#فرهنگ_فقه_نماز
🥀 باطن: درون چیزی.
🌱 در #تیمم لازم است تمامی کف (باطن) دست به چیزی که تیمم بر آن صحیح است زده شود و نیز با همان، صورت و پشت دست مسح گردد ( تيمم).
🌱 در #وضو و غسل، شستن ظاهر اعضا کفایت می کند و شستن باطن آنها، مانند داخل دهان، بینی و گوش لازم نیست؛ هرچند شستن قسمتی از آنها برای حصول علم به شستن مقدار واجب از صورت، لازم است.
🌱 مستحب است در شستن دست برای وضو در مرحله نخست، مرد از ظاهر ذراع و زن از باطن آن آغاز نمایند و در شستن دوم به عکس عمل کنند.
🌱 در وضو همچون تیمم در صورت امکان، مسح باید با کف (باطن) دست صورت گیرد. برخی، مسح با کف (باطن) را مستحب دانسته اند.
🌱 در سجده شرط است کف دستها روی زمین قرار گیرد. در حال قنوت مستحب است نمازگزار به باطن دست خود نگاه کند.
📚 آیت الله سید محمود شاهرودی ، فرهنگ فقه ، ج ۲ ، ذیل واژه های بالا.
╭❀🕊🌼🍃❀╮
╰❀🍃🌼🕊❀╯
#دعوت_به_نماز
🌳 یه توبه و نمـاز واقعی 🌳
(تاثیر اخلاق زیبا در دعوت دیگران به نماز)
🔹 هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود.
یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه.
🔸 #شهید_چمران از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی.
رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن.
چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه.
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه.
🔹 مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد.
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه.
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود.
🔸 وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: آهای کچل با تو ام.
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم چی شده عزیزم چیه؟ آقا رضا چه اتفاقی افتاده.
🔹 رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد.
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.
🔸 رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای؟ چیزی.
شهید چمران: چرا.
رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم بهم بدی کرده.
تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.
🔹 شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبـرو بهم میده.
تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.
🔸 منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم رضا جا خورد! رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد.
🔹 تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده اذان شد.
🔸 رضا اولین #نماز عمرش بود. رفت #وضو گرفت سر نماز، موقـع #قنوت صدای گـریش بلند شد.
🔹 وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.
رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
📚 کتاب مکتب سلیمانی ، صفحه ۲۰۱ ، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین داستانپور.
#فرهنگ_فقه_نماز
🥀 باطن: درون چیزی.
🌱 در #تیمم لازم است تمامی کف (باطن) دست به چیزی که تیمم بر آن صحیح است زده شود و نیز با همان، صورت و پشت دست مسح گردد ( تيمم).
🌱 در #وضو و غسل، شستن ظاهر اعضا کفایت می کند و شستن باطن آنها، مانند داخل دهان، بینی و گوش لازم نیست؛ هرچند شستن قسمتی از آنها برای حصول علم به شستن مقدار واجب از صورت، لازم است.
🌱 مستحب است در شستن دست برای وضو در مرحله نخست، مرد از ظاهر ذراع و زن از باطن آن آغاز نمایند و در شستن دوم به عکس عمل کنند.
🌱 در وضو همچون تیمم در صورت امکان، مسح باید با کف (باطن) دست صورت گیرد. برخی، مسح با کف (باطن) را مستحب دانسته اند.
🌱 در سجده شرط است کف دستها روی زمین قرار گیرد. در حال قنوت مستحب است نمازگزار به باطن دست خود نگاه کند.
📚 آیت الله سید محمود شاهرودی ، فرهنگ فقه ، ج ۲ ، ذیل واژه های بالا.
╭❀🕊🌼🍃❀╮
╰❀🍃🌼🕊❀╯
#دعوت_به_نماز
🌳 یه توبه و نمـاز واقعی 🌳
(تاثیر اخلاق زیبا در دعوت دیگران به نماز)
🔹 هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود.
یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه.
🔸 #شهید_چمران از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی.
رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن.
چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه.
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه.
🔹 مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد.
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه.
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود.
🔸 وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: آهای کچل با تو ام.
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم چی شده عزیزم چیه؟ آقا رضا چه اتفاقی افتاده.
🔹 رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد.
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.
🔸 رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای؟ چیزی.
شهید چمران: چرا.
رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم بهم بدی کرده.
تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.
🔹 شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبـرو بهم میده.
تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.
🔸 منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم رضا جا خورد! رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد.
🔹 تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده اذان شد.
🔸 رضا اولین #نماز عمرش بود. رفت #وضو گرفت سر نماز، موقـع #قنوت صدای گـریش بلند شد.
🔹 وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.
رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
📚 کتاب مکتب سلیمانی ، صفحه ۲۰۱ ، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین داستانپور.
https://eitaa.com/joinchat/2935292147C1e0d37a390