.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
هیچ رسول و پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر این که هرگاه آرزو (ى پیشبرد اهداف الهىِ خود مى کرد)، شیطان (وسوسه ها و) القائاتى در آن مى افکند. امّا خداوند القائات شیطان را از میان مى برد، سپس آیات خود را استحکام مى بخشد.
و خداوند دانا و حکیم است
(حج/52)
*
لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ
هدف این بود که خداوند القائات شیطان را آزمونى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است، و آنها که سنگدلند. و به یقین ستمکاران در عداوت شدید دامنه دارى هستند.
(حج/53)
*
وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقّى است از سوى پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد. و خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به سوى صراط مستقیم هدایت مى کند.
(حج/54)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۴۹ الی ۵۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 رزق کریم از آ
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵۲ الی ۵۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
👹 وسوسه هاى شیاطین در تلاش هاى انبیاء
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از تلاش و کوشش مشرکان و کافران براى محو آئین الهى، استهزاء و سخریه آنها نسبت به آن در میان بود، در آیات مورد بحث، هشدار مى دهد: این توطئه هاى مخالفان برنامه تازه اى نیست، همیشه این القائات شیطانى در برابر انبیاء بوده و هست.
نخست، چنین مى گوید: ما هیچ رسول و پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر این که هر گاه آرزو مى کرد و طرحى براى پیشبرد اهداف الهى خود، مى کشید شیطان، القائاتى در آن طرح مى کرد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول وَ لا نَبِیّ إِلاّ إِذا تَمَنّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ).
اما خداوند پیامبر خود را در برابر هجوم این القائات شیطانى تنها نمى گذاشت خداوند القائات شیطان را از میان مى برد، سپس آیات خود را استحکام مى بخشید (فَیَنْسَخُ اللّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ).
و این کار، براى خدا آسان است; چرا که خداوند علیم و حکیم مى باشد و از همه این توطئه ها و نقشه هاى شوم با خبر است و طرز خنثى کردن آنها را به خوبى مى داند (وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
* * *
ولى همواره این توطئه هاى شیطانى مخالفان، میدان آزمایشى براى آگاهان، مؤمنان و کافران تشکیل مى داد، لذا در آیه بعد، اضافه مى کند: این ماجراها براى این بود که: خداوند القاى شیطان را آزمونى براى آنها که در قلبشان بیمارى است و آنها که سنگدلند قرار دهد (لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ).
و ظالمان بیدادگر در عداوت و مخالفت شدیدى دور از حق قرار گرفته اند (وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَفِی شِقاق بَعِید).
* * *
و نیز هدف از این ماجرا این بود آنها که عالم اند و آگاه، حق را از باطل تشخیص دهند، و برنامه هاى الهى را از القائات شیطانى جدا سازند و در مقایسه با یکدیگر بدانند آئین خدا حق است، و از سوى پروردگار تو است، در نتیجه به آن ایمان آوردند و دل هایشان در برابر آن خاضع گردد (وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ).
البته خدا این مؤمنان آگاه و حق طلب را، در این مسیر پر خطر، تنها نمى گذارد بلکه خداوند افرادى را که ایمان آوردند به سوى صراط مستقیم هدایت مى کند (وَ إِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلى صِراط مُسْتَقِیم).
* * *
نکته ها:
۱ ـ القائات شیطان چیست؟
آنچه در بالا در تفسیر آیات فوق گفتیم، هماهنگ با نظرات جمعى از محققین است، با این حال، احتمالات دیگرى در تفسیر آیه نیز ذکر شده:
از جمله این که: تمنى و امنیه به معنى تلاوت و قرائت است، چنان که در اشعار عرب، گاه به این معنى آمده، بنابراین، آیه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول... مى گوید: تمام پیامبران پیشین و انبیاء به هنگامى که کلمات خدا را بر مردم مى خواندند شیاطین (مخصوصاً شیاطین از نوع بشر) در لابلاى سخنان آنها القائاتى مى کردند و مطالبى براى انحراف افکار عمومى در لابلاى آن مى گفتند، تا اثرات هدایت بخش آنها را خنثى کنند، اما خداوند این القائات شیطانى را محو و نابود مى کرد و آیات خود را استحکام مى بخشید .
البته این تفسیر، با جمله ثُمَّ یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ هماهنگى دارد، و با افسانه غرانیق که بعداً مى آید (طبق بعضى از توجیهات) سازگار است، ولى، مهم این است که تمنى و امنیه کمتر به معنى تلاوت آمده تا آنجا که در آیات قرآن در هیچ موردى در این معنى به کار نرفته است.
ریشه اصلى تمنى که از ماده منى (بر وزن مشى) گرفته شده، در اصل به معنى تقدیر و فرض است.
اگر نطفه انسان و حیوانات را منى مى گویند به خاطر این است که: صورت بندى از طریق آن انجام مى گیرد.
اگر به مرگ منیة گفته مى شود به خاطر آن است که اجل مقدر انسان در آن فرا مى رسد.
آرزوها را از این رو تمنى مى گویند که انسان تقدیر و تصویر آن را در ذهن خود مى گیرد.
نتیجه این که: ریشه اصلى این کلمه همه جا به تقدیر و فرض و تصویر باز مى گردد.
البته تلاوت را مى توان به نوعى با این معنى ارتباط داد و گفت: تلاوت عبارت از تقدیر و تصویر الفاظ مى باشد، ولى ارتباطى است بسیار دور که کمتر در کلمات عرب اثرى از آن دیده شده است.
اما معنى گذشته که در تفسیر آیه گفتیم، (طرح ها و برنامه هاى پیامبران براى پیشبرد اهداف الهى) تناسب زیادى با معنى ریشه اى تمنى دارد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۲ الی ۵۵ سوره مبارکه حج
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۴ ✅ صبر در سختیها، نشانه بزرگی ↔️ دو راهى مصائب: به نظر مى رسد امام(عليه السل
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۴
✅ صبر در سختیها، نشانه بزرگی
↔️ دو راهى مصائب:
↩️ تفاوت ميان اين دو گفتار حكيمانه اين است كه در جمله دوم به جاى احرار (آزادگان)، اكارم (بزرگواران) آمده است كه هر دو قريب المضمون هستند و به جاى اغمار (جاهلان)، بهائم (چهارپايان) ذكر شده كه آن ها نيز مضمونى شبيه به هم دارند. در حكمت 291 تسليت امام(عليه السلام) به اشعث بن قيس براى مرگ فرزندش به صورت گسترده ترى آمده است كه شرح آن را در ذيل همان حكمت بيان كرديم. شرح حال اشعث بن قيس را نيز كه از منافقان مشهور بود و امام(عليه السلام) به دلايلى با او مدارا مى كرد در ذيل نامه پنجم (جلد نهم پيام امام(عليه السلام)) آورديم.
*
نكته:
راه صحيح برخورد با مشكلات زندگى:
زندگى، خالى از مشكلات و درد و رنج ها نيست. پاره اى از آن ها قابل اجتناب است كه انسان بايد با هشيارى جلوى آن ها را بگيرد و يا اگر براثر غفلت مشكلى دامان او را گرفت راهى براى برون رفت از آن پيدا كند و دست روى دست نگذارد تا مشكل، او را از پاى درآورد. ولى پاره اى از مشكلات چنين نيست و هيچ كس قادر بر دفع آن نمى باشد ازجمله اين كه همه دوستان و خويشاوندان با هم به دنيا نمى آيند و همه با هم از دنيا نمى روند; فقدان عزيزان مطلبى است غير قابل اجتناب.
اين از يك سو، از سوى ديگر فشار مصيبت گاه به قدرى سنگين است كه اگر انسان چاره اى براى آن نينديشد او را از پاى درمى آورد. بهترين راه براى كاستن و از بين بردن فشار مصيبت توجه به پاداش صابران و شخصيت آن ها در پيشگاه خداوند است و اين زاييده ايمان و تقواست. انسان مؤمن و متقى مى داند هرچه از سوى دوست مى رسد نيكوست و اى بسا در مصائب، مصالحى باشد كه بسيار مفيد و مؤثر بوده و از اهميت مصيبت، برتر و بالاتر است و يا جبران گناهى است كه از انسان سرزده و سبب پاكى او مى شود و يا آزمونى است كه اگر از عهده آن برآيد مقام مقربان درگاه خدا را پيدا مى كند. اين تفكر و انديشه است كه فشار مصيبت را مى كاهد و از بين مى برد. تعبير به «احرار» در كلام امام(عليه السلام) نيز ناظر به همين معناست كه آزادگان مى كوشند از طرق مختلف، آثار سوء حوادث ناگوار را از خود دور سازند و با صبر و شكيبايى به استقبال آينده روشنى بروند و تا آن جا كه ممكن است حوادث ناگوار را جبران سازند ولى اغمار (جاهلان) يا زبان به ناشكرى مى گشايند و يا با سرگرمى هاى ناسالم خود را مشغول مى كنند.
توجه به آنچه در آيات و روايات درباره پاداش صابران آمده نيز تأثير بسزايى در صبر و شكيبايى انسان در برابر حوادث ناگوار دارد. در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «الصَّبْرُ خَيرُ مَرْكَب مَا رَزَقَ اللَّهُ عَبْداً خَيراً لَهُ وَ لاَ أَوْسَعَ مِنَ الصَّبْر; صبر بهترين مركب راهوار است و خداوند به بنده اى از بندگانش چيزى بهتر و گسترده تر از صبر عنايت نكرده است».[2]
در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «الصّبرُ على البلاءِ أفضَلُ مِن العافيةِ فى الرَّخاءِ; صبر در برابر مشكلات، برتر از عافيت در وسعت است».[3] زيرا اجر فراوان اخروى آن قابل مقايسه نيست.[4]
*
✍ پی نوشت:
[2]. بحارالانوار، ج 79، ص 139.
[3]. غررالحكم، ح 6271.
[4]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر مى گويد: اين كلام حكمت آميز (413) را ماوردى در ادب الدنيا والدين آورده است. و در ذيل كلام حكمت آميز 414 اين را از آمدى نقل كرده و در دنبال آن مى گويد: تسليت گفتن اميرمؤمنان على(عليه السلام) به اشعث بن قيس مشهور است كه علما و بزرگان دين قبل از سيد رضى و بعد از او به عبارات مختلف آن را نقل كرده اند و مضمون همه يكى است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 292)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام علی علیه السلام
«موافقتِ زياد [نشانه] نفاق است؛ مخالفتِ زياد [نشانه] دشمنى است».
🔹«كَثرَةُ الوِفاقِ نِفاقٌ، كَثرَةُ الخِلافِ شِقاقٌ»
📚 غرر الحكم : ح٧٠٨٣ و ح٧٠٨٤
@Nahjolbalaghe2