eitaa logo
پادکست نخل و برنو
165 دنبال‌کننده
155 عکس
47 ویدیو
0 فایل
نخل و برنو، راوی لحظه‌های سرنوشت‌ساز تاریخ جنوب است... حرفی با ما: @NakhoBernowAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 اوکراین به بوشهر ربطی داره؟ ◀️ میانه‌ی قرن ۱۹ میلادی، یک اختلاف مذهبی در ، کشورهای اروپایی را به جان هم انداخت... 🔸 روس‌ها به خاک عثمانی لشکر کشیدند و انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، در قطب مخالف قرار گرفتند. ▫️ تمرکز درگیری‌ها در شبه‌جزیره‌ی کریمه بود (که بعدها بخشی از خاک اوکراین شد و امروز باز به تصاحب روسیه در آمده...)؛ با این حال ترکش‌های جنگ به ایران و مخصوصاً بوشهر هم اصابت کرد... 🔹 جنگِ ارتش‌های قرن هجدهمی، با سلاح‌های مدرنِ قرنِ نوزدهم، ۵۰۰ هزار کشته در قلب اروپا بر جای گذاشت و بی‌نتیجه پایان یافت... 🔺 سومین قسمت از فصل دوم نخل و برنو، روایت همین لحظه‌های سرنوشت‌ساز است... 🖇 به نخل و برنو بپیوندید: 🎙 @NakhloBerno
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌕 او امام جمعه نبود... ◀️ بدون تردید یکی از سرنوشت‌سازترین لحظه‌های تاریخ جنوب، تاسوعای ۱۲۵۵ قمری (۱۲۱۸ شمسی) است؛ جایی که مردمِ سر و پا برهنه‌ی بندر بوشهر، ژنرالِ نامدار بریتانیایی، سِر فِرِدریک مِیتلند را با سنگ و کلوخ و پاره‌آجر، جوری -به‌خِفّت- بدرقه کردند که پروژه‌ی اشغال بوشهر، به‌کل منتفی شد. 🔸 آن لحظه‌ی تاریخی و آن اتفاق سرنوشت‌ساز را مردمِ دلیرِ بندر، به هدایتِ ۳ شخصیتِ استثنائی رقم زدند؛ کسانی که تاریخ جنوب تا ابد مدیون‌شان است اما تا کنون، کمتر بهشان پرداخته‌ شده: ▫️میرزا اسدالله (حاکم موقت، گمنام و تاریخ‌ساز بوشهر در ۱۲۱۷ و ۱۲۱۸ ه.ش)، باقرخان تنگستانی (خانِ شجاع و مقتدر تنگستان) و شیخ حسن آل عصفور (قاضی و امام جمعه‌ی هوشمند بوشهر)... 🔹 از میرزا اسدالله -علی‌رغم تلاش زیاد- تا امروز، هیچ نمی‌دانیم! از باقرخان کمی گفته‌اند و ما به‌زودی به‌تفصیل درباره‌اش سخن خواهیم گفت اما، این چند دقیقه و چند خط، ادای دِین ماست به آن ملای کم‌حرف بحرینی که به «امامت جمعه» و «جایگاه قضاوت» معنایی تاریخی بخشید... به او که «امامِ جمعه نبود» و همه‌وقت در کنار مردم بود و در برابر ستمگران. 🎙 @Nakhlobernow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ⭕️شاید بزرگترین غفلتِ فرهنگی‌-تاریخی ما، جهل‌مان نسبت به همسایه‌ی نجیبِ شرقی‌مان باشد. ◀️تکه‌ای از تاریخ و بخشی از فرهنگ و هویتِ ما، پشتِ این مرزهای بی‌هویتِ مِید این بریتانیا مانده و ما اینجا، در کشاکشِ قرن ۱۴ و ۱۵ شمسی، هنوز حتی مهم‌ترین شهرهای افغانستان را هم نمی‌شناسیم! 🔸تاریخْ ندانستن، این‌قدر می‌تواند وحشتناک باشد که اتفاقات هولناک روزگار، باعث شود مردمانی هم‌زبان، هم‌خون، هم‌دین و هم‌وطن را درنیابیم و کشوری این‌قدر نزدیک را، نشناسیم. 🔹افغانستان را حق است که بشناسیم و مردمش را دوست داشته باشیم، آن‌طور که مردم خراسان و سیستان و کرمان را دوست می‌داریم؛ آن‌طور که به فارس‌ها و لرها و خوزستانی‌ها علاقه‌مندیم؛ آن‌طور که آذری‌ها و ترک‌ها و ترکمن‌ها، آن‌طور که مازنی‌ها و گیلکی‌ها را دوست داریم. افغانستان را حق است که بشناسیم و دوست داشته باشیم. 🖇فصل اولِ نخل و برنو، ماجرای جنگ اول هرات، قصه پر درد و خونی‌ست که باز خواندنش، کمک‌مان می‌کند، پرده چرک‌مرده‌ی روزگار را کنار بزنیم و گوهر برادری را باز، دریابیم؛ فرصتی‌ست برای دریافتن این شاخه‌ی هم‌خونِ جدا مانده: قسمت ۱؛ قسمت ۲؛ قسمت ۳ 🎙 @NakhloBernow
🌕 اینکه در آن روزِ سردِ پاییزی-زمستانی، در ساحلِ بندر بوشهر، بین و مِستر جِرالد چه گذشت، واقعاً بر ما روشن نیست. ▫️ هیچ تاریخ‌نگاری نیست که ادعا کند، روایتش از آن روز و آن لحظات، محکم و مستند است... به زحمت می‌شود بین آنچه که در گزارش‌های متعددِ انگلیسی‌ها یافت می‌شود با روایت‌های محلی، هم‌آهنگی ایجاد کرد و به داستانِ تر و تمیزی رسید. حتی خودِ گزارش‌های انگلیسی هم با هم‌دیگر تناقض‌های جدی و مهمی دارند و یک‌دست نیستند... 🔹 با این حال، در یک مسئله، تردیدی نیست: ▫️ «زد و خوردِ درویش و داروسازِ انگلیسی، و اعتراض مردم و پشت‌بندش ورود شیخ حسن آل عصفور(قاضی شهر) و نقش‌آفرینی شیخ نصر آل مذکور (حاکم بوشهر)، و نهایتاً عقب‌نشینیِ کنسولگری بریتانیا در بوشهر»، یک ضربه‌ی خیلی کاری به هژمونی انگلستان به حساب می‌آمد؛ و این را، بیش از همه، خودِ مقامات بریتانیا درک کرده بودند... 🔸همین، باعث شد که «برکناری شیخ نصر آل مذکور»، یکی از مهم‌ترین شروط مصالحه باشد. انگلستان، برای اعاده‌ی حیثیت‌ش، اصرار داشت که حاکم بوشهر، برکنار شود؛ دلیل برکناری‌اش هم رسماً اعلام شود: "مخاصمه با امپراتوری بریتانیای کبیر!" 🔹 از قضا، شاهِ قاجار، نسبت به ماجرای دی‌ماهِ ۱۲۱۶ بوشهر، حس خوشایندی داشت؛ موضعش یک‌جوری بود انگار که در دل می‌گفت: «چطور ما که پادشاهِ قَدَرقدرتِ مُلکِ ایرانیم، سنگ‌روی‌یخ شویم اما گَردی به قبای ملکه‌ی نوجوانِ بریتانیا ننشیند؟»؛ یک چیزی توی مایه‌های «این به آن در»! 🔸 الغرض، شاهنشاه، زیر بارِ تغییرِ حاکم بوشهر نمی‌رفت، ملکه هم بی‌خیالِ اعاده‌حیثیت نمی‌شد... غافل از اینکه شیخ نصر، خیلی پیش از این‌ها، توسط حاکمِ فارس، برکنار شده! و لذا ملکه و پادشاه، بیخودی چَنگ به صورت همدیگر می‌زنند! 🔹 بعد از ولی، بوشهر آرام نگرفت؛ چند نفری به عنوان حاکم معرفی شدند: زود آمدند و خیلی زودتر رفتند؛ و شهر، آرام نشد... تا اینکه میرزا از راه رسید و طوفان به پا شد... 🔺 بخشی از دومین قسمتِ نخل و برنو، قصه‌ی مردی‌ست که تاریخ جنوب، بسیار بدهکار اوست... 👇 کلیپِ کوتاهِ زیر را ببینید و قسمت دوم از فصل اول را، اگر نشنیدید، از اینجا بشنوید... 🎙 @NakhloBernow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 از خارگ تا خوشاب مرور دور تندِ دومین تهاجم بریتانیا به جنوب ایران ◀️ دومین تهاجم بریتانیا به جنوب ایران، تمام ایالت بزرگِ فارس را متاثر کرد... 🔸 از آذرماه ۱۲۳۵ تا فروردین ماه ۱۲۳۶ شمسی، مردم در اغلب شهر و روستاهای فارسِ قدیم، دل‌نگران و دغدغه‌مند استقلال و شرافت‌شان بودند: از خارگ تا خوشاب، از دالکی تا فراشبند، از کازرون تا چنار راهداران، و در یک کلام از بوشهر تا شیراز... 🔹 تهاجم بریتانیا به جنوب ایران، بار دیگر به ما نشان داد که مرزهای سیاسی نمی‌تواند در هم تنیدگی سرنوشت ما را مخدوش کند؛ و تقسیمات کشوری، نباید ما را از اشتراکات فرهنگی-هویتی‌مان غافل کند... 🔸 مردم ایالت فارسِ قدیم، دوش به دوش هم با لشکر مجهز و پر تعداد بریتانیا به مقابله بر خاستند: از سواران قشقایی گرفته تا تفنگ‌چی‌های بهبهانی؛ از نیروهای دشتستانی گرفته تا دلاوران چاهکوتاهی؛ از سربازان فوج عرب گرفته تا نیروهای مستقر در بوشهر؛ و از تفنگ‌چی‌های تنگستانی گرفته تا نیروهای محمدخان دشتی... 🔹 و امروز ما مانده‌ایم و این میراث تاریخی از دلاوری و رشادت و میهن‌دوستی، و مقابله با ظلم در هر رنگ و لباس و جفرافیایی... 🎬 گوینده: حمید بهزادی؛ تدوین: محمد صادقی 🎙 @NakhloBernow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 زخم قراردادها و معاهدات بین‌المللی، جراحت تاریخی ماست. ▫️ سال‌ها و بلکه قرن‌هاست که از معاهدات بین‌المللی، فقط ضرر کرده‌ایم و زیان دیده‌ایم؛ اما، این همه‌ی ماجرا نیست... 🔺 این برش کوتاه را -در همین باره- بشنوید و برای جزئیات بیشتر به دومین قسمت از فصل دوم نخل و برنو مراجعه کنید... 🖇 به نخل و برنو بپیوندید: 🎙 @NakhloBernow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 میرزا هاشم، آکتورِ سینما ◀️ میرزا هاشم خان از کارکنان ارتش در دوران ناصرالدین شاه قاجار بود که به بهانه‌ی کم بودنِ دستمزد، به سفارت بریتانیا پناهنده شد. 🔸 او چندی بعد، با ورود وزیر مختار جدید -چارلز ماری- به عنوان وکیل سفارت در شیراز معرفی شد اما، با مخالفت صدراعظم وقت -میرزا آقاخان نوری- و ناصرالدین شاه مواجه شد. 🔹 اصرار عجیب ماری بر تصمیمش و مخالفتِ شدید دربار با او، سرآغاز غائله‌ای شد که قطع روابط دو کشور را در آبان‌ماه ۱۲۳۴ ه‍‍‌.ش. در پی داشت... 🔺 روایت این لحظه‌های تاریخی را در پنجمین قسمت از فصل دوم نخل و برنو بشنوید... 🎙 @NakhloBernow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 درسِ عبرت شاه، برای تاریخ ◀️جابه‌جایی امیرکبیر و میرزا آقاخان نوری از آن اتفاقات تاریخی‌ست که زیر سایه‌ی بعضی حوادث دیگر، کمتر مورد توجه قرار گرفته. قتل فجیع امیرکبیر از یک طرف، و تصویرسازی‌های غیرواقعی و اسطوره‌ای از وی، از سوی دیگر، این جابه‌جایی تاریخی را به حاشیه برده. 🔸به نظر می‌رسد که ما، بیش از اینکه نیازمند ارائه‌ی تصویری کاملاً سفید یا شدیدا سیاه از امیرکبیر باشیم، محتاجیم بدانیم که چرا و چطور همه‌ی بازیگرانِ صحنه‌ی سیاست در آن روزگار غریب، در یک نقطه به اشتراک رسیدند: حذف امیرنظام. 🔹بسیاری از محققان تاریخ معتقدند که کلان‌پروژه‌های امیرکبیر -چه آن‌ها که مربوط به آموزش و تحقیقات می‌شدند و چه آن‌هایی که برای سامان‌دهی و ارتقا وضعیت ارتش طراحی شده بودند- در دوران میرزا آقاخان هم ادامه یافتند؛ پس، این کدام ویژگی میرزا تقی‌خان بود که به کُشتنش داد؟ 🔺ورق بزنید و این چند نقل قول تاریخی را ببینید. 🖇روایت این موقعیت تاریخی را می‌توانید در اولین قسمت از فصل دوم پادکست نخل و برنو اینجا بشنوید. 💢منبع: امیرکبیر و ایران؛ فریدون آدمیت؛ انتشارات خوارزمی؛ چاپ هفتم؛ صفحات ۳۲۰، ۶۳۳ و ۷۲۰. 🎙 @NakhloBernow