Hekmat 045.mp3
5.65M
✅شرححکمت ۴۵
🔹راه شناخت مومن و منافق(اخلاقی،انسانشناسی،سیاسی)
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
۲۷ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
1_23046.mp3
625.9K
✅سوره تین
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🔻جاذبه زینت هاى مادى در آیات گذشته سخن از کسانى بود که تکیه بر اموا
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
... ۲ ـ منظور از القَناطِیْرِ الْمُقْنَطِرَه و الخَیْلِ الْمُسَوَّمَه چیست؟
واژه قناطیر جمع قِنطار به معنى چیز محکم است و سپس به مال زیاد گفته شده است و اگر مشاهده مى کنیم پل را قَنْطَرَه و اشخاص باهوش را قِنْطِر مى گویند، به خاطر استحکام در بنا یا در تفکر آنها است و مُقْنَطَرَه اسم مفعول از همان ماده به معنى مضاعف و مکرر آن مى باشد و ذکر این دو کلمه پشت سر هم براى تأکید است، شبیه تعبیرى که در فارسى امروز رایج است که مى گویند: فلان کس صاحب آلاف و اُلوف مى باشد، یعنى ثروت زیادى دارد.
بعضى براى قِنطار حدّ معینى تعیین کرده اند و گفته اند: قِنطار هفتاد هزار دینار طلا است.
بعضى صد هزار.
بعضى دوازده هزار درهم دانسته اند.
و بعضى دیگر، قنطار را یک کیسه پر از سکه طلا یا نقره دانسته اند.
در روایتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده که: قِنطار ، مقدار طلائى است که پوست یک گاو را پر کند.(۴)
ولى در حقیقت همه اینها مصداق یک مفهوم وسیع و آن مال زیاد است.
خَیل اسم جمع است و به معنى اسب ها یا اسب سواران هر دو است البته در آیه مورد بحث منظور همان معنى اول است.
کلمه مُسَوَّمَه در اصل، به معنى نشاندار است و نشان داشتن آن، یا به خاطر برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و یا به خاطر تعلیم و تربیت آنها و آمادگى براى سوارى در میدان جنگ است.
بنابراین، آیه مورد بحث، به شش چیز از سرمایه هاى مهم زندگى که عبارت اند از:
زن، فرزند، پول هاى نقد، مرکب هاى ممتاز، چهارپایانى که در دامدارى مورد استفاده هستند (انعام) و زراعت ها (حرث) اشاره مى کند که ارکان زندگى مادى انسان را تشکیل مى دهند.
۳ ـ منظور از متاع حیات دنیا چیست؟
متاع به چیزى مى گویند: که انسان از آن بهره مند مى شود و حیات دنیا به معنى زندگى پایین و پست است، بنابراین، معنى جمله ذلِکَ مَتاعُ الْحَیوةِ الدُّنْیا چنین مى شود: اگر کسى تنها به این امور شش گانه به عنوان هدف نهایى عشق ورزد و از آنها به صورت نردبانى در مسیر زندگى انسانى بهره نگیرد، چنین کسى تن به زندگى پستى داده.
در حقیقت، جمله الحَیوةِ الدُّنْیا: زندگى پایین اشاره به سیر تکاملى حیات و زندگى است که زندگى این جهان، نخستین مرحله آن محسوب مى گردد، لذا در پایان آیه اشاره اى اجمالى به آن زندگى عالى تر که در انتظار بشر مى باشد کرده، مى فرماید: وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ: یعنى سرانجام نیک در نزد خداوند است .
۴ ـ همان گونه که اشاره شد در میان نعمت هاى مادى زنان را مقدم داشته چرا که در مقایسه با دیگر نعمت ها نقش مهم ترى در جلب افکار دنیا پرستان و اقدام آنها بر جنایات هولناک دارد!
📚۱ ـ شَهَوات جمع شهوت به معنى علاقه شدید به چیزى است، ولى در آیه بالا شهوات به معنى مُشْتَهَیات (اشیاء مورد علاقه) به کار رفته است.
۲ ـ انفال، آیه ۴۸ ـ عنکبوت، آیه ۳۸.
۳ ـ کهف، آیه ۷.
۴ ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۵ و جلد ۳، صفحه ۱۲۷ و جلد ۹، صفحه ۲۴۵ و جلد ۱۷، صفحه ۲۱۱ و جلد ۲۶، صفحه ۲۲۸ و جلد ۵۶، صفحه ۳۸۷ ـ اعلام الورى ، صفحه ۴۱، دار الکتب الاسلامیة، تهران ـ تفسیر قمى ، جلد ۲، صفحه ۳۹۴، مؤسسه دار الکتاب، قم، ۱۴٠۴ هـ ق.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۵ /به مامور جمع آوري ماليات
/فراز ۱
🌺#اخلاقاجتماعيكارگزاراناقتصادي
با ترس از خدايي كه يكتاست و همتايي ندارد، حركت كن، در سر راه هيچ مسلماني را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهي از او مگير، هرگاه به آبادي رسيدي، در كنار آب فرود آي، و وارد خانه كسي مشو، سپس با آرامش و وقار به سوي آنان حركت كن، تا در ميانشان قرارگيري، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهرباني كوتاهي نكن. سپس مي گويي: (اي بندگان خدا، مرا ولي خدا و جانشين او به سوي شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقي است كه به نماينده او بپردازيد؟) اگر كسي گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسي پاسخ داد: آري، همراهش برو، بدون آنكه او را بترساني، يا تهديد كني، يا به كار مشكلي وادار سازي، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراي گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدي مانند اشخاص سلطه گر، و سختگير رفتار نكن، حيواني را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقيمانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد همراهي كن، پس حيوانات را درهم كن، و به دو دسته تقسيم نما همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيري و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردي كه اطمينان نداري، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار. تا آن را به پيشواي مسلمين رسانده، در ميان آنها تقسيم گردد.
⚘
@Nahjolbalaghe2
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۲۵- و من وصية له ( عليه السلام ) > كان يكتبها لمن يستعمله علي الصدقات < قال الشريف : و إنما ذكرنا
✨
✅شرح نامه ۲۵
( مکارم شیرازی )
کانَ یَکْتُبُها لِمَنْ یَسْتَعْمِلُه عَلَى الصَّدَقاتِ. قالَ الشریفُ: وَإنّما ذَکَرنا هَنا جُمَلاً لِیُعْلَمَ بِها أنَّهُ(علیه السلام) کانَ یُقیمُ عِمادَ الْحَقِّ، وَیَشْرَعَ أمْثِلَةَ الْعَدْلِ، فی صَغیرِ الاُْمُورِ وَکَبیرِها وَدَقیقها وَجَلیلِها.
از وصايا و سفارشهاى امام(عليه السلام) است که آن را براى مأموران جمع آورى زکات مرقوم مى داشت. مرحوم شريف رضى مى گويد: ما بخشى از اين نامه را در اينجا آورديم تا معلوم گردد، امام(عليه السلام) همواره ارکان حق را به پا مى داشت و فرمان به عدل مى داد; در کارهاى کوچک و بزرگ، پر ارزش يا کم ارزش.(1)
وصیت نامه در یک نگاه:
این وصیّت نامه که امام(علیه السلام) همواره به دست عاملان جمع آورى زکات مى داد، مشتمل بر نکات بسیار دقیق و ظریف و حساب شده اى است که ادب اسلامى و نهایت رعایت عدالت را درباره همه مسلمانان و فراتر از آن حتّى درباره حیوانات نشان مى دهد.
در بخش اوّل این نامه، به مأموران جمع آورى زکات توصیه مى کند که با قصد قربت و نیّت خالصانه و تقواى الهى حرکت کنند و هرگز به تهدید و تخویف متوسّل نشوند و بیش از حق الهى را از کسى نگیرند.
در بخش دوم به نکات ظریف و دقیقى در مورد نخستین برخورد با مردمى که زکات در اموال آنهاست، اشاره مى کند که آمیخته با نهایت لطف و محبّت و ادب است.
در بخش سوم چگونگى جدا کردن حق الله از اموال مردم از طریق قرعه را شرح مى دهد تا هیچ گونه اجحافى به کسى در این قسمت نشود.
در بخش چهارم دستورات متعدّدى مى دهد درباره خوش رفتارى با چهارپایانى که به عنوان زکات گرفته مى شوند که برتر و بالاتر از حقوقى است که مدعیان حمایت حیوانات اظهار مى کنند.
مرحوم کلینى بعد از آنکه این نامه را از امام صادق(علیه السلام) از على(علیه السلام)نقل مى کند مى افزاید: امام صادق(علیه السلام) در اینجا گریست و به راوى که برید بن معاویه است فرمود: اى برید به خدا سوگند که همه حرمتها (بعد از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) بر باد رفت و عمل به کتاب الله و سنّت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) به فراموشى سپرده شد و بعد از شهادت امیرمؤمنان(صلى الله علیه وآله)، هیچ حقى در میان مردم برپا داشته نشد.
جالب اینکه نویسنده مصادر بعد از ذکر این بخش از کلام امام صادق(علیه السلام)مى گوید: به خداوند متعال سوگند یاد مى کنم که پیش از اینکه به روایت مرحوم کلینى در کافى راجع به گریه امام صادق(علیه السلام) هنگام ذکر این روایت، دست یابم بارها به هنگام مطالعه این نامه اشک ریختم.
اعتماد به مردم در گردآورى ماليات اسلامى:
امام(عليه السلام) در اين نامه نخست دستورى کلى و جامع در عبارات کوتاهى به گردآورندگان زکات مى دهد. سپس وارد جزئيات مى شود که اين خود يکى از روش هاى پسنديده فصاحت و بلاغت است، مى فرمايد: «با تقوا و احساس مسئوليت در برابر خداوند يکتا و بى همتا حرکت کن و در مسير خود هيچ مسلمانى را نترسان و از سرزمين او در حالى که از تو ناخشنود باشد، نگذر و بيش از حق خداوند در اموالش را از وى نگير»; (انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيکَ لَهُ، وَلاَ تُرَوِّعَنَّ(2) مُسْلِماً وَلاَ تَجْتَازَنَّ(3) عَلَيْهِ کَارِهاً، وَلاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اللهِ فِي مَالِهِ).
امام(عليه السلام) در اين عبارت، افزون بر دستور به تقوا سه مطلب مهم را يادآور مى شود; نخست اينکه: مأمور جمع آورى زکات نبايد مردم را بترساند و با خشونت رفتار کند، زيرا در گذشته مأموران اخذ ماليات هنگامى که وارد منطقه اى مى شدند، مردم از ترس اينکه مبالغ سنگينى از آنها بخواهند که در طاقت آنها نباشد، در وحشت فرو مى رفتند; ولى هنگامى که بنا بر ارفاق باشد، نه تنها نمى ترسند بلکه از آنها استقبال مى کنند.
در دستور دوم مى فرمايد: نه تنها نبايد آنها را بترسانى، بلکه نبايد از حضور تو ناخشنود باشند تو را مأمور از طرف اميرى بخشنده و مهربان، جواد و کريم بدانند و حضورت را گرامى دارند.
در جمله سوم پيش از آنکه بفرمايد حق خدا را به طور کامل بگير، مى فرمايد: بيش از حق خداوند از آنها نگير و اين تأکيد بر نهايت تقوا و پرهيز از گرفتن بى دليل اموال مردم است.
آن گاه امام(عليه السلام) بعد از اين دستور کلى وارد جزئيات مى شود و تمام مسير گردآورى کنندگان زکات و کيفيت برخورد آنها را با مردمى که حقوق الهى در اموالشان است به طرز جالبى شرح مى دهد و مى فرمايد: «و هنگامى که وارد آبادى قبيله شدى در کنار سرچشمه يا چاه آب فرود آى بى آنکه داخل خانه هاى آنها شوى»; (فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ(4) فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ).
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحنامههاینهجالبلاغه
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۹/به معاويه
💥 #هشدار به معاويه از #دنياپرستي
پس از ياد خدا و درود!
همانا دنيا انسان را به خود سرگرم و از ديگر چيزها باز مي دارد، دنياپرستان چيزي از دنيا به دست نمي آورند جز آن كه دري از حرص برويشان گشوده، و آتش عشق آنان تندتر مي گردد، كسي كه به دنياي حرام برسد آنچه به دست آورده راضي نيست، و در فكر آن است كه به دست نياورده، اما سرانجام آن، جداشدن از فراهم آورده ها، و به هم ريختن بافته شده هاست، اگر از آنچه گذشته عبرت گيري، آنچه را كه باقي مانده تواني حفظ كرد. با درود.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
۲۸ فروردین ۱۳۹۹
۲۸ فروردین ۱۳۹۹