eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ 《صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظیم》 به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد،چنان است که گویى همه انسانها را کشته. و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى به همه مردم حیات بخشیده است. و پیامبران ما، دلایل روشن براى آنان [= بنى اسرائیل] آوردند، اما بسیارى از آنها،پس از آن در روى زمین، تعدّى و زیاده روى کردند. (مائده/32)
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه مائده آیه (32)🔹 ✅پیوند انسان ها پس از ذکر داستان فرزندان آدم(علیه السلام) یک نتیجه گیرى کلّى و انسانى در این آیه شده است، نخست مى فرماید: به خاطر همین موضوع، بر بنى اسرائیل مقرّر داشتیم که: هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل، و بدون فساد در روى زمین به قتل برساند، چنان است که گویا همه انسان ها را کشته است و کسى که انسانى را از مرگ نجات دهد گویا همه انسان ها را از مرگ نجات داده است (مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنی إِسْرائیلَ أَنـَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِی الأَرْضِ فَکَأَنـَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنـَّما أَحْیَا النّاسَ جَمیعاً).(۱) و در پایان آیه: اشاره به قانون شکنى بنى اسرائیل کرده مى فرماید: پیامبران ما با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند ولى بسیارى از آنها قوانین الهى را در هم شکستند و راه اسراف را در پیش گرفتند (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ). باید توجه داشت: اسراف در لغت، معنى وسیعى دارد که هر گونه تجاوز و تعدّى از حدّ را شامل مى شود اگر چه غالباً در مورد بخشش ها و هزینه ها و مخارج زندگى اقتصادى به کار مى رود. * * * نکته ها: ۱ ـ بر اساس این بیان، کشتن یک انسان بدون این که قتلى انجام داده باشد به منزله کشتن همه مردم است و احیاء کردن یک انسان به منزله احیاى همه است، به همین جهت در اینجا سؤال مهمى پیش مى آید که: چگونه قتل یک انسان مساوى با قتل همه انسان ها و نجات یک نفر، مساوى با نجات همه انسان ها مى باشد؟ مفسران در اینجا پاسخ هاى زیادى داده اند. در تفسیر تبیان شش پاسخ، در مجمع البیان پنج پاسخ و در کنز العرفان چهار پاسخ به آن داده شده است که پاره اى از آنها از معنى آیه بسیار دور است.(۲) آنچه مى توان در پاسخ سؤال فوق گفت، این است که: قرآن در این آیه یک حقیقت اجتماعى و تربیتى را بازگو مى کند; زیرا: اوّلاً ـ کسى که دست به خون انسان بى گناهى مى آلاید، در حقیقت چنین آمادگى را دارد که انسان هاى بى گناهِ دیگرى را که با آن مقتول از نظر انسانى و بى گناهى برابرند، مورد حمله قرار دهد و به قتل برساند. او در حقیقت، یک قاتل است و طعمه او انسانِ بى گناه، و مى دانیم از این نظر تفاوتى در میان انسان هاى بى گناه نیست. همچنین کسى که به خاطر نوع دوستى و عاطفه انسانى، دیگرى را از مرگ نجات بخشد، این آمادگى را دارد که این برنامه انسانى را در مورد هر بشر دیگرى انجام دهد. او علاقمند به نجات انسان هاىِ بى گناه است و از این نظر، براى او این انسان و آن انسان، تفاوت نمى کند و با توجه به این که قرآن مى گوید: فَکَأَنَّما... استفاده مى شود که: مرگ و حیات یک نفر اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتى به آن دارد. ثانیاً ـ جامعه انسانى در حقیقت یک واحد بیش نیست و افراد آن همانند اعضاى یک پیکرند، هر لطمه اى به عضوى از اعضاى این پیکر برسد، اثر آن کم و بیش در سائر اعضاء آشکار مى گردد; زیرا یک جامعه بزرگ، از افراد تشکیل شده و فقدان یک فرد، خواه ناخواه ضربه اى به همه جامعه بزرگ انسانى است. فقدان او سبب مى شود که به تناسب شعاع تأثیر وجودش در اجتماع، محلى خالى بماند، و زیانى از این رهگذر دامن همه را بگیرد. همچنین احیاى یک نفس، سبب احیاى سائر اعضاى این پیکر است; زیرا هر کس به اندازه وجود خود، در ساختمان مجتمع بزرگ انسانى و رفع نیازمندى هاى آن اثر دارد، بعضى بیشتر و بعضى کمتر. و اگر در بعضى از روایات مى خوانیم: مجازات چنین انسانى در قیامت مجازات کسى است که همه انسان ها را کشته، اشاره به همین است، نه این که از هر جهت مساوى یکدیگر باشند. لذا در ذیل همین روایات مى خوانیم، اگر تعداد بیشترى را بکشد، مجازات او به همان نسبت مضاعف شود!(۳) از این آیه، اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملاً آشکار مى شود، و با توجه به این که: این آیات، در محیطى نازل گردیده که خون بشر مطلقاً در آن ارزشى نداشت، عظمت آن آشکارتر مى گردد. قابل توجه این که: در روایات متعددى وارد شده است که آیه، اگر چه مفهوم ظاهریش مرگ و حیات مادّى است، اما مهم تر از آن مرگ و حیات معنوى، یعنى گمراه ساختن یک نفر، یا نجات او از گمراهى است. کسى از امام صادق(علیه السلام) تفسیر این آیه را پرسید، امام فرمود: مِنْ حَرْق أَوْ غَرْق ـ ثُمَّ سَکَتَ ـ ثُمَّ قالَ تَأْوِیْلُهَا الأَعْظَمُ أَنْ دَعاها فَاسْتَجابَ لَهُ: یعنى منظور از کشتن و نجات از مرگ که در آیه آمده: نجات از آتش سوزى یا غرقاب و مانند آن است ـ سپس امام سکوت کرد ـ بعد فرمود: تأویل اعظم و مفهوم بزرگ تر آیه این است که دیگرى را دعوت به سوى راه حق یا باطل کند، و او دعوتش را بپذیرد ...⬇️
⬆️۲ ـ سؤال دیگرى که در مورد این آیه به ذهن مى رسد این است که: چرا نام بنى اسرائیل به خصوص در این آیه آمده با این که مى دانیم حکم مزبور اختصاصى به آنها ندارد؟ در پاسخ مى توان گفت: ذکر نام بنى اسرائیل به خاطر آن است که مسأله قتل و خونریزى ـ مخصوصاً قتل هائى که از حسد و تفوق طلبى سرچشمه مى گیرد ـ در میان آنها فراوان بوده است، و هم اکنون نیز قربانیان بى گناهى که به دست آنها کشته مى شوند، رقم بزرگى را تشکیل مى دهند، به همین جهت، نخستین بار، این حکم الهى در برنامه هاى آنها گنجانیده شد! Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه حکمت (113)🔹 ✅و فرمود (ع): هيچ ثروتى سودمندتر از عقل نيست و هيچ تنهايى وحشت انگيزتر از خودپسندى نيست و هيچ عقلى، چون انديشيدن و تدبير نيست و هيچ كرامتى چون تقوى نيست و هيچ هم نشينى چون خوش خويى نيست و هيچ ميراثى چون ادب نيست و هيچ رهبرى چون توفيق نيست و هيچ تجارتى چون عمل صالح نيست و هيچ سودى چون ثواب آخرت نيست و هيچ پارسايى چون توقف در برابر شبهه نيست و هيچ زهدى چون زهد در حرام نيست و هيچ ايمانى چون حيا و شكيبايى نيست و هيچ حسبى چون تواضع نيست و هيچ شرافتى چون علم نيست و هيچ عزتى چون بردبارى نيست و هيچ پشتيبانى استوارتر از مشورت نيست.   @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح حکمت (113)🔹 ✅هجده اندرز مهم 🔹از آنچه درباره سند این کلمات حکمت آمیز آورده ایم استفاده مى شود آنچه مرحوم سیّد رضى در اینجا آورده به صورت پراکنده در خطبه یا خطبه هایى بوده است در حالى که از روایات کافى و آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده بر مى آید که اینها در کنار هم بوده است; ولى در هر صورت به نظر مى رسد اینها مواعظ مختلفى و هر یک درباره موضوع جداگانه اى است و جمع آنها در یک عبارت دلیل بر آن نیست که همه پیوند نزدیک با یکدیگر دارند. در هر حال نمى توان انکار کرد که هر جمله اى از این جمله هاى هیجده گانه در عبارت کوتاهى درس بزرگى درباره زندگى سعادت بخش به ما مى دهد و سزاوار است انسان بارها و بارها در طول زندگى بر آنها مرور کند و پیام آنها را با گوش جان بشنود. ازاین رو ما هر یک را جداگانه با شرح کوتاهى براى پى بردن به عمق کلام امام(علیه السلام) همراه سازیم. نخست مى فرماید: «هیچ مال و سرمایه اى پردرآمد تر از عقل نیست»; (لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ). «أعْوَد» یعنى پردرآمدتر و نافع تر. مى دانیم امتیاز انسان بر حیوانات در عقل است که مى تواند سرمایه هاى معنوى و مادى را به سوى او سوق دهد. چه بسیارند کسانى که ثروت هنگفتى از پدر به آنها رسیده و بر اثر ضعف عقل در مدت کوتاهى آن را دست داده اند و در مقابل، کسانى که زندگى مادى خود را از صفر شروع کرده اند; اما بر اثر عقل و درایت پس از مدت کوتاهى سرمایه فراوانى از طریق حلال گردآورى نموده اند. در مورد سرمایه علم و دانش و اخلاق نیز چنین است. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَیْسَ بَیْنَ الاْیمانِ وَالْکُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ قیلَ وَکَیْفَ ذاکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ إنَّ الْعَبْدَ یَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلى مَخْلُوق فَلَوْ أخْلَصَ نیَّتَهُ لِلّهِ لاَتاهُ الَّذى یُریدُ فى أسْرَعَ مِنْ ذلِکَ; فاصله میان ایمان و کفر همان کم عقلى است. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این امر چگونه است؟ فرمود: گاهى انسان خواسته خود را از مخلوقى مى طلبد در حالى که اگر نیتش براى خدا خالص بود همان خواسته در مدتى کوتاه تر به سراغش مى آمد».(1) در دومین گفتار حکیمانه مى فرماید: «هیچ تنهایى وحشتناک تر از عُجب و خودبینى نیست»; (وَلاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ). چرا که از یک سو مردم از افراد خودبین و خودخواه متنفرند و از آنها فاصله مى گیرند و از سوى دیگر افراد خودبین مردم را در حد لیاقت دوستى خود نمى بینند و برترى خیالى و وهمى، آنها را از مردم جدا مى سازد و به این ترتیب گرفتار تنهایى وحشتناکى مى شوند. از این رو در حدیثى که در کتاب شریف کافى از امام صادق(علیه السلام) آمده مى خوانیم: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ; کسى که گرفتار خودبینى شود هلاک مى شود». در سومین نکته مى فرماید: «هیچ عقلى همچون عاقبت اندیشى نیست»; (وَلاَ عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ). منظور از عقل همان قوه ادراک است که انسان به وسیله آن کارهاى دنیا و آخرت خویش را نظام مى بخشد و به یقین، نتیجه هر کارى در پایان آن روشن مى شود; آنها که در فکر عاقبت کارها و نتیجه نهایى آن هستند، به یقین از همه عاقل ترند. در حدیثى مى خوانیم که شخصى نزد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى اندرزى کرد. حضرت فرمود: اگر بگویم عمل خواهى کرد؟ عرض کرد: آرى! این سخن میان او و پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) سه بار تکرار شد و در پایان، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «إنّى أوصیکَ إذا أنْتَ هَمَمْتَ بِأمْر فَتَدَبَّرْ عاقِبَتَهُ فَإنْ یَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَإنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنْهُ; من به تو توصیه مى کنم هنگامى که تصمیم گرفتى کارى را انجام دهى در عاقبت آن بیندیش. اگر عاقبت نیکى دارد به دنبال آن کار برو و اگر گمراهى و ضلالت است از آن صرف نظر کن».(2) در چهارمین نکته مى فرماید: «هیچ شخصیت و بزرگوارى همچون تقوا نیست»; (وَلاَ کَرَمَ کَالتَّقْوَى). این سخن برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ); گرامى ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست». شخص با تقوا نه تنها نزد خداوند که نزد خلق خدا نیز گرامى و باشخصیت است، زیرا از انجام کارهاى زشتى که شخصیت انسان را در هم مى شکند خوددارى مى کند. امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود: «مِفْتاحُ الْکَرَمِ التَّقْوى; پرهیزگارى کلید شخصیت است».(3) در پنجمین نکته مى فرماید: «هیچ همنشینى همچون حسن خلق نیست»; (وَلاَ قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ). زیرا حسن خلق جاذبه عجیبى دارد که همه را به سوى خود جلب و جذب مى کند. انسان هاى بداخلاق، از داشتن دوستان صمیمى محرومند در حالى که افراد خوش برخورد وصاحب حُسن خلق همه افراد به دوستى آنها افتخار مى کنند. ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و چهل‌ و‌ پنجم ❇️ پاسخ به نامهٔ معاویه 🔹تو مرا به حکم قرآن فراخواندی و خود می‌دانی که اهل قرآن نیستی! 🔻[ با فروکش کردن شعله‌های جنگ، معاویه برایم نامه‌ای فرستاد که در آن نوشته بود: کار جنگ بین ما و شما به درازا کشید و هر یک از ما خود را در ادعایی که علیه دیگری دارد، برحق می‌داند و هیچ‌یک از ما حاضر به اطاعت از دیگری نیست و در این میان، مردم بسیاری کشته شدند. بیم آن دارم که در صورت ادامهٔ جنگ، افراد بیشتری نیز کشته شوند. به‌زودی دربارهٔ این حوادث بازخواست خواهیم شد و غیر از من و تو، کس دیگری به پای حساب کشیده نخواهد شد. آیا قبول داری کاری کنیم که در آن حیات و زندگی باشد، عذر موجهی برای ما درست کند، صلاح امت در آن باشد، مانع ریخته‌شدن خون‌ها شود، الفت دینی ایجاد کند و کینه‌ها و فتنه‌ها را بزداید؟ پیشنهاد این است که دو نفر نماینده و داور در بین ما و شما حٓکمیت کنند: یکی از یاران من و دیگری از یاران تو. آن دو براساس کتاب خدا حکم کنند. خیر من و تو در این پیشنهاد است و تنها راه رهایی از این فتنه‌ها پذیرش آن است. دربارهٔ این پیشنهاد، تقوای الهی را در نظر بگیر و به حکم قرآن رضایت بده، اگر اهل قرآن هستی. والسلام. در پاسخ وی نوشتم: ] 🔻از بندهٔ خدا علی، امیرالمؤمنین، به معاویة‌ابن‌ابی‌سفیان اما بعد، برترین چیزی که شایسته است آدمی خود را بدان مشغول سازد، چیزی است که رفتارش را نیکو سازد و موجب فضیلت شود و از عیب و نقص دورش کند. ستمگری و دروغ‌گویی موجب تباهی دین و دنیای آدمی است و کاستی‌های او را نزد عیب‌جویان آشکار می‌کند، آن‌چنان که از یافتن راه چاره درمی‌ماند. 🔻پس مراقب مکر دنیا باش که پس از رسیدن به هر چیزی از دنیا، شادی و خوش‌حالی در آن وجود ندارد؛ ضمن‌اینکه می‌دانی امکان دسترسی به آنچه از دست‌رفته‌است نداری. گروهی مطلب باطلی را به خدا نسبت دادند و خداوند آنان را تکذیب کرد و پس از آنکه اندک‌ مهلتی به آنان داد، گرفتار عذابی سخت کرد. 🔻پس بترس از آن روز! هرکس عاقبتی پسندیده دارد، خشنود است و هرکس زمام خویش به دست شیطان داده و برای رهایی خود به ستیزه با او برنخاسته و فریب دنیا را خورده و بدان دل‌ بسته است، پشیمان خواهد بود. 🔻تو مرا به حکم قرآن فراخواندی و خود می‌دانی که اهل قرآن نیستی و در پی داوری قرآن هم نیستی! و ما از خداوند یاری می‌خواهیم و حکم قرآن را گردن می‌نهیم و نه درخواست تو را. هر کس حکم قرآن را گردن ننهد، به گمراهی در بیراهه‌های دور گرفتار آید. والسلام. 🔹این‌گونه به دنیا اطمینان مکن که سخت فریبنده است! [ نامه‌ای هم به عمروبن‌عاص نوشتم و او را موعظه کردم: ] 🔻اما بعد، حقیقت دنیا چنان است که آدمی را فقط مشغول خود می‌سازد و فرصتی برای توجه به غیر آن باقی نمی‌گذارد و دنیا این‌گونه است که آدمی به هر مقداری از آن دست یابد، باز هم فزون‌تر می‌خواهد و حریص‌تر می‌شود! اهل دنیا با داشتن هر مقداری از دنیا، هرگز احساس بی‌نیازی نمی‌کنند و البته پایان همه جمع‌کردن‌ها و دست یافتن‌ها جدایی است. خوشبخت کسی است که از سرنوشت دیگران درس بگیرد. ای اباعبداللّٰه، اجر خویش را نابود مکن و با معاویه در راه باطلش همراه مباش! 🔻[ او در پاسخ من نوشت: اما بعد، آنچه امروز موجب صلاح امور و الفت بین ماست، بازگشت به‌سوی حق است. ما قرآن را در میان خود داور قرار داده و حکم آن را پذیرفته‌ایم و بهتر است هر کسی خود را آمادهٔ پذیرش داوری قرآن کند، تا مردم پس از این همه جنگ و کشمکش، عذر او را قبول کنند! والسلام. و من به او پاسخ دادم: ] 🔻اما بعد، بدان دنیایی که چنین دل‌بسته آن شده‌ای و در برابر آن از خود بی‌خود گشته‌ای و بدان تکیه و اعتماد کرده‌ای، به تو پشت خواهد کرد و از تو جدا خواهد شد! پس این‌گونه به دنیا اطمینان مکن که سخت فریبنده است. اگر از گذشته درس بگیری، می‌توانی آینده‌ات را حفظ کنی و از موعظه‌ها بهره ببری. والسلام. 📚منابع: ۱. وقعة‌صفین، ص۴۹۳ ۲. الأخبار‌ الطوال، ص۱۹۱ ۳. الفتوح، ج۱، ص۴۲۴ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۲۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2