ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍بکاء برای امام حسین (ع)
▪️امام حسين عليه السلام:
✓«مَنْ دَمَعَتْ عَيْناهُ فينا دَمْعَةً بِقَطْرَةٍ اَعْطاهُ اللّه ُ تَعالى الْجَـنَّةَ».
▫️امام حسين عليه السلام: كسى كه چشمانش قطره اى اشك براى ما بريزد، خــداوند بهشت را بـه او عطا خواهـد كـرد.
🔸ينابيع المودة، ص 228
🔰پی نوشت:
▪️بعضی وقت ها در هنگام مطالعه آیات و روایات به معانی ای برخورد می کنیم که بالاتر از سطح فکر و تعقل و اندیشه ما می باشد لذا درک و فهم آن نیز در مقابل برای ما مشکل می شود.
هر چه سطح افقِ اسلام شناسی ما بالاتر باشد، هضم و پذیرش چنین معانی برای ما سهل و آسان تر خواهد بود در نتیجه شیرینی این علوم الهی زودتر کام ما را بدون تامل شیرین خواهد کرد.
▪️در حدیث شریفی پیامبر اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله فرمودند: «حسین منی و انا من حسین: حسین از من است و من از حسین» اگر با تفکر و تأمل جان و روح این حدیث را، تعقل کنیم در می یابیم که اگر امام حسین علیه السلام نبود، نه پیامبری بود و نه اسلامی...
▪️بنابراین استبعادی ندارد اگر کسی برای امام حسین علیه السلام گریه و عزاداری کند، که حقیقت اسلام، با قیام و خون و اسارت اهل بیت او علیهم السلام گره خورده، پاداش عزادار او بهشت باشد. چرا که کسی که وصل به حسین علیهالسلام شد، وصل به حقیقت محبت و تمام اسلام و انسان کامل، شده است و لو اینکه در رفتار و گفتار از این عزادار، کرداری خلاف شئون اسلام و اطاعت از معصوم علیهم السلام سر بزند.
▪️در مقابل عزادارِ آقا امام حسین علیهالسلام این دقت و مراقبت را داشته باشد که هر چند این عنایت و آثار اشک او را در بر خواهد گرفت، اما هر کس باید از خود و عملکردش هراسناک باشد. و باید خود را برای پاسخگویی سفر به برزخ و بعد از آن قیامت، آماده کند چرا که خداوند متعال وعده داده است که هر کس به اندازه ذره ای خوبی یا بدی کند آن را خواهد دید و راه فراری از نامه عمل خود ندارد.
▫️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍تاثیر سخن گفتن بر قدر و منزلت
▪️امام حسين عليه السلام:
✓«لاَ تَقُولُوا بِاَلْسِنَتِكُمْ مَا يَنْقُصُ عَنْ قَدْرِكُمْ».
▫️امام حسين عليه السلام: «چيزى كه از ارزشتان بكاهد، بر زبان جارى نكنيد».
🔸جلاء العيون، ج 2 ص205
🔰 پی نوشت:
▪️یکی از جوارح آدمی که در سعادت و شقاوت او نقش آشکاری دارد، زبان است. زبان! برزخی بین ظاهر و باطن است، و چنانچه درست تربیت و تادیب نگردد، ادب و عفتی از او صادر نمی شود. لذا اثر کلام آن، فساد است.
▪️هرچند نقش زبان، واسطه و هدایت معنا از باطن به ظاهر است، و فساد و صلاح درون تاثیر اعظمی در طهارت و نجاست آن دارد، اما انسان در مسیر تربیت، هرچند درون و باطن او منقلب از ناپاکی ها باشد، با کنترل زبان به کمک عقل می تواند جلوی ترشح ناپاکی از درون به بیرون را بگیرد.
▪️هر نوع گفتمانی که ضعف ها و بی عفتی ها را به بیرون صادر می کند، نه تنها برای خود، خَلق جهنم و ناراحتی های ظاهری و باطنی را ایجاد می کند، بلکه این صدور باطنی به واسطه زبان، موجب کاهش قدر و منزلت او در نزد دیگران شده و از ارزش او کاسته می شود.
▪️بنابراین زبان انسان مانند گذرگاه عبور خیر و شر است و هرچه از این گذرگاه عبور کند اولین آثار آن، در ترقی و تنزلِ قدر و منزلت، به صاحب خود، تأثیر می گذارد. پس باید در حفظ زبان اختیارا کوتاهی نشود. که دود این ناپاکی و عدم کنترل آن، ابتدا در چشم صاحب آن می رود و سپس سبب ایذاء ظاهری و باطنی دیگران، یا به عکس هدایت آنان می شود.
▫️انتشارات عقیله عشق (س)
🖤━━━━━━◈✧ ✧♡لینڪ♡♡
https://eitaa.com/NashrAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍تکامل عقل
▪️امام حسين عليه السلام:
✓ «لا یَکْمُلُ الْعَقْلُ إِلا بِاتّبَاعِ الْحَقّ».
▫️امام حسين عليه السلام: «عقل جز با پیروی از حق، کامل نمیشود».
🔸أعلام الدین، ص۲۹۸
🔰 پی نوشت:
▪️وجه تمایز انسان، در میان مخلوقات خداوند سبحان، اندیشه و تعقل است؛ اما این نه به خاطر تبعیض در امر خلقت، بلکه به خاطر حقیقت خلقت آدمی، که آمیخته با خلقت الهی او است؛ و این امر سبب شرف انسان، بر دیگر مخلوقات شده است.
▪️حرکت انسان در خلاف جهت حقیقت الهی خود، سبب ثقل روحی و وجودی او خواهد شد و چراغ عقل و درک او را کم سو و در نهایت تاریکی بر درخشش و نورانیت او غالب، و آن را خاموش خواهد کرد.
▪️اما اگر انسان در صراط حقیقی خود حرکت کند و حقیقت خود را متوجه تمام و کمال زیبایی ها و روشنایی ها یعنی وجود خداوند متعال کند، چراغ عقل او نه تنها روشن به درک معانی و لطایف خواهد شد، بلکه تمام تاریکی ها و ناپاکی ها در اثر روشنایی و درخشش او، مشغول سوختن و ازاله شدن از خانه دل می گردد.
▪️تبعیت از حق، یعنی حرکت در مسیری که خداوند سبحان برای انسان، ترسیم کرده است که سعادت، کمال و وفور عقل و بروز و ظهور استعدادهای الهی و وجودی او، به بلوغ و رشد می رسد و در پایان به کمال ختم می گردد؛ و هر امر دیگر از نبوغ و فهم، محدود است به طبیعت، که دامنه پرتاب آن، دنیا می باشد و هوس آدم، و کمال آن، آبادی دنیا است نه کمال عقل آدم.
▫️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ قرآن کریم
▪️امام حسین علیهالسلام:
✓«کتاب اللّه علی أربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولیاء و الحقایق للأنبیاء: کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارات و إشارات و لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم است. اشاره و رموزات، از آن خواص و بندگان ویژه است. لطایف آن برای اولیا است و حقایق آن برای پیامبران و انبیا است».
🔸بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۲۰
🔰 پی نوشت
▪️کلام خداوند متعال، حیّ است و ظاهر و باطن آن پُر از عجایب می باشد چنانچه امام سجاد(ع) در دعای۴۲ صحیفه سجادیه می فرماید:«اللهم صل علی محمد و آله و اجعل القرآن... حتی توصل الی قلوبنا فهم عجائبه...:خدایا بر محمد و آلش درود فرست و چنان قرار ده... تا فهم شگفتی های قرآن را نصیب دلهای ما گردانی...».
▪️عجایب قرآن، همراه است با معرفی حقیقت قرآن و به تبع خلیفه خدا یعنی انسان، و تمام دیگر عجایب آن حول محور آن تعریف و معرفی می گردد: «عبدی! خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی: بنده من! همه اشياء را به خاطر تو آفريدم و تـو را بـه خـاطر خـودم»[الجواهر السنیّه،ص۲۸۴].
▪️تک تک آیات قرآن همه را به حقیقت خود فرا می خواند و ما برای عبور از ظاهر به باطن قرآن جهت درک حقیقت آن، چاره ای نداریم مگر با طهارت به مراتب آن و إلا نصیب ما از قرآن جز عبارت، چیزی نخواهد بود:«فالعبارة للعوام» و هر اندازه در مسیر مراتب طهارت موفق باشیم، به همان اندازه مشمول هدایت و برکات آن خواهیم بود: «لا یمسه إِلا المطهرون».
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ پیوند معرفت امام و خدا
▪️قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام
✓ اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه جَلَّ ذِكْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ.»
▫️امام حسين عليه السلام فرمود: «اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است».
🔸 بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۳، ح۲۲
🔰پی نوشت:
▪️معرفت به توحید و شناخت ذات لا یتناهی الهی، مستقیم و مستقلاً برای هر کسی مقدور نیست مگر به واسطه امام و پیامبر خدا علیهم السلام. و این امام علیه السلام است که با هدایت ظاهری بندگان خدا و هدایت باطنی اولیای الهی، آنها را در کشتی نجات خود سوار و به ساحل امن و امان می رساند و بدون این کشتی نجات، همگان در این بحر عمیق غرق و دچار انحراف و سقوط می گردند.
▪️اتصال به امام و حقیقت امام معصوم علیه السلام و اطاعت از او، نجات در سه مرحله زندگی، امروز، فردا و آینده افراد را یعنی در دنیا، برزخ و قیامت تضمین می کند منوط به اینکه مردم امام و حقیقت و رسالتش را بشناسند و بر این حقیقت و اطاعت او، پایداری و استقامت ورزند.
▪️اقتدای به امام، راه و رسم تسلیم، عبودیت و رها کردن تاریکی ها و ظلمات را به انسان می آموزد و نگاه و نگرش او را نسبت به زندگی عمیق می کند که زندگی فقط محدود به امروز نیست بلکه فردا و آینده ای در پیش است که لاجرم باید خود را در دنیا، برای برزخ و قیامت آماده و مجهز کند. و این نوع نگاه، کیفیت سطح زندگی فردی و اجتماعی بندگان خدا را ارتقاء می دهد. لذا آثار آن در خلق و خوی افراد و رفتار، عملکرد و سبک معاشرت آنان، نمودِ بسیاری پیدا می کند. و در صورت صداقت ظاهر و باطن عمل آنان، آثار هدایت و ارتباط با امام در باطن آنان به علم حضوری برایشان ملموس می گردد.
▪️لذا معرفت امام و معرفت به خداوند متعال دو روی یک سکه است که از هم جدایی ندارند و با هم پیوند ذاتی دارند نه اعتباری. و هرکس امام و حقیقت امام و آرمان امام خود را فهم کرد، حقیقتا به فهم درست و صحیح توحید و خداشناسی رسیده است. و اگر با اخلاص و صدق و عبور از غیر خدا، این مسیر را ادامه دهد به مراتب والای آن نائل می گردد ان شاء الله.
▫️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍خداوند مراقب است
▪️امام حسين(ع):
✓«عميت عين لا تراك عليها رقيباً».
▫️«چشمى كه تو را مراقب خويش نبيند، كور است».
🔸بحار الانوار، ج۹۵، ص۲۲۶، ح۳
🔰پی نوشت:
▪️هرگاه سربازی مامور به دیدبانی شد، رسالت او تسلط و زیر نظر گرفتن اطراف خود است. اشراف او، برگرفته از سطح هوشیاری و آگاهی او نسبت به وقایع اطرافش می باشد؛ و هرچه سطح این هوشیاری و معرفت او نسبت به اتفاقات پیرامون خود، پایین باشد متقابلاً این امر بر سطح نظارت او اثر گذاشته و کیفیت دیدبانی او به پایین ترین سطح به حسب احوال، تنزل پیدا می کند و این یعنی شرایط و بستر برای هر اتفاق ناگوار مستعد و آماده می باشد.
▪️در بحث خدا شناسی باید به این درک برسیم و آن را تبدیل به باور کنیم که خداوند متعال حاضر و ناظر بر تمام بندگان و مخلوقات خود است و این نه با این نگاه و باور که خدا در کناری و ما در کناری، بلکه بر ذره ذره هستی محیط است و احاطه وجودی دارد کانه آفرینش، قطره ای در دل دریا احساس وجود می کند و در عین حال این دریای عظیم بر تمام وجود این قطره محیط است و او را راه فراری از این حقیقت بزرگ نیست.
▪️آن وقت با این درک چنانچه به باور تبدیل شد، دیگر انسان نابینایی پیدا نمی شود که حقیقت را نشناسد و ادب حضور او را رعایت نکند. چراکه کسی که به این بصیرت نرسد، چشم بینایی که با تمام وجود و حقیقت خود مراقب و متوجه خدای متعال باشد، برای دیدن ندارد. و کسی که چشم بینایی برای دیدن نداشته باشد، نور بصر او خاموش است و فرقی با نابینا ندارد.
▫️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ ولایت اهل بیت(ع)
▪️از امام حسين علیه السلام پرسيده شد:
«اَىّ شَىْءٍ كُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللّهُ عَزّوَجَلّ آدَمَ (ع)؟
▫️«قبل از اينكه خداوند عزّوجل آدم (ع) را خلق كند، شما چه چيزى بوديد؟
▪️امام حسین علیهالسلام پاسخ گفتند:
قَالَ كُنّا اَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرّحْمنِ فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِكَةِ التّسْبِيحَ وَ التّهْلِيلَ وَ التّحْمِيدَ».
▫️«ما شبحهايى از نور بوديم كه بر گرد عرش خدا مىچرخيديم و به ملائكه درس تسبيح و توحيد و ستايش خدا را مىآموختيم».
🔸بحار الانوار، ج 57، ص311، ح1
🔰 پی نوشت:
▪️أهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هیچ وقت میان خِلقت نوریّه آنان در عرش الهی و خِلقت مُلکیّه آنان در عالم امکان، جدایی نیفتاده و پاکی و عصمت و وجود عرشی و ملکی آنان، سبب اتصال حقّ با خَلق است. لذا نور حقیقت آنان در عرش همان است که در فرش بودند و نور جمال آنان در فرش همان بود که در عرش بودند. و همانطور که در عرش ولایت دارند بر عرشیان، در فرش هم ولایت دارند بر دیگران.
▪️این نه نوری باشد که با تولد و شهادت آنان علیهم السلام، شدت و ضعف پیدا کند، لکن پیداست که نور حقّ، حد و حدودی ندارد و وسعت تابش آن نه تنها زمین خاکی را روشن کرده است بلکه برزخ و قیامت بلکه تمام عوالم از جلوه نور آنان، رخ نشان می دهند؛ و گرنه بدون نور آنان چیزی پیدا نبود تا نوبت به وجود و هدایت رسد.
▪️هر که فطرت خود را گره زد به نور حسین، روشن می شود، لکن اگر افتد به سرش شور حسین، در دنیا و در آخرت در به در می شود:
▫️دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
▫️آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
▪️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🦋 عقیله عشق (س) 🦋
📚✍ تازه های چاپ نشر عقیله عشق(س)
🔹کتاب: مسافر إلی الله
🔹مؤلف: وحید نوروزی
🔹ناشر: عقیله عشق
🔹تابستان۱۴۰۳
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🏴
╰┈@EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ دوستی أهل بیت (ع)
▪️امام حسين (ع) فرمود:
«مَنْ اَحَبّنَا كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ».
▫️«كسى كه ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است».
🔸نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص 85 ح19
🔰 پی نوشت:
▪️دوستی أهل بیت پیامبر(ص)، مثل یک زغال می ماند که اگر همراه شود با یک زغال برافروخته و مشتعل، آن هم مثل دیگری مشتعل می گردد. و رفاقت و ارادت و تعظیم اهل بیت(ع) از این جنس است و خواسته یا ناخواسته تاثیر و برکات خود را بر مُحبّ خود می گذارد.
▪️اما همه می دانیم که سطح و کیفیت محبت و ارادت مراتب دارد. یعنی یکی محبّ صرف است و فقط ارادت به ایشان دارد و یکی تمام حقیقتش غرق و مستغرق و ذوب در أهل بیت و دوستی این خاندان(ع) است. پس این نکته دقیقی است لذا به همان اندازه به این آتش مشتعل قرب داشته باشیم، حرارت ارادت و محبت ما بیشتر و خالص تر خواهد بود تا اینکه با تمام وجود آنان را باور و آنان را در مسیر اطاعت، تعظیم می کنیم. و به تبع قرب معنوی با آنان پیدا خواهیم کرد.
▪️ما در روایات بارها و بارها خوانده و شنیده ایم که ادعای تشیّع به زبان آوردن نیست و بعضاً نهی شده ایم چرا که این یک أمر قلبی و عملی است نه لسانی و نشانه آن حرکت در صراط امام است و نشانه محبت واقعی، اطاعت راستین است. و مُحبّ خالص، مطیع صادقی برای امام(ع) است.
▪️تمام ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) یک ثروت بزرگ در سینه دارند و آن بذر محبت است. این بذر محبت و ارادت اگر اسباب حیات به آن واصل نشود، جوانه نخواهد زد و رشد و نمو واقعی خود را بروز و ظهور نخواهد داد و ناچارا در همان حد خود برکات حیات و زندگی را درک و برای خود معنا می کند. اما اگر این مُحبّ، خود را به اسباب حیات نزدیک و نزدیک تر کرد، ارادت او محکوم است به سرزندگی، رشد و سعادت واقعی.
▪️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍نهی از منکر
▪️امام حسین علیهالسلام
✓«لا يَنْبَغِى لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرَى مَنْ يَعْصِى اللّهَ فَلا تُنْكِرُ عَلَيْهِ».
▫️«سزاوار نيست كه مؤمن، گناهكارى را ببيند و او را از گناه باز ندارد».
🔸كنز العمّال، ج 3، ص 85، ح5614
🔰پی نوشت:
▪️قاعدتاً امر به معروف و نهی از منکر ابتداً نیاز به ترویج معروف و پذیرش معروفات دارد، و با فراهم بودن شرایط آن، حتماً باید این واجب الهی حرمتش حفظ و بندگان خدا را به رعایت حدود آن دعوت کرد. و چنانچه در جامعه ای افرادی باشند که معروفات و منکرات برای آنان قابل پذیرش و باور نباشد، اینجا قانون هر کشوری، افراد جامعه خود را در تحت حاکمیت خود، برای حفظ نظام آن جامعه و عدم اختلال در برنامه های اجتماعی، ملزم به رعایت آن قانون و در صورت قصور، با آنان برخورد می کند.
▪️اما در مجلس امام حسین(ع) جدای از فرایند قانون و...کسانی هستند که ارادت قلبی به امام حسین(ع)دارند اما باور قلبی از سر اعتقاد ممکن است نداشته باشند. این به معنای تقابل نیست بلکه به معنای تنزل رتبه و جایگاه تقرب و انفصال است. تقابل کسی دارد که عناد و دشمنی خود را ابراز و شمشیر از رو می کشد و چشم دیدن این عظمت و بزرگی تشکیلات امام حسین و اهل بیت(ع) را ندارد. لذا ما در جمع عزا داران حسینی، شخصیت هایی از ارامنه، مسیحی، زردشت و برادران اهل تسنن و... می بینیم که به امام خوبی ها و خاندان پیامبر محبت و ارادت خود را ابراز می کنند.
▪️و نیز ممکن است در جمع ارادتمندان به امام حسین(ع)، بعضاً کسانی باشند که در جلسات حسینی حضور دارند که نه نماز می خوانند نه روزه می گیرند و نه... اما بعضی چیزها مانند بی حجابی، ظاهر و رفتار غیر استاندارد دینی و...، نمود گناهش در مجلس آقا بیشتر پیدا باشد. در حالی که شرابخوار و بی نماز و...هم در مجلس ممکن است حاضر باشند. اگر ما هنر جذب نداشته باشیم و قائل به دفع باشیم باید یک سوم جلسه را مرخص کنیم.
و بگویم آقایانی که شراب و ساز و ارتباط با نامحرم و... خوش کردند، این که نشد. پس این جلسه و خیمه برای چی برپا شد. طرف شراب خواره خودش با پای خودش آمده به واسطه ارادت به امام حسین(ع) در مجلس امربه معروف و نهی از منکر،دیگه اینکه زدن ندارد بلکه باید گفت شما چه هنری برا جذب و هدایت این ارادتمند به مراتب بالاتر از محبت و مودت داری؟! اینکه ما خواسته باشیم به این میهمانان جسارت کنیم دور از ادب و اخلاق است.
▪️حکمت تمام جلسات آقا امام حسین(ع) باطن آن دعوت به خوبی ها و معروفات و عرض ارادت است.
ولی آنچه محل کلام است که شأن میهمان حسین و آن ارادت باید پاس داشته شود.
و این دقیقاً مثل یک گوهر فوق قیمتی است که به آدم می سپارند و می گویند یا اصلش را حفظ کن یا بهتر از این به ما تحویل بده. و این هنر باید در کیفیت امر به معروف و نهی از منکر ما وجود داشته باشد که فقط دنبال اسقاط تکلیف و انجام وظیفه نباشیم بلکه به دنبال زیاد کردن رفقای امام حسین علیهالسلام و هدایت آنان باشیم و این مجالس فرصتی برای آشتی مردم، با اهل بیت علیهم السلام است.
▪️و اگر با این نگاه به دنبال هدایت دیگران باشیم، این نه تنها منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی ندارد بلکه مقوّم آن و سبب ترویج شعائر و حقیقت والای حسینی است که حتی در لحظات آخر با این همه منکری که در برابر امام حسین علیهالسلام انجام دادند و حرمت او و خاندانش را شکستند، دست از دعوت به خوبی ها و هدایت آنان بر نداشت.
▪️انتشارات عقیله عشق
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ ذکر خدای سبحان
▪️امام حسين (ع):
✓«سَأَلتُ أبي عليه السلام عَن ... مَجلِسِهِ [أي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله] فَقالَ: كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله لا يَجلِسُ ولا يَقومُ إلّا عَلى ذِكرٍ».
▫️«از پدرم درباره چگونگی نشستن او [رسول خدا صلى الله عليه و آله] پرسیدم. فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نمى نشست و بر نمى خاست مگر در حال ذکر و یاد خدا».
🔸نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص 85 ح19
🔰 پی نوشت:
▪️تکویناً هرآنچه منسوب به خداوند متعال، از آفرینش و هستی تا کلام خدا و ذکر خداوند متعال و اولیاء او علیهم السلام تا کسانی که تشریعاً به این حقیقت مانند شهداء و... متصل می شوند، حیّ و درّاک هستند. و دارای درک و شعور و اشراف وجودی مافوق ادراک و فهم نوع بشر هستند تا حدی که به حسب ظاهر نمی توان آن را تعقل یا مشاهده کرد.
▪️اما این شعور و اشراف هر کدام از آنان به اندازه سعه وجودی و حقیقت آنان است که به خداوند متعال و نور عظمت او متصل شده اند. لذا ائمه طاهرین (ع) در یک قله ای از این حقیقت حیات، هستند که در فهم اولیاء و مقربان الهی نگنجد تا چه رسد به پایین ترین مراتب درک و فهم یعنی ما.
▪️ذکر خداوند متعال در آن حقایقی است که ظاهر آن پیوند با خَلق دارد و باطن آن با حیّ متعال. لذا هدایت آن با او و همراه اوست نه اینکه از فضا یک انرژی و اثری بر ذکر نازل گردد، و آن ذکر صاحب تاثیر شود. لذا اسباب زیادی در فتح باب برکات ذکر، نقش اساسی دارد، تا حقیقت ذکر خداوند متعال، چون ظاهر قرآن که ذکر و کلام الهی است، بر ظاهر و باطن ذاکر خود تأثیر حقیقی خود را، به منتهای مراتب بگذارد.
▪️یکی از اسبابی که سبب می شود این نور الهی بیشتر رخ نشان دهد و باطن و ظاهر را صفا دهد، دائم الوضو بودن ذاکر و پاکی ظاهری از پلیدی ها می باشد. و این سبب طهارت، و طهارت راه وصول به بواطن قرآن و ذکر خداوند سبحان است.
▪️از اسباب دیگر دوری از معصیت الهی است که باعث می شود نور وجودی فطرت، بر تاریکی باطن آن غلبه و بابی از خضوع و خشوع را برای ذاکر بگشاید. و این نیز در پرتوی اطاعت است.
▪️و آنچه سبب تغیّر و انقلاب قلب است، خُلق مذموم است و انفعالات آن. که سیمای انسانی و فطرت الهی او را معیوب و نابود می کند لذا طهارت خُلقیات ظلمانی، جهت نیل به مراتب برکات ذکر خداوند سبحان، امری ضروری است.
▪️و دیگر آنچه سبب فتح ابواب خیر در ذکر است، توجه باطنی به خداوند متعال و روی گرفتن از غیر خدا به معنای اعم خودش است به این دلیل که هر کس رخ از یار گرفته و پشت به یار است چطور می خواهد ارتباطی پیدا کند با او مگر به معجزه!!! و یا لطف خدای متعال. پس اینکه لازم است در همه حال یاد خدا، یعنی با تأسّی از پیامبرش صل الله علیه و آله به یاد خدا باشد و اینکه تا توجه و اقبال قلبی نباشد، ذکر لسانی در حد ثواب، ذاکر خود را یاری و تأثیر کند.
▪️قطره آب از سنخ دریاست و هرگاه این قطره از دل تکه ابری به حقیقت دریا وصل شد، تا زمانی که او، خود و منیّت و وجود خود را می بیند و برای خود، استقلال و اصالت قائل است، هرگز نوبت به این درک و باور نمی رسد که او غرق و مستغرق حقیقتی است که دیگر وجودی حقیقی ندارد، بلکه هر چه هست اعتبار است.
اما اگر خود و من خود، فراموش و گم کرد، آن وقت هست که از اعتبار به حقیقت منتقل می گردد.
ذاکر نیز تا زمانی که ذکر و فکر و خود را می بیند و خدا را برای خود می خواند، از اعتبار به حقیقت منتقل نمی شود. لذا آنجایی به حقیقت ذکر نائل و برکات آن را دریافت می کند که فاصله بین فطرت و حقیقت ذکر را، کم کرده باشد و ذاکر و خواسته او، در این میان نباشد. که چه خوش گفت حافظ:
▫️میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
▫️تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh
ــــــــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــــــــ
🏴 عقیله عشق (س)
📚✍ بندگان دنیا
▪️امام حسين (علیه السلام):
✓«اِنّ الناسَ عَبيدُ الدُّنْيا و الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائشُهمْ فاذا مُحِّصوا بالْبَلاء قَلَّ الدّيّانون».
▫️«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند».
🔸تحف العقول، ص245
🔰 پی نوشت:
▪️یکی از نعمت های بزرگ خدای متعال آفرینش دنیا و ما فیها است. و بهره گرفتن درست از آن، سعادت دنیا و آخرت را رقم می زند و برعکس رفتار خلاف نظم و نظام آفرینش آن، نظم زندگی ساکنان آن و در کل نظم دنیا را به هم می زند.
▪️آیات و روایات بی شماری در نکوهش دنیا وارد شده است که دنیا سبب سقوط و تنزل و گرفتاری و... است اما واقعیت این است که دنیا فی نفسه پلید نیست و خُبث ذاتی ندارد، بلکه طهارت و خباثت آن، بسته به نوع استفاده و مصرف ما دارد.
▪️یک نعمت کسب شده در آن، برای عده ای می شود حلال، که با آن معراج می روند و به مقام قرب الهی می رسند، و برای یک عده ای می شود حرام و در مقابل امام خود علیه السلام شمشیر می کشند و به جهنم سقوط می کنند. این رزق دنیوی، ذاتا خباثت ندارد، بلکه بندگان خدا و بندگان دنیا هستند، که تولید نور و ظلمت می کنند.
▪️آنچه که در آیات و روایات از دنیا نهی شده ایم خود دنیا نیست، بلکه این حبّ و علاقه و شیفتگی و حرص دنیا است که تولید ظلمت می کند و این مبغوض خداوند متعال است و الا اگر در مسیر توحید باشد، خاک دنیا چون خاک کربلا شفا، آب آن، زمزم و سنگ آن، خانه خدا و قبلگاه، که همه گِرد آن حاجی می شوند و طاعت حق می کنند و... پس این چنین دنیایی ذاتا خباثت ندارد.
▪️ آنچه از ساده زیستی ها که عملاً ارتباط به دنیا گریزی داده می شود، در صورتی درست است که این ساده زیستی حاصل یک امر قلبی باشد و این قرینه ای است از حکایت باطن شخص، که هیچ حُبّ و علاقه ای از آن شخص به دنیا نیست و حُبّ و شیفتگی به ذخاریف دنیا در باطن او مبغوض است. و این سبب صحت مطابقت باطن با ظاهر می شود و ساده زیستی آن شخص می شود فضیلت، و الا در صورت عدم صحت مطابقت،چه بسا سر از نفاق در آورد و این خیلی برای یک موحد خطرناک است چرا که این خطر وجود دارد که این روحیه، به تمام اعمال قلبیه و عبادی او سرایت کند. چرا که وقتی به شکل رفتار و مشرب بعضی از مؤمنین توجه می کنیم، می بینیم که بین ساده زیستی او و احوالاتش هیچ تناسبی نیست و بعضاً آنقدر دلبستگی به پول، شهرت و ریاست و بعضی از عناوین و شئون دنیوی در روحیات بعضی افراد رخنه کرده است، که این ساده زیستی و دنیا گریزی ظاهری، یک چیز خلاف واقع به نظر می آید. لذا این فضیلت ساده زیستی را برای بعضی از مؤمنین اینطور باید توجیه کرد که همانطور که در بعض روایات در باب زُهد، امر به تَزهُّد کرده اند، برای نیل به این فضیلت، در امر دنیا گریزی و تمرین آن، خود را وادار به ساده زیستی کرده است و لو اینکه قلباً، نفس و هوای نفس آن را خوش نداشته باشد.
▪️اما باید دقت کرد تا ریشه ها و رگه های این حبّ و شیفتگی دنیا در ما وجود دارد نباید احساس خلاصی از این رذیله کنیم چراکه هر لحظه ممکن است به واسطه امری این ریشه ها در قلب ما جان تازه بگیرد و تمام قلب ما پُر شود از محبت دنیا و اینجا نه تنها بغض دنیا تبدیل به حُبّ آن شد بلکه در آن مقام، حال ما حال انسان مریضی می شود، که تب دارد و از تب خود خبر ندارد لذا هرچه به ما از پند و اندرز و عبرت ها می رسد گویا توهمی بیش نیست و ما خود را در کمال صحت و پاکی پندار می کنیم و این یعنی بنده دنیا شدن، که حوادث و احوالات زمان هر لحظه درون ما را زیر و رو می کند و آنجاست که دین خدا بازیچه رفتار ما می شود و این یعنی سقوط به پست ترین منازلی که معلوم نیست چه بلا و ابتلائی بر صاحب خود نازل کند.
▪️پس شیفتگی دنیا دارای معنایی فراتر از ساده زیستی و تجمل گرایی و... دارد، بلکه یک امر قلبی است که منشأ رهایی از آن، تبدیل محبت آن، به منفوریت و مبغوضیت است، که سبب خشکاندن ریشه های شهوات و هوای نفس در قلب، و غایت آن می شود زهد به دنیا، و جلوه گری آن در رفتار به صورت ساده زیستی و گریز از شهرت و عناوین دنیوی و دنیا طلبی و... نمود می کند. لذا برای ایجاد این حال، أمر به رفتن قبرستان و زیارت اهل قبور، عبرت و تفکر و زیاد یاد مرگ کردن شده ایم، تا در قلب ما تبدیل به ملکه شود. لذا علامت این زهد، به ساده زیستی صرف نیست، بلکه به فرو ریختن و شکستن محبت دنیا و نفرت و بغض آن، تا جایی که بین تمکّن و عدم تمکّن شئون دنیوی برای ما هیچ فرقی نکند. و این به معنای حرام کردن حلال خدا بر خود و کناره گرفتن از دنیا نیست بلکه در روایات ما به شدت از آن نهی شده است.
▪️انتشارات عقیله عشق(س)
╭━◈✧🖤
╰┈🆔 @EntesharatAghilehEshgh