eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح نامه(۳۱)بخش نوزدهم🔹 ✉️نامه امام علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام ✅بخش نوزدهم: فضائل اخلاقی 🔹بيست و ششم. اين توصيه مبارک خود به مسأله دگرگون شدن اوضاع زمان پرداخته مى فرمايد: «هرگاه حاکم تغيير پيدا کند زمانه نيز دگرگون مى شود»; (إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ). اشاره به اينکه اوضاع جامعه بر محور وضع حاکمان مى گردد; نه تنها «اَلنّاسُ عَلى دينِ مُلُوکِهِم» از واقعيّت برخوردار است، غالب حرکات و سکنات مردم بر محور نوع حکومت ها مى چرخد. اگر حاکمان، افرادى آگاه عدالت پيشه و باتقوا باشند، مردم به سوى تقوا و عدالت حرکت مى کنند و اگر افرادى سودجو، ظالم، بى تقوا و سنگدل باشند، تمام اين روحيات در جامعه منعکس مى شود. به همين دليل پيغمبران بزرگ الهى سعى داشتند قبل از هر چيز حکومت عادلانه اى برقرار کنند تا اصلاح مردم در سايه آن ميسّر شود. آنها که تصور مى کنند سياست از ديانت جداست سخت در اشتباهند، زيرا ترويج ديانت بدون اصلاح حکومت امکان پذير نيست و به همين دليل پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در اوّلين فرصت دست به تشکيل حکومت اسلامى زد تا بتواند با قدرت، راه را براى تبليغات صحيح و مؤثر اسلامى بگشايد و فرهنگ سازى صحيح را جانشين فرهنگ جاهليّت کند. مخصوصاً در دنياى امروز که رسانه هاى عمومى با تأثير عميقى که در افکار مردم دارد و همچنين برنامه هاى مربوط به آموزش و پرورش از سطوح پايين تا سطح عالى در اختيار حکومت ها يا عناصر وابسته به حکومت است. آيا ممکن است بدون در دست داشتن اين امور، جامعه را از فساد رهايى بخشيد؟ از آنچه در بالا گفتيم معلوم شد که منظور از تغيير زمان، تغيير مردم جامعه است و منظور از تغيير سلطان، تغيير حالات سلطان است. پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَإِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللهِ وَمَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَالاُْمَرَاءُ; دو گروه از امّت من هستند که اگر اصلاح شوند، مردم اصلاح مى شوند و اگر فاسد بشوند مردم فاسد مى گردند: بعضى از حاضران از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) پرسيدند: آن دو گروه کدامند؟ فرمود: عالمان و حاکمان».(9) در بعضى از تواريخ آمده است که روزى انوشيروان کارگزاران روستاهاى خود را جمع کرد و گوهر گرانبهايى در دست داشت و آن را در دست خود مى گرداند. به آنها خطاب کرد و گفت: چه چيز بيش از هر چيز به روستاها زيان مى رساند و آن را به نابودى مى کشاند؟ هر کس از شما پاسخ صحيح آن را بگويد اين گوهر گرانبها را در دهانش مى گذارم. بعضى گفتند: قطع شدن آب و بعضى گفتند: خشکسالى. بعضى ديگر گفتند: غلبه بادهاى مخالف (انوشيروان هيچ کدام را نپسنديد) آن گاه رو به وزيرش (بوذرجمهر) کرد و به او گفت: تو پاسخ بگو من تصور مى کنم عقل تو به اندازه عقل همه رعايا يا بيشتر است. بوذرجمهر گفت: عامل ويرانى و فساد آباديها تغيير رأى سلطان درباره رعيّت و تصميم بر ظلم و جور گرفتن اوست. انوشيروان گفت: آفرين بر اين عقل تو... آن گاه گوهر گرانبها را در دهان او قرار داد.(10) بيست و هفتم. «پيش از سفر ببين که هم سفرت کيست و پيش از انتخاب خانه ببين که همسايه ات کيست»; (سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ، وَعَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ). اين سخن امام(عليه السلام) واقعيتى است که بارها مردم آن را تجربه کرده اند، زيرا به هنگام سفر غالبا پرده ها کنار مى رود و درون اشخاص ظاهر مى شود; اگر هم سفر انسان آدمى نادرست و بى تقوا يا بخيل و سنگدل يا بدخلق باشد آرامش را به کلى از او سلب مى کند همچنين همسايگان بد سبب سلب آرامش از انسان حتى در خانه او هستند. در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «کانَ إذا سافَرَ يَقُولُ: مَنْ کانَ يُسىءُ إلى جارِهِ فَلا يَصْحَبْنا لاِنّ الْجارَ رَفيقٌ مُلازِمٌ; آن حضرت هنگامى که مسافرت مى کرد مى فرمود: کسى که به همسايه اش بدى مى کند با ما هم سفر نشود; زيرا همسايه رفيق هميشگى انسان است». مرحوم تسترى در شرح نهج البلاغه خود از کتاب تاريخ بغداد چنين نقل مى کند که محمد بن ميمون ابى حمزه(11) (از معاريف عصر خود) همسايه اى داشت که مى خواست خانه اش را بفروشد. مشترى پرسيد: به چند مى فروشى؟ گفت: دو هزار (دينار) قيمت خانه است و دو هزار (دينار) ارزش همسايه ابى حمزه بودن. اين سخن به گوش ابو حمزه رسيد چهار هزار (دينار) براى او فرستاد و گفت: اين را بگير و خانه ات را نفروش.(12) ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و چهل و ششم ❇️ انتخاب اجباری ابوموسی اشعری 🔸من به حکمیت ابوموسی راضی نیستم! [ قاریان قرآن از اهل عراق و اهل شام در میان دو صف لشکریان قرار گرفتند و به قرائت قرآن و بحث در آیات آن پرداختند و همگی خود را به حکم قرآن ملتزم دانستند. اهل شام گفتند: ما عمرو‌بن‌عاص را برای نمایندگی خود در این حکمیت انتخاب کردیم. اشعث و آن دسته از قاریان قرآن که بعدها خوارج شدند، گفتند: ما هم ابوموسی اشعری را به نمایندگی خود در حکمیت انتخاب برگزیدیم! من به آنان گفتم: ] 🔻من به حٓکمیت ابوموسی راضی نیستم و مصلحت نمی‌دانم که چنین مسئولیتی بر عهدهٔ وی گذاشته شود! [ اشعث و چند تن دیگر به همراه قاریان قرآن اصرار ورزیدند که ما به غیر او رضایت نمی‌دهیم؛ زیرا قبل از اینکه در این مصیبت‌ها واقع شویم، او ما را برحذر داشته بود! به آنان پاسخ دادم: ] 🔻من به این انتخاب راضی نیستم. ابوموسی کسی است که از من جدا شده بود و مردم را از همراهی با من باز می‌داشت. او حتی مدتی گریخت تا اینکه من پس از چند ماه به او امان دادم! ولی ابن‌عباس را برای این کار شایسته می‌دانم. [ پاسخ آنها شگفت آور بود! گفتند: به خدا سوگند، ما بین تو و ابن‌عباس فرقی نمی‌بینیم ما به دنبال مردی هستیم که نظرش به تو و معاویه یکسان باشد و به هیچ‌یک از شما دو نفر نزدیک‌تر از دیگری نباشد! به آنها پیشنهاد کردم: ] 🔻من مالک اشتر را برای این کار برمی‌گزینم. [ این بار نیز اشعث مخالفت کرد و گفت همین "اشتر" است که زمین را بر ما تنگ کرده و همه آتش‌ها از ناحیهٔ او افروخته شده است! چرا ما باید تحت امر اشتر باشیم؟ او فقط به‌دنبال این است که شمشیر برکشیم و بریکدیگر بتازیم تا خواست تو و او واقع شود! ] 🔸عبدالله‌بن عباس را برگزینید [ به سپاهیانم گفتم: ] 🔻معاویه برای این کار حتماً معتمدترین و موثق‌ترین فرد را انتخاب می‌کند و او کسی جز عمرو‌بن‌عاص نیست؛ زیرا معاویه به رأی او اطمینان کامل دارد. مصلحت نیست که در مقابل او که از قریش است، فرد دیگری غیر از قریش انتخاب شود. پس شما هم عبدالله‌بن‌عباس را برگزینید و وی را در مقابل عمرو‌بن‌عاص قرار دهید؛ زیرا توانایی عبدالله به قدری است که هر گرهی را عمرو ببندد، او از گشودنش درمانده نشود و گرهی نیست که عمرو بگشاید و عبدالله از بستنش عاجز بماند و هر امری که عمرو محکمش کند، عبدالله توان سست کردن آن را دارد و هرچه او تضعیف کند، عبدالله می‌تواند تقویتش کند. [ اشعث پاسخ داد: نه، به خدا سوگند، تا برپایی قیامت در میان ما، دو تن از قبیله "مُضَر" داوری نخواهند کرد. اگر معاویه مردی از قبیله "مُضَر" را انتخاب کرده است، تو نیز مردی از اهل یمن را انتخاب کن! به او گفتم: ] 🔻 من نگرانم که فرد منتخب شما که اهل یمن است، فریب بخورد؛ زیرا عمرو فردی است که هرگاه به دنبال هوای نفس خویش باشد، هرگز خدا را در نظر نمی‌گیرد. [ اما اشعث پاسخ داد: به خدا سوگند، آنچه برای ما اهمیت دارد، این است که نماینده ما اهل یمن باشد؛ حتی اگر حکمی که صادر می‌کند، در برخی مواقع ناخوشایند ما باشد؛ اما اگر هر دو مُضَری باشند و حکمشان نیز به نفع ما باشد، ما نمی‌پسندیم! از آنان پرسیدم: ] 🔻آیا از پذیرفتن کسی جز ابوموسی امتناع می‌ورزید؟ [ گفتند: آری، من نیز گفتم: ] 🔻پس هرچه خواهید انجام دهید. 📚منابع: ۱. وقعة صفین، ص۴۹۹ ۲. أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۳ ۳. تاریخ طبری، ج۴، ص۳۶ ۴. مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۴ ۵. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 📜 خطبه غدیر 5⃣ 🔷 بخش سوم 🔻هان مردمان! بدانيد اين آيه درباره‏ٔ اوست. ژرفاى آن را بفهميد و بدانيد كه خداوند او را سرپرست و امام شما قرار داده و پيروى‏ اش را بر مهاجران و انصار واجب كرده و بر پيروان آنان در نيكى و بر صحرانشينان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاده و برده و كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و هر يكتاپرست؛ اجراى گفتار و فرمانش لازم، امرش نافذ، ناسازگارش رانده، پيرو و باوركننده‏ اش در مهر است. البتّه كه خداوند، او و شنوايان سخنش و پيروان راهش را آمرزيده است. 🔻هان مردمان! براى آخرين بار در اين اجتماع به پا ايستاده، (با شما سخن مى‏ گويم.) سخنم را شنيده، پيروى كنيد و فرمان پروردگارتان را گردن گذاريد كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و سرپرست و معبود شماست و سپس سرپرست شما، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون با شما سخن مى‏ گويد و پس از من به فرمان او، على ولى و امام شماست. 🔻سپس امامت، در فرزندان من از نسل على خواهد بود تا برپايى رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد. روا نيست مگر آن‏چه خدا و رسول او و امامان روا دانند و ناروا نباشد مگر آن‏چه آنان ناروا دانند و خداوند عزّوجلّ هم روا و هم ناروا را به من شناسانده و من آموخته‏ هايم را از كتاب خدا و حلال و حرام او را در اختيار على گذاشته‏ ام. 🔻هان مردمان! او را برتر دانيد؛ هيچ دانشى نيست مگر اين‏كه خداوند در جان من نبشته و من تمامى آن را در جان على، امام پرهيزكاران، ضبط كرده‏ ام و دانشى نبوده مگر آن‏كه به على آموخته‏ ام. او پيشواى روشنگر است كه خداوند در سوره‏ٔ ياسين از او گفت‏وگو كرده: «و علم هر چيز را در امام مبين برشمرديم». (يس / 12) 🔻هان مردمان! او را فراموش نكنيد و از امامتش برنتابيد و از سرپرستى‏ اش نگريزيد؛ چرا كه شما را به درستى و راستى خوانده و خود نيز بدان عمل مى‏ كند. او باطل را نابود كرده و شما را از آن بازدارد و هرگز نكوهشِ نكوهش‏گران او را از كار خدا باز ندارد. 🔻 او نخستين مؤمن به خدا و رسول اوست و كسى در ايمان به من، از او سبقت نجسته و همو جان خود را فداى رسول‏ خدا كرده و با او همراه بوده است. تنها او همراه رسول‏ خدا عبادت مى‏ كرد و جز او از مردان كسى چنين نبود. على اوّلين نمازگزار و پرستش‏ كننده‏ همراه من است. از جانب خدا به‏ او دستور دادم تا (در شب هجرت) در بستر من بيارامد و او نيز فرمان برده، پذيرفت كه جان خود را فداى من كند. 🔻هان مردمان! او را برتر بدانيد كه خداوند او را برترى داده و پيشوايى او را پذيرا باشيد كه خداوند او را (به امامت) نصب كرده است. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان سد ابواب ص96.mp3
1.24M
✨﴾﷽﴿✨ ✅ 💠 روایت سد ابواب ، بجز خانه علی علیه السلام 🔵 🔹 گلایه بعضی از صحابه از این امر .... 🌿 و پاسخ رسول خدا( صل الله علیه واله ) که این امر به فرمان خدا انجام شده ... 📚 منبع : فضیلت 28 از کتاب 1001 داستان از زندگی امام علی (علیه السلام) صفحه 96 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم ستاره باران شد.mp3
19.73M
| دلم ستاره باران شد 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣 قرائت : سوره قدر 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا