⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۲ /به معاويه
🔴 #افشايسياستاستحماريمعاويه
اي معاويه! گروهي بسيار از مردم را به هلاكت كشاندي، و با گمراهي خود فريبشان دادي، و در موج سركش درياي جهالت خود غرقشان كردي، كه تاريكيها آنان را فرا گرفت، و در امواج انواع شبهات غوطه ور گرديدند، كه از راه حق به بيراه افتادند، و به دوران جاهليت گذشتگانشان روي آوردند، و به ويژگيهاي جاهلي خاندانشان نازيدند، جز اندكي از آگاهان كه مسير خود را تغيير دادند، پس از آنكه تو را شناختند از تو جدا شدند، و از ياري كردن تو به سوي خدا گريختند، زيرا تو آنان را به كار دشوار واداشتي، و از راه راست منحرفشان ساختي. اي معاويه! در كارهاي خود از خدا بترس، و اختيارت را از كف شيطان درآور، كه دنيا از تو بريده و آخرت به تو نزديك شده است.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۳۲
هدایت شده از قرارگاه فرهنگی بسوی ظهور
عطر رضوی درواتساب ازقرارگاه بسوی ظهور
این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/F60Ms0dSl0sBkBKbijlOHd
۳۳- و من كتاب له ( عليه السلام )
> إلي قثم بن العباس و هو عامله علي مكة <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَي الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ الْعُمْيِ الْقُلُوبِ الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلَّا عَامِلُهُ وَ لَا يُجْزَي جَزَاءَ الشَّرِّ إِلَّا فَاعِلُهُ فَأَقِمْ عَلَي مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ الْحَازِمِ الصَّلِيبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِيبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ الْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لَا تَكُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لَا عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلًا وَ السَّلَامُ .
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۳/به قثم بن عباس
💥هشدار از تبليغات دروغين ياران معاويه. در مراسم حج
پس از ياد خدا و درود،
همانا مامور اطلاعاتي من در شام به من اطلاع داده كه گروهي از مردم شام براي مراسم حج به مكه مي آيند، مردمي كوردل، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، كه حق را از راه باطل مي جويند، و بنده را در نافرماني از خدا، فرمان مي برند، دين خود را به دنيا مي فروشند، و دنيا را به بهاي سراي جاودانه نيكان و پرهيزكاران مي خرند، در حالي كه در نيكي ها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بديها جز بدكار كيفر نشود. پس در اداره امور خود هشيارانه و سرسختانه استوار باش، نصيحت دهنده اي عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا كاري انجام دهي كه به عذرخواهي روي آوري، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشكلات سست باشي. با درود.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۳۳
۳۴- و من كتاب له ( عليه السلام )
> إلي محمد بن أبي بكر لما بلغه توجده من عزله بالأشتر عن مصر، ثم توفي الأشتر في توجهه إلي هناك قبل وصوله إليها <
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الْأَشْتَرِ إِلَي عَمَلِكَ وَ إِنِّي لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ اسْتِبْطَاءً لَكَ فِي الْجَهْدَ وَ لَا ازْدِيَاداً لَكَ فِي الْجِدِّ وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ يَدِكَ مِنْ سُلْطَانِكَ لَوَلَّيْتُكَ مَا هُوَ أَيْسَرُ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَعْجَبُ إِلَيْكَ وِلَايَةً إِنَّ الرَّجُلَ الَّذِي كُنْتُ وَلَّيْتُهُ أَمْرَ مِصْرَ كَانَ رَجُلًا لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَي عَدُوِّنَا شَدِيداً نَاقِماً فَرَحِمَهُ اللَّهُ فَلَقَدِ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ وَ لَاقَي حِمَامَهُ وَ نَحْنُ عَنْهُ رَاضُونَ أَوْلَاهُ اللَّهُ رِضْوَانَهُ وَ ضَاعَفَ الثَّوَابَ لَهُ فَأَصْحِرْ لِعَدُوِّكَ وَ امْضِ عَلَي بَصِيرَتِكَ وَ شَمِّرْ لِحَرْبِ مَنْ حَارَبَكَ وَ ادْعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ وَ أَكْثِرِ الِاسْتِعَانَةَ بِاللَّهِ يَكْفِكَ مَا أَهَمَّكَ وَ يُعِنْكَ عَلَي مَا يُنْزِلُ بِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ .
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۴ به محمد بن ابي بكر
🌷 #روشدلجوييازفرماندارمعزول
پس از ياد خدا و درود، به من خبر داده اند كه از فرستادن اشتر به سوي محل فرمانداريت، ناراحت شده اي، اين كار را انجام ندادم كه تو در تلاش خود كند شدي، يا انتظار كوشش بيشتري از تو دارم، اگر تو را از فرمانداري مصر عزل كردم، فرماندار جايي قرار دادم كه اداره آنجا بر تو آسان تر، و حكومت تو در آن سامان خوش تر است. همانا مردي را فرماندار مصر قرار دادم، كه نسبت به ما خيرخواه، و به دشمنان ما سخت گير و درهم كوبنده بود، خدا او را رحمت كند، كه ايام زندگي خود را كامل و مرگ خود را ملاقات كرد، در حالي كه ما از او خشنود بوديم و خداوند خشنودي خود را نصيب او گرداند، و پاداش او را چند برابر عطا كند. پس براي مقابله با دشمن سپاه را بيرون بياور، و با آگاهي لازم به سوي دشمن حركت كن، و با كسي كه با تو در جنگ است آماده پيكار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان، و از خدا فراوان ياري خواه كه تو را در مشكلات كفايت مي كند، و در سختيهايي كه بر تو فرود مي آيد ياريت مي دهد. ان شاء الله
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۳۴
۳۵- و من كتاب له ( عليه السلام )
> إلي عبد الله بن العباس بعد مقتل محمد بن أبي بكر <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مِصْرَ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَدِ اسْتُشْهِدَ فَعِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُهُ وَلَداً نَاصِحاً وَ عَامِلًا كَادِحاً وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ رُكْناً دَافِعاً وَ قَدْ كُنْتُ حَثَثْتُ النَّاسَ عَلَي لَحَاقِهِ وَ أَمَرْتُهُمْ بِغِيَاثِهِ قَبْلَ الْوَقْعَةِ وَ دَعَوْتُهُمْ سِرّاً وَ جَهْراً وَ عَوْداً وَ بَدْءاً فَمِنْهُمُ الْآتِي كَارِهاً وَ مِنْهُمُ الْمُعْتَلُّ كَاذِباً وَ مِنْهُمُ الْقَاعِدُ خَاذِلًا أَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَي أَنْ يَجْعَلَ لِي مِنْهُمْ فَرَجاً عَاجِلًا فَوَاللَّهِ لَوْ لَا طَمَعِي عِنْدَ لِقَائِي عَدُوِّي فِي الشَّهَادَةِ وَ تَوْطِينِي نَفْسِي عَلَي الْمَنِيَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلَّا أَلْقَي مَعَ هَؤُلَاءِ يَوْماً وَاحِداً وَ لَا أَلْتَقِيَ بِهِمْ أَبَداً .
⚘
📚نهج البلاغه/ نامه۳۵ /به عبدالله بن عباس
🔴 #عللسقوطمصر
پس از ياد خدا و درود!
همانا مصر سقوط كرد، و فرماندارش محمد بن ابي بكر (كه خدا او را رحمت كند) شهيد گرديد، در پيشگاه خداوند، او را فرزندي خيرخواه، و كارگزاري كوشا، و شمشيري برنده، و ستوني باز دارنده مي شماريم، همواره مردم را براي پيوستن به او برانگيختم، و فرمان دادم تا قبل از اين حوادث ناگوار به ياريش بشتابند، مردم را نهان و آشكار، از آغاز تا انجام فرا خواندم، عده اي با ناخوشايندي آمدند، و برخي به دروغ بهانه آوردند، و بعضي خوار و ذليل بر جاي ماندند. از خدا مي خواهم به زودي مرا از اين مردم نجات دهد. به خدا سوگند اگر در پيكار با دشمن، آرزوي من شهادت نبود، و خود را براي مرگ آماده نكرده بودم، دوست مي داشتم حتي يك روز با اين مردم نباشم، و هرگز ديدارشان نكنم.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه۳۵
۳۶- و من كتاب له ( عليه السلام )
> إلي أخيه عقيل بن أبي طالب في ذكر جيش أنفذه إلي بعض الأعداء و هو جواب كتاب كتبه إليه عقيل <
فَسَرَّحْتُ إِلَيْهِ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ شَمَّرَ هَارِباً وَ نَكَصَ نَادِماً فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ وَ قَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلْإِيَابِ فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً كَلَا وَ لَا فَمَا كَانَ إِلَّا كَمَوْقِفِ سَاعَةٍ حَتَّي نَجَا جَرِيضاً بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ وَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ فَلَأْياً بِلَأْيٍ مَا نَجَا فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي الضَّلَالِ وَ تَجْوَالَهُمْ فِي الشِّقَاقِ وَ جِمَاحَهُمْ فِي التِّيهِ فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَي حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَي حَرْبِ رَسُولِ اللَّهِ ( صلي الله عليه وآله ) قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ فَإِنَّ رَأْيِي قِتَالُ الْمُحِلِّينَ حَتَّي أَلْقَي اللَّهَ لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً وَ لَا تَحْسَبَنَّ ابْنَ أَبِيكَ وَ لَوْ أَسْلَمَهُ النَّاسُ مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً وَ لَا مُقِرّاً لِلضَّيْمِ وَاهِناً وَ لَا سَلِسَ الزِّمَامِ لِلْقَائِدِ وَ لَا وَطِيءَ الظَّهْرِ لِلرَّاكِبِ الْمُتَقَعِّدِ وَ لَكِنَّهُ كَمَا قَالَ أَخُو بَنِي سَلِيمٍ .
فَإِنْ تَسْأَلِينِي كَيْفَ أَنْتَ فَإِنَّنِي صَبُورٌ عَلَي رَيْبِ الزَّمَانِ صَلِيبُ
يَعِزُّ عَلَيَّ أَنْ تُرَي بِي كَآبَةٌ فَيَشْمَتَ عَادٍ أَوْ يُسَاءَ حَبِيبُ .
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۶ /به عقيل
/فراز ۱
✅ #آمادگيرزميامامعلیهالسلام
لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر (ص)) را از من ربودند.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۶ /به عقيل
/فراز ۲
💥#اعلاممواضعقاطعانهدرجنگ
اما آنچه را كه از تداوم جنگ پرسيدي، و راي مرا خواستي بداني، همانا راي من پيكار با پيمان شكنان است تا آنگاه كه خدا را ملاقات كنم، نه فراواني مردم مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني كه فرزند پدرت، اگر مردم او را رها كنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و يا در برابر ستم سست مي شود، و يا مهار اختيار خود را به دست هركسي مي سپارد، و يا از دستور هر كسي اطاعت مي كند، بلكه تصميم من آنگونه است كه آن شاعر قبيله بني سليم سروده: (اگر از من بپرسي چگونه اي؟ همانا من در برابر مشكلات روزگار شكيبا هستم. بر من دشوار است كه مرا با چهره اي اندوهناك بنگرند، تا دشمن سرزنش كند و دوست ناراحت شود.)
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
۳۷- و من كتاب له ( عليه السلام )
> إلي معاوية <
فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَشَدَّ لُزُومَكَ لِلْأَهْوَاءَ الْمُبْتَدَعَةِ وَ الْحَيْرَةِ الْمُتَّبَعَةِ مَعَ تَضْيِيعِ الْحَقَائِقِ وَ اطِّرَاحِ الْوَثَائِقِ الَّتِي هِيَ لِلَّهِ طِلْبَةٌ وَ عَلَي عِبَادِهِ حُجَّةٌ فَأَمَّا إِكْثَارُكَ الْحِجَاجَ عَلَي عُثْمَانَ وَ قَتَلَتِهِ فَإِنَّكَ إِنَّمَا نَصَرْتَ عُثْمَانَ حَيْثُ كَانَ النَّصْرُ لَكَ وَ خَذَلْتَهُ حَيْثُ كَانَ النَّصْرُ لَهُ وَ السَّلَامُ .
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۳۷/به معاويه
🔻 #افشايادعايدروغينمعاويه
پس خداي را سپاس! معاويه تو چه سخت به هوسهاي بدعتزا، و سرگرداني پايدار، وابسته اي؟ حقيقتها را تباه كرده، و پيمانها را شكسته اي، پيمانهايي كه خواسته خدا و حجت خدا بر بندگان او بود. اما پرگويي تو نسبت به عثمان و كشندگان او را جواب آن است كه: تو عثمان را هنگامي ياري دادي كه انتظار پيروزي او را داشتي، و آنگاه كه ياري تو به سود او بود او را خوار گذاشتي، با درود.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها