eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۷/به محمد بن ابوبكر /فراز ۱ و ۲ 🍃#اخلاق‌اجتماعي با مردم فروتن باش، نرمخو و م
🍃 ✅شرح نامه ۲۷ بخش ۱ حسن خلق و عدالت کارگزاران (مکارم شیرازی) از نامه هاى على(عليه السلام) است که به محمد بن ابى بکر رضى الله عنه هنگامى که او را به فرماندارى مصر منصوب کرد، نگاشت.(1) نامه در یک نگاه: در کتاب الغارات آمده است که امام(علیه السلام) هنگامى که این نامه را براى محمد بن ابى بکر(رحمه الله) نوشت او پیوسته در آن نگاه مى کرد و از دستورات و آدابش بهره مى گرفت. بعد از مدتى که عمرو بن عاص در مصر بر او غلبه کرد و او را کشت، تمام نامه هاى او را جمع آورى کرد و به سوى معاویه فرستاد. معاویه در این عهدنامه نگاه مى کرد و در شگفتى فرو مى رفت. ولید بن عقبه که نزد معاویه بود و شگفتى معاویه را از مطالعه این عهدنامه دید به او گفت: دستور بده این نامه ها را بسوزانند! معاویه گفت: چقدر اشتباه مى کنى. ولید گفت: آیا صحیح این است که مردم بدانند احادیث ابو تراب (على بن ابى طالب) نزد توست و از آن درس مى آموزى؟ معاویه گفت: واى بر تو به من مى گویى علم و دانشى مثل این را بسوزانم؟ به خدا سوگند مطالب علمى جامع تر و استوارتر از این تاکنون نشنیدم. ولید گفت: اگر این گونه علم و داورى او را مى ستایى پس چرا با او پیکار مى کنى؟ گفت: اگر نبود که ابوتراب عثمان را به قتل رساند سپس مى خواست بر ما حکومت کند، ما از او درس فرا مى گرفتیم. سپس کمى مکث کرد و نگاه به کسانى که اطراف او نشسته بودند نمود و گفت: ما نمى گوییم اینها از نامه هاى على بن ابى طالب و از سخنان اوست بلکه مى گوییم: از نامه هاى ابوبکر است و نزد فرزندش محمد بوده و ما آنها را مطالعه مى کنیم و از آن بهره مى گیریم. این نامه ها همچنان در خزاین بنى امیّه وجود داشت تا زمانى که عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید و او آشکارا بیان کرد که اینها از احادیث على بن ابى طالب است. الغارات سپس مى افزاید: هنگامى که خبر شهادت محمد بن ابى بکر و افتادن این نامه (مانند سایر نامه هاى او) به دست معاویه به آن حضرت رسید، سخت متأثر و ناراحت شد (که چرا چنین گوهر گرانبهایى به دست نااهل افتاده است). به هر حال این عهدنامه مطابق آنچه مرحوم سیّد رضى آورده، شامل چند بخش است: نخست امام(علیه السلام) دستوراتى درباره طرز برخورد با مردم و رعایت تواضع و عدالت و نشان دادن قدرت در برابر زورمندان و محبّت در برابر ضعیفان مى دهد. در بخش دوم در یک بحث کلى و جامع، یکى از صفات متقیان را در طرز برخورد آنها با دنیا و مواهب مادى در عباراتى جامع، گویا و پرمعنا شرح مى دهد که چگونه آنها توانسته اند از نعمت هاى الهى در دنیا بهره مند شوند بى آنکه گرفتار دنیاپرستى گردند. امام(علیه السلام) در بخش سوم، اشاره اى به پایان زندگى و مرگ مى کند و تعبیراتى دارد که دقت در آن هر انسانى را از خواب غفلت بیدار مى سازد. امام(علیه السلام) در بخش چهارم، متوجه محمد بن ابى بکر شده و اهمّیّت مأموریتى را که به او واگذار کرده (حکومت مصر) به او گوشزد مى کند و دستوراتى در این زمینه به او مى دهد. در بخش پنجم و آخرین بخش، باز امام(علیه السلام) از یک تحلیل کلى درباره تفاوت هاى پیشوایان هدایت و پیشوایان ضلالت سخن مى گوید و به خطرات منافقان در جامعه اسلامى اشاره مى فرماید. با توجّه به اینکه عهدنامه بسیار گسترده تر از آن است که مرحوم سیّد رضى آورده، بخش هاى مهم و متعدّد دیگرى نیز در این عهدنامه که همه آن در کتاب الغارات و تمام نهج البلاغه و مانند آن آمده است، دیده مى شود. برخورد خوب با همه: نخستين بخش اين نامه ناظر به يک سلسله از دستورات اخلاقى است که محمد بن ابى بکر مأمور مى شود آنها را در برابر مردم انجام دهد و در واقع بايد همه مسلمانان در برابر يکديگر چنين باشند، و آن چهار دستور است: نخست رعايت محبّت درباره همه مردم است; مى فرمايد: «بال هاى محبّت و حمايتت را با تواضع براى آنها بگستران»; (فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ). اين تعبير برگرفته از قرآن مجيد است که در برخورد با مؤمنان به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «(وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ); و پر و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنانى که از تو پيروى مى کنند فرود آر»(2)، که تعبيرى کنايى است و از طرز رفتار مرغ با جوجه هاى خود گرفته شده است هنگامى که جوجه ها نزد مادرشان مى آيند، مادر بال هاى خود را مى گستراند و آنها را در زير بال و پر خود مى گيرد که هم اظهار محبّت نسبت به آنهاست و هم حمايت. در دومين دستور مى فرمايد: «و در برابر همه متواضع باش»; (وَ أَلِنْ(3) لَهُمْ جَانِبَکَ). اين تعبير نيز برگرفته از قرآن مجيد است، آنجا که مى فرمايد: «(فَبِمَا رَحْمَة مِّنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ); به سبب رحمت الهى، در برابر مؤمنان نرم و مهربان شدى».(4) ادامه در پست بعد⬇️ ۲۷نهج‌البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🍃 ✅شرح نامه ۲۷ بخش ۱ حسن خلق و عدالت کارگزاران (مکارم شیرازی) از نامه هاى على(عليه السلام) است که
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۱ در سومين دستور مى فرمايد: «چهره خويش را براى آنها گشاده دار (و نسبت به همه خوب برخورد کن)»; وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ). مبادا با قيافه عبوس و تندخويى با کسى برخورد کنى که اين کار باعث پراکندگى مردم از اطراف توست، همان گونه که قرآن مجيد به پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد و مى گويد: «(وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک); و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند».(5) چهارمين دستور ناظر به عدالت در همه زمينه ها حتى در جزئيات است; مى فرمايد: «مساوات را در ميان آنها حتى در نگاه ها و مشاهده با گوشه چشم رعايت کن تا بزرگان و زورمندان کشور در نقض عدالت به نفع آنها طمع نورزند و ضعفا از عدالت تو مأيوس نشوند»; (وَ آسِ(6) بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ(7) وَالنَّظْرَةِ، حَتَّى لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ(8) لَهُمْ(9) وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ(10)). اشاره به اينکه اگر فردى ثروتمند و زورمند با فردى ضعيف و مستمند در برابر تو جهت داورى يا غير آن حضور مى يابند آنقدر عدالت را در ميان آنها رعايت کن که اگر چند ثانيه به اين نگاه مى کنى به همان اندازه به ديگرى نگاه کن نه اينکه تمام توجّه خود را به آن فرد ثروتمند اختصاص دهى و فقير و ضعيف را ناديده بگيرى. هرگاه حتى در اين جزئيات رعايت عدالت کنى، هرگز در امور مهم تر انتظار تبعيض و ظلم و جور و طرفدارى از گروه خاصى، از تو نخواهند داشت. اين همان دستورى است که در برنامه هاى قضايى اسلام در مورد عدالت قاضى وارد شده که بايد آن دو نفر که براى دادخواهى نزد قاضى حاضر مى شوند کاملا به صورت يکسان با آنها رفتار شود. اگر بخواهند بنشينند، هر دو بنشينند و اگر بناست بايستند، هر دو بايستند، اگر قاضى به يکى سلام کند و تحيّت مى گويد به ديگرى نيز سلام و تحيّت کند. اگر لحظاتى به يکى نگاه مى کند به همان اندازه به ديگرى نگاه کند. اصرار اسلام به رعايت اين گونه دستورات براى پيشگيرى از ظلم و ستم هاى فراتر است و ما تصور نمى کنيم در هيچ يک از قوانين قضايى و حکومتى دنيا يک چنين دقت هايى در مورد رعايت اصل عدالت شده باشد. در حديثى که مرحوم کلينى در کافى آورده است از امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنِ ابْتُلِيَ بِالْقَضَاءِ فَلْيُوَاسِ بَيْنَهُمْ فِي الاِْشَارَةِ وَ فِي النَّظَرِ وَ فِي الْمَجْلِسِ; کسى که عهده دار قضاوت در ميان مردم شد، بايد در ميان آنها در اشاره و در نگاه و در مجلس، مساوات برقرار سازد (و يکى را بر ديگرى در هيچ چيز برترى ندهد)».(11) شبيه همين معنا در نامه 46 که براى بعضى از کارگزاران امام(عليه السلام) نوشته شده آمده است. سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن دليلى براى اين دستور بيان کرده، مى فرمايد: «زيرا خداوند از شما بندگان در مورد اعمال کوچک و بزرگ و آشکار و پنهان، بازخواست خواهد کرد، اگر کيفرتان کند شما استحقاق بيشتر از آن را داريد و اگر عفوتان نمايد او کريم تر است»; (فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى يُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَالْکَبِيرَةِ، وَالظَّاهِرَةِ وَالْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَإِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ). 📚پی نوشت:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۱ در سومين دستور مى فرمايد: «چهره خويش را براى آنها گشاده دار (و نسبت به
📚پی نوشت: 1 . سند نامه: به گفته مصادر نهج البلاغه اين فرمان را قبل از مرحوم سيّد رضى نويسنده کتاب الغارات ابراهيم بن هلال ثقفى و نويسنده کتاب تحف العقول ابن شعبه حرانى در کتاب هاى خود نقل کرده اند و بعد از سيّد رضى شيخ طوسى در امالى و طبرى در بشارة المصطفى و گروه ديگرى آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 265) از کتاب الغارات و کتاب تمام نهج البلاغه و غير آن استفاده مى شود که عهدنامه بسيار گسترده تر از آنچه سيّد رضى آورده است بوده و مرحوم سيّد رضى بخشى از آن را به صورت فشرده نقل کرده است. 2 . شعراء، آيه 215. 3 . «ألِنْ» از ريشه «لين» بر وزن «چين» به معناى نرمش گرفته شده است. 4 . آل عمران، آيه 159. 5 . آل عمران، آيه 159. 6 . «آس» از ريشه «مواساة» به معناى برابر ساختن با يکديگر گرفته شده است. 7 . «لحظة» نگاه کردن با گوشه چشم است به خلاف «نظرة» که نگاه کردن با تمام چشم است و عبارت بالا اشاره به اين است که نه تنها در نگاه مستقيم و با تمام چشم، بلکه نگاه کردن با گوشه چشم هم بايد نسبت به آنها يکسان باشد. 8 . «حيف» به معناى انحراف از حق و ظلم و جور است خواه در قضاوت و داورى باشد يا در امور ديگر. 9 . ضمير در «لهم» به «عظماء» بر مى گردد و معناى جمله اين است که زورمندان طمع نکنند که به نفع آنها ظلم و ستمى بر ديگران روا دارى و اين احتمال که ضمير به «رعيّت» بر گردد بسيار بعيد است، زيرا «لام» بايد به معناى «على» استعمال شود به علاوه کلمه «رعيّت» و «ضعفاء» در جمله هاى قبل نيامده است تا ضمير به آن برگردد و اگر در آغاز نامه بوده فاصله زيادى مى شود. 10 . ضمير «عليهم» به «ضعفا» بر مى گردد و «على» در اينجا به معناى لام است; يعنى ضعفا از عدالت در حقشان مأيوس نشوند. در بعضى از نسخ به جاى «على» «بـ» آمده است که مناسب تر به نظر مى رسد. 11 . کافى، ج 7، ص 413، ح 3.   ۲۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح_صوتی_نامه_۵۳_جلسه_۶_(عهد_نامه_مالک_اشتر).mp3
5M
✅شرح نامه ۵۳(نامه به مالک اشتر) 🔹جلسه ششم /بنیاد‌مجازی‌نهج‌البلاغه
animation.gif
78.2K
◾️سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی امام روح‌الله تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۵ 🍃عمران و دخترش مریم به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۷ 🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى این آیه، ادامه بحث آیه گذشته درباره سرگذشت مریم است، مى فرماید: پروردگارش او را به طرز نیکوئى پذیرفت و به طور شایسته اى (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُول حَسَن وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً). مادر مریم باور نمى کرد، او به عنوان خدمتگزار خانه خدا (بیت المقدس) پذیرفته شود، به همین دلیل، آرزو داشت فرزندش پسر باشد; زیرا سابقه نداشت دخترى براى این کار، انتخاب گردد. ولى طبق آیه فوق خداوند این دختر پاک را براى نخستین بار، جهت این خدمت روحانى و معنوى پذیرفت. بعضى از مفسران گفته اند: نشانه پذیرش او این بود که مریم بعد از بلوغ در دوران خدمتگزارى بیت المقدس هرگز عادت ماهانه ندید، تا مجبور گردد از این مرکز روحانى دور شود. یا این که: حضور غذاهاى بهشتى در برابر محراب او دلیلى بر این پذیرش بود. این احتمال نیز وجود دارد که: قبولى این نذر و پذیرش مریم، به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد. تعبیر به أَنْبَتَها از ماده اِنبات به معنى رویانیدن در مورد پرورش مریم اشاره به جنبه هاى تکامل معنوى، روحانى و اخلاقى مریم است. ضمناً این جمله، اشاره به نکته لطیفى دارد و آن این که کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنى همان گونه که در درون بذر گل ها و گیاهان استعدادهایى نهفته است که زیر نظر باغبان پرورش مى یابد و آشکار مى شود، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نیز، همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهى که باغبان هاى باغستان جهان انسانیت اند قرار دهد، به سرعت پرورش مى یابد، و آن استعدادهاى خدا داد آشکار مى شود، و اِنبات به معنى واقعى کلمه صورت مى گیرد. و به دنبال آن مى افزاید: خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد (وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا). کَفَّلَها از ماده کَفالت در اصل، به معنى ضمیمه کردن چیزى به دیگرى است و به همین مناسبت به افرادى که سرپرستى کودکى را به عهده مى گیرند کافل یا کفیل گفته مى شود; زیرا در حقیقت او را ضمیمه وجود خود مى کنند. این ماده هر گاه به صورت ثلاثى مجرد (کَفَلَ بدون تشدید) استعمال شود به معنى به عهده گرفتن سرپرستى و کفالت است. و هنگامى که به صورت ثلاثى مزید (کَفَّلَ با تشدید) استعمال شود، به معنى برگزیدن و قرار دادن کفیل براى دیگرى است. در تاریخ آمده است، پدر مریم (عمران) قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست و مادرش او را بعد از تولد به بیت المقدس نزد دانشمندان و علماى یهود آورده، گفت: این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستى او را یک نفر از شما بر عهده بگیرد، و چون آثار عظمت در چهره او نمایان بود، و در خاندان شایسته اى متولد شده بود، گفتگو در میان دانشمندان بنى اسرائیل در گرفت، و هر یک مى خواست افتخار سرپرستى مریم، نصیب او شود. سرانجام طى مراسم خاصى که شرح آن در تفسیر آیه ۴۴ همین سوره خواهد آمد، زکریا کفالت او را بر عهده گرفت. هر چه بر سن مریم افزوده مى شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایان تر مى گشت و به جایى رسید که قرآن در ادامه این آیه درباره او مى گوید: هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد، غذاى جالب خاصى نزد او مى یافت (کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً). محراب محل ویژه اى است که در معبد براى امام آن معبد، یا افراد خاصى در نظر گرفته مى شود، و براى نامگذارى آن، به این اسم جهاتى ذکر کرده اند که از همه بهتر، سه جهت زیر است: نخست این که از ماده حَرْب به معنى جنگ، گرفته شده است چون مؤمنان، در این محل، به مبارزه با شیطان و هوس هاى سرکش بر مى خیزند. دیگر این که: محراب اصولاً به معنى بالاى مجلس است و چون محل محراب را در بالاى معبد قرار مى دهند به این نام نامیده شده است. در ضمن باید توجه داشت وضع محراب در میان بنى اسرائیل چنان که گفته اند: با وضع محراب هاى ما تفاوت داشت آنها محراب را از سطح زمین بالاتر مى ساختند به طورى که چند پله مى خورد و اطراف آن مانند دیوارهاى اطاق آن را محفوظ مى کرد به طورى که افرادى که در داخل محراب بودند، از بیرون کمتر دیده مى شدند. سوم این که: محراب به معنى تمام معبد است که جایگاه مبارزه با هواى نفس و شیطان بوده است. مریم تحت سرپرستى زکریا بزرگ شد و آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته ابن عباس هنگامى که نُه ساله شد، روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى و معرفت و شناسائى پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.(۱) ادامه مطلب در پست بعد ⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۷ 🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى این آیه، ادامه بحث آیه گذشت
✨ ✅ادامه تفسیر‌سوره‌آل عمران ...هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، و براى دیدار او مى آمد، غذاهاى مخصوصى کنار محراب او مشاهده مى کرد که از آن به تعجب مى افتاد روزى به او گفت: این غذا را از کجا آوردى ؟ (قالَ یا مَرْیَمُ أَنّى لَکِ هذا). مریم در جواب گفت: این از طرف خدا است و اوست که هر کس را بخواهد بى حساب روزى مى دهد (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب). اما این غذا چه نوع غذائى بوده؟ و از کجا براى مریم آمده؟ در آیه شرح داده نشده است، ولى از روایات متعددى که در تفسیر عیّاشى و غیر آن از کتب شیعه و اهل تسنن آمده استفاده مى شود: آن یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرائى کند.(۱) این که منظور از رِزْقاً غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى شود; زیرا: اولاً ـ کلمه رِزْقاً به صورت نکره، نشانه آن است که روزى خاص و ناشناسى براى زکریا بوده است. ثانیاً ـ پاسخ مریم که: این از طرف خدا است (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ) نشانه دیگرى براى این مطلب مى باشد. ثالثاً ـ به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار که در آیه بعد به آن اشاره شده، قرینه دیگرى براى این معنى محسوب مى شود. ولى بعضى از مفسران (مانند نویسنده المنار ) معتقدند: منظور از رِزْقاً همین غذاهاى معمولى دنیا بوده; زیرا از ابن جریر نقل شده که: بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تأمین زندگى مریم نبود، در این موقع قرعه اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخاراً از درآمد کسب خود، غذاى مریم را تهیه مى کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، از وجود چنان غذائى در آن شرایط سخت تعجب مى کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى گفت: این از طرف خداست یعنى خداوند، مرد با ایمانى را علاقه مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است. اما همان طور که گفتیم: این تفسیر، نه با قرائنى که در آیه است سازگار مى باشد و نه با روایاتى که در ذیل آیه وارد شده است. از جمله روایات رسیده، روایتى است از امام باقر(علیه السلام) که مضمون آن بدین قرار است: امور خانه بین على و فاطمه(علیهما السلام) تقسیم شده بود، کارهاى بیرون بر عهده على(علیه السلام) و امور داخل خانه به عهده فاطمه(علیها السلام). روزى على(علیه السلام) از فاطمه(علیها السلام) پرسید: آیا غذائى در منزل موجود است؟ عرض کرد: خیر. سه روز است که غذائى در منزل نیست، آنچه بوده به خدمت تو آورده ایم و شما را بر خود مقدم داشته ایم. فرمود: چرا مرا آگاه نساختى؟ عرض کرد: سفارش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود. على(علیه السلام) از خانه بیرون رفت و مبلغى را براى تهیه غذا قرض گرفت، در بین راه به مقداد برخورد کرد. پرسید: در این وقت براى چه از خانه خارج شده اى؟ عرض کرد: گرسنگى. فرمود: من مبلغى را قرض گرفته ام، ولى تو را بر خود مقدم مى دارم. على(علیه السلام) دست خالى به خانه بازگشت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در خانه دید و مشاهده کرد که فاطمه(علیها السلام) مشغول نماز است، ظرف سرپوشیده اى را نیز ملاحظه کرد که در جلوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دارد. وقتى سرپوش از ظرف برداشته شد، معلوم شد غذاى مخصوص و زیادى است، از فاطمه(علیها السلام) پرسید: این غذا از کجا رسیده؟ (أَنّى لَکِ هذا). عرض کرد: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب . در اینجا بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این جریان همانند جریان زکریا است که در کنار محراب مریم آمد و غذاى مخصوصى در آنجا دید و از او پرسید: اى مریم! این غذا از کجا است، او گفت: از ناحیه خدا است.(۱) درباره جمله بِغَیْرِ حِساب در ذیل آیه ۲۱۲ سوره بقره و در این سوره ذیل آیه ۲۷ بحث کرده ایم. 📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۲، صفحه ۴۳۶ (جلد ۲، صفحه ۲۸۳، مؤسسه اعلمى مطبوعات، طبع اول، ۱۴۱۵ هـ ق) ذیل آیه ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۶. ۲ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۹، ۱۸۶، ۱۹۶، ۲٠٠، ۲٠۳، ۲٠۴ و... ۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۳۳، مؤسسه اسماعیلیان، قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ تفسیر عیّاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۷۱، چاپخانه علمیه، تهران، ۱۳۸٠ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۸ و جلد ۴۳، صفحه ۲۹، ۳۱، ۶٠ و ۳۱۱ و جلد ۳۷، صفحه ۱٠۴ و ۱٠۵. 🌱ادامه تفسیر آیات دیگر این سوره در روزهای بعد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌مانعی بنام؛ ترس‌از‌مرگ❌ ➕ یک قاعده طلایی در آزمایش های الهی.... «حجت‌الاسلام والمسلمین استادپاکباز»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نهج البلاغه / حکمت۴۷ 🔻شناخت ارزش (اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَي قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَي قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَي قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَي قَدْرِ غَيْرَتِهِ . ✅ و درود خدا بر او فرمود: ارزش مرد به اندازه همت اوست، و راستگويي او به ميزان جوانمرديش، و شجاعت او به قدر ننگي است كه احساس مي كند، و پاكدامني او به اندازه غيرت اوست. ⚘@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت۴۷ 🔻شناخت ارزش (اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَي قَ
✨ ✅شرح حکمت ۴۷ نهج‌البلاغه معیار صداقت شجاعت و عفت ( مکارم شیرازی ) 🌿چهار فضيلت مهم اخلاقى: امام(علیه السلام) در این چند جمله حکیمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانى اشاره فرموده است. نخست مى فرماید: «ارزش هر کس به اندازه همت اوست»; (قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ). منظور از همت تصمیماتى است که انسان براى انجام کارهاى مهم مى گیرد و به دنبال آن تلاش مى کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام مى فرماید: ارزش هر کسى به اندازه همت اوست براى آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى کنند تا به مقامات عالى برسند پس نباید ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروى نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود. در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگرى بیان شده است، مى فرماید: «مَنْ شَرَفَتْ هِمَّتُهُ عَظَمَتْ قِیْمَتُهُ; کسى که همت عالى داشته باشد قیمت و ارزش او زیاد است».(1) در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان کتاب مى خوانیم: «ما رَفَعَ أمْرَءٌ کَهِمَّتِهِ وَ لا وَضَعَهُ کَشَهْوَتِهِ; هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد».(2) به گفته شاعر: همت بلند دار که مردان روزگار *** از همت بلند به جایى رسیده اند در دومین جمله پرمعناى خود مى فرماید: «راستگویى و صداقتِ هر کس به اندازه شخصیت اوست»; (وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ). زیرا انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد. در احادیث دیگرى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الصِدْقُ عِزّ; راستگویى سبب عزت است» و در حدیث دیگرى مى افزاید: «الصِّدْقُ صَلاحُ کُلُّ شَىء وَالْکِذْبُ فَسادُ کُلُّ شَىْء». یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) به نام ابو کهمس خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: (یار وفادار شما) ابن ابى یعفور به شما سلام فرستاده است. فرمود: سلام بر تو و بر او. هنگامى که نزد او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى گوید: «انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ(علیه السلام) عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً(علیه السلام) إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَأَدَاءِ الاَْمَانَةِ; نگاه کن ببین على(علیه السلام) با چه صفاتى آن مقام را نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پیدا کرد آن صفات را داشته باش، زیرا على تنها به این سبب به آن مقام نزد پیغمبر رسید که در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امین».(3) این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، فرمود: «الْجَمالُ صَوابُ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَالْکَمالُ حُسْنُ الْفِعالِ بِالصِّدْقِ; جمال، به سخن حق گفتن است و کمال، به انجام کارهاى نیک توأم با صدق».(4) باید توجه داشت که «مروءة» به معناى جوانمردى، مردانگى، و فتوت و مجموعه اى از شایستگى هاست که در یک انسان باارزش جمع مى شود که شخصیت او را تشکیل مى دهد. سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود مى فرماید: «شجاعت هر کس به اندازه بى اعتنایى او (به ارزش هاى مادى) است»; (وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ). روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او مى کاهد و او را به اسارت مى کشاند; اما هنگامى که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پیماید و در برابر کسى ذلیلانه سر تعظیم فرو نمى آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ایستد. در لسان العرب آمده است که «أنَفْ» (بر وزن هدف) به معناى کراهت داشتن چیزى و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراین «أنف» در جمله بالا مى تواند اشاره به بى اعتنایى نسبت به ارزش هاى مادى باشد. ...ادامه در پست بعدی⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح حکمت ۴۷ نهج‌البلاغه معیار صداقت شجاعت و عفت ( مکارم شیرازی ) 🌿چهار فضيلت مهم اخلاقى: امام
. ✅ادامه شرح حکمت ۴۷ ... آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش مى فرماید: «عفت هر کس به اندازه غیرت اوست»; (وَعِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ). «غیرت» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعى انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در امورى است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگیرى از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسى به کار مى رود. بدیهى است کسى که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود. گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسى به کار مى رود; ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنایى وسیع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خویش است و بعید نیست که منظور از امام(علیه السلام) از جمله بالا همان معناى وسیع کلمه در هر دو مورد باشد. از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) در کتاب کافى مى خوانیم: «إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ; برترین عبادت پاک بودن از نظر تغذیه و امور جنسى است».(5) نیز از همان امام نقل شده که فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْء أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَفَرْج; هیچ کس خدا را عبادتى بهتر از این نداشته که عفت را در مورد شکم و امور جنسى رعایت کند»،(6) لذا در حدیثى از امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ; شخص با غیرت هرگز زنا نمى کند»(7). (8) 📚پی نوشت:  (1). غررالحکم، ص 448، ح 10278. (2). غررالحکم، ح 10271. (3). کافى، ج 2، ص 104، ح 5. (4). کنز العمال طبق نقل میزان الحکمه ماده «صدق». (5). کافى، ج 2، ص 79، ح 2. (6). همان، ح 1. (7). نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 305. (8). سند گفتار حکیمانه: جمله اول از این چهار جمله حکمت آمیز را میدانى در مجمع الامثال و ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول آورده ولى نویسنده الغرر با تفاوتى آن را ذکر کرده و نوشته است: «قَدْرُ الْمَرْءِ عَلى قَدْرِ فَضْلِهِ» و جمله دوم را به این صورت: «صِدْقُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ مُرُوئَتِهِ» و جمله سوم و چهارم را به صورت: «شُجاعَةِ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ غِیْرَتُهُ عَلى قَدْرِ حَمِیَّتِهِ» و این تفاوت ها نشان مى دهد که از منبع دیگرى آن را گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 46). در کتاب تمام نهج البلاغه، این چند جمله در ضمن نامه امام به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) نقل شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 974)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نهج البلاغه / حکمت ۵۲ 🔻روش برخورد با شکست خوردگان (اخلاقی،سیاسی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَوْلَي النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَي الْعُقُوبَةِ . ✅ و درود خدا بر او فرمود: سزاوارترين مردم به عفو كردن، تواناترينشان در كيفر دادن است. ⚘@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Hekmat 052.mp3
3.34M
✅شرح‌حکمت ۵۲ 🔻روش برخورد با شکست خوردگان (اخلاقی،سیاسی) 👤استاد نظافت ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر‌سوره‌آل عمران ...هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، و براى دیدار او مى
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۳۸ زکریا و مریم(علیهما السلام) این آیات، گوشه اى از زندگى پیامبر الهى، زکریا را در ارتباط با داستان مریم بیان مى کند. سابقاً گفتیم، همسر زکریا و مادر مریم خواهر یکدیگر بودند و اتفاقاً هر دو در آغاز، نازا و عقیم. هنگامى که مادر مریم از لطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایسته اى شد، و زکریا اخلاص و سایر ویژگى هاى شگفت آور او را دید، آرزو کرد او هم صاحب فرزندى پاک و با تقوا همچون مریم شود. فرزندى که چهره اش آیت و عظمت خداوند گردد، و با این که سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود، و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى رسید که صاحب فرزندى شود. ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه هاى تازه در غیر فصل، در کنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود. به همین دلیل، هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد، و آن گونه که قرآن در نخستین آیه فوق مى گوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاکیزه اى از سوى خودت به من (نیز) عطا فرما که تو دعا را مى شنوى و اجابت مى کنى (هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ).(۱) در این موقع، فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مى دهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مى کند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است (فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیّاً مِنَ الصّالِحینَ). نه تنها خداوند اجابت دعاى او را به وسیله فرشتگان خبر داد، بلکه پنج وصف از اوصاف این فرزند پاکیزه را بیان داشت: نخست این که او به کَلِمَة مِنَ اللّهُ یعنى حضرت مسیح(علیه السلام) ایمان مى آورد، و با ایمان و حمایت از او سبب تقویت مسیح (علیه السلام) مى گردد (توجه داشته باشید که منظور از کَلِمَة در اینجا به قرینه آیه ۴۵ همین سوره و ۱۷۱ سوره نساء ، حضرت مسیح(علیه السلام) است و سبب این تعبیر به زودى روشن خواهد شد). همان گونه که در تاریخ آمده است، یحیى شش ماه از عیسى(علیه السلام) بزرگ تر بود و نخستین کسى بود که نبوت او را تصدیق کرد، و به سوى او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنى، اشتهار تام داشت، گرایش او به مسیح(علیه السلام)اثر عمیقى در توجه مردم به او گذاشت. دوم این که او مقام سیادت و رهبرى از نظر علم و عمل خواهد داشت (سَیِّداً). سوم این که او خود را از هوى و هوس هاى سرکش و آلودگى به دنیاپرستى حفظ مى کند، این معنى از واژه حَصُوراً استفاده مى شود. واژه حَصُور از حَصْر به معنى حبس گرفته شده است، و در اینجا به معنى کسى است که خود را از هوى و هوس، منع کرده است، این واژه، گاه به معنى کسى که خوددارى از ازدواج مى کند نیز آمده، به همین دلیل جمعى از مفسران آن را به همین معنى تفسیر کرده اند، و در پاره اى از روایات نیز به آن اشاره شده است.(۲) چهارم و پنجم این که او پیامبر بزرگى خواهد بود (توجه داشته باشید که نَبِیّاً به صورت نکره آمده که در اینجا براى عظمت است) و از صالحان و شایستگان خواهد بود. زکریا از شنیدن این بشارت، به وسیله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند، عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازاست ؟ (قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتی عاقِرٌ). و خداوند به او پاسخ داده، فرمود: این گونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد (قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ). و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیت الهى داشت، زکریا قانع شد. 🔹نکته ها: ۱ ـ آیا ترک ازدواج فضیلت است؟ نخستین سؤالى که در اینجا پیش مى آید، این است که اگر حَصُوراً به معنى ترک کننده ازدواج باشد، آیا این عمل براى انسان امتیازى محسوب مى شود که درباره یحیى آمده است؟ در پاسخ باید گفت: اولاً ـ هیچگونه دلیل قاطعى بر این که منظور از حَصُور در آیه ترک کننده ازدواج است در دست نیست. و روایتى که در این زمینه نقل شده از نظر سند مسلّم نمى باشد. و هیچ بعید نیست که حَصُور در آیه به معنى ترک کننده شهوات، هوس ها، دنیا پرستى و صفتى همانند زهد بوده باشد. ادامه دارد...