eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ ۚ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ۖ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّىٰ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا ۚ وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ اى مردم! اگر در رستاخیز شکى دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزى شبیه گوشت جویده شده]، که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل. تا براى شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم). و جنین هایى را که بخواهیم تا مدّت معیّنى در رحم (مادران) نگاه مى داریم. (و آنچه را بخواهیم ساقط مى کنیم.) بعد شما را بصورت طفلى بیرون مى آوریم. سپس هدف این است که به حدّ کمال و بلوغ خویش برسید. و بعضى از شما قبض روح مى شوند. و بعضى از شما به نامطلوب ترین مرحله عمر مى رسند. آنچنان که بعد از علم و آگاهى، چیزى نمى دانند. و همچنین زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده مى بینى، و هنگامى که آب باران بر آن فرو مى فرستیم، به جنبش در مى آید و رویش مى کند. و از هر نوع گیاهان بهجت انگیز مى رویاند. (حج/5) * ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَأَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ این بخاطر آن است که (بدانید) خداوند حق است. و اوست که مردگان را زنده مى کند. و بر هر چیزى تواناست. (حج/6) * وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ و این که رستاخیز آمدنى است،و شکى در آن نیست. و خداوند تمام کسانى را که در قبرها هستند زنده مى کند. (حج/7) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳ و ۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۲ ـ مجادله به با
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی دلائل معاد در عالم جنین و گیاهان از آنجا که در آیات گذشته، گفتگو از تردید مخالفان در مبدأ و معاد بود، در آیات مورد بحث به دو دلیل محکم و منطقى براى اثبات معاد جسمانى استدلال شده است: یکى از طریق توجه به تحولات دوران جنینى، و دیگرى از طریق تحولات زمین به هنگام نمو گیاهان. در حقیقت قرآن مى خواهد، صحنه هاى معاد را که مردم در همین زندگى دنیا با آن سر و کار دارند، پیوسته با چشم خود مى بینند و از آن غافلند، براى آنها تشریح کند، تا بدانند زندگى بعد از مرگ، نه تنها امر غیر ممکنى نیست، بلکه دائماً صحنه هاى مشابه آن را در زندگى روزمره با چشم خود مشاهده مى کنند. نخست، همه انسان ها را مخاطب ساخته مى گوید: اى مردم! اگر در رستاخیز تردید دارید به این نکته توجه کنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، و پس از آن از چیزى شبیه به گوشت جویده که بعضى داراى شکل و خلقت است و بعضى بدون شکل (یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ثُمَّ مِنْ مُضْغَة مُخَلَّقَة وَ غَیْرِ مُخَلَّقَة).(۱) همه اینها به خاطر آن است که: این حقیقت را براى شما آشکار سازیم که ما بر هر کار قادر و توانا هستیم (لِنُبَیِّنَ لَکُمْ). و جنین هائى را که بخواهیم تا مدت معینى در رحم مادران قرار مى دهیم تا دوران تکاملى خود را طى کنند، و آنچه را بخواهیم ساقط مى کنیم و از نیمه راه از مدار خارجش مى سازیم (وَ نُقِرُّ فِی الأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَل مُسَمّىً). از آن پس یک دوران انقلابى جدید آغاز مى شود و ما شما را به صورت طفل از شکم مادر بیرون مى فرستیم (ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً). به این ترتیب، دوران زندگى محدود و وابسته شما در شکم مادر پایان مى پذیرد، و قدم به محیطى وسیع تر، مملوّ از نور و صفا و امکانات بسیار فزون تر مى گذارید. باز چرخ هاى حرکت تکاملى شما متوقف نمى شود، و همچنان سریع در این راه به پیشروى ادامه مى دهید سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ و کمال جسم و عقل برسید (ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ). در اینجا جهل تبدیل به دانائى، و ضعف و ناتوانى تبدیل به قدرت و توانائى، و وابستگى مبدل به استقلال مى شود. ولى این چرخ باز متوقف نمى گردد، هر چند گروهى از شما در این میان از دنیا چشم فرو مى بندند اما گروه دیگرى سیر نزولى حیات را بعد از تکامل شروع مى کنند، تا به بدترین مرحله زندگى یعنى نهایت پیرى برسند (وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ). آرى، به مرحله اى مى رسد که چیزى از علوم خود را به خاطر نخواهد داشت پرده هاى نسیان و فراموشى صفحه عقل و فکر او را مى پوشاند، و در واقع حالتى شبیه حال کودکى به او دست مى دهد! (لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْم شَیْئاً). این ضعف، ناتوانى و پژمردگى دلیل بر فرا رسیدن یک مرحله انتقالى جدید است، همان گونه که سستى پیوند میوه با درخت، دلیل بر رسیدگى آن و وصول به مرحله جدائى است. این دگر گونى هاى عجیب و پى در پى که حاکى از قدرت بى پایان پروردگار است روشنگر این حقیقت است که: همه چیز حتى احیاى مردگان، براى او سهل و آسان است. البته، در مورد این مراحل مختلف حیات، بحث هاى فراوانى است که در نکته ها خواهد آمد. سپس، به بیان دلیل دوم که زندگى و حیات گیاهان است پرداخته، مى گوید: در فصل زمستان به زمین نگاه مى کنى، آن را خشک و مرده مى بینى، اما هنگامى که قطره هاى حیات بخش باران را بر آن فرو فرستادیم، و فصل بهار فرا رسید، حرکت و جنبشى سراسر آن را فرا مى گیرد، و نمو مى کند، و انواع گیاهان زیبا را مى رویاند (وَ تَرَى الأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْج بَهِیج).(۲) ✍ پی نوشت: ۱ ـ مضغه از ماده مضغ به معنى جویدن است، و این واژه به معنى مقدار کمى گوشت است که ۲انسان در یک لقمه مى تواند آن را بجود و این تشبیه جالبى است براى جنین در دوران بعد از علقه بودن. ۲ ـ هامِدَة در اصل، به معنى آتشى است که خاموش شده، و به زمینى که گیاهانش خشکیده و بى حرکت مانده، هامدة گفته مى شود (مفردات راغب). بعضى دیگر گفته اند: هامدة به حالتى گفته مى شود که حدّ فاصل میان مرگ و حیات است ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
22.Hajj.06-09.mp3
2.49M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۶ الی ۹ سوره مبارکه حج مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) : مَن عَرَضَ لأِخیهِ المُسلِمِ (المُتَکَلِّمِ) فی حَدیثِهِ فکأنَّما خَدَشَ وَجهَهُ هر که در میان سخن برادر مسلمانش بدود، مانند این است که چهره او را خراشیده باشد. 📚 میزان الحکمه، ج۷، ص۴۰۴ داستان دلنشین منبر @membariha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتیازات امام عسکری(ع).mp3
4.88M
امتیازات امام حسن عسکری علیه السلام 🎙استاد دارستانی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 🔹 ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و یک 🔷 ↩️ ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺯﻥ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮ ﻭﺍﻟﻲ ﺑﺮ ﺗﻮ ﮔﺴﺘﺎﺧﻲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻧﺖ ﺗﺮﺍ ﻭﺍﻧﻤﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ، ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﻧﻤﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ.گ ﺯﻥ ﺟﺎﻣﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﻳﺒﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻠﻮ ﺑﻴﺎ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩ، ﻛﻤﻴﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩ. ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻛﻤﻲ ﻧﺎﺭﺳﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻫﺴﺖ، ﻧﻘﺺ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺭ ﺗﻮ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻢ. ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭ. ﻭ ﺩﻭ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ. ﺑﺮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ " ﺍﺑﻮ ﻭﺿﺎﺡ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﺑﺪﻳﺮ " ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﺴﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻧﺸﺪ، ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ " ﺷﺒﻴﺖ " ﺩﺭ ﻧﺎﺣﻴﻪ " ﻛﻨﺎﺳﻪ " ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻧﺠﻤﻨﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﻤﻨﻬﺎﻱ ﺑﻨﻲ ﺗﻤﻴﻢ ﮔﺬﺷﺖ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍﻱ ﻛﻌﺒﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻏﻠﺎﻣﺶ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﻨﺪ. ﺍﺑﻮ ﻭﺿﺎﺡ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ ﺍﻱ ﻓﻠﺎﻥ ﻓﻠﺎﻥ ﺷﺪﻩ. ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻤﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﻧﻴﺎﻡ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻭﺿﺎﺡ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩ. ﭼﻮﻥ ﻛﺎﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﺍﺯﺍ ﻛﺸﻴﺪ، ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺸﻨﻴﺪ، ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺧﺒﺮ ﮔﻴﺮﺩ. ﺯﻥ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ: ﺑﻲ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ. ﺯﻧﺪﺍﻧﺒﺎﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺩﺭﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻛﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﺧﺎﻟﺪ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻱ؟ ﻭ [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 42] ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻳﺰﺍﻧﺪﻱ ﺗﺮﺍ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ. ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ ﻧﺰﺩ ﻭﻱ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﺮﺍ ﺑﺮ ﺯﻥ ﻓﺮﻳﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎ، ﺭﺍﻫﻲ ﻧﻴﺴﺖ. ﺧﺎﻟﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ. (ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺑﻲ ﻭﺿﺎﺡ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﺯﺍﻏﻲ ﺑﺮ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺩﺭ ﺩﺍﺩ، ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﻭﺿﺎﺡ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﻓﺮﻭ ﻣﻲ‌ﺭﻳﺰﺩ، ﺍﺑﻲ ﻭﺿﺎﺡ ﮔﻔﺖ: ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﺯﺟﺮ (ﻛﻬﺎﻧﺖ) ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺒﺮﻱ. ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ " ﺑﻨﻲ ﻋﻠﻘﻤﻪ " ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺷﻴﻌﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪ. ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﺑﺮ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺯﺍﻍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﻭﺭﻳﺨﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی دلائل معاد در عالم
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در دو آیه بعد، به عنوان جمع بندى و نتیجه گیرى کلى، هدف اصلى از بیان این دو دلیل را ضمن باز گوئى پنج نکته تشریح مى کند: ۱ ـ نخست، مى گوید: آنچه در آیات قبل، از مراحل مختلف حیات، در مورد انسان ها و جهان گیاهان بازگو شد، براى این است که بدانید: خداوند حق است (ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ). و چون او حق است نظامى را که آفریده، نیز حق است، بنابراین، نمى تواند بیهوده و بى هدف باشد، همان گونه که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا: ما آسمان، زمین و آنچه را در میان این دو است، بیهوده و باطل نیافریدیم، این گمان و پندار کافران است .(۳) و چون این جهان بى هدف نیست، و از سوى دیگر هدف اصلى را در خود آن نمى یابیم، یقین پیدا مى کنیم: معاد و رستاخیزى در کار است. ۲ ـ این نظام حاکم بر جهان حیات به ما مى گوید: او است که مردگان را زنده مى کند (وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى). همان کسى که لباس حیات بر تن خاک مى پوشاند، و نطفه بى ارزش را به انسان کاملى مبدل مى سازد، و زمین هاى مرده را جان مى دهد، او مردگان را حیات نوین مى بخشد، آیا با این برنامه حیات آفرین مستمر او در این جهان، باز مى توان در امکان معاد تردید کرد؟.(۴) ۳ ـ هدف دیگر این است که: بدانید خدا بر هر چیز توانا است و چیزى در برابر قدرت او غیر ممکن نیست (وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ). آیا کسى که: مى تواند خاک بى جان را تبدیل به نطفه کند، و نطفه بى ارزش را در مراحل حیات پیش ببرد، و هر روز لباس تازه اى از زندگى بر او بپوشاند، و زمین هاى خشکیده و افسرده بى روح را چنان سر سبز و خرم سازد که، قهقهه حیات از سر تا سر آن برخیزد، آیا چنین کسى قادر نیست که انسان را بعد از مرگ به زندگى جدید باز گرداند؟! * * * ۴ ـ و باز همه اینها براى این است که: بدانید ساعت پایان این جهان و آغاز جهان دیگر، جاى شک و تردید ندارد (وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها). ۵ ـ و اینها همه مقدمه اى است براى آخرین نتیجه، و آن این که: خداوند تمام کسانى را که در قبرها آرمیده اند زنده مى کند (وَ أَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ). البته این نتائج پنجگانه که بعضى، مقدمه، و بعضى، ذى المقدمه، بعضى اشاره به امکان، و بعضى اشاره به وقوع است، مکمل یکدیگرند، و همگى به یک نقطه منتهى مى شوند، و آن این که: رستاخیز و بعث مردگان نه تنها امکان پذیر است بلکه قطعاً تحقق خواهد یافت. آنها که در امکان زندگى بعد از مرگ، تردید دارند، صحنه مشابه آن در زندگى انسان ها و گیاهان دائماً در برابر چشمشان و همه سال و همه روز تکرار مى شود. و اگر در قدرت خدا شک دارند، این چیزى است که نمونه هاى بارز آن را با چشم خود مى بینند. مگر، انسان ها در آغاز از خاک آفریده نشدند؟ بنابراین، چه جاى تعجب که بار دیگر از خاک برخیزند؟ مگر، همه سال زمین هاى مرده در برابر چشمان ما زنده نمى شوند؟ چه جاى تعجب که انسان هاى مرده، پس از سال ها، جان گیرند و از خاک برخیزند؟! و اگر در وقوع چنین چیزى تردید دارند، باید بدانند نظام حاکم بر آفرینش این جهان، نشان مى دهد: هدفى از آن در کار است، و گر نه، همه باطل و بیهوده بوده، در حالى که این زندگى چند روزه و آمیخته با این همه ناملایمات و ناکامى ها چیزى نیست که ارزش این را داشته باشد که هدف نهائى عالم آفرینش را تشکیل دهد. بنابراین، باید عالم دیگرى وجود داشته باشد، عالمى وسیع و جاودانه که شایسته است هدف آفرینش محسوب گردد. ✍ پی نوشت: ۳ ـ ص، آیه ۲۷. ۴ ـ بعضى از مفسران جمله أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى را اشاره به حیات انسان ها در قیامت دانسته اند، هر چند این معنى در جمله وَ أَنَّ اللّهَ یُبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ نیز آمده است، اما با این تفاوت که جمله اول، اشاره به اصل حیات است و جمله دوم، اشاره به چگونگى زنده شدن مردگان. ولى تفسیر دیگرى که در بالا بیشتر روى آن تکیه کرده ایم این است که: جمله وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى ، اشاره به حیات آفرینى مستمر خداوند در این دنیا باشد، تا دلیلى بر امکان آن در رستاخیز گردد. (تفسیر فى ظلال). اهتزت از ماده هز به معنى تحریک شدید است. ربت از ماده ربوّ (بر وزن عُلوّ) به معنى افزایش و نمو است و ربا نیز از همین ماده است. بهیج به معنى زیبا، چشمگیر و سرور آفرین مى باشد. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۱۰۱ بخش دوم: 🔹انکار نکردن حقی ↩️ تعبيرى که در سوگند بالا آمده از ابداعات اما
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش سوم 🔺خبر از وقوع فتنه 🔴 فتنه حاکمان شام و سرانجام دردناکشان: امام(عليه السلام) در اين بخش - که در واقع بخش اصلى خطبه است - از روى حوادث وحشتناکى که در آينده در انتظار مردم عراق خواهد بود، پرده بر مى دارد و با دقّت هر چه تمام تر، جزئيّات بعضى از اين حوادث دردناک را تشريح مى کند تا شايد مردم آماده شوند و با هوشيارى بتوانند ضايعات آن را به حداقل برسانند. مى فرمايد: «گويا مى بينم شخصى بسيار گمراه و گمراه کننده بر مردم شام مسلط شده، و همچون حيوانات بر آنها بانگ مى زند و (آن قدر پيشروى مى کند که) پرچم هاى خويش را در اطراف کوفه نصب مى نمايد!» (لَکَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيل(1) قَدْ نَعَقَ(2) بِالشَّامِ، وَ فَحَصَ(3) بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي کُوفَانَ(4)). سپس در توضيح بيشترى پيرامون اين فاجعه بزرگ مى افزايد: «هنگامى که او دهن باز مى کند، و طغيانش به اوج مى رسد، و جاى پايش در زمين محکم مى گردد فتنه، فرزندان خود را با دندان هاى خويش مى گزد، و امواج جنگ به حرکت در مى آيد، چهره عبوس روزگار ظاهر مى شود، و درد و رنج و مشقّتِ شبها، نمايان مى گردد!» (فَإِذَا فَغَرَتْ(5) فَاغِرَتُهُ، وَ اشْتَدَّتْ شَکِيمَتُهُ(6)، وَ ثَقُلَتْ فِي الأَرْضِ وَطْأَتُهُ، عَضَّتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا، وَ مَاجَتِ الْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا، وَ بَدَا مِنَ الأَيَّامِ کُلُوحُهَا(7)، وَ مِنَ اللَّيَالِي کُدُوحُهَا(8)). در اين که منظور از اين فرد «ضِلّيل» (گمراه و گمراه کننده) کيست؟ شارحان نهج البلاغه به طور عمده دو قول دارند: بعضى معتقدند که منظور «معاويه» است که بعد از شهادت اميرمؤمنان(عليه السلام) و به اصطلاح صلح با امام حسن(عليه السلام) مردم عراق را در تحت شديدترين فشارها قرار داد و آنچه را در جمله هاى بالا آمد، در عمل پياده کرد; ولى جمعى ديگر معتقدند منظور «عبدالملک بن مروان» است که جنايتکار معروف تاريخ اسلام، يعنى «حجّاج» از طرف او بر کوفه و عراق مسلّط شد و ظلم و ستمى نبود که انجام ندهد! ولى هر چه هست اشاره به حاکمان بيدادگر بنى اميّه مى باشد. جمله «عَصَّنتِ الْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا; فتنه فرزندان خود را با دندان مى گزد» اشاره به اين است که اين آشوبها و فتنه ها حتّى دامن فتنه گردان را نيز رها نمى کند! آنها نيز با اختلافات داخلى به جان هم مى افتند و يا دشمنانشان - آن گونه که در تاريخ اسلام آمده - به پا مى خيزند و طعم تلخ ظلم و بيدادگرى را به آنان نيز مى چشانند و در هر حال، فضاى جهان اسلام تاريک مى شود و پير و جوان و خُرد و کلان در امواج فتنه غرق مى شوند. سپس در ادامه اين سخن مى افزايد: «هنگامى که کِشت او (آن ظالم گمراه) به مرحله درو مى رسد، براى چيدنش به پا مى خيزد و به هيجان در مى آيد، و برق شمشيرش مى درخشد، در آن هنگام، پرچم هاى فتنه هاى سخت (بر ضدّ او) به اهتراز در مى آيد، و (دشمنانش) همچون شب تار و درياى متلاطم، روى مى آورند!» (فَإِذَا أَيْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى يَنْعِهِ(9)، وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ(10)، وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ، عُقِدَتْ رَايَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ، وَ أَقْبَلْنَ کاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ). ✍ پی نوشت: پی نوشت: 1. «ضلّيل» از مادّه «ضَلال» به معناى گمراهى گرفته شده، و به معناى کسى است که بسيار گمراه است و طبعاً، هم گمراه است و هم گمراه کننده. 2. «نَعق» از مادّه «نعق» (بر وزن نعل)در اصل به معناى صداى کلاغ است; سپس به صداهايى که براى حرکت حيوانات و امر و نهى آنها گفته مى شود، اطلاق شده و تعبير بالا اشاره به آن است که بنى اميّه گروهى از مردم شام را تحميق کرده بودند و همچون حيوانات به هر جا مى خواستند، مى بردند. 3. «فحص» از مادّه «فَحْص» به معناى بحث و جستجو است. 4. «کوفان» به معناى کوفه است و در اصل به معناى تپه شن هاى دايره مانند و سرخ رنگ است. 5. «فَغرت» از مادّه «فغر» (بر وزن فقر) به معناى گشودن دهان است. 6. «شَکيمه» در اصل به معناى دهان بند حيوان است (قطعه فلزى که متصل به افسار است و در دهن حيوان قرار مى گيرد;) سپس به هر گونه فشار اطلاق شده است و در جمله بالا به همين معناست. 7. «کُلوح» به معناى عبوس بودن است. 8. «کُدوح» به معناى شدّت تلاش و کوشش است، آنچنان که در وجود انسان اثر کند و در اصل به معناى خراش نهادن بر چيزى است. 9. «يَنع» به معناى رسيدن ميوه است; سپس به هرگونه پختگى و آمادگى براى گرفتن نتيجه اطلاق شده است. 10. «شَقاشق» جمع «شَقْشقه» به معناى پوسته اى است مانند بادکنک که شتر به هنگام هيجان از دهان خود بيرون مى آورد; سپس به هرگونه هيجان، اطلاق شده است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام می فرمایند: 🌹منْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ اَلْأَخْلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ اَلْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ اِنْتَظِرُوا،🌹 🌸هر کسی دوست دارد از اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، باید در حالی که منتظر است، به ورع و محاسن اخلاق عمل کند، پس اگر از دنیا رفت و بعداً امام زمان قیام کرد، اجر او مانند کسی است که حضور خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک کرده است، پس تلاش کنید و منتظر باشید. 📚 الغيبة (للنعمانی)‌ : جلد ۱، صفحه ۲۰۰ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737241T15802731(Web).mp3
21.7M
🎙استاد کاشانی 🖇موضوع :نقش امام حسن عسکری (علیه السلام ) در منظومه انسان ۲۵۰ ساله ☀️ خصوصیات فردی اهل بیت (ع) یکسان نبود و تفاوت هایی هم بین ایشان بود. اما در مسئله هدایت از آن جایی که سرچشمه یکسان است، همه آنها مشترک بوده اند ولی شرایط، زمان، مکان و اقتضائات متفاوت بوده است. در مجموع اهل بیت در یک مسیری خاص حرکت می کردند و اهدافی داشتند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و سی و دو 🔷 ↩️ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﮔﻔﺖ: (ﭘﺪﺭﻡ) ﻛﻤﻴﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﺭﻱ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ. ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﻱ ﺍﻭﻳﻨﺪ، ﺷﺒﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺪ ﻭ ﺑﻨﻲ ﺗﻤﻴﻢ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻗﺮﻳﺶ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ " ﻋﻨﺒﺴﻪ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ " ﺑﻮﺩ، ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﻗﺮﻳﺶ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻋﻨﺒﺴﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﺧﺎﻟﺪ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ، ﻛﺮﺍﻣﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺭﺯﺍﻧﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ، ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺍﺳﺪﻱ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭ " ﻣﻀﺮ " ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ، ﮔﺮﻳﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻨﺒﺴﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﻫﺸﺎﻡ ﺩﺭ ﺩﻳﺮ " ﺣﻨﻴﻨﺎﺀ " ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ. ﻛﻤﻴﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺮ ﮔﻮﺭ ﺍﻭ ﺧﻴﻤﻪ ﺯﺩ، ﻋﻨﺒﺴﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ " ﻣﺴﻠﻤﻪ " ﺑﻦ ﻫﺸﺎﻡ " ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﺷﺎﻛﺮ ﻛﺮﺍﻣﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﮕﺮﻭﻱ، ﺳﺮ ﺑﻪ ﺛﺮﻳﺎ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺋﻲ ﺍﮔﺮ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ‌ﺭﺳﺎﻧﻲ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻢ ﻭ ﺍﻟﺎ ﭘﻨﻬﺎﻧﺶ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﻡ. ﻣﺴﻠﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻋﻨﺒﺴﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻛﻤﻴﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﻋﻤﻮﻣﺎ ﻭ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺪﺡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﻣﺴﻤﻮﻉ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺴﻠﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺁﺯﺍﺩﺵ ﻛﻨﻢ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭ ﻛﻪ ﻧﺎ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﺑﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﻣﺪ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺁﻣﺪﻱ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ. ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺣﺎﺟﺘﻢ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ ﺁﻭﺭﻱ، ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻛﻤﻴﺖ ﭼﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺎﺟﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﻱ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﻧﻴﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻡ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻲ ﻛﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﺟﺘﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻱ، ﻋﺰﻭﺣﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻱ ﺷﺎﻋﺮ " ﻣﻀﺮ " ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻣﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺎﻥ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ، ﺍﻣﻀﺎﺀ ﻛﺮﺩﻡ. ﭘﺲ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻣﺴﻠﻤﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ " ﺍﺑﺮﺵ ﻛﻠﺒﻲ " ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻱ ﺍﺭﺗﺠﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﺮ ﮔﺰ ﻣﺴﻤﻮﻉ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍﺋﻴﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺸﺎﻡ ﺭﺍ ﺳﺘﻮﺩ. ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﭼﻜﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺍﺭﺗﺠﺎﻟﺎ ﺳﺮﻭﺩ: .. ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭ ﻳﺎﺭ ﺑﺎﻳﺴﺖ، ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺯﻳﺎﺭﺗﮕﺮ.. ﻛﻤﻴﺖ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭ ﻳﺎﺭ ﺩﺭﻧﮓ ﻧﻜﺮﺩﻱ؟ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﻮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩﻱ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺩ‌ﻫﺎﻱ ﺳﺨﺖ ﺁﻥ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺴﻴﻢ‌ﻫﺎﻱ ﻣﻠﺎﻳﻢ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﻭﺯﻳﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﻓﺎﻟﺎﻥ ﺻﺮﺕ ﺍﻟﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎﻣﻮﺭ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻤﺼﺎﺋﺮ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻙ ﺑﺸﻨﻮ ﺑﺸﻨﻮ ﺳﭙﺲ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺮﺛﻴﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﺸﺎﻡ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. ﻫﺸﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﮔﺮﻳﻢ، ﭼﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﻜﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻞ ﺷﺪ [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 44] ﺩﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در دو آیه بعد، ب
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵ الی ۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️ نکته ها: ۱ ـ مراحل هفتگانه زندگى انسان در آیات فوق، براى تشریح مسأله رستاخیز و امکان آن، حرکت انسان را در یک مسیر هفت مرحله اى تشریح کرده است: نخست زمانى که خاک بود، ممکن است منظور از خاک در اینجا خاکى باشد که: آدم از آن آفریده شد، و نیز امکان دارد، اشاره به این باشد که: همه انسان ها قطع نظر از این، نیز از خاکند; چرا که تمام مواد غذائى که نطفه را تشکیل مى دهد، و سپس مواد تغذیه کننده آن، همه از خاک گرفته مى شوند. البته، بدون شک قسمت قابل توجهى از بدن انسان را آب و قسمتى را اکسیژن و کربن تشکیل مى دهند که از خاک گرفته نشده، ولى از آنجا که ستون اصلى تمام اعضاى بدن را موادى که از خاک گرفته شده تشکیل مى دهد، این تعبیر، کاملاً صحیح است که: انسان از خاک است. مرحله دوم، مرحله نطفه است، خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالى از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه مى شود، نطفه اى که از موجودات زنده ذره بینى اسرارانگیزى تشکیل یافته که در مرد اسپرم و در زن اوول نامیده مى شود، این موجودات ذره بینى شناور، به قدرى کوچکند که در نطفه یک مرد، ممکن است میلیون ها اسپرم وجود داشته باشد!. جالب این که: انسان بعد از تولد، معمولاً یک حرکت آرام و تدریجى را که بیشتر شکل تکامل کمّى دارد تعقیب مى کند، در حالى که حرکت او در محیط رحم همراه با جهش هاى سریع و دگرگون کننده کیفى است. تحولات پى در پى و شگفت انگیز جنین در عالم رحم، به همان اندازه عجیب است که فى المثل سنجاق کوچک ساده اى با گذشت چند ماه، تبدیل به یک هواپیما گردد!. امروز جنین شناسى به صورت یک علم گسترده در آمده، و دانشمندان این علم موفق شده اند جنین را در مراحل مختلف، مورد بررسى قرار داده، پرده از روى اسرار شگرف این پدیده اسرار آمیز جهان هستى را بردارند و عجائب بسیارى درباره آن ارائه دهند. در مرحله سوم، نطفه به مرحله علقه مى رسد و سلول هاى آن همچون یک دانه توت بدون شکل (به صورت یک قطعه خون بسته) در کنار هم قرار مى گیرند که آن را در زبان علمى مورولا مى نامند. بعد از گذشتن مدت کوتاهى حفره تقسیم، که سر آغاز تقسیم نواحى جنین است پیدا مى شود (و جنین را در این مرحله لاستولا مى نامند). در مرحله چهارم، کم کم جنین، شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود مى گیرد، بى آن که اعضاى مختلف بدن در آن مشخص باشد. اما ناگهان در پوسته جنین ، تغییراتى پیدا مى شود، و شکل آن متناسب با کارى که باید انجام دهد، تغییر مى یابد و اعضاى بدن کم کم ظاهر مى شود، اما جنین هائى که از این مرحله نگذرند، و همچنان به صورت سابق و یا ناقص بمانند، ساقط مى شوند، و از رده خارج مى گردند، جمله مُخَلَّقَة وَ غَیْرِ مُخَلَّقَة ممکن است اشاره به این مرحله باشد یعنى کامل الخلقه و غیر کامل الخلقه . جالب این که: قرآن مجید، بعد از ذکر این چهار مرحله، جمله لِنُبَیِّنَ لَکُمْ را آورده است، اشاره به این که: این دگرگونى هاى سریع و شگفت انگیز که سبب مى شود یک قطره کوچک آب، به یک انسان کامل تبدیل گردد، دلیل روشنى است بر قدرت خداوند بر همه چیز. سپس، به مراحل سه گانه پنجم و ششم و هفتم جنین که بعد از تولد صورت مى گیرد، یعنى طفولیت ، بلوغ و پیرى اشاره کرده است.(۵) این نکته نیز لازم به یاد آورى است که: تولد انسان از خاک به صورت یک موجود زنده، خود یک جهش بزرگ است، و مراحل گوناگون جنین، همه جهش هاى پى در پى محسوب مى شوند، و نیز تولد انسان از مادر، خود جهش بسیار مهمى است، و مراحل بلوغ و کهولت نیز جهش محسوب مى شوند. تعبیر قرآن در آیه بالا از قیامت به بعث گویا اشاره به همین مفهوم جهش باشد که در رستاخیز نیز صورت مى گیرد. به این نکته، نیز باید توجه کرد که: سخن گفتن قرآن از این مراحل مختلف این تعبیر، ممکن است به خاطر آن باشد که: طفل معنى مصدرى دارد، و در آن مفرد و جمع یکسان است، و یا از این جهت باشد که: هدف، بیان جنس است نه خصوصیات و ویژگى هاى اطفال که در این مرحله تفاوت انسان ها مستور و مکتوم است و در مراحل بعد ظهور و بروز مى کند. جنین، در آن روز که نه علم جنین شناسى به وجود آمده بود و نه مردم اطلاع قابل ملاحظه اى درباره دوران جنینى انسان داشتند، خود گواه زنده اى است بر این که: این کتاب بزرگ از جهان وحى و ماوراء طبیعت سرچشمه مى گیرد. ✍ پی نوشت: ۵ ـ قابل توجه این که: در مورد تولد انسان، تعبیر به ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً مى کند، در حالى که، قاعدتاً باید به صورت جمع (اطفال) ذکر شود. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۵ 🔺 دنیاطلبان متظاهر به دین 🔸 اين مرد لجوج را رها كن: از مقدمه اين كلام است
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۵ 🔺 دنیاطلبان متظاهر به دین 🔸 اين مرد لجوج را رها كن: ↩️ "ولى مؤمنان راستين كسانى هستند كه آيين خدا را به طور كامل با تمام وجود مى پذيرند خواه به منفعت مادى آن ها باشد يا به زيان آن و اصولاً بر سر همين دو راهى، دينداران از افراد منافق و بى دين، شناخته مى شوند كه دين از يك مسير مى رود و منافع مادى آن ها از مسير ديگر در جمله دوم مى فرمايد: او براى اين كه خود را در نظر خويش يا در نظر مردم معذور بشمرد عمداً حقايق را بر خود مشتبه مى سازد و شبهاتى را بهانه براى كارهاى خلافش قرار مى دهد و اين همان كارى است كه همه منافقين انجام مى دهند; به شبهات پناه مى برند و وجدان خود را فريب مى دهند و كارهاى خلاف خود را به اين وسيله توجيه مى كنند. قرآن مجيد درباره بعضى از كافران مى گويد: «(بَلْ يُرِيدُ الاِْنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ); (انسان شك در معاد ندارد) بلكه مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (ازاين رو) مى پرسد: «قيامت كى خواهد بود؟».[4] بر اين اساس امام(عليه السلام) عمار را نهى كرد ازاين كه سخن را با او ادامه دهد زيرا او كسى نبود كه در برابر حق تسليم شود و يا حتى حق را نشناخته باشد آگاهانه مخالفت مى كرد و براى حفظ منافع مادى خود طرح شبهه مى نمود، و سخن گفتن با چنين كسى روا نيست; نه مصداق ارشاد جاهل است و نه تنبيه غافل اين گونه افراد در واقع مصداق آيه شريفه (سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ)[5] مى باشند. * نكته ها: 1. ماجراى گفتگوى عمار ياسر و مغيره: مرحوم سيد رضى به اين نكته اشاره نكرده كه ميان عمار ياسر و مغيرة بن شعبه چه گفتگويى بود كه على(عليه السلام) به عمار چنان فرمود. اما مرحوم علامه شوشترى نقل مى كند كه گفتگوى عمار با مغيره درباره اين بود كه عمار مغيره را دعوت كرد تا با اميرمؤمنان(عليه السلام) بيعت كند و او را در برابر دشمنانش (ازجمله معاويه) يارى دهد. مغيره نپذيرفت و به عمار گفت: يارى تو براى على بن ابى طالب مانند كسى است كه از گرما به بيابان سوزان فرار كند يعنى تو از آن مصيبت هاى زمان عثمان فرار كردى و الآن در فشار معاويه اى خواهى افتاد كه مصائبش بيشتر از اوست. هنگامى كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) اين گفتگو را (يا گوشه اى از آن را شنيد) آن سخنان را به عمار فرمود.[6] 2. عمار ياسر و مغيرة بن شعبه را بيشتر بشناسيم: درباره عمار ياسر، آن صحابى بزرگ و مخلص رسول الله(صلى الله عليه وآله) و صحابى فداكار جانشينش، اميرمؤمنان على(عليه السلام) پيش از اين در جلد 7، صفحه 83 از همين كتاب و جاهاى ديگر سخن گفته ايم ولى فضايل و مناقب آن مرد پاكباز بيش از اين هاست. او كسى است كه يكى از آيات قرآن درباره او نازل شد زمانى كه جماعتى از مشركين، او و پدر و مادرش را شكنجه كردند تا اظهار برائت از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) كنند پدر و مادرش حاضر نشدند و شهيد گشتند ولى عمار با زبان و لفظ خود آنچه را مى خواستند گفت و گريه كنان خدمت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) آمد. آيه شريفه نازل شد: «(مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاِْيمَانِ); كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند (مجازات مى شوند) به جز آن ها كه تحت فشار واقع شده اند در حالى كه قلبشان با ايمان، آرام است»[7] در اين جا بعضى از ناآگاهان گفتند: عمار با گفتن الفاظ مربوط به برائت و بيزارى از اسلام، كافر شد. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كَلاَّ إِنَّ عَمَّاراً مَلِىءٌ إِيمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الاِْيمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه; چنين نيست، عمار از فرق سر تا قدم مملو از ايمان است و ايمان با گوشت و خون او آميخته است». سپس پيامبر(صلى الله عليه وآله) افزود: اگر باز در چنين شرايطى قرار گرفتى همين گونه عمل كن.[8]" ✍ پی نوشت: [4]. قيامت، آيات 5 و 6. [5]. بقره، آيه 6. [6]. بهج الصباغة، ج 9، ص 593. [7]. نحل، آيه 106. [8]. بحارالانوار، ج 19، ص 35. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام صادق علیه السلام: 🔹أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ إِيمَانُهُ وَ إِنْ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً لَمْ يَنْقُصْهُ ذَلِكَ قَالَ وَ هُوَ اَلصِّدْقُ وَ أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلْحَيَاءُ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ . 🔸چهار چيز است که در هر كس باشد، ايمانش كامل است. و اگر سر تا پايش گناه باشد، نقصى به او نرساند. و آنها راستگوئى و ادای امانت و حيا و حُسن خلق است. 📚 اصول کافی (باب الایمان و الکفر) جلد ۲ صفحه ۹۹ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثبات خداوند_313.mp3
2.87M
🎧اثبات وجود خداوند 🎙️حجت الاسلام فرحزاد @Nahjolbalaghe2