eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ عوامل قبول نشدن اعمال 🔸شرح حدیث اخلاقی توسط رهبر معظم انقلاب @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و چهارم 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و پنجم 🔷 ↩️ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻪ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﻓﻀﻞ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﺪﺣﺘﺎﻥ ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ " ﺧﺎﻟﺪ ﻗﺴﺮﻱ " ﻧﻴﺰ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ، ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺗﺮ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺳﻌﺎﻳﺘﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﻱ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻫﺎﺷﻤﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﮔﺴﻴﻞ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﻫﺎﺷﻤﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺷﻨﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻣﺒﻨﻲ ﺑﺮ ﻛﺸﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﻳﺪﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻛﻤﻴﺖ ﻧﻮﺷﺖ. ﭘﺲ ﻛﻤﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻬﺎﺭ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﺎﺷﻤﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺗﺮﺳﻨﺎﮔﻲ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺯﺩﮔﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ‌ﻫﺎﻱ ﮔﻤﻨﺎﻣﻲ ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺎ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺣﺠﺖ ﺭﺍ ﺑﭙﺎﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﺭﺍﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻭ ﻧﺸﺮ ﺩﻋﻮﺕ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻮﺩ، ﺩﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ. ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺷﻌﺮﺵ ﺁﻓﺎﻕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺁﻭﻳﺰ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺰﺩ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 34] ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻭ (ﻉ) ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ، ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ. ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 126 ﺟﻠﺪ 15 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ " ﻭﺭﺩ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ " ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻛﻤﻴﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﻤﻴﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ (ﻉ) ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﻔﺘﻢ: ﻛﻤﻴﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ ﻛﺮﺩ، ﺍﻳﻨﻚ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﻛﻨﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺭﻱ ﺍﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﮕﻮﻳﺪ. ﭘﺲ ﻛﻤﻴﺖ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍﺋﻴﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﻓﺎﻟﺎﻥ ﺻﺮﺕ ﺍﻟﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎﻣﻮﺭ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻤﺼﺎﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩ ﻭ ﻩ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﺁﻣﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮﻱ: ﻓﺎﻟﺎﻥ.. ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ، ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺒﻮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻓﻀﻞ ﺷﻤﺎ ﺁﺷﻨﺎﻳﻢ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺘﻲ، ﺑﺎﺯ ﺗﻘﻴﻪ ﺟﺎﻳﺰ ﺑﻮﺩ. ﻛﺸﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 135 " ﺭﺟﺎﻟﺶ " ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ " ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻦ ﻣﻨﺼﻮﺭ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ (ﻉ) ﺑﻮﺩﻡ، ﻛﻤﻴﺖ ﻧﻴﺰ ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺑﻮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮﺋﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻱ: ﻓﻠﺎﻥ... ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻪ‌ﺍﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﻤﺎ ﺩﺷﻤﻨﻢ. ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﭼﻜﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺗﻘﻴﻪ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﻡ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺘﻲ ﺑﺎﺯ ﺗﻘﻴﻪ ﺩﺭ ﺷﺮﺏ ﺧﻤﺮ ﻫﻢ ﺭﻭﺍ ﺑﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنج
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ این تصور را نیز به مغز خود راه مدهید که اگر تأخیرى در مجازات شما شود به خاطر این است که: خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نیست، نه، او همه را مى داند او هم سخنان آشکارتان را مى داند و هم آنچه را کتمان مى کنید (إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ). اصولاً پنهان و آشکار براى شما که علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن کس که علمش بى پایان است، غیب و شهود یکى است و سر و علن در آنجا یکسان مى باشد. * * * و نیز اگر مى بینید مجازات الهى فوراً دامن شما را نمى گیرد، به واسطه آن نیست که او از کار شما آگاه نباشد من چه مى دانم شاید این آزمونى براى شما باشد (وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ). و مى خواهد شما را تا مدتى از لذائذ این جهان بهره مند سازد سپس با شدت هر چه تمام تر شما را بگیرد و مجازات کند (وَ مَتاعٌ إِلى حِین). در واقع براى تأخیر مجازات الهى در اینجا دو فلسفه بیان شده است: نخست مسأله امتحان و آزمایش است، خدا هرگز در عذاب عجله نمى کند، تا خلق را آزمایش کافى کند و اتمام حجت نماید. دیگر این که: افرادى هستند آزمایش آنها تمام شده، و کلمه مجازاتشان قطعى گردیده، اما براى این که سخت کیفر ببینند، نعمت را بر آنها گسترده مى سازد تا کاملاً غرق نعمت شوند، و درست در همان حال که سخت در لذائذ غوطهورند تازیانه عذاب بر آنها مى کوبد تا دردناک تر باشد، و رنج محرومان و ستمدیدگان را به خوبى احساس کنند. * * * آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه سوره انبیاء است همچون نخستین آیه این سوره سخن از غفلت مردم بى خبر مى گوید، و به عنوان نقل قول از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در یک عبارت نفرین مانند، ناراحتى او را از این همه غرور و غفلت منعکس مى کند، مى گوید: پیامبر بعد از مشاهده این همه اعراض و روى گردانى عرض کرد: پروردگار من! به حق داورى فرما، و این گروه طغیانگر را طبق قانون عدالتت کیفر ده ! (قالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ).(۳) در دومین جمله روى سخن را به مخالفان کرده مى گوید: پروردگار همه ما خداوند رحمان است، و ما از پیشگاه مقدسش در برابر نسبت هاى ناروائى که شما به او و ما مى دهید استمداد مى طلبیم (وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ). در حقیقت با کلمه رَبُّنا آنها را به این واقعیت توجه مى دهد که ما همه مربوب و مخلوقیم و او خالق و پروردگار همه ما است. تعبیر به الرَّحْمن که اشاره به رحمت عامه پروردگار است به آنها گوشزد مى کند که: سر تا پاى وجود شما را رحمت الهى فرا گرفته، چرا لحظه اى درباره آفریننده این همه نعمت و رحمت نمى اندیشید؟ و تعبیر الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ به آنها اخطار مى کند: گمان نکنید ما در برابر انبوه جمعیت شما تنها هستیم، و تصور نکنید این همه تهمت و دروغ و نسبت هاى نارواى شما، چه در مورد ذات پاک خدا، و چه در برابر ما، بدون پاسخ خواهد ماند، نه، هرگز، که تکیه گاه همه ما او است، و او قادر است از بندگان مؤمن خود در برابر هر گونه دروغ و تهمت دفاع کند. * * * آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ ✍ پی نوشت: ۳ ـ بدون شک، حکم خداوند همه بر طبق حق است، بنابراین، ذکر کلمه بِالْحَقِّ در اینجا جنبه توضیح دارد. ۴ ـ تصحیح: شنبه ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۸۳ قم المقدسه. ✔️ پایان سوره انبیاء @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
شرح و حکمت ۴۰۳ پراكنده كارى و شكست: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از اصول مهم
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۴ 💫 معنای «لا حول و لا قوه إلّا بالله» 🌧 هر چه هست از اوست! به نظر مى رسد ـ همانگونه كه بعضى از شارحان نهج البلاغه استنباط كرده اند[1] ـ شخصى كه معناى «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه» براى او مفهوم نبود و گرفتار شبهه جبر شده بود سؤالى در اين باره از حضرت كرد و امام(عليه السلام) براى رفع شبهه او سه جمله بيان فرمود. نخست فرمود: «ما در برابر مالكيت خداوند مالك چيزى نيستيم»; (وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللّهِ»: إِنَّا لاَ نَمْلِكُ مَعَ اللّهِ شَيْئاً). بنابراين مالك اصلى خداست و هيچ كس استقلال در مالكيت ندارد و به تعبير ديگر، توحيد در مالكيت، يكى از شاخه هاى توحيد افعالى است كه بدون اعتقاد به آن توحيد انسان كامل نمى شود. سپس در جمله دوم مى افزايد: «بلكه ما چيزى را مالك نيستيم جز آنچه او به ما تمليك كرده است»; (وَ لاَ نَمْلِكُ إِلاَّ مَا مَلَّكَنَا). بنابراين مالكيت ما از ذات پاك او سرچشمه مى گيرد; آنچه اراده كند به ما مى دهد و آنچه را اراده كند باز پس مى گيرد و به تعبير ديگر، مالكيت ما نسبت به مالكيت خداوند مالكيت طولى است نه مالكيت عرضى. آنگاه در جمله سوم مى فرمايد: «هرگاه او چيزى را به ما تمليك كند كه در واقع خودش به آن سزاوارتر از ماست ما را (درباره آن) مكلف به وظايفى مى كند و هرگاه آن را از ما باز پس گيرد تكليفش را از ما برمى دارد»; (فَمَتى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا، وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا). اين همان نكته باريك و دقيق و بسيار جالب «الأمرُ بين الأمرَين» است. نه چنان است كه ما از خود استقلال تام داشته باشيم و صاحب قدرتى در برابر خدا و مالكيتى در برابر مالكيت او گرديم و نه چنان است كه در اعمال خود مطلقاً اراده و اختيارى نداشته باشيم. بلكه او به ما قدرت و قوت و اختيار داده و هماهنگ با آن تكاليفى بر عهده ما گذاشته است. تا زمانى كه آن قدرت و قوت وجود دارد تكاليف هم هست هنگامى كه گرفته شد تكاليف از بين مى رود. او به ما اموالى بخشيده و تمليك كرده و تكليف خمس و زكات را در كنار آن قرار داده است، قوت و قدرت جسمانى داده و تكليف نماز و روزه و حج و جهاد را در كنار آن مقرر فرموده، هرگاه مال را باز پس گيرد تكليف خمس و زكات نيز برداشته مى شود هرگاه قوت و قدرت جسمانى را از ما سلب كند واجباتى كه نياز به قوت و قدرت جسمانى دارد از ما برداشته خواهد شد. همين معنا در حديث ديگرى كه از امام(عليه السلام) نقل شده منعكس است: «عبايه، از ياران خاص اميرالمؤمنين(عليه السلام) از آن حضرت درباره مسأله توانايى هاى انسان كه با آن برمى خيزد و مى نشيند و كارهايى انجام مى دهد سؤال كرد (كه آيا اين ها جبرى است يا اختيارى؟) امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) از او پرسيد: منظور تو كدام توانايى است؟ توانايى بدون پروردگار يا با پروردگار؟ عبايه ساكت شد و پاسخى نداد، امام(عليه السلام) فرمود: بگو، عرض كرد: چه بگويم، فرمود: اگر بگويى با خداوند (در عرض خداوند) مالك قدرتى هستى، مايه هلاكت توست و اگر بگويى بدون خداوند چنين قدرتى را پيدا كردى آن هم مايه هلاكت توست. عبايه عرض كرد: چه بگويم اى اميرالمؤمنين؟ فرمود: بايد بگويى كه اين قدرت را خداوند به تو ارزانى داشته اگر اين قدرت را براى تو ادامه دهد عطا و بخشش اوست و اگر از تو بگيرد بلا و آزمايش اوست. او مالك قدرتى است كه به تو داده و قادر بر چيزى است كه تو را بر آن قادر نموده، آيا نشنيدى مردم حول و قوه الهى را مى طلبند در آن جا كه مى گويند: «لاحولَ ولا قوّة إلاّ بالله العلىِّ العظيمِ». عبايه عرض كرد: تفسير اين سخن چيست؟ فرمود: پناهى دربرابر معاصى الهى نيست مگر پناه خداوند و قوتى بر طاعات نيست مگر با اعانت پروردگار. عبايه برخاست و خود را به روى دست و پاى امام(عليه السلام) انداخت و بوسه زد.[2] ↩️ پی نوشت: [1]. مرحوم محقق كمره اى در شرح نهج البلاغه خود اين سخن را آورده است. [2]. تحف العقول، ص 345، در كلمات امام هادى(عليه السلام). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ عَنْ أبى عَبدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: يَقُولُ إبْليسُ لَعَنَهُ اللّه ُ، ما أعْيانى فِى ابنِ آدَمَ فَلَنْ يُعينى مِنهُ واحِدَةٌ مِنْ ثَلاثٍ: أَخذُ مالٍ مِن غَيرِ حِلِّهِ، أوْ مَنْعِهِ مِن حَقِّهِ، أوْ وَضْعِهِ فى غَيْرِ وَجْهِهِ. ☀️ امام صادق عليه السلام فرمود: ابليس ملعون مى گويد: در مورد بنى آدم، هرچه مرا خسته و ناتوان كند، يكى از اين سه چيز مرا نسبت به آدميزاد ناتوان نمى كند (يعنى در مورد فريب آنان موفق مى شوم): به دست آوردن مال از راه غير حلال،جلوگيرى كردن او از پرداخت واجب مالى،يا مصرف كردن آن در راه ناروا و حرام. 📚خصال صدوق ص 132 ح 141. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا