هنوز دید اهل بیت او با عزت و احترام دارن پیاده میشن ، دید که آقا ابالفضل العباس با قامت رشید دست دراز کرد و رقیه« س» را از محمل بغل گرفت و پیاده کرد

امام فرمان داد تا خیمه ها را همینجا بنا کنند، خیمه ها رابنا کردند، دیدند امام مقداری دور تر ایستاد و به خیمه نگریستند،

همین جا فرود آئید، امام و یارانش «روز دوم محرم» در همانجا فرود آمدند، و سپاه حُرّ نیز در جانب دیگر فرود آمدند

اینجا امام نگاه کرد هنوز خیمه ها سالم بود ،هنوز عمه امام زمان « زینب سلا الله» هنگام پیاده شدن دست را رو ی شانه علی اکبر گذاشت و پیاده شد

هنوز دید اهل بیت او با عزت و احترام دارن پیاده میشن ، دید که آقا ابالفضل العباس با قامت رشید دست دراز کرد و رقیه« س» را از محمل بغل گرفت و پیاده کرد

اما این عزت و احترام ده روز طول نکشید ، یه مرتبه دیدن ابا عبدالله الحسین داره به خیمه گاه نگاه میکنه، کجا

هنوز دیدند که وجود ابالفضل العباس به اهل خیام او نیرو و قوت قلب میبخشه

اون لحظه ای که ابا عبدالله یکه و تنها تو گودال قتلگاه با بدن پاره پاره افتاده بود ،یه لحظه دید شمر لعنت الله دستور داد به خیمه ها حمله کنید ، یه مرتبه امام صدازد : اول من را شهید کنید، تامن زنده هستم به خیام من حمله نکنید ،

حلالمان کنید اگر خواستید دعا کنید التماس دعا والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

❇️قسمت اول❇️ "آداب و آثار رفاقت با امام حسین(ع)" ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ #پاسخ_به_شبهات #کلیپ #موکب_سلیمانی