۱۹ مرداد ۱۳۹۹
🌷مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده
🌷فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده
🌷کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است
🌷خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است
❤️ ولادت #امام_موسی_کاظم(ع)مبارک
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇
🌹امام باقر علیه السلام:
🍃اصْطِنَاعُ الْمَعْرُوفِ يَدْفَعُ مَصَارِعَ السَّوْءِ وَ كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ وَ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الْآخِرَةِ وَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ
🌷كار نيك، از مرگ بد جلوگیری میکند و هر كار نيكى صدقه است
و نيكوكاران در دنيا، نيكان آخرتند و نخستين واردشوندگان به بهشت، نيكوكارانند.
📚دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۲۱
🆔 @nahjolbalagheeiha
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇
۲۰ مرداد ۱۳۹۹
هدایت شده از ایستگاه_نماز
🌺🍃🌺
شعری بسیار زیبا و پرمعنا با تمام حروف الفبا برای خدا
(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
(ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم
(و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی #مهدوی_ارفع #ایستگاه_نهج_البلاغه
╔═🍃🕊🍃════╗
@Estgahnahjolbalaghe
╚════🍃🕊🍃═
۲۰ مرداد ۱۳۹۹
۲۰ مرداد ۱۳۹۹
🌹سلام وعرض تبریک به مناسبت
میلاد امام موسی کاظم علیه السلام
بخاطر کسالتی که دارم
شب إن شاءالله بقیه مطالب کانال بارگزاری خواهد شد
التماس دعا
یا حق
۲۰ مرداد ۱۳۹۹
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
نهج البلاغه ایها
🌹سلام وعرض تبریک به مناسبت میلاد امام موسی کاظم علیه السلام بخاطر کسالتی که دارم شب إن شاءالله بقی
ببخشید
بد قولی شد
برای جبران
این شعر زیبا تقدیم نگاه مهربانتان⬇️⬇️
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
این شعر زیبا را لطفاً بخونید
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست
به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهٔ مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و روی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست
تو لب میبینی و دندان که چونست
کسی کاو را تو لیلی کردهای نام
نه آن لیلیست کز من برده آرام
اگر میبود لیلی بد نمیبود
ترا رد کردن او حد نمیبود
مزاج عشق بس مشکل پسند است
قبول عشق برجایی بلند است
شکار عشق نبود هر هوسنانک
نبندد عشق هر صیدی به فتراک
عقاب آنجا که در پرواز باشد
کجا از صعوه صید انداز باشد
گوزنی بس قوی بنیاد باید
که بر وی شیر سیلی آزماید
مکن باور که هرگز تر کند کام
ز آب جو نهنگ لجه آشام
دلی باید که چون عشق آورد زور
شکیبد با وجود یک جهان شور
اگر داری دلی در سینه تنگ
مجال غم در او فرسنگ فرسنگ
صلای عشق درده ورنه زنهار
سر کوی فراغ از دست مگذار
در آن توفان که عشق آتش انگیز
کند باد جنون را آتش آمیز
اساسی گر نداری کوه بنیاد
غم خود خور که کاهی در ره باد
یکی بحر است عشق بی کرانه
در او آتش زبانه در زبانه
اگر مرغابیی اینجا مزن پر
در این آتش سمندر شو سمندر
یکی خیل است عشق عافیت سوز
هجومش در ترقی روز در روز
فراغ بال اگر داری غنیمت
ازین لشکر هزیمت کن هزیمت
ز ما تا عشق بس راه درازیست
به هر گامی نشیبی و فرازیست
نشیبش چیست خاک راه گشتن
فراز او کدام از خود گذشتن
نشان آنکه عشقش کارفرماست
ثبات سعی در قطع تمناست
دلیل آنکه عشقش در نهاد است
وفای عهد بر ترک مراد است
چه باشد رکن عشق و عشقبازی ؟
ز لوث آرزو گشتن نمازی
غرضها را همه یک سو نهادن
عنان خود به دست دوست دادن
اگر گوید در آتش رو، روی خوش
گلستان دانی آتشگاه و آتش
وگر گوید که در دریا فکن رخت
روی با رخت و منت دار از بخت
به گردن پاس داری طوق تسلیم
نیابی فرق از امید تا بیم
نه هجرت غم دهد نی وصل شادی
یکی دانی مراد و نامرادی
اگر سد سال پامالت کند درد
نیامیزد به طرف دامنت گرد
به هر فکر و به هر حال و به هر کار
چه در فخر و چه در ننگ و چه در عار
به هر صورت که نبود نا گزیرت
بجز معشوق نبود در ضمیرت
وحشی بافقی
🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
داستان غدیر
قسمت اول:
♻️مدتی بود اطرافیان پیامبر صلی الله علیه و آله از بعضی سخنان آن حضرت برداشت می کردند که ایشان قصد دارند برای خود جانشینی مشخص کنند تا بعد از ایشان امامت جامعه را به عهده بگیرد و مردم دچار سر درگمی نشوند.
🌀هر کس حدسی می زد، سر نخ هایی وجود داشت که خیلی ها می توانستند حدس بزنند این جانشین کیست، اما افرادی هم بودند که هنوز در شک بودند، آیا ممکن بود پیامبر(ص) از دنیا برود و فرصت و شرایط مناسب پیدا نشود که جانشین خودرا مشخص کند، یکی از اصحاب پیامبر(ص) به دوستش گفت اصلا شاید سیاست پیامبر این باشد که بدون تعیین جانشین ، مسلمین را ترک کند و همه را به خدای بزرگ بسپارد. دوستش پاسخ داد پیامبران جانشین تعیین می کردند، حضرت موسی(ع) حتی برای یکماه که به کوه طور رفت ، حضرت هارون را به جای خود گذاشت، پیامبر(ص) خودمان هم هر موقع به سفر می روند، یک نفر را بجای خود در مدینه جانشین می گذارند، مگر ممکن است برای سفر یک هفته ای جانشین تعیین کنند ولی برای سفر نهایی که دیگر برگشتی در آن نیست جانشین نگذارند، این که به عقل جور در نمی آید.
♻️بله بحث ها و پچ پچ ها در میان اصحاب ادامه داشت، حتی این حرفها در میان بعضی خانواده ها شنیده شده بود، مسئله خیلی مهم بود، پیامبر(ص) با آنهمه تلاش و رعایت ظرافت ها، آیا ممکن بود از دنیا بروند در حالی که جانشینی مشخص نکرده باشند.
💥از همه بیشتر خود پیامبر(ص) نگران بودند ولی بروز نمی دادند ، غمی بزرگ در دل پیامبر(ص) جا خوش کرده بود، یک اشکالی تو کار بود که در آن تأخیر میشد؟!
🌸🌼🍃🌼🌼🍃🌼🌸
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
داستان غدیر / قسمت دوم:
♻️ایام حج نزدیک بود ، پیامبر(ص) به رؤسای قبائل نامه نوشتند و آن ها را دعوت کردند که امسال تا آنجایی که می توانید خود و افراد قبیله تان به زیارت خانه خدا بیایید. بی سابقه بود که پیامبر(ص) یک چنین دعوت عمومی داشته باشند .
🌱 با تأکید ایشان، هزاران نفر آماده شدند و از راههای مختلف خودرا به مکه رساندند ، آن سال جمعیت حجاج به یک نقطه اوج رسید، خود پیامبر(ص) هم به حج رفتند و مراسمی پر رونق برگزار شد، حجاج آن سال شاد و سرخوش بودند که پیامبر رحمت(ص) در میان آنهاست، خیلی ها که در شهرهای دور دست بودند و به علت سختی مسافرت تا آنروز پیامبر عزیز خودشان را ندیده بودند در مکه یا منی و عرفات با اشک و لبخند به دیدار ایشان می آمدند، که مناظر زیبایی شکل می گرفت و کاش تاریخ نگارانی بودند که این لحظه هارا با همه ریزه کاریش ثبت می کردند.
🌀افراد مطلع حدس می زدند پیامبر(ص) در سخنرانی که برای حاجیان خواهند داشت جانشین خودرا معرفی خواهند کرد.
💥پیامبر صلی الله علیه و آله همه لحظه ها را می سنجیدند ، راستی چه زمانی برای معرفی جانشین مناسب تر است؟ اشتیاق داشتند که با معرفی جانشین ، وظیفه خودرا انجام دهند.
🌀 ماجرا از این قرار بود که از عالم غیب به پیامبر(ص) گفته بودند در فرصت مناسب، جانشین خودرا به مردم معرفی کن چون تا دو سه ماه دیگر دنیا را ترک گفته ، نزد خدا شرفیاب می شوی.
⛳️پیامبر(ص) بسیار حس قشنگی داشتند که اگر جانشین مستقر شود کار روی روال و نظم می افتد.
🌸🌺🍃🌺🌺🍃🌺🌸
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
🔸🔸🔸داستان غدیر / قسمت سوم:
🌀 اما پیامبر(ص) چند نفر را می شناختند که در مدینه نشست های مخفیانه دارند و نقشه می کشند تا معرفی جانشین توسط پیامبر(ص) را بی اثر کنند. آن حضرت صلاح نمی دانستند به روی آنها بیاورند، یا به جرم انجام نگرفته کسی را دستگیر کنند.
🔆 حکایت کسانی که دنبال جانشینی می گشتند که از قبیله آنها باشد مانند حکایت مردی است که در بیابان ، از دور چشمش به کوهی افتاد ، بر فراز کوه شیئی نورانی می درخشید ، راه خودرا به طرف آن شیئی کج کرد و با سختی و گذر از صخره ها خودرا به آن رساند ، دید آن شیئی یک بطری شیشه ای است که نور خورشید را منعکس می کند. درخشش کاذب آن شیئی، راه اورا طولانی و سخت کرد. هنگامی که خواست به راه اول برگردد و به سراغ هدفش برود، شب نزدیک شده بود ، به سوی هدف براه افتاد ، اما تاریکی فرا رسید، راه را گم کرد و در میانه راه هم گرگ اورا درید.
🔆 درخشش کاذب قبیله گرایی هم، آنزمان به جان عده ای افتاده بود، می گفتند جانشین پیامبر(ص) اگر از قبیله ما باشد، اورا می پذیریم، می گفتند همه مدال های افتخار را نباید یک قبیله جارو کند. گویا باور نداشتند جانشینی که عادل و معرفی شده از طرف خدا باشد، خوشبختی را برای همه قبایل تضمین می کند.
🌀 پیامبر(ص) با در نظر گرفتن این موانع، معرفی جانشین را چند روزی عقب انداختند. چون قبیله گراها ممکن بود در حین معرفی جانشین، ایجاد اخلال کنند و شیرینی جشن معارفه را تلخ کنند.
💥اما هر ساعتی که می گذشت جوشش درون پیامبر(ص) افزایش می یافت ، چون باید فرمان خداوند متعال سریعتر اجرا میشد.
🦋🔹🦋🔹🦋🔹🦋🔹🦋
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم
بیمگرداب بهدلداشتم اماتورسیدی
کهشدیساحلامنمنوکشتینجاتم
#السلامعلیکیاسفینةالنجات
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
🍃🌼🌼
🍃🌼
🌼
داستان غدیر / قسمت چهارم:
♻️رسول خدا(ص) در ایام حج برای مردم سخنرانی کردند ولی به موضوع جانشین اشاره ای نداشتند، تا این که مراسم حج به پایان رسید.
🌀 موقعیت های خوبی از دست رفت! ولی پیامبر(ص) اطمینان داشتند در همین وقت بسیار محدود باقیمانده از سفر نیز می توان برای معرفی جانشین در یک مجلس باشکوه اقدام کرد.
♻️بالاخره زائران خانه خدا آماده سفر به شهر و دیار خود شدند، پیامبر(ص) هم همراه کاروان خود از مکه به سمت مدینه حرکت کردند در حالی که برای انجام مأموریت خود لحظه شماری می کردند. بدیهی است این انتصاب، نقش مهمی در سعادت و ترقی جامعه اسلامی برای سالهای آینده خواهد داشت.
🍃🍃باغبانی را در نظر بگیرید باغی دارد که با تمام توان به آن رسیده و با دقت هر درختی را بر حسب نیاز پرورش داده، عطر جانبخش باغ در همه جا پخش است.
🌷 حال می خواهد باغ را به باغبان جوانی بسپارد که همه فوت و فن باغبانی را خودش به او آموخته است، تا هیچ درختی پژمرده نشود و باغ همچنان با نشاط باقی بماند.
🍃🍃پیامبر(ص) در این جا در حکم باغبان است، جوانی را که به عنوان جانشین قرار است معرفی کند، بعد از خودش گل سر سبد هستی است بدیهی است پیامبر اصرار داشته باشد این جوان دانشمند و شجاع ، زمام کشور اسلامی را به دست گیرد.
🌀اگر از سیاسیون نظر می خواستید پیشنهاد می دادند که باید پیامبر(ص) برای پیشگیری از مشکل احتمالی، چند نفر از افراد صاحب نفوذ و مخالف را که ممکن است بعد از انتصاب جانشین، تنش و اخلال ایجاد کنند زندانی کند .
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
🍃🌸🌸
🍃🌸
🌸
داستان غدیر /قسمت پنجم:
🔸سپس با خیال راحت جانشین را نصب کند، ضمنا برای اطمینان بیشتر، محافظ هایی بگمارد که از جانشین حفاظت کنند تا هیچ خطری از طرف اقلیت مخالف ، جان اورا تهدید نکند.
❌اما این پیشنهاد اشکالاتی دارد از جمله این که اگر این کار انجام شود، در تاریخ می نویسند محمد(ص) بخاطر این که پسر عمویش به حکومت برسد ، چند نفر از یاران خود را به زندان انداخت.
🌀رسول خدا(ص) به این نسخه سیاسیون عمل نکرده، صبر فرمودند تا یک روش خداپسند پیدا شود و از جایی که خداوند وعده فرموده که برای هر مشکلی که مؤمن دارد، یک راه خروج مطمئن ارائه فرماید و صلاح نبود به هنگام معرفی جانشین ، بگیر ببند و زندان و حکومت پلیسی برقرار شود، به این جهت آیه ای نازل شد و این مشکل هم حل شد، ترجمه آیه چنین است: اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! وگرنه، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مىدارد (سوره مائده آیه 67)
💥کاروان پیامبر(ص) با سرعت به سوی مدینه در حرکت بود، بیش از صد کیلومتر از مکه دور شده بود که پیامی از طرف پیامبر(ص) دست به دست شد و به گوش همه کاروانها رسید، خلاصه پیام این بود: همه در منطقه غدیر خم جمع شوید، هر کاروانی جلو رفته برگردد، بقیه هم در غدیر بمانند.
🌀چه کار مهمی پیش آمده؟ چرا کاروانهایی که با زحمت راه پیموده و دهها کیلومتر جلوترند باید برگردند؟
🌀کار سختی بود ولی کاروانها اطاعت کرده ، برگشتند، آنهایی هم که عقب بودند کم کم رسیدند.
💌 ادامه دارد....
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
☘🌹🌹
☘🌹
🌹
داستان غدیر 💠 قسمت ششم:
♻️وقتی همه جمع شدند، حدس زدن ها به اوج رسید. یکی می گفت حتما حرف نگفته ای باقیمانده. دیگری می گفت باید کار جدید و مهمی پیش آمده باشد. همهمه ای برپا بود که با شیهه اسبها و زنگ شتر قافله ها آمیخته شد.
💥انتظار به پایان رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله بر بلندی قرار گرفته و سخن آغاز کردند: سپاس و ستایش مخصوص خداوند است...
🔸به این ترتیب با جملات زیبا بر نکات کلیدی دین تأکید کردند. خیلی ها همانطور که گوش می دادند، منتظر بودند تا نقطه حساس این سخنرانی و گردهمایی صحرایی را دریابند. حس کنجکاوی آنها وقتی پاسخ خودرا دریافت کرد که رسول خدا(ص) یک جمله را سه بار تکرار کردند: من کنت مولاه فهذا علی مولاه/ همهمه ای در بیابان پیچید، صدا و نجوا همه گیر شد.
🔹کسانی که حدس زده بودند این گردهمایی برای معرفی جانشین به پا شده، حرفشان تأیید شد. بسیاری بخاطر خوشحالی نسبت به انتخاب علی علیه السلام به امامت مسلمین، کلمه ای گفتند و شکر بجا آوردند، افرادی هم بودند که با نچ نچ گفتن، ابراز مخالفت کردند.
⛳️به این شکل پیامبر(ص) ، علی(ع) را که بازوی قدرتمند و کمک خوبی در فراز و نشیب حوادث 23 سال رسالت بود و حماسه ها آفریده و بارها تا مرز شهادت پیش رفت به عنوان محور خیمه اسلام بعد از خودشان معرفی کردند .
🌎تاریخ نویسان نقل کرده اند زمانی که رسول خدا(ص) پس از پایان خطبه از منبر فرود آمدند، به قدری شاد بودند که گویی مهمترین و سنگین ترین وظیفه را به خوبی انجام داده اند.
☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
🍃🌸🌸
🍃🌸
🌸
داستان غدیر / قسمت هفتم و پایانی:
🔸آری خداوند مقرر فرمود که باتقوی ترین سردار اسلام و کلید گشایش بسیاری از معضلات، جانشین پیامبرش شود، تا مسلمین دوران خوبی را تجربه کنند.
♻️احساسات گرم و پرشور بصورت هلهله شادی از میان انبوه مردم شنیده شد که بر شکوه و زیبایی مراسم افزود.
🔸در این هنگام دسته دسته به حضورعلی علیه السلام رسیدند و دست مردانه او را همراه با تبریک های دلگرم کننده فشردند.
🌀البته همه از این انتصاب راضی نبودند، بعضی ها خودشان را در حد و اندازه جانشین پیامبر(ص) می دانستند و انتظار داشتند در رأس حکومت از آنها استفاده شود.
🔸اما فضا برای ابراز وجودشان مساعد نبود، همرنگ جماعت شدند. ولی احساس بلند پروازی و جاه طلبی چون آتش در زیر خاکستر زنده است.
🌀اگر به اندازه کافی تقوی نداشته باشی هنگامی که افراد قبیله ات می گویند تو از فلانی چه کم داری، طایفه ما تو سری خور شده، در صدد بر می آیی که به هر قیمتی شده نام و نانی برای قبیله خود فراهم کنی.
🔸در کنار جریان اصلی روز غدیر، این حرف و حدیث ها در نشست های مخفی، وجود داشت.
لیکن آنروز فقط تبریک و شادباش ها دیده شد، همه دست بیعت دراز کردند و قول دادند که فرمانپذیر باشند، پس از پایان مراسم که به نوشته مورخین سه روز به طول انجامید، زائرین خانه خدا عازم شهر و دیار خود شدند.
🔹به این شکل آخرین پیامبر خدا، اولین جانشین خودرا رسما و در مراسمی آبرومند، در میان استقبال جمع کثیری از مردم، معرفی فرمود.
والسلام /
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
مصاحبه؛
♦️ ما، عدالت وحکومت امیرالمومنین سلام الله علیه
♦️ متن کامل در
https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=46221
🌼
🍃🌼
🍃🌼🌼
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
📣 ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🔷 سهم نودمین روز : از نامه ۲۴ تا نامه ۲۰
🌹لطفا با ورود به کانال، سهم روزانه را مطالعه بفرمایید.👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4186308623C524dd26156
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
🗓22 ذی الحجه
🌹1- شهادت میثم تمار(رحمة الله)
♦️دراین روز در سال 60هجری میثم تمار به دلیل وفاداری به امام حسین (علیه السلام) به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید.
♦️ابومسلم میثم تماربن یحیی التمار عجمی چون خرما فروش بود ملقب به تمارشد. از یاران و صحابی با وفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) بود صاحب علم منایا و بلایا بود و دارای علم تفسیروایمانی کامل بود. او زاهد وعابد بود و شب ها به قیام وروزها را به روزه می گذراند. دارای بیانی فصیح بود ونزد رسول خدا مقامی جلیل داشت. ابن زیاد ملعون این بزرگوار را به شهادت نرساند مگر به خاطرمصاحبت وولای امیرالمومنین (علیه السلام) آن حضرت نیز علاقه وافری به اوداشت، حتی گاهی اوقات از مسجد جامع خارج می شد ودرمغازه میثم می نشست و با او صحبت می کرد و گاهی که حضرت میثم را برای کاری می فرستاد و برای میثم خرما می فروخت. (1)
♦️میثم ازامیرالمومنین (علیه السلام) وازامام حسن (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) علم را فراگرفته بود تا اینکه آن بزرگوار را گرفتند و به دار زدند با اینکه دست و پای او را قطع کرده بودند امام فضائل و مناقب امیرالمومنین (علیه السلام) را می گفت تا او را به شهادت رساندند. 7نفراز خرما فروشان کوفه شبانه او را از دار پایین آورده بدن او را درمحل فعلی قبر شریف دفن نمودند.
🔴 2- خروج ابراهیم مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد
♦️هنگامی که کوفه را جناب مختار از قتله حضرت سید الشهدا (علیه السلام) پاک کرد دراین روز ابراهیم بن مالک اشتربا 12000یا به روایت ابن نما با کمتراز 20000نفربا جنگ با ابن زیاد از کوفه خارج شد ومختاربه مشایعت او رفت. لشکر ابراهیم تا کنار نهرخارزدرپنج فرسخی موصل رفت وآن مکان را لشکر گاه کرد. عبیدالله به موصل آمد و آنجا را با سی هزاریا هشتاد هزار سواره تصرف کرد و آماده جنگ با لشکر ابراهیم شدند. سرانجام بعد از چند روز جنگ وفرارلشکر عبید الله بن زیاد درروز عاشورای سال 67 هجری عبیدالله به دست ابراهیم بن مالک اشترنخعی به درکات جحیم شتافت وسراو را برای مختارفرستادند. (2)
♦️3- منازل امام حسین (علیه السلام) تا کربلا: ثعلبیه
دراین روز امام حسین (علیه السلام) به همراه اهل بیت واصحابشان به منزل ثعلبیه رسیدند که یکی از دهات مخروبه بود. (3) بنا برنقلی دراین منزل عبدالله بن سلیم ومذری بن مشهل که هردو از بنی اسد بودند از مکه به طرف امام حسین (علیه السلام) می آمدند که کسی را ملاقات کردند که خبر از شهادت جناب مسلم وهانی داد ولی مشهوراین است که خبردر منزل زباله به حضرت رسید.
📚منابع:
1- بحارالانوار: ج 41 ص 268. میثم تمار: 19.
2- بحارالانوار: ج 45 ص 384-380. تاریخ طبری: ج 4 ص 548.
3- الامام حسین واصحابه: ج 1 ص 166.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
فرزند یکی از خواهران فعال فرهنگی شهرمان دچار حادثه سوختگی شده و به مشهد اعزامش کردند
و باید عمل بشه
لطفاً صلوات
یا تلاوت سوره حمد را برای شفای همه بیماران
و این بیمار مد نظر را فراموش نکنید
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
۲۲ مرداد ۱۳۹۹