمان باشیم شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟ خدا کند که سزاوار بذل جان باشیم دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است چگونه شاهد این درد بی‌کران باشیم؟ دویده در رگ ما خون جعفر طیّار زمان آن شده تا عرش، پرزنان باشیم دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست اگر اجازه دهید از پرندگان باشیم دو نوجوان فدایی، دو نوجوان شهید همان که آرزوی مادر است، آن باشیم ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🏴🌹🏴🌹🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🏴🌷🏴🌷 کاروان سلاله های خدا کاروان امام عاشورا کاروان بهشتیان زمین کاروان فرشتگان سما یکی از نوکرانشان جبریل یکی از چاکرانشان حورا گوشه ای از صدایشان داوود نفسی از دعایشان عیسی نوجوانانشان چو اسماعیل پیرمردانشان خلیل آسا زائر اشک هایشان باران تشنه ی مشک هایشان دریا همه آیات سوره ی مریم همه چون کاف و ها و یا و الی … یوسفان عشیره ی حیدر مریمان قبیله ی زهرا کعبه می بیند و طواف ملک چشم تا کار می کند اینجا کشتگان حوادث امروز صاحبان شفاعت فردا تا به حالا ندیده هیچ کسی این همه آفتاب در یکجا هر دلی با دلی گره خورده است همه مجنون صفت ، همه لیلا دارد این کاروان صحرائی دخترانی عفیفه و نوپا همه با احترام و با معجر همه در پرده های حجب و حیا پرده را از مقابل محمل باد حتی نمی برد بالا دور تا دورشان بنی هاشم تحت فرمان حضرت سقا پای علیا مخدره زینب روی زانوی اکبر لیلا از غروب مدینه می آیند در زمینی به نام کرب و بلا می رسیدند و یاد می کردند از سر و طشت و حضرت یحیی حق نگهدار این همه مجنون حق نگهدار این همه لیلا ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🌷🏴🌷🏴🌷
هدایت شده از 
برای 🏴 ماه 🏴 نمیخواد شصت تا کانال مداحی عضو‌بشین کافیه به گروه ﴿ذاکرین عشق•°•سینه زنان عاشق﴾ بپیوندین تا هر فایلی که دلتون‌رو‌هوایی میکنه براتون بفرستیم 🖤🖤🖤 نوکری شغل شریفیست به شرط آنکه فقط ارباب‹حسین بن علی›باشدو‌بس 🖤🖤🖤 https://eitaa.com/joinchat/1451753517Cdffe341dc4
🏴اولین بدون عزیزان شهیدمان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به همراه سرهنگ پاسدار شهید شهروز مظفری نیا سر تیم حفاظت ایشان در منطقه عملیاتی سوریه @NafasseAmigh
🌿🏴🌿🏴🌿 اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند شاعر شدم براي سرودن برايشان اين خانواده، محتشمش فرق مي کند “صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين” عيساي خانواده دمش فرق مي کند از نوع ويژگي دعا زير قبه اش معلوم مي شود حرمش فرق مي کند تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش حتي سياهي علمش فرق مي کند با پاي نيزه روي زمين راه ميرود خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا فهميده ام حسين همش فرق مي کند @NafasseAmigh 🏴🌿🏴🌿🏴
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت  بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت  بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید  در عسل خواستن آری به برادر می رفت  تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد  با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت  دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت  مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت  دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و  پنجه­ی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت  رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده  تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده  دید راضی است به معراجِ شهادت برسد  مطمئن است و به خون كرده وضو آماده  آه، با كُنده­ی زانو به رویِ سینـه نشست  چنگ انـداختـه در طرّه­ی مو، آمـاده  هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد  ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده  ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند  خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده  بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله  زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت  درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت  استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست  آه از این صحنه­ی جانسوز دلِ سنگ گرفت  گوهـرش را وسـطِ معـركه­ی تاخت و تاز  به رویِ سینه­ی پا خورده­ی خود تنگ گرفت  با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو  مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت  بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن  باز هم چهره­ی خورشید ز خون رنگ گرفت  ✔️ ✔️ @NafasseAmigh