eitaa logo
🌷نغمه های فاطمیون🌷
113 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
266 فایل
🔴 آدرس ما 🔴 🌷نغمه های فاطمیون🌷 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion 🧕کودکان آمر🙎‍♂️ @Koodakan_Amer 🌱تسنیم هدایت 🌱 https://eitaa.com/Tasnimhadayt 🔹ارتباط با خادم کانال و دریافت لینک گروه 👇👇 @Goleyas6111
مشاهده در ایتا
دانلود
شروع ختم : دهم محرم پایان ختم : اربعین حسینی 🌹🌹🌹🌹 🔹اسامی شرکت کنندگان : ۱- خانم گل یاس ۲- خانم امیری ۳- خانم ستایش ۴- خانم آرامش ۵- خانم وجیهه ترنم ۶- خانم پورمند ۷- خانمZ:M ۸- خانم امیرعلی ۹- خانم دنیا مالی ۱۰- خانم مرادی ۱۱- خانم فاطمه ۱۲- خانم زهرا ۱۳- خانم عنقائی ۱۴- خانم نجمه ۱۵- خانم دهیادگاری ۱۶- خانم هاشمی ۱۷- خانم SR ۱۸- خانم حبیبی ۱۹- خانم میرزایی ۲۰- خانم زهرا قلی بیگلو ۲۱- خانم ماهور کساوندی ۲۲- خانم زهرا کساوندی ۲۳- خانم فاطمه کساوندی ۲۴- خانم حمیرا علیزاده ۲۵- خانم مدرس ۲۶- خانم سرباز اقا ۲۷- خانم احمدی ۲۸- خانم Taha ۲۹-ریحانه سادات التماس دعای فرج ❤️🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷نغمه های فاطمیون🌷
دومین روز چله 😍😍 التماس دعا داریم از همه کاربران عزیز 🔹متن دعای علقمه https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/9174 🔹متن زیارت عاشورا https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/754 حاجت روا باشید ان شاء الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰سن حضرت عباس(ع) و حضرت علي‌اکبر(ع) و حضرت قاسم(ع) در کربلا چند سال بود؟ ✍️پاسخ: ✅حضرت عباس(علیه السلام) در کربلا 34 ساله بود. 🔹سن قاسم بن الحسن(علیه السلام) طبق نقل مشهور 13 سال بود. 💬 ولی در مورد سن علی اکبر(علیه السلام) اختلاف است: 🔸مرحوم مقرّم می نویسد: علی اکبر در روز یازدهم شعبان(انیس الشیعه ،سید محمدعبدالحسین هندی کربلائی) سال 33هجری- دو سال قبل از کشته شدن عثمان(الحدایق الوردیه) به دنیا آمد. و این موافق است با قول ابن ادریس(ره) در «سرائر» که فرموده: حضرت علی اکبر در خلافت عثمان چشم به دنیا گشود.پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بوده و تایید می شود به اتفاق مورّخین و علماء علم نسب که حضرت علی اکبر از امام سجّاد (ع) بزرگتر بوده، و امام سجّاد (ع) در روز عاشورا 23سال داشته اند، ♦️ و اینکه بعضی سن آن جناب را 17یا 19سال نقل کرده اند، با این اتفاق مغایر است، مضافاً بر اینکه شاهدی بر قول خود ندارند. (زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم، ص 12) 🔻ابن شهر آشوب (ره) می نویسد: علی اکبر هیجده سال داشت، و گفته شده 25سال بوده است.( مناقب: 4/ 109) 🔺محدّث قمی (ره) گوید: در سن علی اکبر اختلافی عظیم است،ابن شهر آشوب و محمّد بن ابی طالب گویند؛ 18ساله بوده، و شیخ مفید او را 19ساله دانسته( ارشاد 2/ 109)،
◼️◼️◼️◼️ ✋ایا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟ 😔 حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود. لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود. لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد. لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت. لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند. فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد. گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد. 🌹هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد. یاعلی منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸ ◼️◼️◼️◼️
باید دق کنیم ⚫️ دفن شدن حضرت رقیه (سلام الله علیها) با غل و زنجیرهای اسارت⚫️ در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی(ره) و نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه(سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛ 👈🏻 جناب ملا سید هاشم (ره) بعد از نبش قبر ایشان، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون او را به هوش می‌آورند، قضیه زنجیر را به مردم می‌گفت و می‌فرمود؛ بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📚اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
‍ 🔻عریان ساختن جسم مطهر امام حسین علیه السلام 🔸سید بن طاووس گوید؛ راوی گفته است امام حسین علیه السلام فرمود جامعه ای برایم بیاورید که کسی در آن رغبت نکند تا آن را زیر جامه هایم به پوشم تا مرا عریان نکنند شلواری کوچک آوردند فرمودند این جامع ذلیلان است پیراهن کهنه ای گرفت آن را از چند جا پاره کرد و زیر لباسهایش پوشیده چون به شهادت رسید آن را هم از بدنش درآوردند بحر ابن کعب ملعون آن را در آورد و حسین علیه السلام عریان گذاشت از آن پس دستان بحر بن کعب در تابستان مثل دو تیکه چوب خشک، خشک می شد و در زمستان مرطوب می گشت چرک و خون از آن ترشح می کرد تا آنکه خدای متعال او را هلاک کرد. 📗 لهوف، صفحه ۱۷۴ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⚫️رمزگشایی از سخن پیامبر در مورد امام حسین علیه السلام بعد از هزار و چند سال! 🌸امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند. ✳️راوی سوال کرد: ⁉️ یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟ 🌹حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند... شمشیر برجای شمشیر می زدند...تیر برجای تیر می زدند.. 🌷روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند. 🌼یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند. 🌺 ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: »تَرَقَ عَینَ البَقَه« یعنی بیا بالا چشم پشه! ⁉️هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!! ☑️ سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!! 🌴قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار) که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است. 🔵ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد. 🍃 ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ... بیایید نگاه کنید! 🔷جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است! 🔴یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن.... ❗️همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !! 🔅 فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد... 🌹▪️اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود... 📚 منابع: کفایة الأثر، ص81تا83 ، منابق آل ابی طالب، ج3، ص388 بحارالأنوار، ج16، ص295 / ج36، ص313 / ج43، ص286 الطرائف، ترجمه داوود الهامی، ص370) مناقب ابن شهراشوب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💢چرا به امام حسین می گویند ⁉️ مگر خداوند جسم است و خون دارد که حسین خون خدا باشد .🤔 🎆🌱 👌در زیاراتی از امام حسین علیه السلام تعبیر به ثار الله شده است . 🔶در می خوانیم : « السلام علیک یا ثار الله » 👌و یا می خوانیم ؛ « انک الله فی الارض» 📚کامل الزیارات ص358 👌❤️⚡️ ثار به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است . 📚لسان العرب ج4 ص97 🔸👌🌕🌹اطلاق واژه به امام حسین علیه السلام به معنای خون بها است . یعنی حسین کسی است که خونبهای او به است و خداوند خونبها و او را می گیرد . 🔹❤️🌕✋یعنی ای حسین تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهای تو را رئیس خانواده بگیرد و نیز متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای تو را رئیس قبیله بگیرد ، تو متعلق به جهان و بشریت می باشی ، تو متعلق به عالم هستی و ذات پاک خدایی ، بنابراین خونبها و انتقام تو را نیز او باید بگیرد . 👌🎇🌹در تعبیر دیگر داریم ؛ « و ابن ثاره » یعنی تو فرزند هستی که شهید راه خدا بود و خونبهای او را نیز خدا باید بگیرد. 📚تفسیر نمونه ج4 ص229 👌🎇🌹علامه مجلسی می نویسد ؛ « منظور از ثار الله یعنی تو کسی هستی که خداوند خون بها و انتقام تو را از می گیرد » 📚بحار الانوار ج98 ص151 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
🌷➖➖➖➖🌸➖➖➖➖🌷 💢حاج آقاے قرائتے زیبا گفتند :👌 تیر سہ شعبہ یعنے چہ ؟🤔 تیر سہ شعبہ بہ گلوے علے اصغر زدند. فرمودند: تیر سہ شعبہ همین ڪارهایے است ڪہ ما در ڪوچہ و خیابان انجام دهیم😥 👈همین بد حجابے ‼️ ✋سہ شعبہ دارد !🏹 1⃣یڪ شعبہ اش این است 🏹 ↩️ڪہ خودمان گناہ مے ڪنیم😐 2⃣یڪ شعبہ این است🏹 ↩️ڪہ دیگران را بہ گناہ انداختیم😰آن جوانے ڪہ بہ گناہ مے افتد دراین فضا بہ گناہ مے افتد🙁 3⃣یڪ شعبہ🏹 قلب امام زمان است 😭😭 ڪہ ما نشانہ گرفتیم🎯 😱واے برما ......😭😭
گزارش ساعت به ساعت از روز عاشورا با ترکیب اوقات شرعی کربلا با متن مقاتل. طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی می شود 21 مهر سال 59 شمسی. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. ما اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگراها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم. 5:47 اذان صبح امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» آن طرف نماز را به امامت عمر سعد خواند و بع از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. حدود 6 امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. 7:06 طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجارین ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پر تاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم این زیاد را نمی پریرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی»، قد رکز بین اثنین: بین السله و الذله و هیهات منا الذله ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما درو است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است. حدود 8 بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان) های کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب و کوفیان سخنان مشابهی گفتند. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. حدود 9 روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده.) حدود 10 بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام این زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه امام حسین(ع) حمله کرد؛ امام حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام (ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام (ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند. حدود 11 بعد از این جملات امام دستور تک تک به میدان رفتن را داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده اند. نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود. انگار برای کشته شدن با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقاب
ل نگاه امام (ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد. پیرمرد زاهد. بربربود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می توانستم وصیت های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین (ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است.» یک برا هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. 12:50 اذان ظهر حبیب بن مظاهر وقت اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت بکی برود با عمرسعد مذاکره و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی شود.» حبیب به او گفت «ای حمار! فکر می کنی نماز شما قبول می شود و نماز پسر پیامبر (ص) قبول نمی شود؟» به جنگ او رفت اما دوستانش به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متاثر شده و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می گذارم.» حدود 13 30 نفر زا اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از آن ساعت شهید شدند؛ از جمله زهیر و حر. بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر. علی اکبر پسر امام حسین (ع) بود البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم. به طرز ناجوانمردانه ای شهید شد . شهادت او بر جوانان بنی هاشم خوانده است. ابن عبدالله بن مسلم. به طرز ناجونمردانه ای شهید شد. هاشم گران آمد . دسته جمعی سوار شدند وب ه دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد. فرمود: «ای پسر عموهای من بر مرگ صبر کنید به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» حدود 14 28 نفر از مردان بنی هاشم کشته شدند: 7 برادر امام حسین (ع)، 3 پسر از امام حسن(ع) 2 پسر امام حسین(ع)، 2 نوه جعفر بن ابیطالب، 9 نفر آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر. یکی از کشتگان نوه ابولهب بود. عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس تنها ماندند. عزم کردند تا دو نفری به قلب دشمن بزنند و آخرین سواری را با هم انجام بدهند. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در محاصره کشته شد. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.» حدود 15 امام (ع) به طرف خیمه ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه اش نکنند. وقت وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره او (یعقوبی می گوید: در همان روز به دنیا آمده بود اما بقیه چنین نمی گویند) توسط تیر حرمله کشته شد. امام (ع) رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است» امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می شد. بعضی تیر می انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام (ع) بر پیکر مبارکش جای 33 زخم نیزه و 34 زخم شمشیر شمرده شد. امام (ع)در آستانه مهاجرت بود اما کسی جرات نمی کرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مام آمد . او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» 16:06 اذان عصر وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع نگار لشکر عمرسعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: «به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او محکم و دل آرام باشد.... گوید در این حال بود که زینب (س) دختر فاطمه به طرف وی آمد. در حالی که می گفت: «کاش آسمان به زمین می افتاد.» زینب (س) به عمر سعد خطاب کرد: «ای عمر! اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟» گوید: اشک های عمر را می بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود. و روی از زینب بگردانید. حمید بن مسلم گوید شنیدمش که می گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن گاه شمر میان کسان بانک زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند. بکشیدش!» گوید در این حال سنان بین انس حمله برد و نیزه را فرو برد...» حدود 17 ؛ بعد از شهادت امام (ع) بعد از شهادت امام (ع) عده ای لباس های آن حضرت را غارت می کنند. تمام این افراد بعداً به مرض های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین (ع) و همراهانش آغاز می شود. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن مطاع بعد از شهادت امام به کربلا می رسد. برای دفاع از حرم امام می جنگد و کشته می
شو د. ابتدا سر را به خولی می دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می دوانند تا استخوان هایشان هم خرد شود. 18:49 اذان مغرب کشتگان لشگر کوفه را جمع می کنند. تعداد این افراد 88 نفر است. داستان این طور تمام می شود که در حالی که عمر سعد دستور جماعت نماز مغرب را می داده سنان بن انس بین مردم می تاخته و رجز می خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید ؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!» آنها چندنفر بودند؟ معروف است که در کربلا 72 نفر شهید شده اند. این رقم معمولا وقت خواندن مقاتل با اعداد و اسامی موجود در متن جور درنمی آید؛ مثلا دیدیم که 50 نفر در حمله اول شهید شده اند، 28 نفر هم از بنی هاشم، به علاوه بریر و مسلم و حبیب و سعيد و حر و زهیر. همین ها جمعش بیشتر از 72 است. بعضی تواریخ قدیمی هم اعداد دیگری دارند. مثلا مسعودی تعداد شهدا را 87 نفر میگوید (مروج الذهب)، یعقوبی 105 نفر (تاریخ یعقوبی) و بلاذری 100 مرد میگوید (مجمع الانساب). یک راه این است که بیاییم و تمام اسامی ذکر شده در منابع را کنار هم بگذاریم. نخستین بار این کار را کسی در قرن سوم انجام داد که در آن 108 اسم فهرست شده. کسی به اسم فضیل بن زبیر، رساله ای نوشت با عنوان:«تسمیة من قُتِل مع الحسین بن علی(ع)» محققان جدید، این رقم را تا 120 اسم رسانده اند. حالا برگردید به آن خبر کشته شدن حدود 50 نفر از اصحاب در حمله اول. 120 ، جمع همین عدد و 72 است. پس ممکن است رقم 72 ، شمار شهدایی باشد که بعد از حمله و تیرباران اول به شهادت رسیده اند و جنگشان به یادماندنی تر بوده. احتمال دیگر، توجه به این خبر است که عمر سعد وقتی در روز 12 محرم لشگر خود و اسرا را از کربلا حرکت داد، دستور داد 72 سر را به نیزه بکنند بیاورند. قاعدتا در اینجا هم کوفیان سرهای افراد معروف و مشهور را با خود آورده اند و سرهای افراد غیرمشهور برايشان ارزش نمایشی نداشته. احتمال سوم به خاصیت خود عدد 72 برمی گردد. این عدد، از قدیم الایام نشانه کثرت بوده. حافظ می گوید: «جنگ 72 ملت همه را عذر بنه». يا حدیثی متواتر هست كه پیامبر)ص( فرمود: « امتش 72 فرقه می شوند که فقط یک فرقه از آنها ناجیه هستند. شاید یک دلیل تاکید بر عدد 72 شهید هم همین باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا! 🌺 امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت. ☑️ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد.. ❗️راز اين موضوع را نمي دانستم. 🌹تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت.. 🌻پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید،بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت... 📔 معالي السبطين،ج 2، 31 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 🏴| @sookhanbozorgan
◾️بسم الله الرحمن الرحیم ◾️ ⚠️گریه‌های مُدام امام سجاد علیه السلام ‼️ ◾️جابر بن عبدالله به حضرت سجاد «سلام الله علیه» عرض کرد: 🍁...هنوز وقت آن نشده که گریه های خود را کم کنید⁉️ چرا این قدر گریه و بی تابی می کنید⁉️ فرمودند: ...🍂...یعقوب نبی پیامبر بود و فرزند پیامبر و دوازده پسر داشت، خداوند یکی را گرفت و غایب شد و می دانست یوسف زنده است. موی سر و صورتش سفید شد و قدش خمید و از شدت غصه دیدگانش را از دست داد، و (این حالات) همه در حالی بود که می دانست پسرش زنده است؛ ...🍂....ولی من، پدر و برادرانم و هفده نفر از خانواده ام را از دست دادم. ◾️...عصر عاشورا از گودال قتلگاه عبور کردیم، دیدم همه ی این ها به خاک و خون غلطیده اند؛ ◾️...هرگاه آب می خورم، یاد لب تشنه ی اباعبدالله «سلام الله علیه» می افتم ....، ◾️...هر وقت بچه ای می بینم، یاد علی‌اصغر «سلام الله علیه» می افتم، ◾️...هر وقت جوانی را می بینم یاد علی اکبر و عباس «سلام الله علیهما» می کنم. ◾️چگونه گریه ها را تمام و کم کنم⁉️ 📚عوالم العلوم، ج۱۸، صص۱۵۶-۱۵۸ ________________________ ◾️اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم ◾️ ◾️...صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسين...◾️ ◾️...السلام علیک یا علی بن الحسین... ◾️
♨️ ... اما دیر شده بود! بعد از واقعه عاشورا حدوداً سه مرتبه ۳ گروه به ندای هل من ناصرٍ امام حسین علیه‌السلام [بخوان اَيْنَ عمار] لبیک گفتند: 🔹گروه اوّل توابیّن بودند؛ همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن سکوت کردند، همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر *«ولی دیر شده بود.»* 🔹گروه دوّم مردم مدینه بودند بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰۰۰۰ نفر یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کند ۳ روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلال است. آورده‌اند اهل‌بیت امام سجاد(ع) را در این زمان از مدینه خارج کردند [در یک صحرا]، تا در مدینه شاهد جنگ نباشند. *«امّا دیر شده بود.»* 🔹گروه سوّم مختار بود که بعد از جنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود ۱۵۰۰۰ نفر شکست خورد و حدود ۷۰۰۰ نفر هم از اسرا گردن زده شدند. مجموعاً حدود ۲۰۰۰۰ نفر کشته شد *«امّا دیر شده بود.»* مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین، همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند، همه بعدها به کمک امام رفتند _*«ولی دیر شده بود.»*_ امام سجاد هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمی‌کردند. *«چون دیر شده بود.»* حدود ۳۵۰۰۰ نفر کشته شدند _*«امّا دیر شده بود.»*_ خیلی فرق هست بین آن ۷۲ نفری که به موقع به یاری امام‌شان رفتند با این ۳۵۰۰۰ نفری که بعد از کشته شدن امام قیام کردند. ما باید مراقب باشیم از امام خودمان عقب نیافتیم. _*☝🏼الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ*_ *☆هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.*
⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام 🔹از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: ‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! 🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند😭 ▪️2.سرهای ‌شهداء را در میان مَحمل های زن‌ها قرار دادند و سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیهما سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم اسب ها قرار می‌گرفت😭 ▪️3.زن‌های ‌شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند😭 ▪️4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای ‌مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!😭 ▪️5.ما را به‌ یک ‌ریسمان ‌بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید.😭 ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.😔 ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم...😔 ⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین 📕برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
‌ حفظ حجابــــ‼️ پیام حضرتــ رقیه (س) در عاشورا استــ. عصر عاشورا بود🌅 حجابــ از سر زنان و دختران حسینے ربوده شد(وای بر من)😭 🔅هنگامے كه حضرتــ رقیه(س) ※بعد از شهادت پدر ※ و سیلے خوردن از دست شمر ※و اصابت كعب نی به بازو ※ و پاره شدن گوش(یاالله😭) عمه اش زینبــ را مےبیند از هیچڪدام از این مصیبتــ ها شكایتــ نمی كند.😭 بلڪه شكایتــ حضرتــ رقیه(س) به عمہ اش این استــ كه می گوید:👇 ◥یا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسی عن أعین النظار◣ . ◥ای عمه جان آیا پارچه ای هست كه سر خود را از نامحرمان بپوشانم؟◣😭 ┘◄ منبع :بحارالانوارجلد 45صفحه 61📚 ❤️ 😔 😭 ▪️➖➖▪️➖➖▪️
‍ ⛅️⛅️آفتاب در حجاب💚💚 فقط چند ساعت طول کشید، اما تا ابد خورشید و زنان عاشورایی بر قله تاریخ می درخشد، و زنانه ای که از زنان داغدیده و اسیر حرم کم نشد زبانزد است. مگر میشود از عشق حسین گفت و "آفتاب در حجاب" زنان و خواهران و دختران حسینی را ندید ؟!!!! عاشورا سند محکم ایستادن و کم نیاوردن است. و زنان حرم می دانستند که اگر از حیا و نجابت و حجابشان کم بگذارند، اگر بگویند به ظاهر که نیست، به دل است، اگر بگویند مشکلات حکومت یزید همه حل شده فقط مانده دو تار موی من آرام آرام از چیزهای دیگر هم میگذرند. و نام زن برای همیشه مهرباطل میخورد. ✅ حسین ها بالای نیزه رفت تا پایین نیفتد محسن ها دادند تا نرود... ✅ زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد... 🌸🍃🌸🍃🌸
‌ بسم ربـــ الحسین🖤 ‍ پَـــــرچَمِ حُسیـــــــــن (ع) بــــــه دَســـتِـــ عباس استــ ...🏴 بَـــــر سَرِ زِینبــــــ(س)💚 اینجاستــــــ ڪه کشف حجابــــ استِــراتِــــژی دُشْـــــمَـن مے شود...😓 آرے! چـــــــادُر یَعنے بیرق حُـــسیـــــن(ع)...😌 جَـنگ بــــا چــــــــادُر قِــدمَتے دیرینه دارد...☝️🏻 مَگَـــر نَشـــنیده اے در روضـــه ها....😥 ڪہ چِگونه چـــادُر از سرِ اهلِ حَــ❤ــرَم مےڪشند عَصـرِ "عـــــاشـــــورا"؟!؟😢 پــَـــس بیــــــا وَ دُرســـتـــــ ⇜ پَـــــرچَم دارِ ایــــــــــن نِهضتـــــ بـــاش...✌️🏻
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ شمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور..... یادمان باشد، زیارت عاشورا که میخوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم...... . .◼️◾️▪️◼️◾️▪️◼️◾️▪️ جمله ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ یادتون باشه امروز زینب در عزای حسین است مبادا توهم با آرایش و لباست با نگاهت دل حضرت زینب را بلرزانی امروز برای انتقام گرفتن از دشمنان امام حسین و مرحم گذاشتن به دل بچه های امام حسین چادرت را محکم بگیر و بدان زینب و بچه های امام حسین هر چیزی که شد چادر سرشان نیفتاد و اما تو امروز خیلی راحت میتوانی حجابت ونگاهت را حفظ کنی باشد که حضرت زهرا نگاهمان کند و شفاعتمان را در دنیا و آخرت کنند پس بلند بگو💚 لبیک یا حسین 💚از الان شروع کن ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
به بچه هاتون یاد بدید حسین از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی... عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب... اونجا که حسین فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟یار میخواست نه آب... به بچه هاتون از آزادگی حسین بگید نه از لبهای تشنه... خیلیا لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین نشدن. حسین یعنی مردانگی.آزادگی.غیرت.شجاعت و شهامت. عباس یعنی جوانمردی.معرفت.حیا.غیرت.عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست... حسین یعنی آزادگی حتی لحظه ای که گلوی نوزادت دریده شد... افسوس که لبهای تشنه باعث شد راه اصلی کربلا از یاد خیلیا بره... پیام کربلا ایستادن در مقابل ظلم است به بچه هاتون راه اصلی کربلارو نشون بدید.
📗📗 کتاب « پدر عشق و پسر» نوشته سید مهدی شجاعی دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر (ع) است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید «عقاب» اسب حضرت علی اکبر (ع) روایت می شود که با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه‌ هایی از زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) و شهادتش را روایت می‌کند ، مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی‌مرّه مادر گرامی حضرت علی‌اکبر (ع) است. سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتاب های زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان می توان به کتاب های : «کشتی پهلو گرفته» ،«آفتاب در حجاب»، «سقای آب و ادب» و « پدر عشق و پسر» اشاره کرد. @audio_ketab