💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه از جهاتى قابل دقت است، مىفرمايد: «عدم توانايى بر گناه، نوعى عصمت است»؛ (مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي) . مىدانيم عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، بهويژه محفوظ ماندن از گناه است. گاه اين حالت در حد كمال ديده مىشود كه مقام والاى انبيا و امامان عليهم السلام است. آنها ملكهاى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را باز مىدارد و همين مقام سبب اعتماد همۀ مردم به آنها مىشود كه گفتار و رفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد. مرحلۀ پايينترى از آن، ملكۀ عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند. درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بستهاند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد. افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آنها بار ديگر تجديد شود. نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مىماند.
#حکمت_345
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه از جهاتى قابل دقت است، مىفرماي
💠🔹. يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمىتواند نگاه هوسآلود به نامحرم داشته باشد و يا قدرت جسمانى دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اينكه شرابى نيست تا بنوشد؛ هر چند مايل به آن باشد و يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمىدارد هر چند او مايل به گناه باشد. اينگونه عصمت افتخار نيست و ثوابى در برابر ترك گناه به چنين شخصى داده نمىشود؛ ولى فايدهاش اين است كه از عذاب الهى دور مىماند و بسا لطف خدا شامل افرادى شود و گناه كردن را بر آنها متعذّر كند تا از كيفر گناه دور بمانند
#حکمت_345
🔶 @Nahj_Et
💎امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام:
(ضرورت ترك آداب جاهلى )
وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ،
وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد.
و چه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى كه با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
📚نهج البلاغه، #حکمت_37
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه دربارۀ دو موضوع هشدار مىدهد، مىفرمايد: «اظهار بىميلى به
💠🔹ضربالمثلى در فارسى هست كه مىگويند: براى كسى بمير كه براى تو تب كند. ولى آنكس كه محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمىكند و احساسى در او وجود ندارد، بهسراغ او رفتن اشتباه و خطاست. در حكمت دوازدهم نيز نكتهاى شبيه همين نكتۀ حكيمانه وجود داشت آنجا كه مىفرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ؛ عاجزترين مردم كسى است كه نتواند براى خود دوستى انتخاب كند و از او عاجزتر كسى است كه دوستانى را كه بهدست آورده است از دست بدهد». امام صادق عليه السلام در حديثى مىفرمايد: «مَنْ أَكْرَمَكَ فَأَكْرِمْهُ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِكَ فَأَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْهُ؛ كسى كه تو را گرامى مىدارد گرامىاش بدار و كسى كه تو را سبك مىسازد خود را از او دور ساز»
#حکمت_451
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ دقيق و آموزندهاى اشاره كرده، مىفرمايد: «سخاوت آن است كه ابتدايى (و بدون درخواست) باشد؛ اما آنچه در برابر تقاضا داده مىشود يا از روى حياست و يا براى فرار از مذمّت»؛ (السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ) . سخاوت را اينگونه تفسير كردهاند: حالت و فضيلتى درونى است كه انسان را به بذل مال به مستحقان و نيازمندان بدون عوض وا مىدارد. بر اين اساس اگر كسى درخواستى كند و از آبروى خود به وسيلۀ درخواست مايه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مىبخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمىتوان نام آن را سخاوت گذاشت و نيز بخشش كه پس از درخواست صورت مىگيرد ممكن است بدين سبب باشد كه اگر بخشش نكند، درخواست كننده و يا مردمى كه از آن آگاهى مىيابند او را نكوهش و مذمت كنند، بنابراين بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نيست و به تعبير عموم مردم براى رودربايستى است.
#حکمت_53
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سئوال:
چرا بعضی ها که در مسیر مستقیم بودند، برمی گردند؟
پاسخ : نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠شرحی بر نامه دهم نهجالبلاغه
🔹از نامه هاى امام(علیه السلام) است که آن را نیز به معاویه نوشته است.
این نامه در حقیقت از چهار بخش تشکیل یافته است:
در بخش اوّل امام(علیه السلام)معاویه را نصیحت مى کند و نسبت به سرنوشتش در قیامت و عواقب کارهایش هشدار مى دهد، هر چند او را اسیر شیطان مى داند و امید چندانى به هدایت او ندارد.
در بخش دوم این نکته را به معاویه گوشزد مى کند که چگونه مى خواهد زمامدارى امّت اسلامى را بر عهده بگیرد درحالى که نه سابقه درخشانى در اسلام دارد و نه از خانواده شریف و با تقوایى است.
در بخش سوم این نکته را گوشزد
مى فرماید که چرا دعوت به جنگ کرده اى مردم را رها کن و تنها به میدان بیا و با من نبرد تن به تن کن تا تکلیف مسلمانان روشن گردد و گذشته تاریخ اسلام را که طعم شمشیر را بر جد و برادر و دایى ات نشاندم به یاد تو آورد.
بالاخره در بخش چهارم بهانه خونخواهى عثمان را مطرح مى فرماید و مى گوید: تو به خوبى مى دانى چه کسى قاتل عثمان بوده است چرا به سراغ او نمى روى؟ در پایان مى فرماید: مى بینم که در میدان جنگ، ضجه و ناله لشکرت بلند مى شود و شکست بعد از شکست دامنت را مى گیرد و سرانجام به کتاب خدا پناه مى برى در حالى که به آن ایمان ندارى.
#نامه_10
🔶 @Nahj_Et