eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگ ترین بلاهاى زندگى انسان ها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زند
↩️ز) دنیاپرستى دنیاپرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادّى، یکى از بزرگ ترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصّى از لباس یا کفش و کلاه، یا یکى دیگر از هزاران وسایل زندگى، ساعت ها یا روزها و هفته ها فکر دنیاپرستان را ناآرام و مشوّش مى دارد.امّا ایمان به خدا و توجّه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادّى همراه است، به همه این اضطراب ها پایان مى دهد. هنگامى که روح انسان علىوار آن گونه وسعت یابد که بگوید: دُنیاکُم عِندی لاَهوَنُ مِن وَرَقَة فی فَمِ جَرادَة تَقضَمُها: دنیاى شما در نظر من بى ارزش تر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود نرسیدن به یک وسیله مادّى، یا از دست دادن آن، چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند. ح) وحشت از مرگ عامل مهمّ دیگر براى نگرانى، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان را آزار مى داده است. از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر به خصوص هنگام بیمارى و جنگ و ناامنى وجود دارد، این نگرانى مى تواند عمومى باشد. ولى اگر ما از نظر جهان بینى، مرگ را به معنى نیستى و پایان همه چیز بدانیم ـ همان گونه که مادّیون جهان مى پندارند ـ این اضطراب و نگرانى کاملاً بجاست و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفّقیّت ها و خواست هاى انسان است ترسید. امّا هرگاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه اى به زندگى وسیع تر و والاتر بدانیم و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم، دیگر این نگرانى بى معنى است، بلکه چنین مرگى ـ هرگاه در مسیر اداى وظیفه بوده باشد ـ دوست داشتنى و خواستنى است. البتّه عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مى توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید پذیرفت که بیشتر نگرانى ها به یکى از عوامل فوق بازمى گردد.و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد، تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دل هاست (أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). ۳. آیا آرامش با خوف خدا سازگار است؟ ما از یک سو در آیه فوق مى خوانیم که یاد خدا مایه آرامش دل هاست و از سوئى دیگر در آیه ۲ سوره انفال مى خوانیم: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ: مؤمنان کسانى هستند که وقتى نام خدا برده مى شود قلبشان ترسان مى گردد. آیا این دو با هم منافات ندارند؟ در پاسخ باید گفت: منظور از آرامش، همان آرامش در برابر عوامل مادّى است که غالب مردم را نگران مى سازد که نمونه هاى روشن آن در بالا ذکر شد. ولى مسلّماً افراد باایمان در برابر مسؤولیّت هاى خویش نمى توانند نگران نباشند. به عبارت دیگر، آنچه در آنها وجود ندارد، نگرانى ها ویرانگر است که غالب نگرانى ها را تشکیل مى دهد، امّا نگرانى سازنده که انسان را به اداى وظیفه در برابر خدا و خلق و فعّالیّت هاى مثبت زندگى وامى دارد، در وجود آنها هست و باید هم باشد. منظور از خوف از خدا نیز همین است. ۴. ذکر خدا چیست و چگونه است؟ ذکر همان گونه که راغب در مفردات گفته است، گاهى به معنى حفظ مطالب و معارف آمده، با این تفاوت که کلمه حفظ به مرحله به ذهن سپردن گفته مى شود و کلمه ذکر به معنى یادآورى چیزى به زبان یا به قلب است. ازاین رو گفته اند ذکر دو گونه است: ذکر قلبى و ذکر زبانى و هر یک از آنها دو نوع است: یا پس از فراموشى است یا بدون فراموشى. به هر حال در آیه مورد بحث، منظور از ذکر خدا که مایه آرامش دل هاست تنها این نیست که نام او را بر زبان بیاورد و تسبیح و تهلیل و تکبیر بگوید، بلکه باید با تمام قلب متوجّه او و عظمتش و علم و آگاهى و حاضر و ناظر بودنش باشد و این توجّه، مبدأ حرکت و فعّالیّت در وجود او به سوى جهاد و تلاش و نیکى ها شود و میان او و گناه، سدّ مستحکمى ایجاد کند. این است حقیقت ذکر که آثار و برکات فراوانى در روایات اسلامى براى آن بیان شده است. در حدیثى مى خوانیم از وصایایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود این بود: یا عَلىُّ ثَلاثٌ لا تُطیقُها هذِهِ الاُمَّةُ: المواساةُ لِلأخِ فی مالِهِ وَ إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِهِ وَ ذِکرُ اللهِ عَلى کُلِّ حال وَ لَیسَ هُوَ سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُلِلّهِ وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَاللهُ أکبَرُ وَ لکِن إذا وَرَدَ عَلى ما یَحرُمُ عَلَیهِ خافَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِندَهُ وَ تَرَکَهُ: اى على، سه کار است که این امّت طاقت آن را ندارند (و از همه کس ساخته نیست):⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️ز) دنیاپرستى دنیاپرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادّى، یکى از بزرگ ترین عوامل اضطراب و
↩️َمواسات با برادر دینى در مال، و حقّ مردم را از خویشتن دادن، و یاد خدا در هر حال; ولى یاد خدا (تنها) سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ لِلِّه ولا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أکبَرُ نیست، بلکه یاد خدا آن است که وقتى انسان در برابر حرامى قرار گیرد، از خدا بترسد و آن را ترک گوید . در حدیث دیگرى مى خوانیم که على(علیه السلام) فرمود: الذِّکرُ ذِکرانِ: ذِکرُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِندَ المُصیبَةِ وَ أفضَلُ مِن ذلِکَ ذِکرُ اللهِ عِندَ ما حَرَّمَ اللهُ عَلَیکَ فَیَکونَ حاجِزاً: ذکر دو گونه است: یاد خدا هنگام مصیبت (و شکیبایى و استقامت ورزیدن) و از آن برتر اینکه خدا را در برابر محرّمات یاد کند و میان او و حرام سدّى ایجاد نماید. و به همین دلیل در بعضى از روایات، ذکر خدا یک سپر و وسیله دفاعى شمرده شده است. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که روزى پیامبر رو به یارنش کرد و فرمود: اتَّخِذوا جُنَناً فَقالوا یا رَسولَ اللهِ أمِن عَدوّ قَد أظَلَّنا؟ قالَ لا وَ لکِن مِنَ النّارِ، قولوا سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أکبَرُ: سپرهایى براى خود فراهم کنید. گفتند: اى رسول خدا، آیا در برابر دشمنان که ما را احاطه کرده و به سایه افکنده اند؟ فرمود: نه، از آتش (دوزخ). بگویید: سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ للهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أکبَرُ (خدا را به پاکى بستایید و بر نعمت هایش شکر گویید و غیر از او معبودى انتخاب نکنید و او را از همه چیز برتر بدانید) .و اگر مى بینیم در پاره اى از احادیث، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ذکر الله معرّفى شده، به خاطر آن است که او مردم را به یاد خدا مى اندازد و تربیت مى کند. از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر جمله أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ نقل شده است که فرمود: بِمُحَمَّد تَطمَئِنُّ القُلوبُ وَ هُوَ ذِکرُاللهِ وَ حِجابُهُ: بهوسیله محمّد دل ها آرامش مى پذیرد و اوست ذکر خدا و حجاب او. ✔️پایان آیات(۲۷ تا ۲۹) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۶۶)🔹 🔷توجه به حفظ و نگارش احادیث 🔹براى آموزش صحيح شتاب مكن! در آغاز اين كلام
. ✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۶۷)🔹 🔶غم روزی فردا مخور 🔸حرص چرا؟ امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه براى پيشگيرى از حرص حريصان مى فرمايد : «اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى كه نيامده را بر آن روز كه در آن هستى تحميل مكن، چراكه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)»؛ (يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ آلَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ الَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ). شك نيست كه منظور امام عليه السلام از اين كلام، نفى آينده نگرى و تدبير در امور زندگى به خصوص در سطح جامعه اسلامى نيست، زيرا هر كسى بايد به آينده همسر و فرزندانش و زمامداران اسلامى به آينده مسلمانان حساس باشند. در حالات سلمان فارسى كه آگاهى كامل از تعليمات اسلام داشت، آمده است: هنگامى كه سهم خود را از بيت المال مى گرفت، قوت سال خود را از آن مى خريد و نگهدارى مى كرد. در حديث ديگرى آمده است كه وى فلسفه اين كار را چنين بيان مىكرد: «إِنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا تَعْتَمِدُ عَلَيْهِ فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ؛ نفس آدمى هنگامى كه آينده خود را تأمين نبيند دل چركين مى شود ولى زمانى كه معيشت خود را تأمين كرد اطمينان پيدا مى كند». بنابراين هرگز منظور امام عليه السلام ترك تلاش و كوشش براى زندگى و تأمين آينده معقول و برنامه ريزى براى وابسته نبودن به ديگران نيست، بلكه هدف جلوگيرى از حرص و آز شديدى است كه بسيارى از مردم را فرا مى گيرد و به بهانه تأمين آينده دائمآ براى ثروت اندوزى تلاش مى كنند و اموالى را گرد مى آورند كه هرگز تا آخر عمر از آن استفاده نكرده، براى ديگران به يادگار مى گذارند. شاهد اين سخن همان جمله اى است كه در ذيل اين حديث شريف در بعضى از منابع آمده بود كه امام عليه السلام مى فرمايد: «وَاعْلَمْ أنَّکَ لاتَكْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إلّا كُنْتَ فِيهِ خازِناً لِغَيْرِکَ؛ بدان كه تو چيزى از مال را بيش از نياز خود به دست نمى آورى مگر اينكه در آن، خزانه دار براى ديگرى هستى». مرحوم «مغنيه» در شرح اين كلام، تفسير ديگرى دارد كه مى گويد: اين سخن امام عليه السلام نهى از كار و كوشش نسبت به آينده نيست. چگونه ممكن است نهى از اين كار باشد در حالى كه خود آن حضرت مى فرمايد: «اِعْمَلْ لِدُنْياکَ كَأَنَّکَ تَعِيشُ أَبَدآ (وَاعْمَلْ لاِخِرَتِکَ كَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً)؛ براى دنيايت آنگونه عمل كن كه گويى تا ابد زنده اى (و براى آخرتت آنگونه عمل كن كه گويا مى خواهى فردا از دنيا بروى)» و اگر كار و تلاش پيگير نباشد، زندگى در دنيا غير ممكن است. منظور امام عليه السلام از كلام بالا اين است كه اگر چيزى هنوز زمانش فرا نرسيده و به دست تو نيامده غمگين مباش و حسرت و اندوه به خود راه نده. شايد چنين چيزى اصلاً وجود پيدا نكند و نبايد شتابزده، غم واندوه را براى آن به خود راه دهى. چنين غم و اندوهى چه سودى دارد و اى بسا زندگى را بر ما تباه كند و غم و اندوه را بر دل ما مضاعف سازد و ما را از تفكر وتلاش براى واجبات و انجام مسئوليتها بازدارد. ولى آنچه در تفسير اول گفتيم مناسبتر به نظر مى رسد، هر چند جمع بين دو تفسير نيز امكانپذير است. كلام حكيمانه بالا پيام ديگرى هم دارد و آن اينكه نبايد برنامه هاى آينده سبب فراموشى برنامه روزانه شود؛ مثلاً ملتى امروز با گرسنگى دست به گريبانند، مسئولان براى چند سال بعد طراحى كنند و از وضع امروز غافل شوند. امام عليه السلام مى فرمايد: غم فردا را بر فكر امروز نيفزا؛ مسئوليت خود را امروز انجام ده، به لطف خدا مشكلات آينده را حل خواهى كرد. همانگونه كه عكس اين كار نيز درست نيست كه انسان وظيفه امروز را براى فردا بگذارد، چراكه فردا وظيفه خاص خود را دارد و به گفته شاعر: كار امروز به فردا نگذارى زنهار         كه چو فردا برسد نوبت كار دگر است در غررالحكم ذيل گفتار حكيمانه بالا اين جمله آمده است: «وَإنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ عُمْرِکَ فَما هَمُّکَ بِما لَيْسَ مِنْ أجْلِکَ» اشاره به اينكه اگر خداوند عمرى فردا به تو بدهد، وسايل آن را فراهم مى كند و اگر در فردا عمرى نداشته باشى چرا بيهوده خود را مشغول فكر فردا كنى؟   @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋✨ ولایت اهل بیت علیهم‌السلام 🔻امام سجاد علیه السلام فرمود: «روزى رسول خدا با اصحاب خود در مسجد نشسته بود پس فرمودند: مردى از اهل بهشت از اين در بر شما وارد می‌شود و درباره مسائلى كه به او مربوط است پرسش می‌کند، در اين هنگام مردی قد بلند كه شبیه مردان قبيله مُضرّ بود نمايان شد، نزدیک آمد و به رسول خدا سلام كرد و نشست، بعد گفت: اى رسول خدا من شنيده‏‌ام خداوند در كتابى كه فرو فرستاده فرموده: «همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و متفرّق نشويد» اين ريسمانى كه خداوند چنگ زدن به آن و متفرّق نشدن از آن را به ما امر فرموده چيست؟ رسول خدا مدتى سر به زير افكند و سکوت کردند. سپس سر برداشتند و با دست خويش به امیرالمومنین عليه السّلام اشاره فرمودند و گفتند: «اين همان ريسمان خدا است كه هر كس به آن چنگ زند در دنيا محفوظ و در آخرت از گمراهى مصون است.» پس آن مرد به امیرالمومنین نزديک شده و ایشان را از پشت سر در آغوش گرفت و گفت: من به ريسمان خدا و رسولش آويختم، سپس برخاست و بيرون رفت 📗الغیبه، تالیف نعمانی، ص۴۹ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا