|اعمال قبل خواب..✨️|
¹:یک ختم قرآن کریم(خواندن سه بار سوره توحید"قل هوالله")
²:شفیع قرار دادن تمام انبیا(اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و صَلِّ علی جمیع الاَنبیاءِ والمُرسلین)
³:راضی کردن مومنین و مومنات(اللهمَّ اغفِر للمومنین و المومنات)
⁴:بجا آوردن یک حج عمره(یک بار تسبیحات اربعه شامل="سبحان الله و الحمدوللّه ولا اله الا الله و الله اکبر"
⁵:اقامه هزار رکعت نماز با سه بار خواندن (یَفعَلُ الله ما یَشا بِه قُدرَتِه وَ یَحکُم ما یُریدو بِعُترَتِه)
.🌙🌱.
الســـلام عــلی الحــسـین
و علی علی بن الحسین
و عـــلــی اولاد الحـســیــن
وعــلی اصـحاب الحسین
✨️🤍بسم الله الرحمن الرحیم🤍✨️
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ
اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج
«قرار روزانــه»
📺 داستانی زیبا از شهید احمد علی نیری
💢توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد.
چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه📿من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم
گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره🤦🏻
اما گوش احمد بدهکار نبود او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان.
بیست دقیقه می شد که سر جلسه بودیم🥲 اما نه از آقای معلم نه از احمد علی خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت می کرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد. مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم👀 و منتظر احمدعلی بودم.
بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت:🗣از دست این دستگاه تکثیر. کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود
تا معلم برگه را داد به دست یکی از دانش آموزان که پخش کند، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد، گفت: نیری برو بشین سر جات.
🌾من و احمد علی هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه🍂
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
"دریای خون در ایران
انفجار ۴۳ بمب در ۴۳ نقطه کشور و شهادت هزاران نفر از هموطنان ایرانی!"
ممکن بود چنین خبری مخابره شود اما با هوشیاری دستگاههای امنیتی، "اعضای شبکه گسترده تروریستی-صهیونیستی به همراه ۴۳ بمب بازداشت شدند"
و ما خیلی راحت از کنار این خبر عبور کردیم؛ چرا؟!
سعید ساداتی
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
22.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا چشتون دربیاد !!!
ما با همه اختلاف هایی که شاید
تو سلیقه هامون داشته باشیم!
اما پای پرچم مولا نشون دادیم
همه متحدیم🫡🇮🇷
🔻 @seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنججملهامامزمانهنگامظهور...
ـ ـ ـ ـ ــــــ𑁍ــــــ ـ ـ ـ ـ ـ
#آیت_الله_بهجت
بهقولحاجمهدےرسولے :
اینخانوادهیاشفامیدن
یاشفاعتمیکنن ؛
رَدخورندارن :)
اگهازشونشفاییخواستیم
وندادنبهایندلیلهکه
شایداوندنیابهشفاعتشون
بیشترنیازداریم !
درستمثلیهپـدرکهاول
میبینهکـجابهچیبیشتر
نیازداریم :)♥️-
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ ִֶָ
مامور سرشماری:
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم.....
شادي روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم
#شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«برآورده شدن حاجت»
ـ ـ ـ ـ ــــــ𑁍ــــــ ـ ـ ـ ـ ـ
میگفت:
خدااهلرفاقتِ
خدارفیقدارۍروجوانمردۍرادوستدارد
خودشبیشازهمہاهلرفاقتومروتِ
وقتۍباهمہضعفبہیاداوباشۍ؛
باهمہقدرتشبہیادتخواهدبود💛☕️
[ - استادپناهیان🎙]
سالگرد #مهسا_امینی نزدیک است ...
حواسمونو به فضای مجازی جمع کنیم به حرفایی که زده میشه آهنگایی که خونده میشه..!
حواستون به فعالیت #سلبریتی هاجمع باشه ...
از الان هوشیار باشیم ..(:
ی وقت ناخواسته به شایعات دامن نزنیم ...
مراقب باشیم اخبار کذب روپخش نکنیم😉♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر یک تماس از سمت امامحسین داشتی، فکر میکنی امام حسین بهت چی میگفتن؟