✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۹)🔹 ✅بستگى سلامت اجتماع، به سلامت اقتصاد 🔹این آیه در واقع زیر
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه (۳۰)🔹
✅در این آیه، به مجازات کسانى که از قوانین الهى سرپیچى کنند، اشاره کرده که: هر کس (از این فرمان سرپیچى کند و) خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشى زند، نه تنها به آتش این جهان مى سوزد که در آتش قهر و غضب پروردگار نیز خواهد سوخت، مى فرماید: و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً).(۱)
و در پایان مى فرماید: و این کار براى خدا آسان است (وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیراً).
پی نوشت:
(۱)صَلْى (بر وزن سرو) در اصل، به معنى نزدیک شدن به آتش است، گر چه گرم شدن و برشته شدن و سوخته شدن با آتش را نیز صَلْى مى گویند، اما در آیه فوق به معنى وارد شدن و سوختن در آتش است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۳۱) بخش چهارم🔹 ✅امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه اش بار ديگر به
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه ترجمه و شرح نامه (۳۱)بخش چهارم🔹
✅سپس امام(عليه السلام) به بيان دليلى براى طرح وصاياى خود براى فرزند جوانش پرداخته چنين مى گويد: «به يقين قلب جوان و نوجوان همچون زمين خالى است; هر بذرى در آن پاشيده شود آن را مى پذيرد»; (وَإِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاَْرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْء قَبِلَتْهُ).
اين امر بارها به تجربه رسيده و حتى روايتى است که به صورت ضرب المثل در آمده که «اَلْعِلْمُ فِى الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِى الْحَجَرِ; تعليماتى که در کودکى (و جوانى) داده مى شود همچون نقشى است که بر سنگ بزنند (نقشى است ثابت، عميق و پايدار. سپس بر آن افزوده اند که) وَالتَّعَلُّمُ فِى الْکِبَر کَالْخَطِّ عَلَى الْماءِ; فراگيرى در بزرگسالى همچون نقشى است که بر آب زنند (نقشى است گذرا و ناپايدار)».
آن گاه دو دليل ديگر بر آن مى افزايد و مى فرمايد: «به همين دليل به تعليم و تأديب تو مبادرت ورزيدم پيش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور ديگر مشغول گردد»; (فَبَادَرْتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُکَ، وَيَشْتَغِلَ لُبُّکَ).
در واقع امام(عليه السلام) براى انتخاب اين سن و سال جهت پند و اندرز، سه دليل بيان فرموده است: آماده بودن قلب جوان براى پذيرش، عدم قساوت به سبب عدم آلودگى به گناه و عدم اشتغال ذهن به مشکلات زندگى و حيات و هر کدام از اين سه به تنهايى براى انتخاب اين زمان کافى است تا چه رسد به اينکه همه اين جهات جمع باشد.
سپس امام(عليه السلام) مى افزايد: «همه اينها براى آن است که با تصميم جدى به استقبال امورى بشتابى که انديشمندان و اهل تجربه تو را از طلب آن بى نياز ساخته، و زحمت آزمون آن را کشيده اند تا نيازمند به طلب و جستجو نباشى و از تلاش بيشتر آسوده خاطر گردى»; (لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيِکَ مِنَ الاَْمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْيَتَهُ(5) وَتَجْرِبَتَهُ، فَتَکُونَ قَدْ کُفِيتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ، وَعُوفِيتَ مِنْ عِلاَجِ التَّجْرِبَةِ).
امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان خود به اهمّيّت استفاده از تجارب ديگران اشاره مى کند، زيرا زندگى چيزى جز تجربه نيست و انسان عاقل به جاى اينکه همه چيز را خودش تجربه کند و ضايعات و مشکلات آن را بپذيرد از تجارب ديگران استفاده مى کند و آنچه را آنها آزموده اند و نتيجه اش روشن شده در اختيار مى گيرد بى آنکه هزينه اى براى آن بپردازد. به تعبير ديگر همواره نسل هاى آينده از نسل هاى گذشته از اين نظر سعادتمندترند که تجارب پيشينيان در اختيار آيندگان قرار مى گيرد و آنچه را آنها با زحمت فراوان به دست آورده اند آيندگان بدون زحمت در اختيار مى گيرند و تعبيرات امام(عليه السلام) «کُفيتَ مَؤُنَةَ الطَّلَبِ وَعُوفِيتَ مِنْ عَلاجِ التَّجْرِبَةِ» همه اشاره به همين نکته است.
لذا در پايان اين بخش از اندرزنامه مى فرمايد: «بنابراين آنچه از تجربيات نصيب ما شده، نصيب تو هم خواهد شد (بى آنکه زحمتى کشيده باشى) بلکه شايد پاره اى از آنچه بر ما مخفى شده (با گذشت زمان و تجربه بيشتر) بر تو روشن گردد»; (فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِيهِ، وَاسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَيْنَا مِنْهُ).
اشاره به اينکه گاه تجربه پيشينيان به طور کامل در اختيار آيندگان قرار مى گيرد و آنها از آن بهره کامل مى برند و گاه پيشينيان در بعضى از مسائل، نيمى از راه را پيموده اند و نيم ديگر را آيندگان مى پيمايند و به امورى دست مى يابند که حتى نصيب پيشينيان نشده بود.
همان گونه که قبلا نيز اشاره شد، سخنان امام(عليه السلام) در اين وصيّت نامه از موضع امامت و مقام عصمت نيست، بلکه به عنوان فردى دنيا ديده و تجربه کرده و دلسوز که به فرزندش در برابر طوفان حوادث دنيا کمک مى کند تا از تجربياتش بهره گيرد و حتى گاه آنچه را او به تجربه نيافته، فرزندش آن را تکميل کند و به نتايج بهترى برسد.
***
نکته:
آثار تربيت در جوانى:
تاريخ انبيا نشان مى دهد جوانان نخستين گروهى بودند که به آنها ايمان مى آوردند و از اهداف آنها دفاع مى کردند. قرآن کرارا داستان نوح و ايمان آوردن جوانان را به او و ايراد بزرگسالان ثروتمند را بيان کرده و نيز تاريخ اسلام نشان مى دهد که مؤمنان به پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بيش از همه جوانان بودند.
روايات اسلامى نيز اين حقيقت را تأييد مى کند; امام صادق(عليه السلام) به يکى از يارانش که براى دفاع از مکتب اهل بيت به بصره رفته بود و ناکام برگشت، فرمود: «عَلَيْکَ بِالاَْحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَيْر; بر تو باد که به سراغ جوانان بروى که آنها براى پذيرش هر امر خيرى از همه سريع ترند».(6)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه (۳۰)🔹 ✅در این آیه، به مجازات کسانى که از قوانین الهى سرپیچى کنند
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیرسوره مبارکه نساء آیه (۳۱)🔹
🔺گناهان کبیره و صغیره
🔹این آیه به کسانى که از گناهان کبیره پرهیز مى کنند، بشارت مى دهد که خداوند گناهان صغیره آنان را مى بخشد و این پاداشى است که به این گونه افراد داده شده است، مى فرماید: اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم، و شما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً).
از تعبیر کبائر و سیئات استفاده مى شود: گناهان بر دو دسته اند: دسته اى که قرآن نام آنها را کبیره و دسته اى که نام آنها را سیئة گذاشته است.
در آیه ۳۲ سوره نجم به جاى سیئة تعبیر به لَمَمْ (۱) آمده است، و در آیه ۴۹ سوره کهف در برابر کبیره، صغیره را ذکر فرموده است، آنجا که مى فرماید: لا یُغادِرُ صَغِیْرَةً وَ لا کَبِیْرَةً اِلاّ أَحْصاها: این نامه عمل، هیچ گناه کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده، مگر این که به شماره در آورده است .
از تعبیرات فوق، به روشنى ثابت مى شود: گناهان بر دو دسته مشخص تقسیم مى شوند که گاهى از آن دو به کبیره و صغیره ، گاهى کبیره و سیئه و گاهى کبیره و لمم تعبیر مى شود.
🔹اکنون باید دید ضابطه و میزان در تعیین صغیره و کبیره چیست؟
🔹بعضى مى گویند: این دو از امور نسبى هستند، یعنى به هنگام مقایسه کردن دو گناه با یکدیگر آن یک که اهمیتش بیشتر است کبیره و آن که کمتر است صغیره مى باشد، و بنابراین، هر گناهى نسبت به گناه بزرگ تر، صغیره، و نسبت به گناه کوچک تر، کبیره است.(۲)
ولى روشن است: این معنى به هیچ وجه با آیه فوق نمى سازد; زیرا آیه فوق این دو دسته را از یکدیگر جدا کرده، در برابر هم قرار داده است و پرهیز از یکى را موجب بخشودگى دیگرى مى شمارد (دقت کنید).
ولى اگر به معنى لغوى کبیره بازگردیم، کبیره هر گناهى است که از نظر اسلام بزرگ و پر اهمیت است، و نشانه اهمیت آن مى تواند این باشد که در قرآن مجید، تنها به نهى از آن قناعت نشده، بلکه به دنبال آن تهدید به عذاب دوزخ گردیده است، مانند: قتل نفس، زنا، رباخوارى و امثال آنها، و لذا در روایات اهل بیت(علیهم السلام) مى خوانیم: اَلْکَبائِرُ الَّتِى أَوْجَبَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهَا النّارَ: گناهان کبیره، گناهانى است که خداوند مجازات آتش براى آنها مقرر داشته است .(۳)
🔹مضمون این حدیث از امام باقر(علیه السلام)، امام صادق(علیه السلام) و امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده است.
و بنابراین، به دست آوردن گناهان کبیره و شناخت آنها با توجه به ضابطه فوق کار آسانى است، و اگر ملاحظه مى کنیم، در پاره اى از روایات تعداد کبائر، هفت،(۴) و در بعضى بیست و در بعضى هفتاد،(۵) ذکر شده منافات با آنچه در بالا گفته شد ندارد; زیرا در حقیقت بعضى از این روایات به گناهان کبیره درجه اول، بعضى به گناهان کبیره درجه دوم و بعضى به همه گناهان کبیره اشاره مى کند.
✔️نکته ها:
۱ ـ تشویق به صغائر؟
ممکن است گفته شود: این آیه، مردم را به گناهان صغیره تشویق مى نماید و مى گوید: با ترک گناهان کبیره، ارتکاب گناهان کوچک مانعى ندارد!
پاسخ:
از تعبیرى که در آیه ذکر شده، پاسخ این ایراد روشن مى شود; زیرا قرآن مى گوید: نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ: گناهان کوچک شما را مى پوشانیم .
یعنى پرهیز از گناهان بزرگ خصوصاً با فراهم بودن زمینه هاى آنها، یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایجاد مى کند که مى تواند آثار گناهان کوچک را از وجود او بشوید و در حقیقت آیه فوق، همانند آیه اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَیِّئاتِ: حسنات، سیئات را از بین مى برند (۶) مى باشد.
و در واقع اشاره به یکى از آثار واقعى اعمال نیک است و این درست به این مى ماند که: مى گوئیم اگر انسان از مواد سمى خطرناک پرهیز کند و مزاج سالمى داشته باشد مى تواند آثار نامطلوب بعضى از غذاهاى نامناسب را به واسطه سلامت مزاج از بین ببرد.
و یا به تعبیر دیگر: بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است، و این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد.
۲ ـ تبدیل صغیره به کبیره
نکته مهمى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که گناهان صغیره، طبق آنچه از قرآن و روایات اسلامى استفاده مى شود در چند مورد تبدیل به کبیره مى گردند:
الف ـ تکرار صغائر
تکرار گناه، صغائر را به کبائر تبدیل مى کند، همان طور که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: لا صَغِیْرَةَ مَعَ الاِصْرارِ: هیچ گناهى با تکرار، صغیره نیست .(۷)
ب ـ تحقیر گناه
در صورتى که گناه را کوچک بشمرد و تحقیر کند، تبدیل به کبیره مى شود، چنان که در نهج البلاغه مى خوانیم: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهانَ بِهِ صاحِبُهُ: شدیدت
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیرسوره مبارکه نساء آیه (۳۱)🔹 🔺گناهان کبیره و صغیره 🔹این آیه به کسانى که از گناهان کبی
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء،ادامه آیه (۳۱)🔹
🔺شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را کوچک بشمرد .(۸)
ج ـ طغیان و گردن کشى
در صورتى که از روى طغیان و تکبر و گردنکشى در برابر فرمان پروردگار انجام شود، تبدیل به کبیره مى شود، این موضوع را از آیات مختلفى اجمالاً مى توان استفاده کرد، از جمله آیات ۳۷ تا ۳۹ سوره نازعات : فَأَمّا مَنْ طَغى * وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا * فَاِنَّ الْجَحِیمَ هِىَ الْمَأْوى: اما آنها که طغیان کنند * و زندگى دنیا را مقدم بشمرند * جایگاهشان دوزخ است .
د ـ صغائر و موقعیت گناهکار
در صورتى که گناهان صغیره از افرادى سر بزند که موقعیت خاصى در اجتماع دارند و لغزش هاى آنها با دیگران برابر محسوب نمى شود، بلکه ممکن است سرمشق دیگران و سنتى در اجتماع گردد، چنان که قرآن درباره همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آیه ۳٠ سوره احزاب مى گوید: مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا العَذابُ: اگر شما کار زشتى انجام دهید مجازات آن را دو برابر خواهید دید .
و از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعَلَیْهِ وِزْرُها وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها لا یَنْقُصُ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَیْئاً: هر کس سنت بدى بگذارد گناه آن بر او است و همچنین گناه تمام کسانى که به آن عمل کنند، بدون این که از گناه آنها چیزى کاسته شود !(۹)
هـ ـ افتخار به گناه
در صورتى که گناهکار از انجام گناه خوشحال و مسرور باشد و به آن افتخار کند، چنان که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضاحِکٌ دَخَلَ النّارَ وَ هُوَ باک: هر کس گناهى کند در حالى که خندان باشد در آتش وارد مى شود در حالى که گریان است .(۱٠)
و ـ راضى شمردن خدا بر گناه
در صورتى که عدم مجازات سریع خداوند را در برابر گناه خود دلیل بر رضایت خدا بشمرد و خود را مصون از مجازات و یا محبوب در نزد خدا بداند، چنان که آیه ۸ سوره مجادله از زبان بعضى از گنهکاران مغرور نقل مى کند که آنها در پیش خود مى گویند: چرا خداوند ما را مجازات نمى کند و سپس قرآن اضافه مى کند که: آتش دوزخ براى آنها کافى است .
پی نوشت:
۸ ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار، حکمت ۳۴۸.
۹ ـ محجة البیضاء ، جلد ۷، صفحه ۱ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۶، صفحه ۱۷۴، با تفاوت، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۶۸، صفحه ۲۵۸ و جلد ۷۴، صفحه ۱٠۶ و جلد ۹٠، صفحه ۱۱۷.
۱٠ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۵، صفحات ۳٠۴ و ۳۳۸، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۶، صفحه ۳۶، و جلد ۷٠، صفحه ۳۵۶.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه ترجمه خطبه (۱۳) نهجالبلاغه🔹 🔺سرزنش اهل بصره ✔️نکته ها: ✅1ـ پيشگويى پيامبر(صلى الل
✅خطبه(۱۴)
بازهم در نکوهش اهل بصره:
اين سخن بخش ديگرى از همان خطبه مشروحى است که اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در نکوهش اهل «بصره» بعد از «جنگ جمل» ايراد فرمود که در عباراتى کوتاه به هفت نکته از صفات زشت و شرايط خاصّ جغرافيايى آنها که غالباً لازم و ملزوم يکديگرند اشاره مى کند.
در جمله اوّل و دوّم مى فرمايد: «سرزمين شما به آب نزديک است و از آسمان دور» (اَرْضُکُمْ قَريبَة مِنَ الْماءِ، بَعيدَة مِنَ السَّماءِ).
در اين که اين دو جمله اشاره به جنبه هاى مادّى آن است يعنى نزديک بودن به آب دريا و شط و طبعاً دور بودن از آسمان و يا اشاره به جنبه هاى معنوى آن است که سرزمين دلهاى شما با اين که به آب حيات وجود امام نزديک است، از آسمان رحمت الهى دور است و يا اين که يک جمله ناظر به جنبه هاى مادّى و جمله ديگر ناظر به جنبه هاى معنوى است، در ميان شارحان «نهج البلاغه» گفتگوست. ولى ظاهر عبارت ـ با توجه به معناى حقيقى «ارض و سما» که به مفهوم ظاهرى زمين و آسمان است ـ همان معناى اوّل است و در اين که زمين آنها به آب نزديک بود و مشکلات زندگى ساحل دريا را داشت، مخصوصاً سرزمينهايى همانند «بصره» که شط بزرگى از کنار آن گذشته و به دريا مى ريزد و در معرض جزر و مدّ سنگين است، بحثى نيست; امّا اين که چگونه از آسمان دور است، جمعى از شارحان «نهج البلاغه» گفته اند: «علماى نجوم» مطابق رصدهايى که کرده اند ثابت نموده اند که دورترين منطقه آباد زمين از آسمان قريه اى است نزديک بصره به نام «اُبُلَّه».
ولى از نظر دانشمندان امروز ظاهراً اين سخن قابل قبول نيست; چون زمين «بصره» مانند تمام بندرهاى جهان تقريباً همسطح آب درياست و مى دانيم آب درياهاى جهان که متصل به يکديگر است در يک سطح قرار دارد; در حالى که مناطق زيادى در روى زمين وجود دارد که از سطح دريا بسيار پايين تر است، ولى اين احتمال وجود دارد که منظور مقايسه با تمام مناطق روى زمين نيست; بلکه مقايسه با ساير شهرهاى اسلامى آباد و معروف آن زمان است.
در جمله سوّم و چهارم مى فرمايد: «عقلهايتان سبک و افکارتان سفيهانه است!» (خَفَّتْ عُقُولُکُمْ، وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ).
دليل روشن اين گفتار امام همان است که در خطبه هاى قبل آمد که به آسانى تسليم هوسهاى «طلحه» و «زبير» شدند و براى حفظ «شتر عايشه» هزاران کشته دادند و سرانجام با شکست و رسوايى تسليم شدند و از کار خود پشيمان گشتند.
در اين که ميان «عقول» که جمع «عقل» است و «حلوم» که جمع «حُلُم» است چه تفاوتى مى باشد، از مفردات راغب چنين استفاده مى شود که «حُلُم و حِلْم» از آثار «عقل» است، به تعبير ديگر: «عقل» همان نيروى ادراک انسان مى باشد و فکر و خويشتن دارى و انديشه در انجام کارها از نتايج آن محسوب مى شود و مردم «بصره» چون عقلهاى سبکى داشتند طبعاً افکارشان سست بود و در برابر تبليغات سؤء هوسبازان به سرعت تحريک مى شدند.
به همين دليل در جمله پنجم و ششم و هفتم، امام مى فرمايد: «از اين جهت شما هدف خوبى براى تيراندازان هستيد و لقمه چربى براى مفتخواران و شکار خوبى براى صيادان و درندگان!» (فَاَنْتُمْ غَرَض لِنابِل، وَ اُکْلَة لاکِل، وَ فَريسَةلِصائِل
بديهى است افراد ساده لوح و سبک مغز به آسانى در دام صيّادان دين و ايمان و تشنگان مال و مقام و هوسبازان سياسى گرفتار مى شوند; به همين جهت بهترين چيزى که مى تواند جوامع انسانى را در برابر اين مکّاران بيمه کند، بالا بردن سطح افکار عموم و آگاه ساختن مردم از مسائل مختلف اجتماعى و سياسى است; همان چيزى که اسلام روى آن تأکيد دارد و يکى از فلسفه هاى مهم خطبه هاى «نماز جمعه» دادن آگاهى مستمر در اين زمينه است.
مردم بصره اگر کمى درکار خود مى انديشيدند و از شرايط زمان و مکان آگاهى داشتند، هرگز بازيچه دست امثال «طلحه و زبير» نمى شدند که پيمان بيعت خويش را با امام خود بشکنند و بر ضدّ او قيام کنند و آن همه کشته بدهند و سرانجام آن شکست و رسوايى باشد.
در اين که ميان جمله هاى سه گانه «فَاَنْتُمْ غَرَض لِنابِل; شما هدف خوبى براى تيراندازان هستيد»; «وَاُکْلَة لاکِل; و لقمه چربى براى خورندگان»; «وَ فَريسَة لِصائِل; و صيد مناسبى براى صيّادان و درندگان»; چه تفاوتى است و آيا هر سه جمله يک معنا دارد که با عبارات متفاوت بيان شده، يا از معانى مختلف خبر مى دهد، جاى تأمّل است.
ولى بعيد نيست هرکدام به يکى از زوايا و ابعاد اين مسأله ناظر باشد. جمله اوّل نشانه گيرى از دور را بيان مى کند که حتّى اگر دور از دسترس بازيگران سياسى باشيد، شما را شکار مى کنند. و جمله سوّم حمله از نزديک را بيان مى کند و جمله دوّم نتيجه نهايى صيد را. (دقّت کنيد).
بايد توجّه داشت که اين جملات و سرزنشها متوجه همان گروهى است که آلت دست نفاق افکنان شدند و گرنه در بصره در آن زمان و در زمان هاى بعد مردمان با شخصيّتى بودند که امام(عليه السلام) در جمله هايى که در شرح خطبه سابق آمد از آنها ستايش مى کند.