تابستون خوبی بود،به لطف این عزیزان.
«اگه کسی رو یادم رفته عذر میخوام،خیلی زیاد بودین و منم حافظه ام خوب یاری نمیکنه.»
هیکاری،دختری با موهای مشکی تا سرشونه هایش و پلیور های عجیب و آل استار های رنگارنگش عاشق گربه ها بود.
در انتهای خیابان ششم،در یکی از کوچه هایش مغازه ای کوچک و قدیمی داشت که در آن آلبوم های موزیک،کتاب،عتیقه و نوار کاست میفروخت.
گربه ها همیشه جلوی در مغازه اش،زیر درخت بید مجنون درحالی که نور آفتاب بهشان میخورد لم میدادند و منتظر هیکاری بودند تا برایشان غذا بیاورد و نوازششان کند.
اکثر مشتری هایش افراد سن بالا بودند و خیلی کم پیش میآمد آدمی در سن و سال خودش به آن مکان قدیمی،کتاب و عتیقه های عجیب غریب جذب شود ولی هیکاری عاشق آنها بود.
برای هیکاری،تولدت مبارک.
از اونجا که کاری ندارم و اینجا هم خیلی بی محتواست چالش صد روز خوشحالی رو میرم.(که البته فکر نمیکنم صد روز بشه،یا کمتر میشه یا ادامش میدم.)
خواربارفروشی نامیا
از اونجا که کاری ندارم و اینجا هم خیلی بی محتواست چالش صد روز خوشحالی رو میرم.(که البته فکر نمیکنم ص
روز اول:
درست کردن پاستا
درس خوندن
آهنگ گوش دادن(اون آهنگ از گریس فاندروال🛐🛐🛐)
دیدن دو سه قسمت دیگه از هتل دل لونا
سینمایی دختر ستاره ای
خواربارفروشی نامیا
از اونجا که کاری ندارم و اینجا هم خیلی بی محتواست چالش صد روز خوشحالی رو میرم.(که البته فکر نمیکنم ص
روز دوم:
کتاب خوندن
درس خوندن
کافه
نوشتن
خواربارفروشی نامیا
از اونجا که کاری ندارم و اینجا هم خیلی بی محتواست چالش صد روز خوشحالی رو میرم.(که البته فکر نمیکنم ص
روز سوم:
کتاب
خرید لوازم تحریر
ساندویچی
از اون شکلات رنگیا که تو عروسی استفاده میشن(مدیونید فکر کنید اسمشو نمیدونم)
آهنگ
کار کردن با اون سازه که نه اسمشو میدونم و نه کلاسش رو رفتم و الکی تو اتاقمه
نظریه بسیار بسیار کم طرفدار:مدرسه خیلی خوبه،همه چیزش خوبه،یکی از بهترین مکان های دنیاست.
خواربارفروشی نامیا
شاید برای شما یه حرف ساده باشه ولی ممکنه اون طرف از خودش متنفر شه.
ببینید برای مثال شما به یکی میگید وای فلانی تو چقدر زشتی
برای شما اینطوریه که خب گفتم زشته دیگه و تموم میشه
اما اون بنده خدا از خودش متنفر میشه،فکر میکنه زشته،ساعت ها فکرش مشغول میشه و... .
خواربارفروشی نامیا
از اونجا که کاری ندارم و اینجا هم خیلی بی محتواست چالش صد روز خوشحالی رو میرم.(که البته فکر نمیکنم ص
روز چهارم:
کتاب
آرایشگاه(برای اینکه خالی نباشه)
فوتباللل،ذوق هام سر گل های ایتالیاااا
بیاین تموم شد،ممنون بابت شرکت نقطه بدید با توجه به وایب اکانتتون(و اگه میشناسمتون با توجه به شناختی که ازتون دارم)یه شخصیت از یه کتاب بهتون تقدیم کنم.
شب همه رو قرار میدم،تا اون موقع میتونید شرکت کنید.
فور کنید ممنون میشم.
نامیا از خواربارفروشی.