eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
852 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘🏴🔘🏴🔘 حضرت علی[ع] به نزد فاطمه[س] رفت و به او گفت: ای آزاده زن! ابوبکر وعمر پشت درِ خانه ایستاده اند ومی خواهند بر تو سلام کنند. نظرت چیست؟ حضرت زهرا [س] گفت: خانه، خانهٔ توست و این زن آزاده همسر تو؛ هر کاری که میخواهی انجام بده. حضرت گفت: پس چادر خود رابرگیر. فاطمه[س] چادر برسر کرد و روی خود را به دیوار نمود. آن دو آمدند و پس از سلام گفتند : از ما راضی باش، خداوند ازتو راضی باشد. حضرت زهرا [س] فرمود: اگر واقعا راست می گویید، پس دربارهٔ آنچه از شما می پرسم به من پاسخ دهید.... آیا نشنیده اید که رسول خدا [ص] فرمود:فاطمه تکه ای از من است. هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است؟ گفتند: چرا. پس آن حضرت دستان خود را به سوی آسمان بالا برد و گفت: خدایا، به راستی این دو مرا آزردند؛ من نزد تو و رسول تو از آنها شکایت میـکنم. به خدا قسم من هرگز از شما راضی نمی شوم تا آنکه پدرم رسول خدا [ص] را ملاقات کنم و از آنچه شما بر من روا داشتید او را با خبر سازم؛ تا او خود دربارهٔ شما حکم می کند. @NafasseAmigh 🏴🔘🏴🔘🏴
🏴🔘🏴🔘🏴 در این هنگام ابوبکر شروع به جزع و فزع نالهٔ بسیار کرد. عمر به او گفت: ای خلیفه رسول خدا [ص] ، آیا برای گفتار یک زن ناله می کنی؟! ابوبکر وعمر در حالی از نزد فاطمه زهرا [س] خارج شدند که آن حضرت از آن دو خشمگین بود. ابن قتیبه اضافه می کند: حضرت زهرا [س] به ابوبکر فرمود: به خدا قسم در هر نمازی که بخوانم تورا نفرین خواهم کرد. | بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۳.۳۰۴ و اسرار فاطمیه، حمید سبحانی،ص۱۱۴ | @NafasseAmigh 🔘🏴🔘🏴🔘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═ঊ ❥❥✶༻﷽༺✶❥❥ঊ═─ شعله بالا رفت زهرا جا نزد حرفی از سازش به کافرها نزد پشت پا بر غربت مولا نزد جز به خون این حکم را امضا نزد ─═ঊ ❥❥✶༻﷽༺✶❥❥ঊ═─ 😭 •┈••✾◆▪️✦✧✦▪️◆✾••┈• ❥═━┈•••°واے مادرم°•••┈━═❥ 🕯 @nafasseamigh 🕯
....•✿°∞°❀~~~❀°∞°✿•... .فـرمـود: فـاطمه جـان پس از تو، انـدوه مـن جـاودانی اسـت و شبم به بیداری خـواهد گذشت تا آن‌گاه که خداوند مرا به تو برساند ... و بعد از آن هر گاه نام فاطمه می آمد اشک از گوشه چشمش هایش جاری می شد 😭
یا زهـرا سلام الله علیها..؛ این پسرت چه دیده که هی زار میزند هی دست مشت کرده و به دیوار میزنه 😭 •┈••✾◆▪️✦✧✦▪️◆✾••┈• ❥═━┈•••°واے مادرم°•••┈━═❥ 🕯 @nafasseamigh 🕯
🔘🌿🔘🌿🔘 امشب.... تلخ..... سرد..... سنگین.... یاد اون شعر عاشورا افتادم مکن ای صبح طلوع..... ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🌿🏴🌿🏴😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا امشب آرزویی نیست در دلم وقتی دلم؛ شاهد اضطرار قلب یوسف زهراست امشب؛ شب شهادت مادر بی نشانش است. خدایا برای حاجت دل مولایم خودت ندبه بخوان ◾️روحی فداک یازینب @NafasseAmigh
🌷🏴🌷🏴🌷 ای روشنايی سحر فاطميه‌ام صاحب عزای خونجگر فاطميه‌ام ايام می‌روند به اميد ديدنت يك بار رد شو از گذر فاطميه‌ام دست مرا بگير و به دنبال خود ببر تا با تو طی شود سفر فاطميه‌ام وقتی شنيده‌ام كه ميايی به روضه‌ها هر شب اسير و در به در فاطميه‌ام در می‌زنم كه اذن عيادت دهی به من با اين اميد پشت در فاطميه‌ام ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🏴🌷🏴🌷🏴
هدایت شده از آرشیو فایل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل زَمَخشَري ست كه روزي ابولهب يك سنگريزه جانب احمد روانه كرد ريگي - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روي كين، نبي خدا را نشانه كرد تبّت يدا أبي لهب از آسمان رسيد فوراً لهيب خشم الهي زبانه كرد فرمود: هر دو دست وي از تن بريده باد نفرين بر آنكه اين عمل ظالمانه كرد يك دست او فقط به كمين نبي نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با اين حساب، كيفر اهل سقيفه چيست؟؟ حق كسي كه حمله بر اين آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز مي آمد چه مي نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علي و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشيد و كشت جان بتول را هدف تازيانه كرد "آتش به آشيانه ي مرغي نمي زنند" نفرين بر آن كه شعله در اين آشيانه كرد ✔️ ✔️ @NafasseAmigh
🌟🏴🌟🏴🌟 چگونه علی کنار بستر همسرش بنشیند و پرپر شدنش را نظاره کند؟ مگر میتوان دل برید از بانوی آب و آینه.... زهرا؛ جان علیست؛ روح علیست؛ نفس علیست... علی چگونه میتواند نیمه روحش را اینگونه بیمار و پریشان ببیند؟ و ای وای از دمی که آن دونفر_که نامشان را نخواهم برد_ به تقاضای عیادت آمدند..... و مگر علی میتواند آقایی نکند؟...بزرگ نباشد و نبخشد؟... و مگر زهرا میتواند حرفی بزند غیر از حرف علی اش؟.... آمدند.... آمدند و زهرا رو برگرداند... و فرمود که خدایا! شاهد باش که از این دو تن ناراضی ام.... و واااای برحال آن دونفر.... ✔️ ✔️ @NafasseAmigh 🌟🏴🌟🏴🌟