eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۸۹)نهج‌البلاغه🔹 ✅راه اصلاح و به سامان رسيدن امور: 🔹 امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى كه در واقع مركّب از سه جمله است به سه امر مهم اشاره مى كند و مى فرمايد: «كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند ميان او و مردم را اصلاح مى كند و كسى كه امر آخرتش را اصلاح كند خداوند امر دنيايش را اصلاح خواهد كرد و كسى كه در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد»; (مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ، وَمَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ). 🔹از بعضى از روايات استفاده مى شود كه بزرگان علما در گذشته هنگامى كه نامه اى به يكديگر مى نوشتند غالباً از اين سه جمله حكيمانه، در نامه خود بهره مى گرفتند و به راستى سزاوار است كه با آب طلا نوشته شود و همه روز انسان بر آن نظر بيفكند. 🔹 در اينكه رابطه ميان نتيجه هاى سه گانه اى كه در اين كلمات حكمت آميز آمده و مقدمات آن، رابطه اى طبيعى و منطقى است يا روحانى و معنوى شارحان نهج البلاغه راه هاى مختلفى را پيموده اند; ولى مى توان گفت: هم رابطه الهى و معنوى است و هم رابطه منطقى. زيرا كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند; يعنى در برابر هر امرى قرار مى گيرد نخست نگاه كند كه رضاى خدا در چيست و آن را برگزيند، چنين كسى به يقين مشمول عنايات الهى قرار مى گيرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى بخشد. اضافه بر اين اصلاح رابطه با خدا مسلتزم صدق و امانت و راستى است. 🔹كسى كه صدق و امانت و راستى پيشه كند به يقين مردم به او علاقه مند مى شوند و امين مردم خواهد بود و به او اعتماد مى كنند و مشكلى با او نخواهند داشت. 🔹همچنين كسى كه امر آخرت خويش را اصلاح كند; يعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترك گويد مشمول لطف خداوند خواهد شد; خداوند كار دنياى او را نيز سامان مى دهد. افزون بر اين، اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهيزگارى است و به يقين انسان هاى با تقوا در زندگى مادى خود نيز موفق خواهند بود، زيرا راه خلاف در پيش نمى گيرند; به كسى ظلم و ستم نمى كنند، همه با او مهربان هستند و او نيز با همه مهربان. نيز كسى كه واعظ نفسانى; يعنى وجدان بيدار و تقواى درونى داشته باشد كه در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سايه خواهد افكند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد. اضافه بر اين شخصى كه چنين واعظى درونى دارد از امور خطرناك مى پرهيزد و چنين كسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود. بنابراين رابطه اين سه امر با آن سه نتيجه هم رابطه معنوى است و هم رابطه منطقى و طبيعى. 🔹اين سخن را با حديثى از امام باقر(عليه السلام) كه مرحوم كلينى در اصول كافى آورده پايان مى دهيم. مطابق اين حديث امام باقر(عليه السلام) فرمود: خداوند عزّوجلّ چنين فرموده است: «وَعِزَّتِي وَجَلاَلِي وَعَظَمَتِي وَعُلُوِّي وَارْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلاَّ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ رِزْقَهُ وَكُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِر; به عزت و جلال و عظمت و نورانيت و علو مقامت سوگند ياد مى كنم كه هيچ بنده مؤمنى خواسته مرا بر خواسته خود در چيزى از امور دنيا مقدم نمى شمرد مگر اين كه من بى نيازى او را در دل او و همّت او را در آخرتش و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار مى دهم و براى او از تجارت هر تاجرى بهتر خواهم بود»(1). (2) **** ✔️پی نوشت: (1). کافى، ج 2، ص 137، ح 1. (2). سند گفتار حکیمانه: از کسانى که قبل از مرحوم سیّد رضى این کلام حکمت آمیز را از امام نقل کرده اند، شیخ صدوق است که هم در کتاب خصال و هم در کتاب امالى با ذکر سند آورده است. مرحوم شیخ کلینى نیز در روضه کافى با همان عبارت شیخ صدوق آورده، هرچند روایت آن متفاوت و متن آن با آنچه در نهج البلاغه آمده کمى متفاوت است. مرحوم برقى نویسنده کتاب المحاسن نیز صدر روایت را آورده. از علماى اهل سنت نیز ابن جوزى در کتاب تذکره آن را با تفاوتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 85 و 86). در کتاب تمام نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز با مقدارى تفاوت از کتاب جعفریات که پیش از مرحوم سیّد رضى تدوین شده نقل کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 600) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ❓چه کسی در جنگ جمل شتر عایشه را پی کرد؟ محمدحسين رجبي‌دواني: حضرت تا آن‌جا که توانستند مي‌خواستند جلوي بروز جنگ جمل را بگيرند و مردم را هدايت کنند، اما وقتي جنگ آغاز مي‌شود، ديگر معنا ندارد که حضرت انعطاف نشان بدهند، انعطاف و ضعف نشان دادن باعث برتري دشمن خواهد شد و لذا وارد عمل شدند. 🔹مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عايشه مي‌جنگيدند اين مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عايشه مي‌جنگيدند و خود اميرالمؤمنين يک تنه جلو مي رفت و با دشمن مي‌جنگيد به گونه‌اي که در صفوف دشمن ناپديد مي‌شد. (هيچ وقت سابقه نداشته که خليفه اين چنين وارد ميدان شود.) 🔹امام مجتبي (ع) چگونه از جان علي (ع) در جنگ جمل محافظت كرد؟ 🔹وقتي حضرت چنين هيبتي از خود نشان مي‌داد مالک اشتر بر جان اميرالمؤمنين احساس خطر کرد که ايشان اين‌چنين وارد صفوف دشمن مي‌شوند. به امام مجتبي (ع) عرض کرد: «من بر جان اميرالمؤمنين خوف دارم اما جرأت ندارم با ايشان سخن بگويم شما از ايشان بخواهيد وارد نشوند و ما جلو خواهيم رفت.» 🔹حضرت عقب آمده بودند، امام مجتبي (ع) فرمودند: «اجازه دهيد ما جلو برويم»، حضرت توجهي نکردند و دوباره به ميدان رفتند بار دوم امام مجتبي خواستند عقب بنشينند. اميرالمؤمنين قبول نکردند. بار سوم امام مجتبي به دنبال ايشان آمدند و فرمودند: «شما را قسم مي‌دهم به مادرم فاطمه زهرا اجازه دهيد ما برويم.» 🔹علي (ع): بايد شتر عايشه کشته شود تا اين شتر برقرار است دشمن مقاومت مي‌کند 🔹تا نام مقدس حضرت زهرا را شنيدند، ماندند و فرمودند: «بايد اين شتر عايشه کشته شود تا اين شتر برقرار است دشمن مقاومت مي‌کند.» محمد حنيفه را خواستند و پرچم را به او دادند و فرمودند: (در نهج البلاغه هم آمده است) «جمجمه‌ات را در راه خدا بده، پايت را محکم بر زمين بکوبان و حمله کن و پاي شتر را قطع کن.» نوشته‌اند در اثر هجوم نيروهاي اميرالمؤمنين افراد يک قبيله که بصورت فشرده مقابل شتر عايشه مقاومت مي‌کردند کشتار مي‌شدند، منتها فوراً قبيله ديگر جايگزين مي‌شد که مبادا به اين شتر و عايشه آسيبي برسد. محمد حنفيه با شجاعت حمله کرد و جلو رفت، عده‌اي را از هم شکافت ولي فشردگي صفوف مدافعان شتر مانع شد که او به عايشه برسد. لذا خسته و زخمي عقب نشست. ❓چه كسي جمل عايشه را سرنگون و سپاه ناكثين را متلاشي كرد؟ 🔹اميرالمؤمنين پرچم ر از او گرفته و به امام مجتبي (همان امام مظلومي که ما فکر مي‌کنيم اهل سازش بوده و اهل جنگ نبوده است) دادند و همان امام مظلوم با شجاعت وصف‌ناپذيري حمله کرد و صفوف دشمن را شکافت و به شتر عايشه رسيد. یاران امام پاي شتر را قطع کردند و عايشه سرنگون شد و سپاه پيمان شکنان متلاشي شده و پا به فرار گذاشتند و پيروزي نصيب اميرالمؤمنين شد. 🔹شتر و کجاوه عايشه را زره پوش کرده بودند تيرهايي زيادي به سمت آن‌ها روانه شده بود، اما اثر نمي‌کرد. حضرت ياران خود را از تعقيب فراريان و کشتن زخمي‌ها و اسير کردن آن‌ها منع نمودند . 🔹وقتي شکست در حال قطعي شدن بود و طلحه بدبخت تا آخرين لحظات مقاومت مي‌کرد، مروان حکم پسر عموي عثمان که مي‌خواست فرار کند، گفت: «مگر ما اين جنگ را به پا نکرديم که انتقام عثمان را بگيريم؟ حريف علي که نشديم و من که خوب مي‌دانم طلحه و زبير در قتل عثمان دخيل بودند. براي انتقام عثمان طلحه را هدف قرار مي‌دهم و او را کشت.» 🔹جنگ خاتمه يافت. اميرالمؤمنين به محمد ابن ابي بکر فرمودند: «خواهرت عايشه را از کجاوه بيرون بياور و به خانه فلان کس (از بزرگان بصره) ببر تا من بيايم و تعيين تکليف کنم.» عايشه ابتدا محمد ابن ابي بکر را نشناخت و به او اعتراض کرد که «اي نامحرم! دستت را بر روي همسر پيامبر دراز مي‌کني؟» او نيز گفت: «تو خجالت بکش که در بين اين همه نامحرم آمدي و چنين فتنه‌اي به پا کردي و خون بسياري از مسلمانان را به هدر دادي. من برادرت هستم» و او را بيرون کشيد. 🔹علي (ع) خطاب به عايشه: اين بود عمل به دستور پيامبر؟! 🔹عايشه از محمد خوشش نمي‌آمد. اميرالمؤمنين به سراغ عايشه آمد و فرمود: «اين بود عمل به دستور پيامبر؟!» عايشه به غلط کردن افتاد، حضرت نيز به احترام پيامبر او را عفو کردند. 40 زن از مردم مورد اعتماد بصره را خواستند و دستور دادند لباس مردانه بپوشند و صورت‌هاي خود را بپوشانند و از بصره او را تا مدينه اسکورت کنند و به خانه پيامبر برسانند و در راه هم با او سخن نگويند و همين‌طور هم شد. 🔹تا پاي عايشه به مدينه رسيد، پيش از آن‌که اين زنان بازگردند، عايشه در مدينه جو سازي نمود که علي با زن پيامبر جنگيد و بعد هم او را با 40 مرد غريبه به مدينه فرستاد. در اين‌جا زنان صورت خود را باز کردند و همه فهميدند که اين‌ها زن بودند و عايشه اين‌بار هم مفتضح شد. اين جنگ به نفع اميرالمؤمنين خاتمه يافت، @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹احکام قانون مدنی در مورد اشیا پیدا شده🔹 ماده ۱۶۲ هر کس مالی پیدا کند که قیمت آن کمتر از یک درهم که وزن آن ۱۲/۶ نخود نقره باشد، می تواند آن را تملک کند. ماده ۱۶۳ اگر قیمت مال پیدا شده یک درهم که وزن آن ۱۲/۶ نخود نقره یا بیشتر باشد، پیداکننده باید یک سال تعریف کند و اگر در مدت مزبور صاحب مال پیدا نشد، مشارالیه مختار است که آنرا به طور امانت نگاه دارد یا تصرف دیگری در آن بکند در صورتی که آنرا به طور امانت نگاه دارد یا تصرف دیگری در آن بکند در صورتی که آن را به طور امانت نگاه دارد و بدون تقصیر او تلف شود، ضامن نخواهد بود. تبصره- در صورتی که پیداکننده مال از همان ابتدا یا پیش از پایان مدت یک سال علم حاصل کند که تعریف بی فایده است و یا از یافتن صاحب مال مایوس گردد تکلیف تعریف از او ساقط می شود. ماده ۱۶۴ تعریف اشیا پیدا شده عبارت است از نشر و اعلان بر حسب مقررات شرعی به نحوی که بتوان گفت که عادتا به اطلاع اهالی محل رسیده است. ماده ۱۶۵ هر کس در بیابه آن یا خرابه که خالی از سکنه بوده و مالک خاصی ندارد مالی پیدا کند میتواند آن را تملک کند و محتاج به تعریف نیست ‌مگر اینکه معلوم باشد که مال عهد زمان حاضر است در این صورت در حکم سایر اشیاء پیدا شده در آبادی خواهد بود. ماده ۱۶۶ اگر کسی در ملک غیر یا ملکی که از غیر خریده مالی پیدا کند یا احتمال بدهد که مال مالک فعلی یا مالکین سابق است باید به آنها اطلاع‌ بدهد اگر آنها مدعی مالکیت شدند و به قرائن مالکیت آنها معلوم شد باید به آنها بدهد و الا به طریقی که فوقاً مقرر است رفتار نماید. ماده ۱۶۷ اگر مالی که پیدا شده است ممکن نیست باقی بماند و فاسد میشود باید به قیمت عادله فروخته شود و قیمت آن در حکم خود مال پیدا‌شده خواهد بود. ماده ۱۶۸ اگر مال پیدا شده در زمان تعریف بدون تقصیر پیداکننده تلف شود مشارالیه ضامن نخواهد بود. ماده ۱۶۹ منافعی که از مال پیدا شده حاصل میشود قبل از تملک متعلق به صاحب آن است و بعد از تملک مال پیدا کننده است.
🔴 در انتخابات ریاست جمهوری۱۴۰۰ به کدام گزینه رای خواهید داد؟ ‌ ۱-اصولگرا ۲-اصلاح طلب ۳-فرد انقلابی ۳-هیچکدام جهت شرکت در نظر سنجی کلیک کنید👇 EitaaBot.ir/poll/dxpm1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها و مطالب متنوع دیگر 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۳)🔹 ✅۲۳ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ
🔹تفسیرسوره مبارکه نساء ادامه آیه(۲۳)🔹 ✅البته، مقدار شیرخوارگى که تأثیر در محرمیت مى کند و همچنین شرائط و کیفیت آن، ریزه کارى هاى فراوانى دارد که در کتاب هاى فقهى آمده است. فلسفه تحریم محارم رضاعى این است که: با پرورش گوشت و استخوان آنها با شیر شخص معینى، شباهت به فرزندان او پیدا مى کند، مثلاً زنى که کودکى را به اندازه اى شیر مى دهد که بدن او با آن شیر نمو مخصوصى مى کند، یک نوع شباهت در میان آن کودک و سایر فرزندان آن زن پیدا مى شود، و در حقیقت هر کدام جزئى از بدن آن مادر محسوب مى گردند و همانند دو برادر نسبى هستند. پس از آن به دسته سوم از محارم اشاره کرده و آنها را تحت چند عنوان بیان مى کند، مى فرماید: ۱ ـ و مادران همسرانتان (وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ). یعنى به مجرد این که زنى به ازدواج مردى در آمد و صیغه عقد جارى گشت، مادر او و مادر مادر او هر چه بالاتر روند، بر او حرام ابدى مى شوند. ۲ ـ و دختران همسرانتان که در دامان شما قرار دارند به شرط این که با آن همسر آمیزش جنسى کرده باشید (وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ). یعنى تنها با عقد شرعى یک زن، دختران او که از شوهر دیگرى بوده اند، بر این شوهر حرام نمى شوند، بلکه مشروط بر این است که: علاوه بر عقد شرعى با آن زن هم بستر هم شده باشد. وجود این قید در این مورد تأیید مى کند که حکم مادر همسر که در جمله سابق گذشت، مشروط به چنین شرطى نیست، و به اصطلاح اطلاق حکم را تقویت مى کند. گرچه ظاهر قید فِى حُجُورِکُمْ: در دامان شما باشند چنین مى فهماند که اگر دختر همسر از شوهر دیگر در دامان انسان پرورش نیابد بر او حرام نیست، ولى به قرینه روایات(۳) و مسلّم بودن حکم، این قید به اصطلاح قید احترازى نیست. بلکه در واقع اشاره به نکته تحریم است; زیرا این گونه دختران که مادرانشان اقدام به ازدواج مجدد مى کنند، معمولاً در سنین پائین هستند و غالباً در دامان شوهر جدید پرورش مى یابند. آیه مى گوید: اینها در واقع همچون دختران خود شما هستند، آیا کسى با دختر خود ازدواج مى کند؟ و انتخاب عنوان رَبائِبْ که جمع رَبِیْبَه به معنى تربیت شده است، نیز به همین جهت مى باشد. به دنبال این قسمت، براى تأکید مطلب اضافه مى کند: اگر با آنها آمیزش جنسى نداشتید، دخترانشان بر شما حرام نیستند (فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ). ۳ ـ و همسران فرزندانتان که از نسل شما هستند (وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ).(۴) در حقیقت تعبیر مِنْ أَصْلاْبِکُمْ: فرزندانى که از نسل شما باشند براى این است که روى یکى از رسوم غلط دوران جاهلیت خط بطلان کشیده شود; زیرا در آن زمان معمول بود افرادى را به عنوان فرزند خود انتخاب مى کردند، یعنى کسى که فرزند شخص دیگرى بود به نام فرزند خود مى خواندند، و فرزند خوانده مشمول تمام احکام فرزند حقیقى بود، و به همین دلیل با همسران فرزند خوانده خود ازدواج نمى کردند. باید توجه داشت: فرزند خواندگى و احکام آن در اسلام به کلى بى اساس است. ۴ ـ و نیز حرام شده است براى شما جمع در میان دو خواهر (وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأُخْتَیْنِ). یعنى ازدواج با دو خواهر در زمان واحد مجاز نیست، بنابراین اگر با دو خواهر یا بیشتر در زمان هاى مختلف و بعد از جدائى از خواهر قبلى انجام گیرد، مانعى ندارد. و از آنجا که در زمان جاهلیت جمع میان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتکب چنین ازدواج هائى شده بودند، قرآن بعد از جمله فوق مى گوید: مگر آنچه در گذشته واقع شده (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ). یعنى این حکم (همانند احکام دیگر) عطف به گذشته نمى شود، و کسانى که قبل از نزول این قانون، چنین ازدواجى انجام داده اند کیفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اکنون باید یکى از آن دو را انتخاب کرده، و دیگرى را رها کنند. در پایان آیه مى فرماید: خداوند آمرزنده و مهربان است (إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). شاید رمز این که اسلام از چنین ازدواجى جلوگیرى کرده، این باشد که دو خواهر به حکم نسب و پیوند طبیعى نسبت به یکدیگر علاقه شدیدى دارند، ولى به هنگامى که رقیب هم شوند، طبعاً نمى توانند آن علاقه سابق را حفظ کنند، و به این ترتیب یک نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پیدا مى شود، که براى زندگى آنها زیان بار است; زیرا دائماً انگیزه محبت و انگیزه رقابت در وجود آنها در حال کشمکش و مبارزه اند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: جمله اِلاّ ما قَدْ سَلَفَ به تمام محارمى که در آیه به آن اشاره شده، برگردد، یعنى اگر قبل از نزول این آیه اقدام به ازدواج با یکى از محارم فوق طبق قوانین متداول آن زمان کرده باشید، حکم تحریم شامل آن ازدواج ها نمى شود، و فرزندان آنها فرزندان مشروع خواهند بود، البته پس از نزول این آیه، لازم بوده فوراً جدا شوند.