قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء🔹 💡ادامه آیه(۱۲) ✔️روى همین جهت، بسیارى از مردم با این که سرمایه کاف
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه تفسیر آیه (۱۲) سوره مبارکه نساء🔹
✅۳ ـ چرا ارث مرد، دو برابر زن مى باشد؟
با این که ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است، اما با دقت بیشتر روشن مى شود که از یک نظر، ارث زنان دو برابر مردان مى باشد! و این به خاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است.
✅توضیح این که:
اسلام وظائفى بر عهده مردان گذارده، که با توجه به آن، نیمى از درآمد مردان عملاً خرج زنان مى شود، در حالى که بر عهده زنان چیزى گذارده نشده است، مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او، از مسکن، پوشاک، خوراک و سایر لوازم بپردازد، و هزینه زندگى فرزندان خردسال نیز بر عهده اوست، در حالى که زنان از هر گونه پرداخت هزینه اى حتى براى خودشان معاف هستند.
🔹بنابراین، یک زن مى تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند، در حالى که مرد ناچار است آن را براى خود و همسر و فرزندان خرج کند، و نتیجه آن عملاً چنین مى شود که نیمى از درآمد مرد براى زن خرج مى شود، و نیمى براى خودش، در حالى که سهم زن همچنان به حال خود باقى مى ماند.
🔹براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید: فرض کنید مجموع ثروت هاى موجود در دنیا معادل ۳٠ میلیارد تومان باشد که از طریق ارث تدریجاً در میان زنان و مردان جهان (دختران و پسران) تقسیم مى گردد، اکنون مجموع درآمد مردان را با مجموع درآمد زنان جهان از راه ارث حساب کنیم، مى بینیم از این مبلغ ۲٠ میلیارد سهم مردان، و ۱٠ میلیارد سهم زنان است.
🔹مطابق معمول، زنان ازدواج مى کنند، و هزینه زندگى آنها بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل زنان مى توانند ۱٠ میلیارد خود را پس انداز کنند، و در بیست میلیارد سهم مردان، عملاً شریک خواهند بود; زیرا در مورد آنها و فرزندان آنها نیز مصرف مى شود.
🔹بنابراین، در واقع نیمى از سهم مردان هم که ۱٠ میلیارد مى شود، صرف زنان خواهد شد، و با اضافه کردن این مبلغ به ۱٠ میلیارد که پس انداز کرده بودند، مجموعاً صاحب اختیار ۲٠ میلیارد ـ دو سوم مجموع پول دنیا ـ خواهند بود، در حالى که مردان بیش از ۱٠ میلیارد عملاً براى خود مصرف نمى کنند.
✔️نتیجه این که: سهم واقعى زنان، از نظر مصرف و بهره بردارى دو برابر سهم واقعى مردان است، و این تفاوت به خاطر آن است که معمولاً قدرت آنها براى تولید ثروت کمتر است، و این یک نوع حمایت منطقى و عادلانه است که اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقیقى آنها را بیشتر قرار داده اگر چه در ظاهر سهم آنها نصف است.
🔹اتفاقاً با مراجعه به آثار اسلامى به این نکته پى مى بریم که سؤال بالا از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده، و گاه و بى گاه از پیشوایان اسلام در این زمینه پرسش هائى مى کردند، و پاسخ هائى که از طرف این پیشوایان بزرگ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به این سؤال داده شده غالباً به یک مضمون است، و آن این که: خداوند مخارج زندگى و پرداخت مهر را بر عهده مردان گذارده است، به همین جهت سهم آنها را بیشتر قرار داده .
🔹در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمود: این که سهم زنان از میراث، نصف سهم مردان است به خاطر آن است که: زن هنگامى که ازدواج مى کند چیزى مى گیرد و مرد ناچار است چیزى بدهد، به علاوه هزینه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى که زن در برابر هزینه زندگى مرد و خودش مسئولیتى ندارد .
* * *
🔹۴ ـ ارث برادران و خواهران
در جمله وَ اِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً به واژه تازه اى برخورد مى کنیم که فقط در دو مورد از قرآن دیده مى شود: یکى در آیه مورد بحث و دیگرى در آخرین آیه از۸خ همین سوره نساء و آن کلمه کَلالَة است.
✔️آنچه از کتب لغت استفاده مى شود این است: کَلالَة در اصل معنى مصدرى دارد و به معنى کَلال یعنى از بین رفتن قوت و توانائى است.
ولى بعداً به خواهران و برادرانى که از شخص متوفى ارث مى برند گفته شده است.
شاید تناسب آن این باشد که برادران و خواهران جزء طبقه دوم ارث هستند، و تنها با نبودن پدر و مادر و فرزند، ارث مى برند، و چنین کسى که پدر و مادر و فرزندى ندارد، مسلماً در رنج است و قدرت و توانائى خویش را از دست داده، لذا به آنها کَلالَة گفته مى شود.
🔹راغب در کتاب مفردات مى گوید: کَلالَة به ورّاث ـ غیر از پدر و فرزند ـ گفته مى شود.
🔹ابن عباس گفته: به جز فرزند به سایر ورّاث کَلالَة مى گویند.
🔹در روایتى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، آن حضرت در پاسخ این سؤال که: کلالة چیست ؟ فرمود: مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لا والِدٌ .
کَلالَة عنوانى است براى شخصى که از دنیا رفته، در حالى که نه پدر و مادرى دارد و نه فرزند، از این بیان استفاده مى شود: کَلالَة اسم میت است و هر دو قول صحیح است
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه ترجمه و شرح خطبه (۱۱)🔹
✅بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى کنند که او بعد از امام حسين(عليه السلام) دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت! ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نکرد و کسى را به سوى خود فرانخواند (بلکه ديگران چنين نسبت هايى به او داده اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده اند و طايفه «کيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى شوند».
🔹«محمّد حنفيّه» در سال 81 هجرى در سنّ شصت و پنج سالگى دارفانى را وداع گفت. درباره محل دفن او اختلاف است، بعضى مى گويند در «طائف» بدرود حيات گفت و در همان جا دفن شد و بعضى مى گويند در «بقيع» به خاک سپرده شد و گاه محلّ وفات او را کوه «رَضْوى» در نزديکى مدينه دانسته اند.(7)
🔹يکى از نشانه هاى جلالت مقام او اين است که امام حسين(عليه السلام) هنگامى که مى خواست از مدينه به سوى مکّه حرکت کند او را وصى و نماينده خود در مدينه قرارداد تا اخبار آن جا را به او برساند و وصيتنامه معروف خود را که در مقاتل آمده، به او سپرد.
🔹2ـ مهمترين شرط پيروزى بر دشمن
از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى شود که اساس پيروزى در کارها صبر و استقامت و پايمردى است. قرآن سربازان پيروز که حتّى با نابرابرى فاحش نسبت به دشمن، مشمول نصرت الهى مى شوند را به همين صفت توصيف کرده، مى فرمايد: «اِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ اِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَة يَغْلِبُوا اَلْفاً مِنَ الَّذينَ کَفَرُوا بِاَنَّهُمْ قَوْم لا يَفْقَهُونَ; هرگاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مى کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند پيروز مى گردند چرا که آنها گروهى هستند که نمى فهمند».(8)
🔹در کلمات قصار نهج البلاغه مى خوانيم: «وَ عَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِيمانِ کَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا خَيْرَ في جَسَد لا رَأسَ مَعَهُ وَ لا فى إيمان لا صَبْرَ مَعَهُ; و بر شما باد که صبر و استقامت کنيد! زيرا صبر و استقامت نسبت به ايمان، همچون سر است نسبت به بدن، تنى که سر با او نباشد فايده اى ندارد و همچنين است ايمانى که صبر و استقامت با آن نباشد»!(9)
✅در این خطبه نيز کراراً روى همين معنا تکيه شده است، گاه مى فرمايد: «اگر کوه ها تکان بخورند تو استقامت کن و از جاى تکان مخور!» و گاه مى فرمايد: «قدمهايت را بر زمين ميخکوب کن!» و بقيه جمله ها نيز در واقع شاخ و برگى براى اين معناست; زيرا دندانها را به هم فشردن، جمجمه خويش را به خدا عاريت دادن، نصرت و پيروزى را از جانب خدا دانستن، همه اينها به انسان استقامت بيشتر مى بخشد و پايدارى فزونتر مى دهد و آنچه سبب شد که مسلمانان در جنگ هاى نابرابر با دشمنان در صحنه هاى مختلف پيروز شوند همين اصل بود، اصلى که بايد در نسل کنونى نيز زنده بماند تا شاهد پيروزيهاى بيشتر بر دشمنان اسلام گردند.
* * *
✔️پی نوشت:
7. رجال «مامقانى»، «سفينة البحار» و «مفتاح السّعادة» و «شرح ابن ابى الحديد».
8. سوره انفال، آيه 65.
9. کلمه 82، از کلمات قصار نهج البلاغه.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ شرعی🔹
1⃣جدا شدن از نماز جماعت:
❓سؤال: آیا جایز است در نماز جماعت نمازگزار وسط نماز، نیت فرادا کند، تا نماز اولش را سریع تمام کند و نماز دومش را هم اقتدا کند؟
✅جواب: اشکال ندارد اما احتیاط مستحب این است که بدون ضرورت از نماز جماعت به فرادا عدول نکند.
**
🔹قرائت سوره های سجده دار در نماز🔹
❓سؤال: آیا قرائت سوره ای که آیه سجده دارد، در نماز جایز است؟
✅جواب: در نماز واجب جایز نیست ولی در نماز مستحبی اشکال ندارد.
منبع:
🔹پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری بخش استفتائات 🔹
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ اعتقادی🔹
❓آياحكم اعدام درموردمرتددرزمان پيامبر اسلام(ص)ياامامان(ع)اجرا شده يافقط بدعت مذهبيون افراطي است؟!
در آياتي از قرآن كريم به موضوع ارتداد پرداخته شده است، در اين نوشتار به چند آيه اشاره مي شود. سوره بقره آيه 109: بسياري از اهل كتاب با توجه به اينكه حق براي آنها روشن شده، دوست دارند شما را پس از ايمان آوردنتان به كفر بازگردانند. در آيه 217 از سوره ي بقره عذاب اخروي مرتد بيان شده: مشركان پيوسته با شما كارزار ميكنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند وهركس از دين خود برگردد وكافر بميرد، اعمالش در اين جهان وآن جهان نابود ميشود واهل جهنم بوده در آنجا جاودانه ميماند. آيه 54 مائده: اي كساني كه ايمان آوردهايد هركس از شما از دين خود برگردد، خداوند به زودي گروهي را بياورد كه دوستشان دارد واينان نيز خداوند را دوست دارند. در آيات 86 تا 89 آل عمران توبه مرتد مطرح شده كه توبه وي پذيرفته ميشود: چگونه خداوند جمعيتي را هدايت ميكند كه بعد از ايمان وگواهي به حقانيت رسول وآمدن نشانههاي روشن براي آنها، كافر شدند؟ وخداوند گروه ستمكار را هدايت نميكند مگر كساني كه بعد از آن توبه كنند واصلاح نمايند زيرا خداوند آمرزنده وبخشنده است. آيات ديگر عبارتند از: آيه 72 و 90 و 100 و 149 سوره آل عمران آيه 71 انعام. در آيات قرآن اشارهاي به حد مرتد نشده است؛ ولي عذاب دردناك وشديدشان به طور اجمال حكايت از مجازات هاي سنگين دنيوي نيز ميكند. پس حكم مرتد فطري قتل است وحكم مرتد ملي ابتداء توبه ودر صورت نپذيرفتن توبه قتل است. ممكن است كساني از اين سختگيري تعجب كنند وآن را يك نوع خشونت شديد وغير قابل انعطاف بدانند كه با روح اسلام سازگار نيست. ولي در حقيقت اين حكم حكمتي دارد وآن حفظ جبهه داخلي كشور اسلام وجلوگيري از متلاشي شدن آن و نفوذ بيگانگان ومخالفان است؛ زيرا ارتداد در واقع يك نوع قيام بر ضد رژيم كشور اسلامي است كه در بسياري از قوانين دنياي امروز نيز مجازات آن اعدام است. اگر به افراد اجازه داده شود هر روز خود را مسلمان معرفي كنند وهر روز استعفا دهند، بزودي جبهه داخلي اسلام از هم متلاشي خواهد شد وراه نفوذ دشمنان وعوامل وايادي آنها باز خواهد گرديد وهرج ومرج شديدي در سراسر جامعه اسلامي پديد خواهد آمد بنابراين حكم مزبور در واقع حكم سياسي و حكومتي است كه براي حفظ حكومت وجامعه ومبارزه با عوامل بيگانه ضروري است. پس ميتوان گفت: اولا حكم اعدام مرتد فطري مخصوص كساني است كه مرد ومسلمانزاده باشند ودر آغاز اسلام را بپذيرند وسپس از آن بازگردند، كسي كه اسلام را از آغاز بلوغ نپذيرد، مشمول احكام مرتد نيست. ثانيا، كساني كه در حال تحقيق باشند مشمول اين حكم نيستند، حتي اگر نتيجه تحقيقشان بازگشت از اسلام وگرايش به آيين ديگر باشد. مشروط به اين كه سخني برخلاف اسلام نگويند ودر صدد ترويج عقايد خود نباشند. ثالثا، هرگاه در مورد مرتد سكوت شود بيم آن ميرود كه هر روز گروهي (مانند يهوديان در آغاز اسلام) به توطئهاي بر ضدّ مسلمين برخيزند واينجاست كه هرج ومرج بزرگي در جامعه اسلامي بوجود ميآيد. اما حكم مرتد در روايات: 1- در فروع كافي، ج 6، ص 174، روايت 1، وسائل الشيعه، ج 28، ص 324 آمده است، عمار ساباطي گويد: از امام صادق - عليه السلام- شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپيامبري حضرت محمد-صلي الله عليه و سلم- را انكار كند وبه او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه ميشنود خون او مباح است وزنش براي هميشه از او جدا ميشود ومالش بين ورثه تقسيم ميشود وزنش عده وفات ميگيرد. 2- در فروع كافي، ج 7، ص 257، روايت 10، استبصار، ج 4، ص 245، روايت 8 آمده است، علي بن جعفر گويد: از موسي بن جعفر-عليه السلام- در مورد مسلماني كه مسيحي ميشود سؤال كردم؛ فرمود: كشته ميشود وتوبه داده نميشود. سؤال كردم شخصي كه مسيحي بوده وبعد اسلام آورده وبعد از اسلام برگشته (مرتد شده) فرمود: توبه داده ميشود اگر قبول كرد (رها ميشود) واگر قبول نكرد كشته ميشود. 3- در من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 152، روايت 3552 آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: هركس از مسلمانان به فطرت به دنيا آمده وبعد مرتد شود من گردن او را ميزنم، وهركس بر فطرت تولد نيافته او را توبه ميدهم اگر توبه كرد (رها ميشود) واگر نپذيرفت گردن او را ميزنم. 4- در من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 150، روايت 3549 آمده است: حضرت علي- عليه السلام- فرمود: زن اگر از اسلام برگردد ومرتد شود كشته نميشود؛ ولي حبس ابد دارد. اعدام مرتد در زمان پيامبر اكرم- صلي الله عليه و سلم- وائمه عليهم السلام ....ادامه⬇️
...⬆️در فتح مكه پيامبر از خونريزي خودداري كردند، اما در عين حال كساني را نام برد ومسلمانان را امر فرمود كه هر يك از آنان را هر كجا بيابند بكشند. اين افراد عبارتند از: 1- عبدالله بن سعد ابي سرح، كه قبلا اسلام آورد وسپس مرتد ومشرك شده ونزد قريش بازگشت. بعد از فتح مكه عثمان بن عفّان (خليفه سوم) كه برادر رضاعي او بود او را پنهان كرد و پس از آنكه آرامش برقرار شد او را نزد رسول خدا آورد وامان خواست پيامبر خاموش ماند تا شايد كسي از مسلمانان او را گردن بزند. اما كسي به اين فكر نيفتاد وپيامبر او را امان داد. 2- عبدالله بن خطل ادرمي كه قبلا اسلام آورده بود مرتد شد وبه مكه گريخت در فتح مكه او را در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود در آوردند وكشتند. 3و4- فرتنا وقريبه دو كنيز آوازخوان ابن حظل كه اشعار مشتمل بر هجو (ناسزاگويي) رسول خدا آوازخواني ميكردند، قريبه روز فتح مكه كشته شد وفرتنا اسلام آورد. 5- قيس بن صبابه ليثي كه وارد مدينه شد واسلام آورد وسپس مرتد شد و گريخت و در روز فتح مكه كشته شد. در زمان ائمه عليهم السلام نيز نمونههايي بسياري بوده است. يك نمونه آن جنگ حضرت علي - عليه السلام- با خوارج است، خوارج از دين خارج شده وبه آن حضرت نسبت گناه وكفر دادند حضرت با آنها جنگيد واكثر آنها را كشت. نمونه ديگر كشته شدن متوكل عباسي است به دست فرزندش معتصم به خاطر جسارتي كه به حضرت علي كرده بود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن (تفسير موضوعي) قم، (جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1377)، ج 10، ص207-203. 2. محمد آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، (تهران مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاهي، 1359)، ص 527-524. 3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، (قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، 1412)، ج28 ص 356، 323، ابواب حد مرتد. 4. سيف الله صرامي، احكام مرتد از ديدگاه اسلام وحقوق بشر، (مركز استراتژيك بيتا رياست جمهوري)، بخشهاي مختلف كتاب.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه تفسیر آیه (۱۲) سوره مبارکه نساء🔹 ✅۳ ـ چرا ارث مرد، دو برابر زن مى باشد؟ با این که ظا
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء ادامه آیه(۱۲)🔹
🔹و اما این که چرا قرآن به جاى بردن نام برادر و خواهر این تعبیر (کلالة) را انتخاب کرده؟ شاید به خاطر آن است که این گونه افراد که: نه پدر و مادر دارند و نه فرزندى، مراقب باشند اموال آنها به دست کسانى خواهد رسید که نشانه ناتوانى او هستند.
و بنابراین، پیش از آن که دیگران از آن استفاده کنند، خودشان آنها را در موارد ضرورى تر و لازم تر، در راه کمک به نیازمندان و حفظ مصالح اجتماعى صرف کنند.
* * *
✔️۵ ـ توجه به چند نکته دیگر لازم است:
الف ـ آنچه درباره ارث برادران و خواهران آمده است، گرچه ظاهراً به طور مطلق است و برادران و خواهران پدر و مادرى، و پدرى تنها، و مادرى تنها، را شامل مى شود، ولى با توجه به آخرین آیه همین سوره نساء که تفسیر آن به زودى خواهد آمد روشن مى شود که: منظور از این آیه تنها برادران و خواهران مادرى متوفى هستند (آنها که فقط از طرف مادر با او ارتباط دارند) در حالى که آیه آخر سوره نساء درباره برادران و خواهران پدر و مادرى و یا پدرى تنها مى باشد (شواهد این موضوع را به خواست خدا در ذیل همان آیه بیان خواهیم داشت).
🔹بنابراین، گرچه هر دو آیه بحث از ارث کلاله (برادران و خواهران) مى کنند و ظاهراً با هم سازگار نیستند، اما با دقت در مضمون دو آیه، روشن مى شود هر کدام درباره یک دسته خاص از برادران و خواهران سخن مى گوید، و هیچ گونه تضادى در میان آنها نیست.
✔️ب ـ روشن است ارث بردن این طبقه در صورتى است که وارثى از طبقه اول یعنى پدر و مادر و فرزندان، در کار نباشد، گواه این موضوع آیه: وَ أُولُوا الأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْض فِى کِتابِ اللّهِ: خویشاوندان طبق کتاب خدا بعضى بر بعض دیگر در مقررات ارث ترجیح دارند آنها که به شخص میت نزدیک ترند، مقدم هستند.
و همچنین اخبار فراوانى که در این زمینه وارد شده گواه دیگرى بر تعیین طبقات ارث و ترجیح بعضى بر بعض دیگر مى باشد.
✔️ج ـ از تعبیر: هُمْ شُرَکاءُ فِى الثُّلْثِ: برادران و خواهران مادرى اگر بیش از یک نفر باشند در ثلث مال شریکند استفاده مى شود آنها یک ثلث را در میان خود به طور مساوى تقسیم مى کنند و زن و مرد در اینجا هیچ گونه تفاوتى ندارند; زیرا مفهوم شرکت مطلق، مساوى بودن سهام است.
✔️د ـ از آیه به خوبى استفاده مى شود انسان حق ندارد از طریق وصیت یا اعتراف به بدهى که بر ذمه او نیست، صحنه سازى بر ضد وارثان کند، و حقوق آنها را تضییع نماید، او تنها موظف است دیون واقعى خود را در آخرین فرصت گوشزد نماید و حق دارد وصیتى عادلانه که در اخبار حد آن مقدار، ثلث تعیین شده، بنماید.
در روایات پیشوایان اسلام در این زمینه تعبیرات شدیدى دیده مى شود از جمله در حدیثى مى خوانیم: اِنَّ الضِّرارَ فِى الْوَصِیَّةِ مِنَ الْکَبائِرِ: زیان رسانیدن به ورثه و محروم ساختن آنها از حق مشروعشان به وسیله وصیت هاى نابه جا از گناهان کبیره است .
✅اسلام در حقیقت با این دستور، مى خواهد هم شخص را از قسمتى از اموال خود حتى بعد از وفات بهره مند سازد، و هم وارثان را، مبادا کینه و عقده اى در دل آنها به وجود بیاید و پیوند محبت که باید بعد از مرگ هم باقى باشد، سست گردد.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۸۵)🔹 ✅خطرات ترك «نمى دانم»: 🔹امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه سخ
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ترجمه و شرح حکمت (۸۶) نهجالبلاغه
🔹اهميت رأى پير:🔹
💡امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميزش، مقايسه اى ميان رأى و تدبير پيران و چالاكى و دلاورى جوانان مى كند و مى فرمايد: «راى و تدبير پير نزد من بهتر از چالاكى جوان (در ميدان نبرد) است.
💡در روايت ديگرى آمده است: از جنگجويى جوان بهتر است»; (رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلاَمِ وَ رُوِيَ «مِنْ مَشْهَدِ الْغُلاَمِ»).
«جَلَد» به معناى چابكى و نيرومندى و «غلام» در اينجا به معناى جوان و «مشهد» در اين گونه موارد به معناى ميدان جنگ است. بديهى است براى پيروزى در نبرد با دشمن در درجه نخست نقشه هاى صحيح لازم است و در درجه بعد دلاورى و چالاكى جنگجويان و به يقين تا نقشه صحيحى نباشد دلاورى ها به نتيجه اى نمى رسد، ازاين رو امام(عليه السلام) مى فرمايد: تدبير پيران نزد من از شجاعت و چالاكى جوانان بهتر است، زيرا مردان بزرگسالى كه سال ها ميدان هاى نبرد را ديده اند و تجربه ها آموخته اند بر اساس آن تجربه ها قادر به تنظيم برنامه صحيح هستند در حالى كه جوانان، چنين توانى را ندارند; ولى به عكس پيران، داراى قدرت و توانايى جسمى كافى و دلاورى و چالاكى هستند، گرچه هر يك امتيازى دارند; ولى پايه اصلى را رأى و تدبير پيران تشكيل مى دهد.
🔹تاريخ نيز اين كلام حكيمانه را كاملاً تأييد مى كند مثلا در جنگ خندق تدبيرى كه سلمان فارسى در پيشنهاد حفر خندق انديشيد توانست مدينه را از سقوط در چنگال دشمن حفظ كند.
🔹اين گفتار حكيمانه در ضمن به جوانانى كه نسبت به پيران بى اعتنا هستند و خود را كانون همه چيز و پيران را خارج از گردونه اجتماع مى پندارند هشدار مى دهد كه به بزرگسالان احترام بگذاريد و خود را از تجارب آنها بى نياز ندانيد. به گفته ابو الطيب:
الرّأْىُ قَبْلَ شُجاعَةِ الشَّجْعانِ * هُوَ أوَّلٌ وَهِىَ الْمَحَلُّ الثّانى
فَإذا هُما اجْتَمَعا لِنَفْس مَرَّةً * بَلَغَتْ مِنَ الْعُلْياءِ كُلَّ مَكان
علم و تجربه پيش از شجاعت شجاعان است آن اول است و اين در محل دوم قرار دارد.
ولى هنگامى که هر دو با هم براى شخص نیرومندى جمع شوند به بالاترین محل صعود مى کنند.(1)
ابن ابى الحدید بعد از ذکر شعر بالا نصیحتى از یکى از سلاطین به فرزندش نقل مى کند که مى گفت: فرمانده لشکر خود را جوان مغرور و کم تجربه اى انتخاب نکن و نه پیر از کار افتاده اى را که گذشت روزگار از عقلش کاسته، چنان که گذشت عمر جسمش را ضعیف کرده. بر تو باد که بزرگسالان پرتجربه را برگزینى(2). (3)
*
✔️پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 337.
(2). همان.
(3). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه، این سخن حکیمانه را از کسانى که پیش از سیّد رضى مى زیسته اند از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده است از جمله ابن عبد ربه در عقد الفرید و جاحظ در کتاب البیان و التبیین و از ابوهلال عسکرى در کتاب جمهرة الامثال نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 83)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹فرق حد ترخص و مسافت شرعی🔹
❓۱) فرق حد ترخص و مسافت شرعی چیست؟
❓۲) اگر در حال گشت زنی و بدون قصد طی کردن مسافت شرعی از شهر دور شویم، آیا نماز شکسته است؟
جواب:
۱) مسافت شرعی هشت فرسخ (حدودا ۴۵کیلومتر) است، هرچند به صورت رفت و برگشت باشد، البته در این صورت باید مسیر رفت حداقل ۲۲/۵کیلومتر باشد، ولی حد ترخص* مکانی است که در آنجا اذان شهر شنیده نمی شود.
۲) کسی که از اول سفر، قصد مسافت شرعی (امتدادی یا تلفیقی) ندارد یا مردد در آن است، نمازش تمام است اگرچه به مسافت شرعی رفته باشد ولی اگر برگشت به مقدار هشت فرسخ باشد، نمازش در برگشت شکسته است.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
❓چرا شيعيان نمازظهر وعصر را باهم ونمازمغرب وعشاراباهم ميخوانند؟
✅ رسول الله(صلي الله عليه وآله) گاهي اين نمازها را جمع و گاهي جداگانه مي خوانده اند. مثلا درصحيح مسلم در باب «الجمع بين الصلاتين في الحضر» از ابن عباس نقل شده كه گفت: «بدون خوف و ترس و در غير سفر، رسول خدا(صلي الله عليه وآله)نمازهاي ظهر و عصر را جمع و نمازهاي مغرب و عشا را جمع ادا مي كردند.»[1] مجدّداً در همان صحيح مسلم و نيز امام حنبل در جزء اوّل مسند از ابن عباس نقل كرده اند: «با پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) هشت ركعت نماز ظهر و عصر و هفت ركعت نماز مغرب و عشا را به طور جمع ادا نموديم.» [2]
🔹بالاخره چندين حديث از ابن عباس درباره جمع خواندن نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا نقل شده است. براي مثال: «پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) در حال اقامت در مدينه، نه در حال مسافرت، هفت ركعت (نماز مغرب و عشا با هم) و هشت ركعت (نماز ظهر و عصر با هم) نماز گزارد.» [3] احمد حنبل در مسند از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت مي كند كه گفت: «پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) بدون آن كه در حالت خوف و ترس، يا در حال سفر باشد نماز ظهر و عصر را جمع خواند.» [4] در جايي ديگر گفته است: «پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)بدون آن كه در حالت خوف و ترس باشد، يا باران ببارد، نماز ظهر و عصر را جمع خواند.»[5] ابو زبير دليل جمع خواندن نماز توسط پيامبر را از سعيد بن جبير سؤال نمود، او گفت: من همين سؤال را از ابن عباس پرسيدم و او پاسخ داد: «به اين جهت جمع مي خواند تا احدي از امتش در سختي و مشقت نباشند.»[6]
🔹همچنين در صحيح مسلم از قول عبدالله ابن شفيق مي گويد: روزي بعد العصر، ابن عباس براي ما خطبه مي خواند و سخنراني مي كرد. سخنش به درازا كشيد و همچنان براي ما صحبت مي نمود تا اين كه آفتاب غروب كرد و ستاره ها ظاهر شدند. صداي مردم بلند شد: «الصلاة، الصلاة» ابن عباس اعتنايي نكرد. در همين حال مرد ديگري نداي «الصلاة، الصلاة» سرداد. ابن عباس رو به او نمود و گفت: «مادر مرده، مرا سنت ياد مي دهي؟ من خودم ديدم كه پيامبر خدا نمازهاي ظهر و عصر و نمازهاي مغرب و عشا را جمع مي خواند.»[7] سپس عبدالله بن شفيق مي گويد: چون اين حرف برايم غير قابل قبول بود و گران آمد، نزد ابو هريره رفتم و او نيز گفته هاي ابن عباس را تأييد كرد.
✅هر چند اخبار و روايات بسياري در اين باب نقل شده، ليكن همين كه بابي به نام «جمع بين الصلاتين» اختصاص يافته و احاديث مربوطه در اين باب نقل گرديده، محكم ترين دليل و برهان بر جواز جمع خواندن نماز است. زيرا اگر غير از اين مي بود بايد باب مخصوصي به نام «جمع بين الصلاتين في السفر» يا «جمع بين الصلاتين في الحضر» اختصاص مي دادند تا احاديث مربوطه را تفكيك نمايند.
🔹از طرفي ديگر، بخاري همين احاديث را در صحيح خود آورده، ليكن به دلايل نامعلومي و با زبردستي آن ها را از محل «جمع بين الصلاتين» به محل ديگري مثل «باب تأخير الظهر إلي العصر من كتاب مواقيت الصلاة» و «باب ذكر العشاء والعتمة» و «باب وقت المغرب» انتقال داده است.
🔹در پايان ياد آوري اين نكته مهم مي باشد كه نمازها را جداگانه و هر يك را در وقت فضيلتش به جا آوردن به نظر بعضي از علماي شيعه بهتر و افضل است. از طرف ديگر، بعضي از علماي اهل تسنن از جمله شيخ الاسلام انصاري در شرح صحيح بخاري قسطلاني در شرح صحيح بخاري و جم غفيري جداگانه نماز خواندن را افضل ندانسته اند و آن را ترجيح بلا مرجح و خلاف ظواهر احاديث خوانده اند [8] .
✔️پی نوشت:
[1] - صحيح مسلم ج 2 ، شبهاي پيشاور ص 109
[2] - سبل السلام، ج2، ص43؛ معجم الكبير، ج12، ص65؛ شبهاي پيشاور، ص109: «صلّيت مع النبيّ ثمانياً جمعاً و سبعاً جمعاً».
[3] - صحيح مسلم، ج2، ص153؛ شبهاي پيشاور، ص109: «صلي رسول الله(صلي الله عليه وآله) في الْمَدينةِ مُقِيماً غَير مُسافر سَبعاً وَ ثَمانياً».
[4] - صحيح مسلم، ج2، ص151؛ كتاب الموطأ، ج1، ص144؛ كتاب الامام، ج7، ص216؛ شبهاي پيشاور، ص109: «صلّي رسول الله(صلي الله عليه وسلم) الظهر و العصر جمعاً بالمدينة في غير خوف و لا سفر».
[5] - مسند احمد، ج1، ص223؛ صحيح مسلم، ج2، ص152؛ شبهاي پيشاور، ص110: «صلّي رسول الله(صلي الله عليه وسلم)الظهر و العصر جمعاً بالمدينة في غير خوف و لا مطر».
[6] - فتح الباري، ج2، ص20، ص151؛ مسند احمد، ج1، ص283؛ شبهاي پيشاور، ص110: «أَرَادَ أَنْ لاَ يَحْرَجَ أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِهِ».
[7]- صحيح مسلم، ج2، ص152؛ مسند احمد، ج1، ص251؛ شبهاي پيشاور، ص109.
[8] - تحفة الباري، ص292، ارشاد الساري، ص293،
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء ادامه آیه(۱۲)🔹 🔹و اما این که چرا قرآن به جاى بردن نام برادر و خواهر
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۳)🔹
✅مرزهاى الهى
🔹به دنبال بحثى که در آیات گذشته درباره قوانین ارث گذشت، در این آیات از این قوانین به عنوان حدود و مرزهاى الهى یاد کرده، مى فرماید: اینها حدود و مرزهاى الهى است (تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ).
که عبور و تجاوز از آنها ممنوع است، و آنها که از حریم آن بگذرند، و تجاوز کنند، گناهکار و مجرم شناخته مى شوند.
حُدُود جمع حدّ در اصل، به معنى جلوگیرى و منع کردن است، و سپس به هر چیزى که فاصله میان دو شىء باشد، و آنها را از هم متمایز سازد، گفته مى شود، مثلاً حدّ خانه و حدّ باغ و حدّ شهر و کشور، به نقاطى گفته مى شود، که آنها را از نقاط دیگر جدا مى سازد.
🔹تعبیر تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ در چندین مورد، از آیات قرآن مجید آمده است، و همه آنها بعد از بیان یک سلسله از احکام و مقررات اجتماعى است، مثلاً در آیه ۱۸۷ سوره بقره بعد از اعلام ممنوعیت آمیزش جنسى در اعتکاف و احکامى درباره روزه، و در آیات ۲۲۹ و ۲۳٠ سوره بقره و آیه ۱ سوره طلاق ، بعد از بیان قسمتى از احکام طلاق و در آیه ۴ سوره مجادله بعد از بیان کفاره ظهار آمده است.
🔹در تمام این موارد، احکام و قوانینى وجود دارد، که تجاوز از آنها ممنوع است، و به همین جهت به عنوان مرز الهى شناخته شده اند.(۱)
🔹پس از اشاره به این قسمت از حدود و مرزهاى الهى، مى فرماید: کسانى که خداوند و پیامبر را اطاعت کنند، و این مرزها را محترم شمارند، خداوند آنها را در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که همواره آب از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن مى مانند (وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها).
✔️و در پایان آیه مى فرماید: این رستگارى و پیروزى بزرگى است (وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ).
پی نوشت:
۱ ـ درباره تفسیر حدود اللّه در جلد دوم این تفسیر، ذیل آیه ۲۲۹ سوره بقره بحث بیشترى آمده است
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه ترجمه و شرح نامه (۳۱) بخش دوم🔹 ✅در مقابل آن از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شد
✨﴾﷽﴿✨
✅ترجمه و شرح نامه(۳۱) نهجالبلاغه بخش(۲)
🔹محکم ترین وسیله نجات🔹
ابوالفرج اصفهانى در کتاب اغانى مى نويسد: «خرقاء دختر نعمان (يکى از سران عرب) هنگامى که مى خواست به عبادتگاه خود برود جاده را از پارچه هاى حرير و ديبا و خز مفروش مى ساختند و کنيزان به استقبال او مى شتافتند و او را همراهى مى کردند تا به عبادتگاه برود و به منزل خويش بازگردد. هنگامى که سعد بن ابى وقاص به قادسيه آمد و لشکر ساسانيان شکست خوردند و رستم فرمانده لشکر کشته شد، خرقاء نزد سعد آمد با کنيزان خود (به صورت اسيران) که لباس هاى بسيار مندرس در تن داشتند (و آثار نکبت دنيا از سر و صورت خرقاء نمايان بود) سعد گفت: کدام يک از شما خرقاء هستيد؟ خرقاء خود را معرفى کرد سپس افزود: دنيا دار زوال است و به يک حال نمى ماند، ما پادشاهان اين سرزمين بوديم خراج آن را براى ما مى آوردند و همه سر بر فرمان ما بودند هنگامى که دنيا به ما پشت کرد همه چيز ما را درهم کوبيد (اشاره به اينکه تو هم چنين روزى در پيش دارى».(21)
نيز از محمد بن عبدالرحمان هاشمى نقل شده که مى گويد: يک روز عيد قربان وارد بر مادرم شدم زنى را با لباس هاى مندرس نزد او ديدم. مادرم رو به من کرد و گفت: آيا اين زن را مى شناسى؟ گفتم: نه. گفت: اين مادر جعفر برمکى (وزير معروف هارون) است. من به او سلام کردم گفتم: کمى از ماجراى زندگى خود براى من تعريف کن. گفت: جمله اى مى گويم که درس عبرتى است براى هر کس که آماده گرفتن عبرت است; فراموش نمى کنم (در عصر قدرت فرزندم جعفر) در يکى از همين روزهاى عيد قربان چهارصد کنيز داشتم با اين حال فکر مى کردم فرزندم جعفر حق مرا ادا نکرده; ولى امروز نزد شما آمده ام تقاضاى پوست دو گوسفند قربانى دارم که يکى را زيرانداز و ديگرى را روى انداز خود کنم.(22)
به گفته شيخ بهايى:
چشم عبرت بين چرا در قصر شاهان ننگرد * تا چه سان از حادثات دور گردون شد خراب
پرده دارى مى کند بر طاق کسرى عنکبوت * جغد نوبت مى زند بر قلعه افراسياب
*
✅رمز پيروزى استقامت است:
امام(عليه السلام) به عنوان نتيجه گيرى از بخش سابق که دستور به سير در احوال گذشتگان مى داد، دو اندرز مهم را بيان مى کند مى فرمايد: «بنابراين منزلگاه آينده خود را اصلاح کن و آخرتت را به دنيا مفروش»; (فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ، وَلاَ تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْيَاکَ...).
جمله «أَصْلِحْ مَثْوَاکَ» با توجّه به اينکه «مَثْوى» به معناى جايگاه و در اينجا به معناى جايگاه آخرت است، اشاره دارد که در اين دنيا کارى کن که سراى آخرتت را آباد کنى.
🔹در دعاى روز سه شنبه از دعاهاى پر معناى ايام هفته، به نقل از امام على بن الحسين زين العابدين(عليهما السلام) مى خوانيم: «وَأَصْلِحْ لِي آخِرَتِي فَإِنَّهَا دَارُ مَقَرِّي; (خدايا) آخرتم را اصلاح کن، چرا که سراى جاويدان من است».
جمله «لاَ تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْيَاکَ» اشاره به اين است که متاع بسيار پرارزش آخرت و سعادت جاويدان را به بهاى اندک و بى ارزش زرق و برق دنيا مفروش، همان گونه که قرآن مجيد در نکوهش جمعى از يهود و اعمال زشت آنها مى فرمايد: «(أُولئِکَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالاْخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ); آنها کسانى هستند که زندگى دنيا را با (از دست دادن) آخرت خريده اند; از اين رو از عذاب آنها کاسته نمى شود; و (به هيچ صورت) يارى نخواهند شد».(23)
*
پی نوشت:
21. شرح نهج البلاغه علاّمه تسترى، ج 8، ص 332.
22. شرح نهج البلاغه علاّمه تسترى، ج 8، ص 333 و مرحوم محدث قمى نيز در تتمة المنتهى، ص 248 اين داستان را نقل کرده است.
23 . بقره، آيه 86.
@Nahjolbalaghe2