eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا ۖ قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا آن دو به راه افتادند. تا آن که سوار کشتى شدند، (خضر) کشتى را سوراخ کرد. (موسى) گفت: «آیا آن را سوراخ کردى که اهل کشتى را غرق کنى؟! راستى چه کار ناپسندى انجام دادى!» (کهف/۷۱) * قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا گفت: «آیا نگفتم تو هرگز نمى توانى با من شکیبایى کنى؟!» (کهف/۷۲) *** قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا (موسى) گفت: «مرا بخاطر فراموشکاریم مؤاخذه مکن و به سبب این کارم بر من سخت مگیر.» (کهف/۷۳) * فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا باز به راه خود ادامه دادند، تااین که جوانى رادیدند. و او آن جوان راکشت. (موسى) گفت: «آیا انسان پاکى را، بى آن که کسى را به قتل رسانده باشد، کُشتى؟! براستى کار زشتى انجام دادى!» (کهف/۷۴) * ۞ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا (خضر) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمى توانى با من صبر کنى؟!» (کهف/۷۵) * قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي ۖ قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا (موسى) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزى از تو سؤال کردم،دیگر با من مصاحبت نکن. (زیرا) از ناحیه من معذور خواهى بود.» (کهف/۷۶) * فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا باز به راه خود ادامه دادند تا به اهل شهرى رسیدند. از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند. ولى آنان از پذیرایى آن دو خوددارى نمودند. (با این حال) در آن جا دیوارى یافتند که مى خواست فرو ریزد. و (خضر) آن را برپاداشت. (موسى) گفت: «(لااقل) اگر مى خواستى در مقابل این کار مزدى مى گرفتى.» (کهف/۷۷) *** قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ ۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا او گفت: «اینک جدایى من و تو فرارسیده. امّا بزودى راز آنچه را که نتوانستى در برابر آن صبر کنى، به توخبرمى دهم. (کهف/۷۸) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۶۵ الی ۷۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅دیدار معلم بزر
📝 تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۷۱ الی ۷۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ❗️معلم الهى و این اعمال زننده؟! آرى، موسى به اتفاق این مرد عالم الهى به راه افتاد تا این که: سوار بر کشتى شدند (فَانْطَلَقا حَتّى إِذا رَکِبا فِی السَّفِینَةِ). از اینجا به بعد، مى بینیم: قرآن در تمام موارد ضمیر تثنیه به کار مى برد که، اشاره به موسى(علیه السلام) و آن عالم است و این نشان مى دهد که: مأموریت همسفر موسى(علیه السلام)، یوشع در آنجا پایان یافت، و از آنجا بازگشت، و یا به خاطر این که: او در این ماجرا مطرح نبوده است نادیده گرفته شده ـ هر چند در حوادث حضور داشته ـ ولى احتمال اول قوى تر به نظر مى رسد. به هر حال، هنگامى که آن دو بر کشتى سوار شدند آن مرد عالم کشتى را سوراخ کرد ! (خَرَقَها). خَرَقَ ـ همان گونه که راغب در مفردات مى گوید: ـ به معنى پاره کردن چیزى از روى فساد بدون مطالعه و فکر است، و ظاهر کار این مرد عالم راستى چنین بود. از آنجا که موسى(علیه السلام) از یکسو، پیامبر بزرگ الهى بود، و باید حافظ جان و مال مردم باشد، و امر به معروف و نهى از منکر کند، و از سوى دیگر، وجدان انسانى او اجازه نمى داد در برابر چنین کار خلافى سکوت اختیار کند، تعهدى را که با خضر داشت به دست فراموشى سپرد، و زبان به اعتراض گشوده گفت: آیا کشتى را سوراخ کردى که اهلش را غرق کنى؟ راستى چه کار بدى انجام دادى ! (قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً). بدون شک، مرد عالم، هدفش غرق سرنشینان کشتى نبود، ولى از آنجا که نتیجه این عمل چیزى جز غرق کردن به نظر نمى رسید، موسى(علیه السلام) آن را با لام عاقبت که براى بیان عاقبت و پایان کار مى باشد بازگو مى کند. این درست به آن مى ماند که: شخصى در خوردن غذا بسیار زیاده روى مى کند مى گوئیم: مى خواهى خودت را بکشى؟! مسلماً او چنین قصدى را ندارد، ولى نتیجه عملش ممکن است چنین باشد! إِمْر (بر وزن شمر) به کار مهم شگفت آور و یا بسیار زشت گفته مى شود. و به راستى ظاهر این کار، شگفت آور و بسیار بد بود، چه کارى از این خطرناک تر مى تواند باشد که یک کشتى را با داشتن سرنشین هاى متعدد سوراخ کنند؟!. در بعضى از روایات مى خوانیم: اهل کشتى به زودى متوجه خطر شدند و شکاف موجود را موقتاً با وسیله اى پر کردند، ولى دیگر آن کشتى یک کشتى سالم نبود. * * * در این هنگام، مرد عالم الهى با متانت خاص خود، نظرى به موسى افکنده گفت: نگفتم تو هرگز نمى توانى با من (باشى و) شکیبائى کنى ؟! (قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً). * * * موسى(علیه السلام) که از عجله و شتابزدگى خود ـ که طبعاً به خاطر اهمیت حادثه بود ـ پشیمان گشت و به یاد تعهد خود افتاد، در مقام عذرخواهى برآمده رو به استاد کرد و چنین گفت: مرا در برابر فراموش کارى که داشتم مؤاخذه، مکن! و بر من به خاطر این کار، سخت مگیر (قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً). یعنى اشتباهى بود و هر چه بود گذشت، تو با بزرگوارى خود، صرف نظر فرما. لا تُرْهِقْنِى از ماده ارهاق به معنى پوشاندن چیزى است با قهر و غلبه، و گاه، به معنى تکلیف کردن آمده است، و در جمله بالا منظور این است که: بر من سخت مگیر و مرا به زحمت میفکن، و به خاطر این کار، فیض خود را قطع منما!. * * * سفر دریائى آنها تمام شد، از کشتى پیاده شدند، و به راه خود ادامه دادند، در اثناء راه به کودکى رسیدند، ولى آن مرد عالم بى مقدمه اقدام به قتل آن کودک کرد ! (فَانْطَلَقا حَتّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ). در اینجا بار دیگر موسى(علیه السلام) از کوره در رفت، منظره وحشتناک کشتن یک کودک بى گناه، آن هم بدون هیچ مجوز، چیزى نبود که موسى(علیه السلام) بتواند در مقابل آن سکوت کند، آتش خشم در دلش برافروخته شد، گوئى غبارى از اندوه و نارضائى چشمان او را پوشانید، آن چنان که بار دیگر تعهد خود را فراموش کرد، زبان به اعتراض گشود، اعتراضى شدیدتر و رساتر از اعتراض نخست; چرا که حادثه وحشتناک تر از حادثه اول بود گفت: آیا انسان بى گناه و پاکى را بى آن که قتلى کرده باشد کشتى ؟! (قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْس). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
 📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش هشتم ✅ اوصاف فرشتگان امام(عليه السلام) در اين فراز، در ادامه بيان اوصا
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش هشتم ✅ ویژگیهای فرشتگان ↩️ سرانجام در هفتمين و آخرين توصيف مى فرمايد: «وسوسه ها در وجود آنها راه پيدا نکرده، تا شک و ترديد ناشى از آن، بر فکرشان چيره شود». (وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ(6) بِرَيْنِهَا،(7) عَلى فِکْرِهمْ). آنچه از مجموعه صفات بالا استفاده مى شود اين است که فرشتگان وحى، کمترين اشتباه و خطا و شک و ترديد و سستى و تقصير در وجودشان راه ندارد; بلکه امانت در وحى الهى را کاملا رعايت مى کنند و از طرق روشنى که براى آنها قرار داده شده است در نخستين فرصت به انبيا ابلاغ مى نمايند. در ضمن اين کلام شريف پيامى براى همه انسانها - مخصوصاً مبلّغان دينى و نويسندگان اسلامى - دارد که براى ابلاغ صحيح دعوت انبيا به مردم، نهايت دقّت، امانت، ايمان، استقامت و دورى از هرگونه وسوسه و شک و ترديد و حقد و حسد لازم است. *** فرشتگانى که تدبير امور جهان مى کنند در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) بعد از شرح حال فرشتگان وحى، به شرح حال اصناف ديگرى از فرشتگان الهى مى پردازد و مى فرمايد: «گروهى از آنها در درون ابرهاى پر آب و بر فراز کوه هاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريکى هاى شديد قرار دارند». (وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ في خَلْقِ الْغَمَامِ الدُّلَّحِ،(8) وَ في عِظَمِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ،(9) وَ في قَتْرَةِ(10) الظَّلاَمِ الأَيْهَمِ(11)). «دُلَّح» جمع «دالح» به معناى ابرهاى پر آب است و «شُمَّخ» جمع «شامِخ» به معناى مرتفع و «قَتْرَه» در اينجا به معناى خفا، و مخفى گاه و «أَيْهَم» به معناى شب هاى فوق العاده تاريک است و به نظر مى رسد که منظور امام(عليه السلام) اشاره به فرشتگانى است که مأمور بر ابرهاى باران زا و کوه هاى بلند و تاريکى ها هستند که هر کدام در تدبير اين جهان - به فرمان پروردگار - سهمى دارند همان ها که قرآن مجيد در آيه 5 سوره «نازعات» به عنوان «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» از آنان تعبير کرده است. اين احتمال نيز داده شده که: اين گروه از فرشتگان نقشى در آفرينش آن ابرها و کوه ها و تاريکى ها دارند و در هر صورت مأموريت آنها يک مأموريت تکوينى است. بر خلاف گروه فرشتگان وحى، که مأموريت تشريعى دارند. سپس به معرّفى گروه ديگرى از فرشتگان پرداخته، چنين مى فرمايد: «گروهى ديگر از آنها قدم هايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچم هاى سفيدى دل هوا را شکافته و در زير آن بادهايى است که با سرعت و نظم حرکت مى کند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد». (وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تَخُؤمَ الأَرْضِ السُّفَلَى، فَهِيَ کَرَايَات بِيض قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ الْهَوَاءِ، وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ، تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ انْتَهَتْ مِنَ الْحُدُودِ الْمُتَنَاهِيَةِ). تعبير بالا شبيه چيزى است که در «خطبه اوّل» نهج البلاغه آمده که مى فرمايد: «وَ مِنْهُمُ الثَّابِتُهُ فِي الأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدامُهُمْ، وَ الماَرِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَآقَهُمْ; گروهى از آنها (به قدرى عظيم هستند که) پاهايشان در طبقات پايين زمين ثابت و گردنهايشان از آسمان بالا گذشته است». بديهى است اين تعبيرات، اشارات و کناياتى است نسبت به اين گروه از فرشتگان بلند پايه و والا مقام که ما تنها شبحى از آن را درک مى کنيم; چرا که اطلاع زيادى از آفرينش آنها نداريم. تنها براى شخصى مانند على(عليه السلام) و ساير معصومان(عليهم السلام) که حجابهاى جهان غيبت بر ديده آنان نيفتاده، درک حقيقت اين تعبيرات به طور کامل ممکن است و ما بايد به همين علم اجمالى خود در اين زمينه قناعت کنيم. ✍ پی نوشت: 6. «تقترع» از ماده «قَرْع» به معناى کوبيدن است. 7. «رَيْن» به معناى چرک و زنگار است و گاه در مورد حجابهايى که بر فکر و قلب انسان مى افتد، اطلاق مى شود و در جمله بالا به همين معناست. 8. «دُلَّح» جمع «دالح» از مادّه «دلوح» به معناى ابرهاى پر باران است; گويى به خاطر سنگينى، آهسته حرکت مى کنند. (زيرا ريشه اصلى اين لغت، به معناى آهسته حرکت کردن و گامهاى کوتاه برداشتن است). 9. «شُمَّخ» جمع «شامخ» از مادّه «شموخ» به معناى بلند و مرتفع شدن است و به همين مناسبت کوههاى مرتفع را شامخ مى گويند. 10. «قَتْره» به معناى تنگى و ضيق و انضمام چيزى به چيزى است و از آنجا که تاريکى شديد چنين است که گويى بخش هاى تاريکى روى هم متراکم شده است، اين واژه درباره آن در جمله بالا بکار رفته است. 11. «أَيْهم» در اصل به معناى شخص ديوانه و ناقص العقل است و به بيابانى که آب و آبادانى ندارد و به شبى که ستاره در آن ديده نمى شود، نيز اطلاق مى گردد و منظور از «ألظَّلاَمُ الأَيْهَم» در جمله بالا تاريکى شديد است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام علی (علیه السلام): صلوات فرستادن بر پیامبر (ص)، گناهان را بسان ریختن آب بر آتش از بین می برد. ثواب الاعمال، ص۱۸۷ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حکایت تکان دهنده از امام رضا(ع)! 🎙حجت الاسلام عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و بیست و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻏﻠﻄﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺼﺤﻴﺢ
📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و بیست و یک 🔷 ↩️ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﺘﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺫﻛﺮ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺧﻄﺒﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﺭﻭﺯ (ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ) ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﺳﻠﺎﻡ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻱ ﻛﻪ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻪ ﺣﺪ ﺗﻮﺍﺗﺮ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﺷﺮﺣﺶ ﮔﺬﺷﺖ. ﺣﺎﻟﺎ ﻓﺮﺽ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﺷﺮﺡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﺳﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮﻣﺨﻔﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻧﻘﻞ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ، ﻭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ: ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ، ﻋﻤﺮ، ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ، ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ، ﻋﻤﺎﺭ، ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ، ﺍﺑﻮﺫﺭ، ﻣﻘﺪﺍﺩ، ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ (ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻢ) ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﭼﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﺳﺨﻦ ﻣﻴﮕﻮﺋﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﺫﻛﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺲ ﺣﺎﻟﺎ ﺑﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻦ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ: [ جلد ۳ﺻﻔﺤﻪ 54] ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ (ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ) ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻓﺰﻭﻧﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺣﻤﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﻣﻨﺴﺖ. ﻭ ﻣﻨﻢ، ﻛﻪ ﻋﺮﺏ ﻭﻋﺠﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍﻫﺒﺮﻱ ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﻭ ﻣﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﻜﺸﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﻴﺮﺍﻥ ﻛﻔﺎﺭ ﺭﺍﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺧﻮﻥ ﻛﺸﻴﺪﻡ. ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻮﺳﻲ، ﻭﺻﻲ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﻣﻨﻬﻢ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺤﻤﺪﻡ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﺨﺮﻣﻦ. ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺎﺱ، ﻣﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻧﻤﻮﺩ. ﺣﺎﻝ. ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ، ﻭ ﺳﻮﺍﺑﻖ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻛﻨﺪ. ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﻜﻪ، ﻓﺮﺩﺍﻱ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﻇﻠﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻛﺴﻴﻜﻪ، ﻭﺟﻮﺏ ﻃﺎﻋﺘﻢ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﻘﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﻳﻤﺎﻝ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 دعای هر روز ماه رجب