eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
106 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر... فاضل 👌🏻
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت... فاضل 👌🏻
ای یار جفا کردم و دیدم ثمرش را بشکن تو طلسم نظر و خط سپیده ای یار کجا دوری و همسایه‌ی مایی همسایه تویی چشم گنه کار ندیده صد بار بگفتی که بیا در بر من باش صد بار نشد راهیت این نفس پلیده احسنت به صبری که تو داری ز بر خویش لعنت به من مست ز ساغر نچشیده «در کوی تو معروفم و از روی تو محروم» «گرگ دهن آلوده یوسف ندریده»
شماره : ۵۲۷ جز من که راهِ عشق به تسلیم می روم با دستِ بسته هیچ شناگر، شنا نکرد @khalvat_kadeh_mastan
شماره : ۵۲۹ قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا @khalvat_kadeh_mastan
وضع ما، در گردش دنیا چه فرقی می کند زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب وقت مُردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟ یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست خانه ی من با خیابان ها چه فرقی می کند مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟ فرصت امروز هم با وعده ی فردا گذشت بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند فاضل 👌🏻
شماره : ۵۳۱ دلبر برایِ کشتنِ من، استخاره کرد چون استخاره خوب نیامد، دوباره کرد @khalvat_kadeh_mastan
‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰شعری بسیار زیبا و پر مضمون، از دوست ادیب و شاعرمان آقای «علی‌رضـٰاصـٰابـرےٖ» متخلّص به «عَیــنٌ.صــٰاد» 👌🏻 هر روز ابیاتی از این قصیده پر مغز رو براتون میزارم، فیض ببریم باهم 👏🏻 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ در بیان داستانِ گداختنِ عشقی ناکام (یا کامیاب! نمی‌دونم والّا 🤷🏻‍♂) فی‌مابین "دختر اصلاح‌طلب" و "صـٰابـ‌ر"، فرمانده پایگاهِ بسیجِ سرِ کوچه 😁 [نسخهٔ ادیت‌شده 😐]: 🔰 فصل اوّل: باز هم عطر عجیبی به مشامـم خورده دختری صلح طلب قصد تکاپو دارد در دلم باز به خود، باز به خود پیچیدم چه بگویم؟ چه کنم؟ او چه در این سر دارد؟ ترس و خشم و غضبم هر سه پدیدار شده زانکه در جای زبان، دشنه و خنجر دارد! بعد یک روضه بی منطق و بس طولانی که بیانش به شما عذر مقدّر دارد گفتمش هرچه که گفتی همه را فهمیدم ختم کن قائله را حوصله‌ام حد دارد رفت و فردای دگر باز بیامد آنجا و عجب اینکه چرا چادر و معجر دارد؟! 🤔 گفتمش پایگه ما چه گناهی کرده که حضوری ز شما بس متکرّر دارد؟ گفت بگذر و بدان پایگه‌ت فرمانده یک زن از جبهه‌ی اصلاح طلب کم دارد... 🙄 فصل اول، قسمت اول (ادامه دارد...)
‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰 ادامه ماجرا: [گفت بگذر و بدان پایگه‌ت فرمانده یک زن از جبهه اصلاح‌طلب کم دارد 😎] گفتمش یاوه مگو طنز سیاسی منویس چه نیازی به تو این پایگه من دارد؟ 🤨 هر چه گفتی دگرم بس و دگر بیش مگو که ‌از این صحبت تو بوی شرر می‌بارد گفت اما تو چرا این همه بی رحم شدی دست کم چادر و پوشیه تشکر دارد 🥺 از چه اینقدر مرا از بر خود میرانی؟ شاید این بنده‌ی بد قصد تغیّر دارد 😌 گفتمش هرچه که تغییر تو را حاصل شد زین سپس مال خودت (نفس اگر بگذارد) گفت بی رحم ترین آدم تاریخ تویی دل شکستن به خدا عاقبتی بد دارد 😤 ناگهان قلب مرا آتش دل پر پر کرد "دست کم چادر و پوشیه تشکر دارد!" 🤒 تو که هستی که دلی می‌شکنی از مردم این قساوت چه بود جای تفکر دارد 🤔 گفتمش تا که نرنجانده‌امت بیش از این قصد خود را تو بگو حوصله ام حد دارد گفتمش فاش بگو از چه تو اینجا هستی؟ از چه این بنده‌ی بد قصد تغییر دارد؟ فاش گفتم که از این طرز بیان عفّم کن شاید از قفل زبان یک کَمَکی بگشاید تلخ خندی زد و در جاده‌ی ممتد گم شد شایدم رفت که دست از سر من بردارد... فصل اول، قسمت دوم (ادامه دارد...)
‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰 فصل دوم: [تلخ خندی زد و در جاده‌ی ممتد گم شد شایدم رفت که دست از سر من بردارد...] ماه ها رفت و دگر هیچ نیامد آنجا گفتمش رفت ز سر آنچه که در سر دارد روز در کار به مشغولیتی چون بودم ناگهان بانگ زدی آنکه مرا میخواند تا که آن بانگ شنیدم به تکاپو گفتم که چنان مادر فولاد زره می ماند 😶 چشم چرخاندم و جز دخترکی خرد نبود که چنین بانگ نشاید که از آن برآید 😳 باز گفتم چه کسی بود صدا زد "صـ‌ٰابِـر" روی خود فاش کند آنکه مرا میخواند ناگهان دخترک از پله‌ی درگاه آمد و کنون دیدمش او را که چه معجر دارد! باز با بارقه‌ای آتش دل سوزان شد کاش او بود، که هم اوست! که او می‌آید!!! ❣ گفت من آمده ام تا که تو را عضو شوم گفتم این شوخیتان در سر ما میماند 🤣 باز هم آمدی و قصه ملاّ گفتی؟ هیچ زن نیست در اینجا که قدم بردارد 🙄 گفت احسنت، چرا هیچ زنی اینجا نیست؟ و چرا نیست زنی تا که قدم بردارد؟ باز میگویمت این پایگهت فرمانده یک زن از جبهه‌ی اصلاح طلب کم دارد... 😎 فصل دوم، قسمت اول (ادامه دارد...)