💢 نشانههای ظالمان
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 للظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ يُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ.
🔹 مرد ستمكار را سه نشانه است: به ما فوقش با سرپيچى، و به زير دستش با قهر و غلبه ستم مى كند، و ستمگران را پشتيبانى مى نمايد.
📚 #حکمت_350 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🪐نيکى در جاى خود:
📿وَ لَيْسَ لِوَاضِعِ الْمَعْرُوفِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فِيمَا أَتَى إِلَّا مَحْمَدَةُ اللِّئَامِ وَ ثَنَاءُ الْأَشْرَارِ وَ مَقَالَةُ الْجُهَّالَ، مَا دَامَ مُنْعِماً عَلَيْهِمْ مَا أَجْوَدَ يَدَهُ وَ هُوَ عَنْ ذَاتِ اللَّهِ بِخَيْلٌ.
🟤براى كسى كه نا بجا به ناكسان نيكى كند بهره اى جز ستايش فرومايگان، تعريف سركشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد، و اينها نيز تا هنگامى كه به آنها بخشش مى كند ادامه دارد. دست سخاوتمندى ندارد آن كس كه از بخشش در راه خدا بخل مى ورزد.
🖊بارها در زندگى خود اين سخن مولا را آزموده ايم و تاريخ بشريّت نيز فراوان به خاطر دارد، که افراد دنياپرست، سرمايه هاى جامعه را که به دست آنها سپرده شده، به چاپلوسان و متملّقان و اشرارى که گرد آنها را گرفته اند مى دهند، و از درد و رنج محرومان جامعه به کلّى بى خبرند، و آن روز که ورق برگردد، و دنيا به آنها پشت کند، نه تنها محرومان و ستمديدگان بر ضدّ آنها قيام مى کنند، بلکه اطرافيان شرور و چاپلوس نيز به سرعت تغيير شکل داده، به نکوهش و مذّمت آنها مى پردازند، نه فقط آنها را تنها مى گذارند، بلکه به مقابله آنها برمى خيزند و خودرا با حاکميّت جديد هماهنگ نشان مى دهند، و اين نتيجه کار کسانى است که از خدا و خلق او بريده اند، و به اشرار و فرصت طلبان و سودجويان پيوسته اند.
📙#خطبه_142
🔶 @Nahj_Et
حکمت ۱۱۰تا۱۱۲ استاد صادقی.mp3
9.3M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_110_تا_112(کلمات قصار)
⏮مرحوم استاد میرزا مهدی صادقی (ره)
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه شنیدنی؛زیبا ؛ روان و کاربردی
🔶 @Nahj_Et
🍃🌹قَالَ علیه السلام کَم مِن مُستَدرَجٍ بِالإِحسَانِ إِلَیهِ وَ مَغرُورٍ بِالسّترِ عَلَیهِ وَ مَفتُونٍ بِحُسنِ القَولِ فِیهِ وَ مَا ابتَلَی اللّهُ أَحَداً بِمِثلِ الإِملَاءِ لَهُ
🍃🌹مستدرج: کسی که به دلیل غفلت و نافرمانی، گرفتار عذاب گردد، املاء: مهلت دادن و به تاخیر انداختن مدت، (چه بسا کسی به سبب احسان (خداوند) رفته رفته به عذاب نزدیک شده و در اثر پوشیده داشتن گناهش به خود فریفته گردیده و به خاطر تحسین و چرب زبانی در دام فتنه افتاده است. خداوند هیچ کس را همچون او به وسیله ی مهلت دادن نیازموده است). امام (علیه السلام) از اموری که خداوند بدان وسیله بندگانش را می آزماید، چهار مورد را بیان کرده است: 1- نیکی و احسان با انواع نعمتها نسبت به بنده اش. 2- پوشاندن نافرمانی و گناه او. 3- خوشگویی و مدح و ستایش مردم نسبت به او. 4- به تاخیر انداختن مدت و مهلت و فرصت دادن به او. و چون نتیجه ی آزمون به وسیله ی این اموری که در حقیقت همه ی آنها نعمتها، یا شکر و سپاس است و یا کفران و ناسپاسی است، چنان که خدای متعال فرموده است: لیبلونی ااشکر ام اکفر و سپاسگزاری همان نتیجه ی خوب و مطلوب با لذات است که خداوند به شخص متنعم که از طریق سپاسگزاری اولین نعمت مورد آزمایش قرار گرفته است، هشدار می دهد که چه بسا او به وسیله ی همین نعمت اندک اندک به عذاب کشیده شود، بنابراین شایسته است که از آن غفلت نورزد، و همچنین خداوند آن شخص را که به سبب نعمت مردم مورد آزمایش قرار گرفته، توجه داده است که بسیاری از اوقات این نعمت، باعث غرور و خودخواهی او نسبت به خدا شده، و شخص از پیشامد ناگوار خود را در امان می بیند و در نتیجه گرفتار معاصی می گردد. و در مورد سوم توجه داده است بر اینکه آن نعمت گاهی باعث شر و فساد نسبت به او است و همچنین باعث منصرف ساختن وی از شکر خدا و مبتلا شدن او به خودبینی، و در مورد چهارم توجه داده است بر این که این نعمت بالاترین نعمتی است وی را با آن آزمایش می کنند.
📙شرح#حکمت_116
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص120
🔶 @Nahj_Et
🔆قَالَ علیه السلام هَلَکَ فِیّ رَجُلَانِ مُحِبّ غَالٍ وَ مُبغِضٌ قَالٍ
🔆(دو کس در ارتباط با من به هلاکت رسند: یکی آن دوستی که تندرو است و دیگری آن دشمنی که در دشمنی اش زیاده روی کند.) چون دوستی اولیای خدا یکی از فضایل نفسانی است که جنبه ی تفریط و کوتاهی نسبت به آن تا سرحد دشمنی و ستیز با آنان و طرف زیاده روی و افراط نسبت به آنان تا سرحد غلو درباره ی ایشان، دو صفت پستی هستند که در قیامت باعث هلاکت صاحب خود می گردند. اما صفت ناپسند تفریط، از آن رو که کینه نسبت به اولیای خدا باعث دشمنی با آنان می شود، هر که با یکی از اولیای خدای دشمنی ورزد، در حقیقت با خدا دشمنی کرده و از جمله ی هلاک شوندگان است و اما صفت ناپسند تندروی و افراط، از آن جهت که تندروان (غلاه) حضرت علی (علیه السلام) را از مقام بشری به مقام خدایی رسانده اند که کفر صریح است، به هلاکت افتاده اند.
📙شرح#حکمت_117
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص121
🔶 @Nahj_Et
💠قَالَ علیه السلام إِضَاعَةُ الفُرصَةِ غُصّةٌ
💠برای بهره برداری از هر کاری رعایت شرائط مناسب لازم است و آنگاه که شرایط مساعد شد در اثر کم حالی فرصت از دست می رود که چه بسا باز نمی گردد و چه فرصتی بالاتر از زندگی برای بهره برداری جهت روز قیامت. روزی که می نالیم و خواهش می کنیم که بدنیا برگردیم برای کار خوب اما جواب منفی است، زیرا فرصت به کلی از دست رفته است.
📙شرح#حکمت_118
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص122
🔶 @Nahj_Et
🍃قَالَ علیه السلام مَثَلُ الدّنیَا کَمَثَلِ الحَیّةِ لَیّنٌ مَسّهَا وَ السّمّ النّاقِعُ فِی جَوفِهَا یهَویِ إِلَیهَا الغِرّ الجَاهِلُ وَ یَحذَرُهَا ذُو اللّبّ العَاقِلُ
🍃مثل دنیا مثل آن ماری است که هنگام دست کشیدن نرم، ولی زهر درون آن کشنده است، شخص مغرور نادان به سمت آن میل می کند، اما عاقل دوراندیش از آن دوری می جوید). امام (علیه السلام) دنیا را همانند ماری دانسته است، جهت تشبیه، عبارت: لین مسها … است. توضیح آن که دنیا در نظر بیننده، طعمه ای لذیذ و دسترسی بدان سهل است، در حالی که دلبستگی بدان و دستیازی بر آن باعث بدبختی اخروی و عذاب دردناک است، بنابراین شخص ناآگاه از سرانجام بد آن به طرف آن می رود، و شخص خردمند آگاه از حال دنیا از آن دوری می کن، از آنجا که دست مالیدن بر مار ملایم و جلوه ی آن نیکوست، نادان آن را النگویی از طلا و نقره تصور می کند و به دلیل ناآگاهی از زهر درون مار، به سمت او می رود، ولی آن که مار را می شناسد از آن دوری می جوید.
📙شرح#حکمت_119
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص123
🔶 @Nahj_Et
حکمت 113 فراز 3.mp3
12.98M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_113(کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🌟سُئِلَ علیه السلام عَن قُرَیشٍ فَقَالَ أَمّا بَنُو مَخزُومٍ
فَرَیحَانَةُ قُرَیشٍ نُحِبّ حَدِیثَ رِجَالِهِم وَ النّکَاحَ فِی نِسَائِهِم وَ أَمّا بَنُو عَبدِ شَمسٍ فَأَبعَدُهَا رَأیاً وَ أَمنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا وَ أَمّا نَحنُ فَأَبذَلُ لِمَا فِی أَیدِینَا وَ أَسمَحُ
عِندَ المَوتِ بِنُفُوسِنَا وَ هُم أَکثَرُ وَ أَمکَرُ وَ أَنکَرُ وَ نَحنُ أَفصَحُ وَ أَنصَحُ وَ أَصبَحُ
🌟از امام (علیه السلام) راجع به قریش پرسیدند، فرمودند: (اما قبیله بنی مخزوم گل خوشبوی قریشند، سخنان مردانشان و ازدواج با زنانشان دوستداشتنی است، و اما بنی عبدشمس دوراندیش ترین و پیشگیرترین افرادند از آنچه در پشت سر آنهاست، و اما ما (بنی هاشم) بخشنده ترین افراد قریش هستیم نسبت به آنچه در دست داریم و به هنگام مرگ جانبازترین آنانیم، و آن قبایل، پرشمارتر، فریبکارتر و زشتروترند، اما فصیحتر، خیرخواهتر و خوشروتریم). بنی مخزوم طایفه ای از قریشند، مخزوم، خود، پسر یقظه بن مره بن کعب بن لوی بن غالب است، و از جمله آنان، ابوجهل بن هشام بن مغیره و دودمان مغیره است، مخزوم بوی خوشی همچون گل میخک و رنگی چون رنگ آن داشت، و غالبا فرزند شباهت به پدر دارد، و از آن رو، این طایفه را گل خوشبوی قریش گفته اند، و مغیره بن عبدالله بن عمر بن مخزوم به همان نام موسوم بود. بعضی گفته اند مردان این طایفه به دلیل کیاستی که داشتند سخن گفتن با ایشان دوستداشتنی بود، و زنانشان دارای ظرافت و خودآرائی و اظهار محبتی نسبت به مردان بودند، از این رو ازدواج با آنان دوستداشتنی بود. اما بنی عبدشمس بن عبدمناف، که ربیعه و دو فرزندش، شیبه و عتبه، اعیاص، حرب بن امیه و پسرش ابوسفیان، اسید بن عتاب و مروان بن حکم از آنهایند. امام (علیه السلام) این طایفه را به دوراندیشی توصیف کرده است که کنایه از تیزهوشی این طایفه است.
ادامه دارد....
📙شرح#حکمت_120
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص124
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🌟سُئِلَ علیه السلام عَن قُرَیشٍ فَقَالَ أَمّا بَنُو مَخزُومٍ فَرَیحَانَةُ قُرَیشٍ نُحِبّ حَدِیثَ رِ
🖌ادامه شرح حکمت ۱۲۰👇
💠🔹وَ سُئِلَ علیه السلام عَن قُرَیشٍ فَقَالَ أَمّا بَنُو مَخزُومٍ فَرَیحَانَةُ قُرَیشٍ نُحِبّ حَدِیثَ رِجَالِهِم وَ النّکَاحَ فِی نِسَائِهِم وَ أَمّا بَنُو عَبدِ شَمسٍ فَأَبعَدُهَا رَأیاً وَ أَمنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا وَ أَمّا نَحنُ فَأَبذَلُ لِمَا فِی أَیدِینَا وَ أَسمَحُ عِندَ المَوتِ بِنُفُوسِنَا وَ هُم أَکثَرُ وَ أَمکَرُ وَ أَنکَرُ وَ نَحنُ أَفصَحُ وَ أَنصَحُ وَ أَصبَحُ
💠🔹می گویند: فلانی دوراندیش است، وقتی که به دلیل تیزهوشی، از قبل مصلحتی را ببیند. و باز توصیف فرموده است که آنان در پیشامدها و حوادث یگانه اند، که کنایه از حمیت و غیرت آنهاست. آنگاه خاندان خود، یعنی بنی هاشم را بر بخشنده تر بودن نسبت به آنچه در دست دارند- یعنی سخی ترین قبایل- توصیف کرده است و پس از آن بر جانبازترین افراد در هنگامه ی مرگ یعنی شجاعترین افراد، تعریف کرده، و بعد از همه ی اینها آن دو طایفه را با یک فضیلت ظاهری و دو رذیل معرفی کرده است، اما بنی هاشم را به سه فضیلت که دو مورد از آنها جسمانی و یکی روحی است، وصف کرده است. فضیلتی که در آن دو گروه است فزونی افراد و دو صفت ناپسند: پرمکر و حیله بودن و زشتکارتر بودن آنهاست، اما فضیلتهای بنی هاشم: گشاده زبانتر و زیباروتر بودن آنهاست که دو فضیلت جسمانی اند و احتمال دارد که مقصود از (اصبح) گشاده رویی و خوش برخوردی آنان با مردم باشد که ریشه ی آن یک فضیلت روحی است. و پس از آن خیرخواه ترین بودن آنها برای کسی که شایسته ی خیرخواهی است، خود فضیلتی است نفسانی تحت فضیلت عفت.
📙شرح#حکمت_120
🔶 @Nahj_Et