بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
🌷هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
بقره(29)
🌷اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است.
🔹نکات تفسیری
«وفرعها فى السماء» كلمه «سماء» در زبان عربى به معنى بالاست. گاهى به چند مترى
بالاتر از سطح زمين، مانند شاخه هاى درخت كه در ارتفاع كمى قرار دارند، گفته
(X) شده است: [251] و گاهى به ارتفاع ابرها كه از آن باران مى بارد؛ «و نزلنا من السماء ماء» [252] و گاهى به جوّ اطراف زمين اطلاق شده است. «جعلنا السماء سقفاً محفوظاً» [253]
-----
251) ابراهيم، 24.
252) ق، 9.
253) انبياء، 32.
🔹پیام آیه
- كفر به خداوند بخشنده ى توانا وبرطرف كننده نيازها، شگفت انگيز است. «كيف تكفرون... هو الذى...»
- هستى، براى بشر آفريده شده است. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً»
- نظام هستى، هدفدار است و در آفرينش جهان، تدبير و طرح حكيمانه مطرح بوده است. «خلق لكم»
- هيچ آفريده اى در طبيعت بيهوده نيست، هر چند ما راه استفاده از آن را ندانيم. «خلق لكم»
- اصل آن است كه همه چيز براى انسان مباح است، مگر دليل مخصوصى آن را ردّ كند. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً»
- دنيا براى انسان است، نه انسان براى دنيا. «خلق لكم»
- انسان مى تواند از نظر علمى، به جايى برسد كه از تمام مواهب طبيعى بهره گيرى كند و اسرار هستى را كشف و آنرا تسخير نمايد. «لكم»
- بهره گيرى از مواهب زمين، براى همه است. «خلق لكم ما فى الارض»
- آسمان هاى هفتگانه جهان، داراى اعتدال و بدون كمترين اعوجاج و ناهماهنگى است. «فسوّاهن سبع سموات»
- آفرينش آسمان و زمين، همه بر اساس علم الهى است. «خلق لكم... عليم»
- آفرينش زمين و آسمان هاى هفتگانه، دليل توانايى خدا بر زنده كردن مردگان است كه در آيه قبل آمده بود. «ثم يحييكم... هو الذى»
منبع:تفسیر نمونه
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
🍃 @anvaralhoda
پرهیز از غفلت زدگی(اخلاقی،اعتقادی)
🌷وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّي كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ .
🌷و درود خدا بر او فرمود: هشدار! هشدار! به خدا سوگند چنان پرده پوشي كرده كه پنداري تو را بخشيده است.
📚نهج البلاغه/حکمت۳۰
🔴حوادث و نشانه های قبل از ظهور امام زمان (عج)
✅ﺷﻴﺦ ﻣﻔﻴﺪ ﻗﺪﺱ ﺳﺮﻩ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ «ﺍﺭﺷﺎﺩ» ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﺪ: ﺭﻭﺍﻳﺎﺗﻰ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻋﻠﺎﻣﺖ ﻫﺎﻳﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻭﻗﺖ ﻇﻬﻮﺭ ﻗﺎﺋﻢ (ﺍﺭﻭﺍﺣﻨﺎ ﻓﺪﺍﻩ) ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ #ﺣﻮﺍﺩﺛﻰ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻗﻴﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺶ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻋﻠﺎﻣﺖ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺫﻛﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ:
1⃣ #ﺳﻔﻴﺎﻧﻰ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﺣﺴﻨﻰ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻨﻰ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺩﻧﻴﻮﻯ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺪ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺩﺭ ﻧﻴﻤﻪ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ، ﻭ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺁﻥ ﺑﺮﺧﻠﺎﻑ ﺭﻭﺵ ﻋﺎﺩﻯ ﮔﺮﻓﺘﮕﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺑﻴﺪﺍﺀ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻣﺸﺮﻕ ﻓﺮﻭﺭﻓﺘﮕﻰ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺍﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻇﻬﺮ ﺗﺎ ﻋﺼﺮ ﺑﻰ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﻣﻐﺮﺏ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
2⃣ #ﻧﻔﺲ_ﺯﻛﻴﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻛﻮﻓﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻣﺮﺩﻯ ﻫﺎﺷﻤﻰ ﺑﻴﻦ ﺭﻛﻦ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ
3⃣ #ﺩﻳﻮﺍﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻛﻮﻓﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻮﺩ، ﭘﺮﭼﻤﻬﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ، ﺳﻴﺪ ﻳﻤﺎﻧﻰ ﺧﺮﻭﺝ ﻛﻨﺪ , ﻣﻐﺮﺑﻰ ﺑﺮ ﻣﺼﺮ ﭼﻴﺮﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺷﺎﻣﺎﺕ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﺪ، ﻟﺸﻜﺮ ﺗﺮﻙ ﺩﺭ ﺟﺰﻳﺮﻩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮ ﺭﻭﻡ (ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ) ﺩﺭ ﺭﻣﻠﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﺪ.
4⃣ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺸﺮﻕ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﻭ ﺳﺮ ﺁﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻫﻢ ﺭﺳﻨﺪ، ﺳﺮﺧﻰ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﻮﺩ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﭘﺨﺶ ﻭ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ، ﺁﺗﺶ #ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﻣﺸﺮﻕ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﺑﺎﻗﻰ ﺑﻤﺎﻧﺪ، #ﻋﺮﺏ ﻋﻨﺎﻥ ﮔﺴﻴﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺼﺮﻑ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻋﺠﻢ ﺧﺎﺭﺝ ﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻫﻞ ﻣﺼﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍ ﻭ ﺣﺎﻛﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ.
5⃣ ﺷﻬﺮ #ﺷﺎﻡ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭ ﺳﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﭘﺮﭼﻢ ﻫﺎﻯ #ﻗﻴﺲ ﻭ ﻋﺮﺏ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺼﺮ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﻫﺎﻯ #ﻛﻨﺪﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﻣﻐﺮﺏ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﻰ ﺣﻴﺮﻩ
ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻨﺪ، ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﻫﺎﻯ #ﺳﻴﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺑﻄﺮﻑ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﻭﻯ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺭﻭﺩ #ﻓﺮﺍﺕ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﻯ ﻛﻮﻓﻪ ﺭﻭﺍﻥ ﮔﺮﺩﺩ.
6⃣ #ﺷﺼﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ #ﺍﺩﻋﺎﻯ_ﺩﺭﻭﻏﻴﻦ ﻧﺒﻮﺕ ﻭ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﺎ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺧﺮﻭﺝ ﻛﻨﻨﺪ، ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎﻯ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺑﻨﻰ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ ﺟﻮﻟﺎﺀ ﻭ ﺧﺎﻧﻘﻴﻦ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﭘﻠﻰ ﺩﺭ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﻛﺮﺥ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺩ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﺩﺭ ﺍﻭﻝ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﭙﺎ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺍﻯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﺭﻭﻧﺪ، ﺗﺮﺳﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﻴﺮﺩ، #ﻣﺮﮒ ﻫﺎﻯ ﺳﺮﻳﻊ، ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﻮﺩ، ﻣﻠﺦ ﻫﺎﻳﻰ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺧﻮﺩﺵ ﻭ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﻓﺼﻞ ﺁﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ.
7⃣ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﺪﻫﺪ ﻭ ﻓﺰﻭﻧﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻜﻨﺪ، ﺩﻭ ﺻﻨﻒ ﺍﺯ ﻋﺠﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻰ ﺷﻮﺩ، ﻏﻠﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﻭﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ، ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺑﺪﻋﺖ ﮔﺰﺍﺭ ﻣﺴﺦ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻭ ﺧﻮﻙ ﺩﺭﺁﻳﻨﺪ، ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺳﺮﻭﺭﺍﻥ ﻏﻠﺒﻪ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﻛﻨﻨﺪ.
8⃣ #ﻧﺪﺍﻳﻰ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻫﺮ ﺯﺑﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻨﻨﺪ، #ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺩﺩ، ﻣﺮﺩﮔﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﺒﺮﻫﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻫﻢ ﺭﻭﻧﺪ.
☑️ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻄﻮﺭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻳﺪ، ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰﻫﺎ ﻭ ﺁﻓﺖﻫﺎ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺣﻖ ﻳﻌﻨﻰ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻯ ﺍﺭﻭﺍﺣﻨﺎ ﻓﺪﺍﻩ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺒﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ
ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﺎﺭﻳﺶ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
#ﺷﻴﺦ ﻣﻔﻴﺪ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺎﺋﻢ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
✍ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺎﻣﺘﻬﺎ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪﻫﺎ ﻭﻗﻮﻉ ﺁﻥ #ﺣﺘﻤﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺮﺧﻰ #ﻣﺸﺮﻭﻃﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ #ﺷﺮﺍﻳﻂ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﭘﻴﺶ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.
🔴منابع
📙ﺍﻟﺈﺭﺷﺎﺩ: ص۳۳۶
📙ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ: ج۵۲ص۲۱۹ح۸۲
📙ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤّﺔ: ج۲ص۴۵۷
📙ﺇﻟﺰﺍﻡ ﺍﻟﻨﺎﺻﺐ: ج۲ص۱۴۸
🌍 #آخرالزمان
🌿🌷به هنگام بيعت در مدينه
🔹اعلام سياستهاي حكومتي
آنچه مي گويم به عهده مي گيرم، و خود
به آن پاي بندم، كسي كه عبرتها براي او آشكار شود، و از عذاب آن پند گيرد، تقوي و خويشتن داري او را از سقوط در شبهات نگه مي دارد، آگاه باشيد، تيره روزيها و آزمايشها، همانند زمان بعثت پيامبر (ص) بار ديگر به شما روي آورد. سوگند به خدايي كه پيامبر (ص) را به حق مبعوث كرد، سخت آزمايش مي شويد، چون دانه اي كه در غربال ريزند، يا غذايي كه در ديگ گذارند، به هم خواهيد ريخت، زير و رو خواهيد شد، تا آنكه پايين به بالا، و بالا به پايين رود، آنان كه سابقه اي در اسلام داشتند، و تاكنون منزوي بودند، بر سر كار مي آيند، و آنها كه به ناحق، پيشي گرفتند، عقب زده خواهند شد
🌿فضائل اخلاقي امام (ع)
به خدا سوگند، كلمه اي از حق را نپوشاندم، هيچگاه دروغي نگفته ام، از روز نخست، به اين مقام خلافت، و چنين روزي خبر داده شدم، آگاه باشيد همانا گناهان چون مركبهاي بدرفتارند، كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رهاشده در آتش دوزخ مي اندازند، اما تقوي، چونان مركبهاي فرمانبرداري هستند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان مي كنند. حق و باطل هميشه در پيكارند، و براي هر كدام
طرفداراني است، اگر باطل پيروز شود، جاي شگفتي نيست، از ديرباز چنين بود، و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزي فراوان گردند، و پيروز شوند، اما كمتر اتفاق مي افتد كه چيز رفته باز گردد.
(كلمات امام (ع) پيرامون حق و باطل، از سخنان نيكويي است كه كلام كسي از سخن سرايان به آن نخواهد رسيد، و بيش از آنچه كه ما در شگفت شويم، شگفتي، برابر آن فرومانده است، در اين كلمات امام (ع) ريزه كاريهايي از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انساني مي تواند از دره هاي عميق آن بگذرد، اين اعتراف مرا كساني كه در فصاحت پيشگامند و با سابقه، درك مي كنند.)
🌿سرگرداني مردم، و ضرورت تقوا
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روي خود دارد، در تلاش است برخي از مردم به سرعت به سوي حق پيش مي روند، كه اهل نجاتند، و بعضي به كندي مي روند و اميدوارند، و ديگري كوتاهي مي كند و در آتش جهنم گرفتار است، چپ و راست گمراهي، و راه ميانه، جاده مستقيم الهي است كه قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش مي كند، و گذرگاه سنت پيامبر (ص) است، و سرانجام بازگشت همه بدان سو است. ادعاكننده باطل نابود شد، و دروغگو زيان كرد، هر كس با حق درافتاد هلاك گرديد، ناداني انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد. آنچه بر اساس تقوي پايه گذاري شود، نابود نگردد، كشتزاري كه با تقوي آبياري شود، تشنگي ندارد. مردم! به خانه هاي خود روي آوريد، مسائل ميان خود را اصلاح كنيد، توبه و بازگشت پس از زشتيها ميسر است، جز پروردگار خود، ديگري را ستايش نكنيد، و جز خويشتن خويش ديگري را سرزنش ننماييد.
📚نهج البلاغه/خطبه۱۶
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
🌿🌷وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
بقره(30)
🌷وهنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم كه در زمين جانشينى قرار دهم. فرشتگان گفتند: آيا كسى را در زمين قرار مى دهى كه در آن فساد كند و خون ها بريزد؟ در حالى كه ما با حمد و ستايش تو، ترا تنزيه و تقديس مى كنيم. خداوند فرمود: همانا من چيزى مى دانم
كه شما نمى دانيد.
🔹نکات تفسیری
در آيه ى قبل خوانديم كه خداوند، همه ى مواهب زمين را براى انسان آفريده است. در اين آيه و آيات بعد، مسأله ى خلافت انسان در زمين مطرح مى شود كه نگرانى فرشتگان از فسادهاى بشر و توضيح و توجيه خداوند وسجده ى آنان در برابر نخستين انسان را بدنبال دارد.
فرشتگان، يا از طريق اخبار الهى ويا مشاهده ى انسان هاى قبل از حضرت آدم عليه السلام در عوالم ديگر يا در همين عالم ويا به خاطر پيش بينى صحيحى كه از انسان خاكى ومادّى وتزاحم هاى طبيعى آنها داشتند، خونريزى وفساد انسان راپيش بينى مى كردند.
گرچه همه ى انسان ها، استعداد خليفه خدا شدن را دارند، امّا همه خليفه ى خدا نيستند. چون برخى از آنها با رفتار خود به اندازه اى سقوط مى كنند كه از حيوان هم پست تر مى شوند. چنانكه قرآن مى فرمايد: «اولئك كالانعام بل هم اضل» [254]
قرارگاه اين خليفه، زمين است، ولى لياقت او تا «قاب قوسين او ادنى» [255]مى باشد.
به ديگران اجازه دهيد سؤال كنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال كنند و گرنه ملائك، بدون اجازه حرف نمى زنند و فرشتگان مى دانستند كه براى هر آفريده اى، هدفى عالى در كار است.
سؤال: چرا خداوند در آفرينش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح كرد؟
پاسخ: انسان، مخلوق ويژه اى است كه ساخت مادّى او به بهترين قوام بوده: «احسن تقويم» [256] و در او روح خدايى دميده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبريك گفته است: «فتبارك اللّه» [257]
سؤال: خدايى كه دائماً حاضر، ناظر وقيّوم است چه نيازى به جانشين وخليفه دارد؟
پاسخ: اوّلاً جانشينى انسان نه به خاطر نياز و عجز خداوند است، بلكه اين مقام به خاطر كرامت و فضيلت رتبه ى انسانيّت است. ثانياً نظام آفرينش بر اساس واسطه هاست. يعنى با اينكه خداوند مستقيماً قادر بر انجام هر كارى است، ولى براى اجراى امور، واسطه هايى را قرار داده كه نمونه هايى را بيان مى كنيم:
* با اينكه مدبّر اصلى اوست: «اللّه الّذى... يدبّر» [258] لكن فرشتگان را مدبّر هستى قرار داده است. «فالمدبّرات أمراً» [259]
* با اينكه شفا بدست اوست؛ «فهو يشفين» [260] امّا در عسل شفا قرار داده است. «فيه شفاء» [261]
* با اينكه علم غيب مخصوص اوست؛ «انّما الغيب للّه» [262] لكن بخشى از آن را براى بعضى از بندگان صالحش ظاهر مى كند. «الاّ مَن ارتضى من رسول» [263]
پس انسان مى تواند جانشين خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد. «من يطع الرّسول فقد أطاع اللّه» [264] و بيعت با او نيز به منزله ى بيعت با خداوند باشد. «انّ الّذين يبايعونك... انّما يبايعون اللّه» [265] و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. «من احبّكم فقد احبّ اللّه» [266]
براى قضاوت درباره ى موجودات، بايد تمام خيرات و شرور آنها را كنار هم گذاشت و نبايد زود قضاوت كرد. فرشتگان خود را ديدند كه تسبيح و حمد آنها بيشتر از انسان است. ابليس نيز خود را مى بيند و مى گويد: من از آتشم و آدم از خاك و زير بار نمى رود. امّا خداوند متعال مجموعه را مى بيند كه انسان بهتر است و مى فرمايد: «انّى اعلم مالا تعلمون»
-----
254) اعراف، 179.
255) نجم، 9.
256) تين، 4.
257) مؤمنون، 14.
258) يونس، 3.
259) نازعات، 5.
260) شعراء، 80.
261) نحل، 69.
262) يونس، 20.
263) جنّ، 27.
264) نساء، 18.
265) فتح، 10.
266) زيارت جامعه كبيره.
🍃 ادامه در پست بعدی🔽
🍃ادامه پست قبلی🔼
🔹پیام آیه
- خداوند ابتدا اسباب زندگى را براى انسان فراهم كرد، سپس او را آفريد. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً ... اذقال ربك للملائكه» [267]
- آفرينش ملائكه، قبل از آدم بوده است. زيرا خداوند آفريدن انسان را با آنان در ميان گذاشت.
- انتصاب خليفه و جانشين و حاكم الهى، تنها بدست خداست. «انّى جاعل فى الارض خليفة»
- انسان، جانشين دائمى خداوند در زمين است. «جاعل» [268]
- انسان مى تواند اشرف مخلوقات و لايق مقام خليفةاللهى باشد. [269]«جاعل فى الارض خليفة»
- ملائكه، فساد و خونريزى را كار دائمى انسان مى دانستند. «يفسد... ويسفك»
- حاك [270] م و خليفه ى الهى بايد عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خليفه نبايد «يفسد فى الارض» باشد.
- طرح لياقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعى ندارد. «و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك»
- عبادت و تسبيح در فضاى آرام، تنها ملاك و معيار لياقت نيست. «نحن نسبّح»
- به خاطر انحراف يا فساد گروهى، نبايد جلوى امكان رشد ديگران گرفته شود. با آنكه خداوند مى دانست گروهى از انسان ها فساد مى كنند، امّا نعمت آفرينش را از همه سلب نكرد.
- مطيع و تسليم بودن با سؤال كردن براى رفع ابهام منافاتى ندارد. «أتجعل فيها»
- خداوند فساد و خونريزى انسان را مردود ندانست، لكن مصلحت مهمتر و شايستگى و برترى انسان را طرح نمود. «انى اعلم ما لاتعلمون»
- توقّع نداشته باشيد همه ى مردم بى چون و چرا، سخن يا كار شما را بپذيرند. زيرا فرشتگان نيز از خدا سؤال مى كنند. «قالوا أتجعل فيها»
- علوم و اطلاعات فرشتگان، محدود است. «مالا تعلمون»
-----
267) حضرت على عليه السلام فرمودند: »فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم...« همين كه زمين را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد، انسان را آفريد. نهج البلاغه، خطبه 91.
268) كلمه »جاعل« اسم فاعل و رمز تداوم است.
269) البتّه ستمكاران را از نيل به اين مقام محروم كرده است: »لاينال عهدى الظالمين« بقره، 124.
270) فعل مضارع نشانه ى استمرار است.
منبع:تفسیر نور
🌿 و درود خدا بر او (از ايمان پرسيدند، فرمود:)
🌿۱- شناخت اقسام ايمان
🌷ایمان بر چهار پايه استوار است، صبر، يقين، عدل و جهاد. صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد، انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد، شهوتهايش كاستي گيرد، و آن كس كه از آتش جهنم مي ترسد، از حرام دوري مي گزيند، و آن كس كه كه در دنيا زهد مي ورزد، مصيبتها را ساده پندارد، و آن كس كه مرگ را انتظار مي كشد در نيكيها شتاب مي كند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است، بينش زيركانه، دريافت حكيمانه واقعيتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان، پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيتها نگريست، حكمت را آشكارا بيند، و آنكه حكمت را آشكارا ديد، عبرت آموزي را شناسد، و آنكه عبرت آموزي شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مي زيسته است. و عدل نيز بر چهار پايه برقرار است، فكري ژرف انديش، دانشي عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داوري كردن، استوار بودن در شكيبايي. پس كسي كه درست انديشيد به ژرفاي دانش رسيده، و آن كس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه زلال شريعت نوشد، و كسي كه شكيبا باشد در كارش زياده روي نكرده با نيكنامي در ميان مردم زندگي خواهد كرد.
و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است، امر به معروف، نهي از منكر، راستگويي در هر حال، و دشمني با فاسقان، پس هر كس به معروف امر كرد، پشتوانه نيرومند مومنان است، و آن كس كه از زشتي ها نهي كرد، بيني منافقان را به خاك ماليد، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايداري كند حقي را كه بر گردن او بوده ادا كرده است، و كسي كه با فاسقان دشمني كند و براي خدا خشم گيرد، خدا هم براي او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.
📚نهج البلاغه/حکمت۳۱
🌿ادامه خطبه ۳۱
🌿۲- شناخت اقسام كفر و ترديد
🌷🌿و كفر بر چهار ستون پايدار است، كنجكاوي دروغين، ستيزه جويي و جدل، انحراف از حق، و دشمني كردن، پس آن كس كه دنبال وهم و كنجكاوي دروغين رفت به حق نرسيد. و آن كس كه به ستيزه جويي و نزاع پرداخت از ديدن حق نابيناست، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد، نيكويي را زشت، و زشتي را نيكويي پندارد و سرمست گمراهي هاست، و آن كس كه دشمني ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت، و نجات از مشكلات دشوار است، و شك چهار بخش دارد، جدال در گفتار، ترسيدن، دودل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكي شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن كس كه از هر چيزي ترسيد همواره در حال عقب گرد است، و آن كس كه در ترديد و دودلي باشد زير پاي شيطان كوبيده خواهد شد، و آن كس كه تسليم حوادث شد و به تباهي دنيا و آخرت گردن نهاد، هر دو جهان را از كف داد... .
📚نهج البلاغه/حکمت ۳۱
🔰انواع برادران (دوستان)
📖 مردی در شهر بصره از حضرت علی درباره برادران پرسید،
❤ امام علیه السلام در پاسخ فرمود:
🔻 برادران دو گروهند:
1⃣ یکی برادران قابل اعتماد (صمیمی)
2⃣ و دیگری برادران بگو بخند (گشاده رو در برخوردها)
🔸️اما برادران مورد اعتماد همچون پناهگاه،بال پرواز، خاندان و دارائی اند.
👈 پس اگر به برادرت چنین اعتمادی داشتی مال و دست یاری خود را نثارش کن، با دوست او دوستی و با دشمنش دشمنی کن، رازش را پنهان بدار و عیبش را بپوشان، ونیکی اش را آشکار ساز.بدان که آنان از کبریت احمر نایاب ترند.
🔸️و اما دوستان بگو بخند؛
👈 پس فقط از[دیدار] آنان خوشی و لذت خود را به دست می آوری، این لذت را از دست مده، و بیش از این نیز از ایشان (همدردی و صمیمیت) توقع نداشته باش، و آنان را از خوشروئی و شیرین زبانی آن گونه تو را برخوردار می نمایند. بهره مندشان ساز.
📘 تحف العقول/ص۳۰۶