eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
849 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
#اربعین ای جماعت که ز فیض حرمش جا ماندید مجلس روضه بگیرید و گریبان بدرید #اربعین #حب_الحسين_يجمعنا #الحسین_یجمعنا @NafasseAmigh
💚3adat💚: ای صهیونیسم گامی که سرباز ولایت میزند زمین روزی تو را به زمینِ گرم میزند @NafasseAmigh
پیش تولید فصل بعدی گاندو به اسم اغاز شد.(((((: @ayna_mahdiyon
#اربعین امضا نشد......... #حب_الحسین_یجمعنا @NafasseAmigh
#اربعین انت فی قلبی.... حسین حسین حسین @NafasseAmigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غمی است در دلِ جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست.. میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست.. همیشه آن‌که نرفته است، بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته است، کم‌سعادت نیست.. و آن کسی که در این راه اهل دل باشد  مدام اهل گله کردن و شکایت نیست.. @NafasseAmigh
💫🖤💫🖤💫 هرچه کردم تا ببندم ساک خود اما نشد هی دویدم تا بگیرم عاقبت ویزا نشد خواستم با دوستان از بصره گردم رهسپار با رفیقان تا حرم هم جاده و هم پا نشد در تکاپو بودم آقا تا بگیرم پاسپورت پاسپورتم را گرفتم لیک بی ویزا نشد مادرم اسپندو آب و آینه آورده بود زیر قرآن رد کند وقت سفر٬ما را نشد از همه درخواست کردم تا حلالم میکنند؟ تا که باشم کربلا من نائب آنها نشد اربعین قول داده بودم با رفیقان عازمیم هم سفر٬موکب به موکب٬سینه زن حالا نشد باز داغ کربلا بر سینه ام امسال ماند نامه اذن دخولم اربعین امضا نشد @NafasseAmigh 🖤💫🖤💫🖤
🏴🌹🏴🌹🏴 این من و عمری خجالت من و حسرت زیارت منم و عکس ضریح کربلایت نوکری کرده ام از کودکی ام تا حالا باور اینکه رضایت داری بهر این نوکر تو کافی بود ولی اکنون چندیست -همچنان دل به رضای ات دارم- هرکه بیند من را با تعجب نگهم میکند او: -تو نرفتی به حرم!!!! حرم من دل توست یک حسینیه که هرشب هستم و نگاهی که به دستت دارم نکند سائل درگاهت را بس که بی تو سر کرد از درت وا بنهی......! ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🏴🌹🏴🌹🏴
#اربعین کهکشان راه شیری را دیده ای؟ در زمین کهکشانی داریم که صدها برابر نورانیست و تو میدانی نجف تا کربلا همان بهشت است.... #بچه_شیعه @NafasseAmigh
✔️⭐️✔️⭐️✔️ نور است فقط؛ نور؛ فقط نور جبریل شده راهی این خانه ی معمور نه شهر! که دنیاست برای دل عشاق آن کرب و بلایی که شده مرکز منشور در شان تو این بس که بدانند به عالم در گوشه ای از خاک تو جنت شده مستور پابوس به صحنت همه افواج ملائک جاروکش ایوان شده موسای پس از طور عیسی ببرد رشک به خدام حریمت یحیی برسد سینه زنان با دل پرشور داوود بخواند دو سه خط روضه اکبر یوسف بدرد جامه از آن روضه مکسور جمعند همه ؛ تکه ای از عرش به فرشست چشم بد و نا اهل ز زوار تو شد دور @NafasseAmigh 💫🖤💫🖤💫
#اربعین صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن.... #حب_الحسین_یجمعنا @NafasseAmigh
🖤⭐️🖤⭐️🖤 به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر؟ فرات مهر مادرش سیده النساء نبود گر از بدن بریده شد سر عزیز مصطفی دگر به نوک نیزه ها نهادنش سزا نبود ------ به سوی شام و کوفه ات چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نی زدند این ستمگران نمی رو م ولی مرا به این بهانه می برند @NafasseAmigh 🖤⭐️🖤⭐️🖤
🌻🖤🌻🖤🌻 ای برادر جان رسیده خواهر تو از سفر آمدم اما ببین در هم شکسته بال و پر بعد تو جان برادر روز خوش چشمم ندید از غم داغت شده موی سر زینب سفید مانده بر روی تنم از تازیانه بس نشان زیر این بار گران زینب شده قامت کمان با سر پاکت شدم منزل به منزل همسفر ماه را دیدم به روی نیزه با چشمان تر هر چه از شام بلا گویم برادر جان کم است از مصیبتهای آن داغی به قلب عالم است کوچه و بازار شام آتش زده بر پیکرم سوخت از زخم زبان شامیان پا تا سرم از خجالت مانده ام با تو چه گویم یار من مانده یک داغ از سفر بر روی قلب زار من در خرابه لاله ات پر پر شده ای هست من جسم پاک دخترت ماند روی هر دو دست من @NafasseAmigh 🌻🖤🌻🖤🌻
#اربعین دوستت دارم من ای در جسم عالمْ جان ؛حسین آذری میخوانمت: "جانیم سَنَه قُربان حسین" #استادمرتضی_امیری_اسفندقه @NafasseAmigh
#اربعین به هر کجا که می روم، نگاه من به سوی توست‌. میان قلب کوچکم، چگونه جا شدی؟! حسین.... #حب_الحسین_یجمعنا @NafasseAmigh
#اربعین نوکری بر در این خانه مراتب دارد ترک این روضه هم انگار عواقب دارد نوکر حضرت ارباب کمی دقت کن بردن نام حسین سجده ی واجب دارد از بلا و غم و اندوه هراسی نَــبـُوَد نوکر حضرت ارباب مراقب دارد برو گریان شو در خانه ی مادر ای دل که به مولا قسم این مرثیه صاحب دارد @NafssseAmigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤⭐️🖤⭐️🖤 روضه حضرت زینب سلام الله علیها *** کاروان می رسد از راه‌، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب دل سنگ شده آب ، از این ناله‌ی جانکاه زنی مویه کنان ، موی کنان خسته، پریشان، پریشان و پریشان شکسته ، نشسته‌ ، سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه خوان غم جانان همان حضرت عطشان همان کعبه‌ی ایمان همان قاری قرآن ، سر نیزه‌ی خونبار همان یار ، همان یار ، همان کشته‌ی اعدا. کاروان می رسد از راه ، ولی آه نه صبری نه شکیبی نه مرهم نه طبیبی عجب حال غریبی ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی ز داغ غم این دشت بلاپوش به دلهاست لهیبی به هر سوی که رفتند نه قبری نه نشانی فقط می وزد از تربت محبوبهمان نفحه‌ی سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را. کاروان می رسد از راهد و هرکس به کناری پر از شیون و زاری کنار غم یاری سر قبر و مزاری یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته به دنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته یکی کرب و بلا پیش نگاهش سراب است و سراب است دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره هایی ست که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است که با دیده‌ی خونبار و عزاپوش خدایا به گمانش که گرفته ست گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود می رود از هوش: «گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد» یکی بی پر و بی بال دل افسرده و بی حال که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال و بوده ست پناه همه اطفال پس از این همه غربت رسیده ست به گودال همان جا که عزیزش همان جا که امیدش همان جا که جوانان رشیدش همان جا که شهیدش در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر در آن غربت دلگیر شده مصحف پرپر و رفته ست سرش بر سر نیزه و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا رها مانده خدایا چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه همان آینه‌ی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله ها را؟ غم فاصله ها را؟ تب آبله ها را؟ و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟ و یا طعنه‌ی بی رحم ترین هلهله ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟ چهل روز صبوری و صبوری غم و ماتم دوری و صبوری و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی به آن شهر پر از کینه و ماتم چه ورودی و کبودی در آن بارش خونرنگ سر نیزه تو بودی و کبودی گذر از وسط کوچه‌ی سنگی یهودی و کبودی و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه چه دلتنگ غروبی ، چه چوبی عجب اوج و فرودی و کبودی خدایا چه کند زینب کبری! @NafasseAmigh