eitaa logo
نسیم تاریخ
173 دنبال‌کننده
2 عکس
55 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مسیر نامقدر تاریخ ✍ 🟣معمولاً رخدادهای تاریخی براساس نظام علت و معلول و مبتنی بر قواعدی جریان پیدا می کنند. علت و زمان انتخابات، برای دولت سیزدهم، از مسیرهای نامقدر تاریخ ماست. گرچه برخی آن را رأی علیه جبههء کفرمی نامند و بعضی نیز کمک و اعانه، به ظلم نام نهادند. کسانی که رأی دادند و آنانی که معترضانه با صندوقهای رأی قهر کردند، باطل السحر کسانی شدند که همیشه با تدابیری می¬خواهند مسیر مقدرتاریخ را رقم زنند. در این انتخابات نامقدر، بسیاری از خیال¬های خوش بعضی تعبیر نشد، بر خلاف خوابهای دیده شده، کسانی دیگر به مرحله دوم راه یافتند و...دوستانی که با صندوق رأی قهر کرده¬اند، دارای مطالباتی هستند که طی سال¬ها محقق نشده است و امیدی به تحقق آن ندارند 🟠 ما باید بدانیم که در ایران زندگی می¬کنیم که هر اتفاقی امکان وقوع دارد. همانگونه که در همین انتخابات رخ داد. عالم سیاست، میدان آرمانها و آرزوها نیست. توقع ما از حکومت و جامعهء ایران نباید مانند، کشوری باشد که 400 سال تمرین دمکراسی کرده باشد. دمکراسی و انتخابات¬های جهان سومی نیازمند زمان است تا بتواند، جایگاه واقعی خود را پیدا کند.در ایران زیر ساخت¬های حکومت کثرت گرا، که بر نهادهای فراگیراقتصادی، اجتماعی و سیاسی استوار باشد وجود ندارد. زیرا نهادهای فرا گیر و کثرت گرا بوجود نیامده است، پس باید مطالبات را اندک اندک محقق کرد. گرچه اعتبار حکومتها از نرخ کمی مشارکت در انتخابات در معمولاً لطمه می خورد، ولی به آن بی اعتنا هستند. 🔵 ما با جریانهای ذی نفوذ سیاسی روبرو هستیم که مشارکت اندک را فرصت می دانند، پس ما برای خنثی سازی و بی اثر کردن مهندسی آنها باید در انتخابات مشارکت داشته باشیم. قدرت سیاسی از قهر با صندوق انتخابات آسیبی نمی¬ بیند، اما اینکه چه کسی بر مصدر امورقرار گیرد در سرنوست مهین ما موثر است. جریانی که درکی از تحریم¬ها ندارد و بلکه آن را نعمت الهی می داند، چگونه با آنها می¬توان سخن گفت. با بانیان پانزده سال فشار بر کشور که هستی مردم را تباه کرده اند و این تباهی را فرصت می دانند، چه باید گفت؟ یا کسانی که توسعه را برای کشور امری مضر می¬دانند و مردم را دعوت می کنند که به کسی رأی دهید که در مقابل توسعه قرار گیرد. این جریانات پشت دین، ایمان و اقتصاد مردم سنگر گرفته اند. قهر با صندق رای مساوی با مصدر نشینی این تفکرات است. 🟠 پس قهر با صندوق رأی که یگانه راه اثر بخشی در روند تغییرهاست، مشکلی را حل نمی کند، آنهایی که در پی انقلاب دیگری هستند، دستاوردی برای میهن به ارمغان نخواهند آورد. تاریخ ملتها و دولتها گواه براین است که از مسیر انقلاب ملتی به توسعه و آزادی نخواهد رسید. @majmaqomh
☘️  زند گی در قفس ✍️ تاریخ گذشته ای است که حال را می¬سازد. نهادها در بستر زمان شکل می¬گیرند.  نهادها در حال و آینده تأثیرگذار هستند. بعضی از ایدئولوژی¬ها معمولاً انسانهای متوهم و زیاده خواه و اسیر ذهنیت ها می¬سازد. آنگاه که این ذهنیت ها در قالب قدرت سیاسی آشکار¬شود، چرخهء شومی را برای ملت خود رقم می زنند. قرن بیستم، شاهد ظهورحکومتهای مطلقه گرای جدید با هدف نابودی امپریالیسم آمریکا، شکل گرفتند، و برای انسان قرن بیستم. «زندگی در قفس» را به ارمغان آوردند. مطلق گرایی جدید انقلابیون، حکومت مستبد و استثماری را سرنگون ساختند و به جای آن نشستند، آنها طبقه جدیدی شدند که راه حکومتهای مستبد گذشته را در پیش گرفتند و همان امتیازهای سابق را برای خویش و وابستگان خود تعیین کردند. برای ملت خود فقر، فلاکت و عقب ماندگی بوجود آوردند. و در یک کلام «زندگی در قفس» را برای ملت به ساختند. به چند نمونه از حکومت های در قفس.اشاره می شود. 🔵 حکومت طبقه کارگر در اکتبر 1917 حکومت تزاری روسیه، برچیده شد. لنین رهبر بلشویکها  قدرت را بدست گرفت. مالکیت خصوصی را ملغی و برنامه اشتراک سازی را به اجرا در آوردند، لنین مخالفان و صاحبان سرمایه را به اتهام ضد انقلاب، به جوخه های اعدام سپرد.و ارتباط مردم شوروی را با جهان قطع کرد.صدور انقلاب را در برنامه قرارداد و جنبش های کمونسیتی را مورد حمایت قرار داد. امپریالیست امریکا و غرب را دشمن اعلام کرد و دور شوروی دیوار کشید . هیچ کس حق ارتباط با خارج را نداشت. بدین گونه مردمشان را در قفس کردند؛ سپس رفیق استالین به قدرت رسید، برای یک دست سازی جامعه ، چهل میلیون نفر را قتل عام کرد تا بهشت کمونیست را ایجاد نماید. و سرانجام سیاستهای رفقا، منتهی به آسیبهای شدید اجتماعی و عقب ماندگی شوروی از فناویهای نو، و... سرمایه های کشور در زمینه تولید سلاح و رقابت های هسته ای هزینه کردند و کشور را به سوی فروپاشی و تجزیه سوق دادند. در سال 1991 اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. 🟢 انقلاب دهقانی در سال 1949 انقلاب کمونیستی چین به رهبری مائو تسه دونگ، به پیروزی رسید. رهبران جدید همه رقیبان و منتقدان را به اتهام خیانت اعدام کردند. مائو اراضی کشاورزی را ملی، و مالکیت خصوصی را لغو کرد.مزارع اشتراکی تأسیس و همه مجبور بودند در این مزارع  کار کنند. مردم برای مسافرت باید جواز دریافت می کردند. امپریالسیم امریکا و غرب دشمن اعلام شد و ارتباط با این کشورها مجازات مرگ را در پی داشت. مائو دربهای کشور را بر روی جهان بست. 🔵 جهش بزرگ مائو طرح های خیالی چون «جهش بزرگ به جلو» برای صنعتی شدن چین را به اجرا درآورد که نتیجه آن جز تباهی و قحطی و مرگ خاموش چهل میلیون نفر را به ارمغان نیاورد. 🟣 انقلاب فرهنگی مائو رهبر انقلاب چین در یافته بود، مردم و برخی از رهبران حزب بر این باورند که برای پیشرفت چین باید از همهء فرصت های داخلی و خارخی بهره ببرند، مائو با بهره گیری از فناوری های جدید نیز مخالف بود. او می خواست آثار فرهنگ غربی را از جامعه بزداید، و این اندیشه ها را برای انقلاب خطرناک می دانست. در مه 1966 فرمان انقلاب فرهنگی را صادر کرد و سربازان سرخ، برای یک دست سازی فرهنگی، دست به کار شدند مخالفان و کسانی که انقلابی نمی اندیشدند، شناسایی، پاکسازی، تصفیه و زندانی و یا آنها را به اردوگاههای کار اجباری اعزام کردند. سرنوشت انقلاب فرهنگی چون «جهش بزرگ» جز تباه کردن اقتصاد و زندگی بسیاری انسانها نبود. این مصیبت در زمان مائو ادامه یافت. پس از مرگ مائو خط مشی ها تغییر و زمینه رشد و خیزش چین آغاز شد. ⚫️ حکومت موریثی در سال ۱۹۴۵ کره شمالی مستقل شد و حزب کمونیستی به رهبری کیم ایل-سونگ، قدرت را بدست گرفت. پس از مرگ او پسرش کیم جونگ-ایل و سپس کوچک‌ترین نوه‌اش رهبری این کشور را بر عهده دارد. رهبرکره خط و مشی اشتراکی را پیش گرفت. مالکیت خصوصی را لغو و اقتصاد بازار را تعطیل،ارتباط با خارج ممنوع، غرب و امریکا را دشمن اعلام کردند. منتقد و مخالف را دشمن و ستون پنجم.نامیدند. دور کشور را دیوار کشیدند. و با شعار خود کفایی، برنامه های توسعه طلبانه اتمی و نظامی، تحریم ها کره شمالی را به فقیرترین کشور دنیا تبدیل کرد و مردم هر روز باید از نعمت خاندان کیم شکر گزاری کنند. 🟣 بهشت کمونیست خِمِرهای سُرخ طرفدار ایدئولوژی مائویستی از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ در کامبوج به قدرت رسیدند. .پل پوت رهبر کامبوج، مالکیت حصوصی و حتی پیمانهای زناشویی، خانواده را لغو کرد، آنها با دنیا قطع ارتباط و مخالفان را قتل عام کردند. پل پوت می¬خواست بهشت اشتراکی را بوجود بیاورد، در این راه  ۱٫۷ میلیون نفر را طی چهار سال به قتل رساند. حکومتهای مطلق گرا سرنوشت  و دستاورد مشابهی دارند، حکومت را گرفتار شعارها و توهمات بی بنیان مارکسیستی کردند، سرمایه ها و فرصت را نابود ساختند. فقس
☘️  زندگی در قفس ✍️ تاریخ گذشته ای است که حال را می¬سازد. نهادها در بستر زمان شکل می¬گیرند.  نهادها در حال و آینده تأثیرگذار هستند. بعضی از ایدئولوژی¬ها معمولاً انسانهای متوهم و زیاده خواه و اسیر ذهنیت ها می¬سازد. آنگاه که این ذهنیت ها در قالب قدرت سیاسی آشکار¬شود، چرخهء شومی را برای ملت خود رقم می زنند. قرن بیستم، شاهد ظهورحکومتهای مطلقه گرای جدید با هدف نابودی امپریالیسم آمریکا، شکل گرفتند، و برای انسان قرن بیستم. «زندگی در قفس» را به ارمغان آوردند. مطلق گرایی جدید انقلابیون، حکومت مستبد و استثماری را سرنگون ساختند و به جای آن نشستند، آنها طبقه جدیدی شدند که راه حکومتهای مستبد گذشته را در پیش گرفتند و همان امتیازهای سابق را برای خویش و وابستگان خود تعیین کردند. برای ملت خود فقر، فلاکت و عقب ماندگی بوجود آوردند. و در یک کلام «زندگی در قفس» را برای ملت به ساختند. به چند نمونه از حکومت های در قفس.اشاره می شود. 🔵 حکومت طبقه کارگر در اکتبر 1917 حکومت تزاری روسیه، برچیده شد. لنین رهبر بلشویکها  قدرت را بدست گرفت. مالکیت خصوصی را ملغی و برنامه اشتراک سازی را به اجرا در آوردند، لنین مخالفان و صاحبان سرمایه را به اتهام ضد انقلاب، به جوخه های اعدام سپرد.و ارتباط مردم شوروی را با جهان قطع کرد.صدور انقلاب را در برنامه قرارداد و جنبش های کمونسیتی را مورد حمایت قرار داد. امپریالیست امریکا و غرب را دشمن اعلام کرد و دور شوروی دیوار کشید . هیچ کس حق ارتباط با خارج را نداشت. بدین گونه مردمشان را در قفس کردند؛ سپس رفیق استالین به قدرت رسید، برای یک دست سازی جامعه ، چهل میلیون نفر را قتل عام کرد تا بهشت کمونیست را ایجاد نماید. و سرانجام سیاستهای رفقا، منتهی به آسیبهای شدید اجتماعی و عقب ماندگی شوروی از فناویهای نو، و... سرمایه های کشور در زمینه تولید سلاح و رقابت های هسته ای هزینه کردند و کشور را به سوی فروپاشی و تجزیه سوق دادند. در سال 1991 اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. 🟢 انقلاب دهقانی در سال 1949 انقلاب کمونیستی چین به رهبری مائو تسه دونگ، به پیروزی رسید. رهبران جدید همه رقیبان و منتقدان را به اتهام خیانت اعدام کردند. مائو اراضی کشاورزی را ملی، و مالکیت خصوصی را لغو کرد.مزارع اشتراکی تأسیس و همه مجبور بودند در این مزارع  کار کنند. مردم برای مسافرت باید جواز دریافت می کردند. امپریالسیم امریکا و غرب دشمن اعلام شد و ارتباط با این کشورها مجازات مرگ را در پی داشت. مائو دربهای کشور را بر روی جهان بست. 🔵 جهش بزرگ مائو طرح های خیالی چون «جهش بزرگ به جلو» برای صنعتی شدن چین را به اجرا درآورد که نتیجه آن جز تباهی و قحطی و مرگ خاموش چهل میلیون نفر را به ارمغان نیاورد. 🟣 انقلاب فرهنگی مائو رهبر انقلاب چین در یافته بود، مردم و برخی از رهبران حزب بر این باورند که برای پیشرفت چین باید از همهء فرصت های داخلی و خارخی بهره ببرند، مائو با بهره گیری از فناوری های جدید نیز مخالف بود. او می خواست آثار فرهنگ غربی را از جامعه بزداید، و این اندیشه ها را برای انقلاب خطرناک می دانست. در مه 1966 فرمان انقلاب فرهنگی را صادر کرد و سربازان سرخ، برای یک دست سازی فرهنگی، دست به کار شدند مخالفان و کسانی که انقلابی نمی اندیشدند، شناسایی، پاکسازی، تصفیه و زندانی و یا آنها را به اردوگاههای کار اجباری اعزام کردند. سرنوشت انقلاب فرهنگی چون «جهش بزرگ» جز تباه کردن اقتصاد و زندگی بسیاری انسانها نبود. این مصیبت در زمان مائو ادامه یافت. پس از مرگ مائو خط مشی ها تغییر و زمینه رشد و خیزش چین آغاز شد. ⚫️ حکومت موریثی در سال ۱۹۴۵ کره شمالی مستقل شد و حزب کمونیستی به رهبری کیم ایل-سونگ، قدرت را بدست گرفت. پس از مرگ او پسرش کیم جونگ-ایل و سپس کوچک‌ترین نوه‌اش رهبری این کشور را بر عهده دارد. رهبرکره خط و مشی اشتراکی را پیش گرفت. مالکیت خصوصی را لغو و اقتصاد بازار را تعطیل،ارتباط با خارج ممنوع، غرب و امریکا را دشمن اعلام کردند. منتقد و مخالف را دشمن و ستون پنجم.نامیدند. دور کشور را دیوار کشیدند. و با شعار خود کفایی، برنامه های توسعه طلبانه اتمی و نظامی، تحریم ها کره شمالی را به فقیرترین کشور دنیا تبدیل کرد و مردم هر روز باید از نعمت خاندان کیم شکر گزاری کنند. 🟣 بهشت کمونیست خِمِرهای سُرخ طرفدار ایدئولوژی مائویستی از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ در کامبوج به قدرت رسیدند. .پل پوت رهبر کامبوج، مالکیت حصوصی و حتی پیمانهای زناشویی، خانواده را لغو کرد، آنها با دنیا قطع ارتباط و مخالفان را قتل عام کردند. پل پوت می¬خواست بهشت اشتراکی را بوجود بیاورد، در این راه  ۱٫۷ میلیون نفر را طی چهار سال به قتل رساند. حکومتهای مطلق گرا سرنوشت  و دستاورد مشابهی دارند، حکومت را گرفتار شعارها و توهمات بی بنیان مارکسیستی کردند، سرمایه ها و فرصت را نابود ساختند. فقس
☘️ سرداران، مهندسی کودتا آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇 https://t.me/Nasim_Tarikh آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc آدرس کانال ایتا https://eitaa.com/Nasim_Tarikh ✍️ عباس میرزا فرزند شاه محمد، در سال 949 ش در هرات بدنیا آمد. شاه تهماسب اول نیز در سال 951 ش، نوه خود عباس میرزا را به نائب السلطنگی خراسان تعیین کرد. کشور بین سرداران نظامی تقسیم شده بود. هر ایلتی در دست یکی از سرداران قزلباش قرار داشت. ایالت خراسان در دست سرداران قزلباش، طایفه شاملو بود تا خراسان را در مقابل ازبکها محافظت کنند. شاه اسماعیل دوم جانشین پدرش شاه تهماسب اول گردید. او شاهزادگان را قتل عام کرد. فقط برادر بزرگترش محمد میرزا که نابینا بود و فرزندانش از این تدبیر جان سالم بردند. شاه اسماعیل شخصی به هرات اعزام کرد تا عباس میرزا را به قتل برساند ولی خودش در بستر به کشته شد. 🟣 شاه نابینا محمد میرزا جانشین شاه مقتول شد و به شاه محمد شهرت یافت. شاه نابینا تسلطی بر اوضاع کشور نداشت. سردارن قزلباش خود سری در پیش گرفتند، و ملکه که مانع خودسری آنها بود، در مقابل شاه کشتند. آنها هر سدی را در برابر خود از میان بر می داشتند. آنها حمزه میرزا ولیعهد، وزیر اعظم، سلمان جابری را نیز به قتل رساندند. شاه محمد تصمیم گرفت خود مستقیماً کشور را اداره نماید تا دست نظامیان را کوتاه شود، ولی سرداران به مخالفت برخاستند و ابوطالب میرزا را به ولیعهدی برگزیدند و خودشان نیابت او را عهده دار شدند. دخالت نظامیان در سیاست پایانی نداشت. سرداران قزلباش خراسان می خواستند از زیاده خواهی های امرای ترکمان و تکلو ها، عقب نمانند. آنها عباس میرزا را به سلطنت رساندند، زیرا او پس از کشته شدن ولیعهد، فرزند بزرگ شاه بود. 🔵 تجزیه اختلافی بزرگ پدید آمد، امرای ترکمان، تکلو، عراق با سلطان محمد و هوا دار ولایتعهدی میرزا ابوطالب بودند و امرای خراسان و فارس در فکر رهایی از سلطه آنها بودند. آنها طرفدار سلطنت عباس میرزا هستند. دسته ای از امیران عراق، کرمان کاشان، فارس نمایندگانی را به خراسان اعزام و از جانشینی عباس میرزا هوا داری کردند .اسارت عباس میرزا شاهزاده عباس میرزا، تحت سر پرستی علیقلیخان از سرداران قزلباش بود. ااین خوانین به نام شاهزاده حکم می راندند عباس میرزا از خود هیچ اراده ای نداشت. تصمیم ها را سرداران بنام شاهزاده می گرفتند. مرشد قلی خان استاجلو و علقیلی خان شاملو از هواداران سلطنت عباس میرزا بودند. هریک می خواستند شاهزاده را در اختیار خود داشته باشند. در نبردی مرشد قلی خان توانست شاه عباس را به اسارت در آورد و با خود به مشهد ببرد و بنام او فرمان صادر می¬کرد. ⚫️ خیانت علیقلیخان شاملو از مرشد قلی خان شکست خورد و شاهزاده را از دست داد، او به هرات گریخت. خان شاملو که رویاهای خود را فرو ریخته و تمام نقشه هایش را نقش بر آب دید؛ علیرغم تلاشهای مرشد قلیخان، ولی علیقلیخان شاملو نپذیرفت و در یک تصمیم احساسی برای از میان برداشتن حریف و انتقام جویی از او، سفیری به بخارا نزد عبدالله خان ازبک فرستاد و خود را مطیع و خدمتگزار وی بر شمرد و متعهد شد که در گرفتن تمام ایران، خان ازبک را یاری نماید. علیقلیخان سفیر دومی نیز فرستاد و خواهان شتاب در حمله شد. سرانجام خان ازبک در با لشکری گران راهی هرات شد، وقتی خان ازبک به هرات رسید و علیقلیخان درخواستهای خان ازبک را شنید، از کرده خود پشیمان شد و پس از چندین ماه مقاومت و محاصره کشته شد. 🟢 مهندسی کودتا سردار مرشد قلی خان در اندیشه تسخیر پایتخت قزوین و خلع شاه محمد و به سلطنت رساندن عباس میرزا بود. او می خواست علیقلی خان شاملو را با خود همراه ساز. وقتی خبر هجوم عبدالله خان ازبک را دریافت، در اجرای نقشه خود تسریع کرد، زیرا یارای مقاومت در مقابل خان ازبک را نداشت. سردار مرشد قلی خان از اوضاع پایتخت قزوین آگاه بود، شاه محمد و امیرانش برای سرکوبی شورشیان ، در اصفهان و جنوب کشور بودند. مرشد قلیخان به همراه عباس میرزا از راه طبس و با حمایت طوایف افشار و ذوالقدر شیراز و کرمان که نسبت به شاه عباس اعلام وفاداری کرده بودند به سوی قزوین حرکت و پایتخت را بدون خون ریزی اشغال و کاخهای سلطنتی تصرف و شاه عباس اول در سال 966 ش به سلطنت رسید. سلطان محمد و امرایش سلطنت شاه عباس را پذیرفتند.
آشنایی با سلسله غزنویان
تاریخ گذشته ای که حال را می سازد رضا احمدی ✍️ درباره ی واژه ی تاریخ سه نظر وجود دارد. عده ای آن را فارسی دانسته اند که از ترکیب «ماه روز» کلمه مورخ ساخته شده است و مصدر آن را تاریخ دانسته اند. نظر دوم آن است که از ریشه عربی «الارخ» «ارخ» «ورخ» و توریخ تأریخ ساخته اند. نظر سوم تاریخ کلمه عبری دانسته¬اند که از واژه «یرخ» به معنای ماه و قمر است. معنی لغوی تاریخ تعیین زمان رویدادهاست. این واژه در زبان‌های مختلف با مفاهیم متعدد به کار می‌رود. از اعلام وقت یا باز شناساندن زمان کاری نسبت به مبدأ که گویا حادثه ای بزرگ رخ داده است. هدف از تاریخ تعیین مبدئی عام و دائم برای محاسبه و ذکر زمان بوده است. بر اساس حوادث مستمری که بر بشر گذشته است، از آفرینش، ظهور انبیا، فراز و فرود دولتها و...در بر می گیرد. تاریخ دراصطلاح، خبر دادن از آنچه در گذشته در جهان رخ داده است یا آشنايى با اوضاع و احوال جهان، علم به اوضاع و احوال انسان و زمان، در چهارچوبى عام.، حوادث و رويدادهايى كه به وجود آمده و در نقطه¬اى از زمان از ميان بوده است. دکتر علی شریعتی تعریف زیبای برای تاریخ ارائه می کند که بسیار معنا دار است. « تاریخ گذشته ای که حال را می سازد» این تعریف برای من بسیار جالب بوده است. امروز زمانی است که آینده را رقم می زند. پس آنچه امروز داریم، محصول گذشته ای است که پدران ما آن را کاشته¬اند و آنچه انجام می دهیم آثارش دامن فرزندان ما را می¬گیرد. سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امروز ما در عزت و ذلت فرزندان ما خود را نشان می دهد. اگر امروز با سیاست¬های احساسی، و بی برنامه، براساس روزمرگی عمل نماییم، سرزمین سوخته برای فرزندانمان به ارث خواهیم گذاشت و آنها سرنوشت شومی خواهند داشت. کسانی که نتوانند گذشته را به یاد بیاورند، محکوم به تکرار آن هستند. یا کسانی که از تاریخ نیاموزند، محکوم به تکرار آن خواهند بود. 🔗 https://t.me/Nasim_Tarikh
📜 حاکمیت دوگانه و انحطاط ایران 📃 سلاطین و حاکمان می توانند با سیاستهایی که دارند ملت و کشور خود را خوشبخت یا تباه و نابود سازند. یکی از کسانی که با سیاستهایش زمینه انحطاط و نابودی ایران را فراهم آورد، سلطان محمد خوارزمشاه بود. پس از سقوط سلجوقیان خوارزمشاهیان به قدرت رسیدند. سلطان محمد خوارزمشاه، نامدارترین پادشاه آنها بود. در زمان او چنگیزخان مغول به ایران حمله و از ماوراء النهر تا اصفهان را ویران ساخت. سلطان محمد ابتدا حوزه ی نفوذ خود را در ایران مرکزی گسترش داد و تا مرزهای خلافت عباسی رساند. او در خارج از مرزهای شرقی به جهاد و گسترش نفوذ اسلام مشغول شد. او با جهادهایی که در نواحی شرقی انجام داد به ثروت فراوانی دست یافت و این دستاوردها موجب غرور، خود سری و استبداد بیشتر او شد. در اثر رفتارهای انحصار طلبانه و بر خورد های خویشاوند گرایانه و حذف نیروهای دلسوز، حمایت مردم خود را از دست داد. و با زیر پا گذاشتن قوانین جاری کشور در روابط بین المللی و کشتار بازرگانان و نمایندگان سیاسی مغولستان، جنگ خونینی به راه انداخت که ایران زیر سم ستوران مغول وحشی، ویران شد و هستی ملک و ملت نابود گردید. سیاستهای محمد خوارزمشاه، و مادرش بود که موجب اضمحلال ایران شد. 📌قدرت دوگانگی ترکان خاتون، مادر سلطان محمد خوارزمشاه، در همه ی امور دخالت می کرد و بر سلطان محمد تسلط کامل داشت و در عزل و نصب وزرا دخالت می کرد. او اکثر خویشاوندان قوم ترک خود را، در اداره ی دولتی شریک قدرت ساخت. ترکان خاتون، دربار، مستقلی داشت. غایرخان با حمایت او، بازرگانان مغول را کشتند و عذاب الیم را بر ایران نازل کردند. 📌سیاستهای ناموفق داخلی همه مناصب مهم و کلیدی را به ترکان خوارزمی، و خودیهای بی لیاقت واگذار کردند و تاجیکها و دیگر اقوام را از گردونه ی قدرت خارج کرد. این انحصار طلبی موجب دو دستگی در حکومت شد. سلطان محمد، در جبهه های نبرد موفق بود ولی در اداره داخلی کشور ناموفق بود. واگذاری مناسب به خودی ها، فشارهای مالیاتی، تبعیضها و زیاده خواهی های عوامل حکومتی، طغیان درایالتها، افزایش یافت و در این شرایط زندانها از عالمان و صوفیان و ناراضیان پر شده بود. 📌سیاستهای منطقه ای اشتباه سلطان محمد، متاسفانه اشتباه خسرو پرویز را تکرار کرد. او خان نشین های حاشیه ی مرز شرقی خود را از میان برداشت. قراختائیان را نابود کرد. این خان نشینها، میان حکومت خوارزمشاهی و صحرا گردان مغول، مانعی مستحکمی بودند و در مقابل مغول ایستادگی می کردند و این سیاستهای اشتباه بود که نتایج وخیمی به بار آورد. 📌درگیریهای فرقه ای بدنبال سیاست های جانب دارانه ی مذهبی که در عصر سلجوقیان در ایران مرسوم شد، شافعیان مورد حمایت قرار گرفتند و اما به دیگر مذاهب، بی توجهی صورت گرفت. این اقدام موجی از اختلافات شافعی، حنفی، رافضی، باطنی را در سراسر ایران برافروخت. هر روز در شهرها، درگیری خونین بین طرفداران هر مذهب در جریان بود. که هزاران قربانی در هیت ار گیریها در پی داشت. مردم و جامعه از این درگیرها ی مذهبی خسته و در خواست مرگ میکردند. 📌حذف نخبگان سلطان محمد ، خاندانها و علمان ذی نفوذ را در شهرهای مختلف از میان بر داشت. خاندان صدر بخارا را که از نفوذ بالایی برخوردار بودند، به خوارزم تبعید کرد و تخم کینه را در دلها کاشت. او خطبا را به تبعید فرستاد. در سمرقند و دیگر شهر ها هم همین اقدام را تکرار کرد. و سیاست حذف نخبگان را در پیش گرفت. 📌بی توجهی به تغییرات منطقه ای سلطان محمد، بخاطر سپاهیان بی شمارش و فقدان مشاوران دلیر، از تحولات منطقه ای بی خبر مانده بود. چنگیزخان، با یکپارچه سازی صحراگردان ، با ایران هم مرز شد. آنها خطر بالقوه ای برای دولت خوارزمشاه بود که مورد غفلت واقع شد. 📌حادثه اترار پس از عقد عهدنامه، بین خوارزمشاهیان و مغولها ، 500 بازرگان مغول، با مقادیر هنگفتی کالای گرانبها از مغولستان به ماوراءالنهر آوردند. غایرخان حاکم اترار، بازرگانان را کشته و اموال را تصرف کرد. او از نزدیکان ترکان خاتون بود. چنگیز هیئتی در اعتراض نزد سلطان محمد اعزام کرد، سلطان محمد، هیئت خان مغول را به قتل رساند. چنگیزخان به ایران حمله کرد و آن را به‌ سر زمین سوخته تبدیل نمود. مغولها قریب 100 سال بر ایران حکومت کردند. حاکمیت دوگانه سلطان محمد و مادرش ترکان خاتون، این فجایع را ببار آورد.
☘️ شاهی که وارث ایران ویران شد آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇 https://t.me/Nasim_Tarikh آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc آدرس کانال ایتا https://eitaa.com/Nasim_Tarikh ✍️ شاه عباس در سال 949 ش در هرات بدنیا آمد از دو سالگی از سوی پدربزرگش شاه تهماسب والی هرات و به نیابت اوبه سلطنت رسید. در عصر صفویه شاهزادگان از کودکی به حکومت یکی از شهرها می رسیدند و زیر نظر والیان قزلباش حکومت می کردند. با ائتلاف دو طایفه شاملو و استاجلو برای اولین بار شاهزاده عباس میرزا در ده سالگی در هرات غیر رسمی به سلطنت رسید و سکه به نام او زده شد. پس از مدتی ائتلاف آنها به دشمنی تبدیل شد و استاجلوها شاهزاده را ربودند و به مشهد بردند. مرشد قلیخان استاجلو، به همراه شاهزاده و دو هزار نیرو، قزوین را تصرف کردند. شاه محمد تسلیم شد و در سال 966 ش از اصفهان به قزوین آمد و رسماً از سلطنت کناره گرفت و حکومت را به پسرش عباس میرزا واگذاشت. شاه عباس در هفده سالگی رسماً به سلطنت رسید. دوره سلطنت شاه محمد از دوران سیاه حکومت صفویه بود که برای شاه عباس به ارث رسید. در این دوره کشور آماج طغیان، کشتار و نزاع بی پایان بین سرداران قزلباش و ناامنی فراگیر و باز ایستادن چرخ اقتصاد و تولید گردید. شاه عباس وارث این ویرانه ها شده بود. 🟣 واگرایی اجتماعی ضعف شاه محمد و دربار، موجب زیاده خواهی های سرداران قزلباش، ایلات و طوایف گردید. رویارویی نیروهای اجتماعی از ترک و ترکمن و تاجیک، وحدت ملی را از میان برده بود. هر منطقه در سیطرهء ایلی از ایلات قزلباش قرار داشت که به صورت مستقل عمل و با منازعه و درگیری با دیگر ایالتها، سعی در حذف و از میان برداشتن دیگر رقیبان داشتند. جامعه گرفتار هرج و مرج و ناامنی و کشتار شده بود. نزاع دائمی بین سرداران و تاجیک های دیوان سالار، که حافظ قوام دولت بودند موجب تزلزل حکومت و دولت مرکزی شده بود این منازعات، جامعه ایران را به واگرایی و تجزیه سوق داده بود. در این دوره خراسان در سیطرهء شاملوها و استاجلو ، در سلطنت غیر رسمی عباس میرزا قرار داشت. قزوین و دربار در سیطره تکلوها و ترکمنان بود.اصفهان و فارس در دست ذوالقدرها، گرگان و مازندران در دست قاجارها و کهکیلویه در دست افشارها بود، راملوها در بغداد سیطره داشتند و...اقتدار شاه و درباره بگونه ای نبود که ایلات را تحت مدیریت خود داشته باشند، بلکه شاه و دربار در سیطرهء سرداران ترکمنان و تکلوها قرار داشت که خود آنها یک ضلع نزاع ها بودند. 🔵 تجزیه سرزمینی ناتوانی شاه محمد در مدیریت کشور موجب شده بود که قدرتهای منطقه¬ای و همسایگان، دولت ضعیف حاکم بر ایران را به رسمیت نشناسند و با تجاوز، شهرهای مرزی را اشغال کردند. زمانی که شاه عباس به سلطنت رسید، خراسان عرصه تاخت و تاز ازبکها قرار داشت، و غرب کشور و تبریز نیز به اشغال عثمانی ها درآمده، سیستان نیز آماج غارت دائمی ازبکان بود. قندهار را شاهزادگان تیموری تصرف کرده بودند.، گرجستان و قره باغ در اشغال شورشیان قرار داشت.. فقط عراق عجم، در اختیار شاه عباس بود. 🟢 دو راهی پس از به سلطنت رسیدن شاه عباس، مرشد قلی خان استاجلو، به وکالت ونیابت دربار رسید. شاه در شرایط خاص قرار داشت، تیم مرشد قلیخان استاجلو، سعی داشتند، شاه را مدیریت کنند و به نام او قدرت را بدست بگیرند. شاه در سر دو راهی قرار داشت یا باید تسلیم سیاست نظامیان شود که سرنوشت محتوم پدر و برادرش در انتظار او بود یا اقتدار نشان می داد و در مقابل تمامیت خواهی های قزلباش ایستادگی می کرد و موجب تضعیف ارتش و دولت خود می شد. او به دنبال سیاست و راه میانه بود که دوران گذار را طی نماید و به این می اندیشید که هم استقلالش را حفظ و هم از توان نظامی قزلباش در جهت بیرون راندن متجاوزین بهره گیرد. 🟣 تجربه های تلخ شاه عباس از کودکی شاهد برخوردهای خشن و زیاده خواهانهء سرداران قزلباش بوده است. شاه هفده ساله، خاطرات و تجربیات تلخی از رفتار آنها داشت. همهء این فجایع یا به دستور سرداران یا عاملیت آنها صورت گرفته بود. پس از فوت شاه تهماسب دوره قدرت یابی و خودسری های قزلباس آغاز شده بود. شاه عباس شاهد زیاده خواهی ها و ستمگری های آنها بود.او شاهد کشتار شاهزادگان بدست قزلباش، و به گروگان گرفته شدن خودش، کشتن مادرش، و قتل برادرش حمزه میرزا ولیعهد، و نیز کشتن وزیر اعظم پدرش، سلمان جابری، و قرار دادن او در مقابل پدر و برادرش، و نیز تبدیل شدن خود او به ابزاری برای زیاده خواهی های سرداران قزلباش بود. شاه جوان بدنبال اجرای طرحی بود که به خودسری های سرداران قزلباش پایان دهد، ولی در این شرایط سخت کشور، امکان اجرای آن نبود.
گزارشی تاریخی دکتر فرهاد زند ( باستانشناس) از شوش کهن ، بخشی از تمدن ایران زمین.. دکتر زند مطالب را براساس کاوش های چغامیش به دست باستان شناس آمریکایی خانم هلن کنتور  و بر اساس مستندات باستانشناسی و علمی  ارایه می دهد... ...که اکنون بر ویرانه هایی کهن نشسته است و با پیکری از آجرهای بناهای کهن.. همچون آجرهای زیگورات عیلامی کاخ های هخامنشی، اشکانی ، ساسانی، نظاره گر جهان بی بنیاد است و بد روزگار،از یورش آشوریان تا یورش اسکندر و غروب خود در زمان شاهپور دوم ساسانی و در نهایت گلوله باران ارتش متجاوز صدام که پیکر زخم خورده اش را رنجور تر ساخت،  اما۰۰۰۰ اما هیچکدام نتوانست از عظمت شوش کهن بکاهد و بخش چشمگیری از تمدن بشری را محو سازد از قلعه شوش خواهم گفت و اقامت چند ماهه ام در این قلعه و کاوش چغابنوت از کاخ داریوش و اسکندر و ازدواج هزار دختر ایرانی با سرداران و سربازان یونانی به دستور او از عیلام و شهر پانزدهم واین تمدن شگفت انگیز ازیاد رفته و در نهایت از اشیای نفیسی که از این ویرانه ها به یغما رفت و در موزه های جهان جای گرفت. 👇👇👇 📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
☘انتخابی بسیار تلخ، اما ناگزیر آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇 https://t.me/Nasim_Tarikh آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc آدرس کانال ایتا https://eitaa.com/Nasim_Tarikh ✍️ 🔵 سردار تاجبخش پس از به سلطنت رسیدن شاه عباس اول، مرشد قلیخان استاجلو، با لقب وکیل السلطنه، به فرمانرواِئی مطلق رسید. وزیران و لشکریان از او دستور می گرفتند. احکام و فرمانهای سلطنتی را بی اجازه شاه صادر و مناصب را در بین وابستگان خود تقسیم کرد. مرشد قلیخان، شاه سابق و ابوطالب میرزا، و دیگر شاهزادگان را به قلعه الموت فرستاد. علاقه مرشد قلیخان به شاه، فقط برای آن بود که بنام شاه حکومت کند. در مقابل، شاه عباس علاقه به او نداشت و بلکه روز به روز از او متنفرتر می شد. گذشته از اینکه رفتار تحکم آمیز مرشد قلیخان، با شاه عباس موجب تنفر او از خان استاجلو شده بود. شاه اصرار داشت لشکری برای کمک به علیقلیخان به هرات اعزام شود تا آنها را از محاصره ازبکها نجات دهد ولی مرشد قلیخان تعلل کرد. وقتی که خبر کشته شدن علیقلیخان شاملو، که در محاصره هرات بود به شاه عباس رسید او بسیار ناراحت شد و تصمیم برای براندختن مرشد قلیخان گرفت و او را به قتل رساند. هنگامیکه شاه عباس یک سال و نیم بیش نداشت از سوی شاه تهماسب اول، به حکومت هرات فرستاده شد. او از شیر مادر علیقلیخان تغذیه و در دامن پر عطوفت او بزرگ شد و شاهزاده از پدر و مادرش دور افتاده بود. علیقلیخان و همسرش چون پدر و مادرمهربان او را بزرگ کردند. شاه عباس به علیقلیخان شاملو و خانوادهء او بسیار علاقمند بود. 🔴 بحران های سخت شاه عباس پس از تاجگزاری با سه بحران سخت روبرو بود. خودسری سرداران قزلباش، اشغال غرب کشوراز قفقاز تا همدان، و شرق کشور از مرو تا یزد میدان تاخت و تاز ازبکان بود. شاه هفده ساله که در زیر سلطه و تحکُم مرشد قلیخان قرار داشت، ابتدا سردار مرشد قلیخان را از میدان برداشت، اما فتنه سرداران قزلباش را علیرغم مصائبی که داشتند آنها برای آینده وانهاد و سعی داشت از توان آنها برای آزادی شهرهای اشغالی استفاده کند. ایران پس از شاه تهماسب اول و تا روی کار آمدن شاه عباس اول دچار بحران ناکارآمدی بود و نمی توانست در یک زمان در دو جبهه با عثمانی و ازبکها بجنگد و باید مهمتر را انتخاب می کرد و به انتخابهای تلخ تن در دهد. 🟢 انتخاب بسیار تلخ سیاست میدان احساسات، آرزوها و آرمانها نیست و بلکه میدان انتخابهای سخت و تلخ است. شاه جوان علیرغم خواست درونی خود، و خواست ارتش و ایرانیان و شهرهای اشغالی مجبور شد با شرایط دولت عثمانی صلح کند و گرجستان، قره باغ، گنجه، ایروان، تبریز، ارومیه، کردستان و همدان را در عهدنامه «فرهاد پاشا» دولت عثمانی واگذار کند.و پس از صلح با حریف نیرومند غربی ایران، آسوده خاطر و با خیال فارغ تر به تنبیه یاغیان داخلی و حریف سر سخت شرقی ازبکها همت گماشتت. هیئت صلح ایران در خرداد 969 ش همراه با هدایا و با شاهزاده حیدر میرزا که او را بعنوان گروگان به استانبول فرستادند. در آذر 969 ش عهدنامه «فرهاد پاشا» به امضا رسید و دولت ایران متعهد شد که علاوه بر واگذاری این مناطق به دولت عثمانی نباید در ایران به شخصیت های مورد احترام اهل سنت و خلیفه اول، دوم و سوم اهانت نمایند. پس از انعقاد صلح، مردم بومی و جمعیت های خود جوش قفقاز، برای آزادی این مناطق قیام کردند که شاه عباس مجبور شد، طی نامه ای از آنها بخواهد که دست از آزاد سازی این مناطق بردارند تا روز موعد که دولت ایران اقدام نماید. همه این انتخابها برای شاه جوان بسیار تلخ بود ولی برای مصالح ملی باید این تلخی ها را به جان خرید. 🔴 آزاد سازی شرق شاه جوان خود را آماده نبرد با ازبکانی کرد که از بلخ تا یزد به تاراج داده بودند. شهرهای هرات، بلخ، مشهد، نیشابور، دامغان و...در اشغال آنها بود. بیش از پنج سال نبرد و دادن تلفات زیاد، شاه عباس ازبکها را شکست داد و شرق ایران را آزاد ساخت. 🟣 آزاد سازی تبریز شاه عباس بزرگ، پس از آزاد سازی شرق کشور در یک عملیات غافلگیرانه خود را به تبریز رسانده و ۲۹ مهر ۹۸۲ ش پس از بیست روز مقاومت عثمانی ها تبریز را آزاد ساخت. پس از فتح تبریز شاه عباس کبیر طی چهار سال گرجستان، ارمنستان، قره باغ، ارومیه و... از وجود عثمانی ها آزاد ساخت و به دامن ایران بازگرداند. 🟢دولت مردان ملی، وطن خواه همیشه با انتخابهای تلخ و سخت مصالح ملی را بر منافع زودگذر، ایدئولوژیک، باندی و گروهی ترجیح می دهند و ملت و کشور خود را از روزها سخت عبور می دهند. ، اما ناگزیر
✅ پشت این پنجره‌ها ایران است 🔸به دیروز فکر می‌کنم به آن روزها که گذشته چراغ راه آینده بود این دریچه‌های سنگی چراغ‌های رابطه‌ی تاریخند فروغ مهربان چراغی می‌خواست و یک دریچه تا به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرد هنوز آینده روشن‌تر از خاموشی‌ست نگاهبان تاریخ باشیم شاید روزی گذر خوشبختی به کوچه‌ی ما افتاد ایلیا صُراحی 🔸گوردخمه‌ها یا مقبره‌هایی که در کوه قرار دارند، از نظر تاریخی بسیار باارزش هستند، ولی متاسفانه از نظر امنیت، حفظ و نگهداری در شرایط خوبی به سر نمی‌برند. 🔸بسیاری از بزرگان تاریخ کهن ایران، نظیر داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم، داریوش دوم و ... در قلب یک کوه با پنجره‌هایی به سوی وطن به خواب ابدی فرو رفته‌اند. 🔸آنچه می‌بینید یکی از شگفت‌ترین و رازآمیزترین مقبره‌ها است که در شهرستان رستم در استان فارس قرار دارد. این مقبره که آمیزه‌ای از هنر هخامنشی و هلنی است را به کورش اول پادشاه انشان و آریو برزن نسبت داده‌اند. ورود به این مقبره از طریق یک طناب ممکن است که علاقمندان و سارقان مشترکا از آن استفاده می‌کنند. در آفتاب‌لند با ما همراه باشید.  آفتاب‌لند در جست‌وجوی زیبایی‌ها👇👇 @myaftabland
🌻 انقلابی که منکر ندارد به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت ✍️علی مرادی مراغه ای ✅امروز یکی از درخشانترین روزهای تاریخ ماست روزی که مردم مشروطه گرفتند... غالبا پرسیده می شود چرا مشروطیت ناکام ماند؟! من می گویم چون مشروطه چندین دشمن کوچک داشت اما یک دشمن بزرگ! مشروطه بر دشمنان کوچکش مانند تبعید محمدعلی شاه، اعدام شیخ فضل الله، امیر بهادر...پیروز شد اما عاقبت از آن دشمن بزرگش شکست خورد، این دشمن بزرگ همانا فرهنگ سیاسی عقب مانده بود! ♦️وقتی مظفرالدین شاه خواست فرمان مشروطیت را امضا کند کثیری از رذل ترین افراد مانند امیر بهادر وزیر دربار اطرافش را گرفته مخالف بودند امیر بهادر گفت: اگر مشروطه بدهید خودم را خواهم کشت!... مظفرالدین شاه به آنها توجهی نکرد و داد! اما بزرگترین مشکل این بود که آن مردم نمی دانستند چه گرفته اند؟! پس، آنچه گرفته بودند نتوانستند نگه دارند، مدام می لغزید و از دست شان می افتاد و سرانجام نیز سر از دیکتاتوری رضاشاه درآوردند!. برای روشن شدن آن بزرگترین دشمنی که مشروطه ایرانی از آن شکست خورد دو حکایت می آورم. ♦️حکایت اول: در آن زمان، هيچ مدرسه دخترانه نبود زنان فرانسوی، یک مدرسه دخترانه در تهران(دروازه قزوين) باز کردند كه به «ژاندارك» معروف شد و برای تحصیل دختران ارمنی ایرانی بود... وقتی شرایط تحصیل دختران در تهران چنین بود اوضاع شهرستانها را حدس بزنید...! در آستانه مشروطه، زنان مبلغ انگليسی در یزد، يك درمانگاه زنانه برپا كرده و کنار آن، يك مدرسه سه كلاسه نیز ساختند كه به دختران زرتشتی آموزش دهند، نایب الحكومه يزد كه آدم روشنی بود خواست دخترانش خواندن و نوشتن یاد بگیرند، دخترانش را مخفيانه و با پوشش چادر به مدرسه انگليسيها فرستاد؛ اما اندکی بعد، وقتی قضیه برملا شد مردم يزد شوریدند و چنان خشمگین بودند که بازار را تعطيل و آشوب بزرگی به راه افتاد... نايب الحكومه در اوضاع خطرناک، از ترس جان به تهران گريخت و خانواده اش نیز در يزد مخفی و سپس راهی تهران شدند...مدرسه دخترانه انگليسی نیز بسرعت منحل گردید» (سیروس سعدونديان، اولين های تهران...صص۳۲۸الی۳۳۰.) بقول ایرج میرزا: ایمان و امان به سرعت برق   میرفت که مومنین رسیدند...! ♦️حکایت دوم: در زمان مشروطه، روزنامه حبل المتین مطلبی نوشته با عنوان «واقعه عبرت انگیز»: «حاجی میرزا ابراهیم نام که در قزوین دوافروش بود صبح جمعه وفات کرد، خانواده اش می روند عقب غسال. چون حاجی مزبور شخص وطنپرست و غالب اوقات تواریخ و کتب و روزنامه میخوانده، بخاطر این، بعضی به او تهمت می زدند که بابی است. بخاطر این، غسال میرود خدمت یکی دو نفر از آقایان علما که چه می فرمایید؟ آقایان اجازه دادند که اگر نزد تو اقرار به بابی نکرده غسل او تکلیف تو است غسال مشغول میشود اما در این بین، سیدی می آید و میگوید که حاج۶ سیدجمال مجتهد فرموده این مرده را نباید بشویی، بابی است و نجس می شوی و سایر مرده های مسلمانان را هم نجس می کنی. غسال بیچاره هرچه میگوید من سوال کردم آقایان علما اجازه دادند برای شستن. اما نشد. حاج سیدجمال مجتهد هم در بیرون مشغول جمع آوری عوام بوده که بیائید و نگذارید نعش را بردارند. تا ظهر مرده بیچاره زمین بود، چون تحریک باعث شد کسی نیاید نعش را حرکت بدهد. مقصود این بود که پولی بگیرند تا مانع نشوند. اما چون صاحب مرده، سرپرستی نداشتند، مقصود را نفهمیدند، عاقبت فرستادند چهار تا حمال آمده، چهار تومان به آنها دادند که نعش را حرکت بدهند، سید موصوف اظهار کرد که آقا فرمودند این مرده را نباید در شهر بشویید، ببرید بیرون شهر. باز هم حضرات نفهمیدند مقصود از این مذاکرات گرفتن پول است. همینکه نعش را حرکت دادند اطفال را تحریک کرده بنای فحش دادن گذاردند، حمالها را هم چون تحریک کرده بودند حمالها نیز قدم به قدم، نعش را زمین انداخته، به نعش فحش زیادی می دادند و دو مرتبه نعش را برمی داشتند. با این وضعیت، نعش را بردند بیرون شهر. آقا در تهیه جمعیت بود که مبلغی بگیرد چون به مقصودش نرسید مردم را تحریک کرد در بیرون شهر مرده را از دست خانواده اش گرفته به درخت تکیه داده اول کبریت زدند، زلف و ریشش را آتش زدند و بعد نجاست آوردند به تمام سر و صورت و بدنش مالیدند،سپس حدود ۳۰۰ نفر عوام سنگ بارانش کردند و نگذاشتند دفن شود، همینطور مرده را انداخته به شهر آمدند، کسی جرأت نکرد که میت را دفن نماید! از هیچکس صدایی نیامد که در کدام دین با مرده اینطور رفتار کنند، ولو کافر باشد. مردم هم از ترس نرفتند دفن نمایند. شب در بیابان، مرده بدون کفن مانده سگها آمده قدری از بدنش را خورده...» (روزنامه حبل المتین، ش ۴۶، ۴جمادی الثانی ۱۳۲۵) و این عاقبت کتاب خواندن و روزنامه خواندن بوده...! ⏹این جامعه مثل اینکه سرِ تعادل ندارد، و حکایتش قیر و قیف است، گاهی شاه می دهد مردم نمی خواهند، گاهی مردم می خواهند و شاه نمی دهد...!
☘️چرا انقلابها شکست می خورند؟ آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇 https://t.me/Nasim_Tarikh آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc آدرس کانال ایتا نسیم تاریخ https://eitaa.com/Nasim_Tarikh ✍️ 🟢 تجربه تاریخی این فرضیه را به اثبات رسانده که معمولاً انقلابها محکوم به شکست هستند، زیرا پس از چندی آنها در مسیر نامقدر چرخه شوم و معیوب قرار می گیرند و در شاخص های چون اجرای، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض، دستگاه قضایی مستقل از قدرت، حقوق مالکیت، آزادی بیان، نظام پاسخگو، انتخابات آزاد و... کارنامه قابل قابل ندارد. چند نمونه: 🟣 قهرمانی که دیکتاتور شد رابرت موگابه ده سال در زندان رژیم آپارتاید بود. او پس از آزادی به مبارزهء مسلحانه پیوست. پس از حکومت سفید پوستان در 1980زیمبایوه تاسیس شد. رژیم جدید از شعارهای انقلابی دست برداشت و همان راه نهادهای استعماری و استثماری را در پیش گرفت. موگابه همپیمان خود جاشوآ انکومو را حذف کرد و باکشتن بیست هزار نفر قدرت را قبضه نمود. مجلس را منحل و حکومت تک حزبی را بوجود آورد و همه منتقدین را نابود ساخت. او با مهندسی انتخابات پیروزی 97 در صدی برای خود رقم زد. سیاست ها و خط مشی موگابه زمبیا را در ورطه سقوط قر داد و اقتصاد زیمبابوه را دچار ابر تورم ساخت. 🔵 جمهوری دموکراتیک خلق هایله سلاسی آخرین امپراطور اتیوپی، صاحب «فرهء ایزدی»، از اعقاب سلیمان و داوود، نبی، که خود را تجسم خداوند بر روی زمین، میدانست. او طی کودتایی. در سال 1974 سرنگون شد. سرهنگ منگیستو هایله ماریام رهبر حزب کارگران رئیس‌جمهور دموکراتیک خلق اتیوپی شد. رژیم جدید اراضی شهر و روستایی را به نفع خلق، ملی کرد. انقلابیون، در ابتدای انقلاب تمامی کارهای رژیم گذشته را محکوم می کردند، آنان رانندگی نمی کردند، کت و شلوازر نمی پوشیدند. کسانی که کروات می بستند را مجرم می دانستند. هر چیزی که رنگ و بوی آراستگی داشت به عنوان بخشی از نظام سابق تحقیر می شد. هنگامیکه طعم قدرت و ثروت را لمس کردند کم کم شعارهای حمایت از خلق و تساوی را به فراموشی سپردند. و راه و روش سلاسی را در پیش گرفتند. و امور آهسته و آرام تغییر کرد. توجه به مادیات رونق گرفت. پوشیدن لباس های غربی از بهترین خیاط های اروپا. در بین انقلابیون رونق گرفت و بهترین ماشین ها ، خانه، ویسکی، شامپاین از آن انقلابیون شده بود. منادیان جامعه بی طبقه، که به قدرت و ثروت رسیده بودند، کاخ نشین شدند، رهبر انقلاب در هیئت امپراتور خود را می دید و به ثروت اندوزی برای خود و اطرافیانش مشغول بود. 🟡 روزنامه نگار آزادیخواه. ژوزف موبوتو سه‏سه‏سكو،. پس از طي تحصيلات به روزنامه نگاري پرداخت و در 1950 به نهضت آزادي‏بخش كنگو به رهبری پاتريس لومومبا پیوست. او در مذاكرات استقلال كنگو شركت داشت. او به فرماندهی ارتش كنگو رسيد. پاتريس لومومبا، قهرمان ملي و باني استقلال كنگو را دستگير و به نيروهاي شورشی، موسي چومبه تحويل داد تا او را تيرباران كنند و در سال 1960م در سي سالگي به نخست‏وزيري رسید. موبوتو، در 25 نوامبر 1965م عليه رئيس جمهور كودتا نمود و. خودكامگی را در پيش گرفت. اختيارات مجلس را محدود و پست نخست وزير را حذف نمود. و كل اختيارات كشور را قبضه کرد و طی فرمانی اعلام كرد فقط اعضاي حزب او، حق انتخاب شدن براي مجلس را خواهند داشت. ⚫️ انقلاب فرهنگی موبوتو انقلاب فرهنگی را آغاز کرد تا با فرهنگ غربی مبارزه کندو در این راستا مردم کنگو را به خويشتنِ خويش باز گرداند. او شیر خشک به كودكان را منع نمود و دستور داد كه مردم به پيروي از قبايل جنگلي كنگو، به بچه‏هاي خود، كرم ساقه درختان را بخورانند. و... این انقلاب فرهنگی جز هرج و مرج در چیزی در پی نداشت. سپس موبوتو معادن الماس را در انحصار گرفت و ثروت خود را در بانکهای سویس ذخیره نمود و جزیره های تفریحی خریداری کرد. و...او به همان راهی که حاکمان گذشته کنگو رفتند، حرکت می کرد. 🔵این تجربه ها در قرن بیستم در کشورهای چون شوروی، چین، کره شمالی، کوبا، سودان ، عراق، لیبی آنگولا، یمن، سیرالئون، .و ...تکرار شد. که نتیجه ای جز باز تولید همان نهاد و روش های پیشین به همراه نداشته است. 🟣جمع بندی چون نهاد های سیاسی و اقتصادی تکثرگرا در این جوامع وجود نداشت تا مانع تمرکز ثروت و قدرت در دست گروه های اندک سالار شود، نیروهای جدید با استفاده از امکانات اقتصادی، برای افزایش نامتناسب قدرت سیاسی شان بهره می بردند. در غیبت نهادهای سیاسی فراگیر، چرخه های شوم به باز تولید و تداوم نهادهای استعمار و استثماری پیشین مشغولند. انقلابها معمولاً جز تغییر حاکمان چیز جدیدی به ارمغان نخواهد آورد، حاکمان جدیدراه و روش رژیم پیشین را ادامه خواهند داد.
✅ ایران سرزمین ارگ‌ها و قلعه‌های زیبا 🔸از زمانی که انسان به مفهوم بقا و امنیت پی برد، برای حفظ داشته‌های خود به ایجاد بناهایی برای مقاومت و دفاع نیاز پیدا کرد. 🔸ارگ، بورگ، برج، دژ، دز، کلات، کلا، قلا و قلعه نام‌هایی برای نوعی از استحکامات و بناهای دست‌ساز بشر در طول تاریخ هستند که بسیاری از این نام‌ها از زبان ایرانیان به زبان ملل دیگر راه یافته‌اند. 🔸این سازه‌ها برای مردمان امروز غالبا به یک معنا به کار می‌روند در حالی‌که کاربردهای متفاوتی داشته‌اند. 🔸برخی از آن‌ها کاربری نظامی، بعضی کاربری مسکونی و برخی دیگر محل سکونت فرمانروایان برای اداره شهر را تشکیل می‌داده‌اند. 🔸با هم تعدادی از قلعه‌های تاریخی ایران در کرمان، آذربایجان شرقی، لرستان، گیلان، فارس، کرمان، خراسان جنوبی، یزد، قزوین،اردبیل، خوزستان و خراسان جنوبی را به تماشا بنشینیم. 🔸این کلیپ به همت دکتر خشایار لهراسبی عزیز و تلاش‌های چندین ساله و طاقت‌فرسای او برای ثبت آثار تاریخی ساخته شده است و با کسب اجازه‌ی انتشار از شخص ایشان به دوستان کانال آفتاب‌لند تقدیم می‌شود @myaftabland
پایان اقتدار، انحصار سرداران قزلباش آدرس کانال تلگرامی نسیم 👇👇👇👇 https://t.me/Nasim_Tarikh آدرس کانال واتساپ نسیم تاریخ 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/IcaiaEPDT76EBieB4a1zZc آدرس کانال ایتا https://eitaa.com/Nasim_Tarikh ✍️ 🟣 اوضاع ایران شاه عباس در هفده سالگی به سلطنت رسید در این زمان کشور گرفتار معضلات فراوان داخلی و خارجی بود. در این زمان شاه گرفتار سرداران قزلباش است، آنها خود را وکیل شاه می دانستند و اجازه نمی دادند او در امور کشور دخالت کند. خصومت و دشمنی امرای ترکمان تا مرز جنگ داخلی رسیده بود. مسأله بعدی تهاجم خارجی بود که ازبکها هرات، مشهد و خراسان را در اشغال داشتند و تا یزد تاخت و تاز می کردند . دولت عثمانی گرجستان، ایروان، باکو و قره باغ ، تبریز، همدان، ارومیه ، بغداد و کردستان را اشغال کرده بود. عراق عجم، در دست شاه بود. شاه دو راه در پیش روی خود می دید، یا باید تسلیم سرداران باشد تا به سرنوشت پدر و برادرش دچار گردد یا باید اقتدار پیشه کند. در این زمان سرکوبی سرداران، تضعیف نیروهای نظامی در مقابل دشمن خارجی بود. تجارب شخصی شاه از اقدامات قزلباش، چون کشتن مادر، برادرش و استیلا بر پدرش، و آلت دست قرار دادن خودش تا در مقابل پدرش قرار گیرد. حتی در زمان سلطنتش او را به حساب نمی آوردند. شاه تصمیم گرفت تا قزلباش را از قدرت حذف نماید . 🔵 قزلباش کلاه سرخ هایی که ریش را می تراشیدند و سبیل بلندی داشتند، آنها کلاه قیفی قرمز همراه عمامه سفید بر سر می گذاشتند. و نیروی نظامی بودند که در به قدرت رساندن صفویان نقش بسزایی داشتند. عقاید غلو آمیزشیعی و قشری داشتند. قزلباش ها هفت طایفه بودند: افشارها در کهکیلویه و خراسان، قاجارها در گرگان و مازندارن و قره باغ، تکلوها در اصفهان وهمدان، رملوها در بغداد و خوزستان، شاملوها در خراسان و ذوالقدرها در فارس و استاجلوها نیز در آذربایجان و خراسان. ساکن بودند. ⚫️اقتدار سرداران با استقرار دولت صفویه، کشور به پنجاه قسمت تقسیم و بین سرداران ایلات قزلباش تقسیم گردید. آنها این مناطق را ملک و طِلق خود می دانستند. اکنون صد سال از تشکیل دولت صفویه می گذشت و آنها هنوز به پاس زحمات گذشتگان خود توقع رانت سیاسی و اقتصادی داشتند. شاه عباس آشنایی کاملی از زیاده خواهی و استیلاگری و جنایات آنها داشت. او تصمیم گرفت آنها را از سر راه بردارد و ایران را آزاد کند. ورود نظامیان در اقتصاد و سیاست تهدید است، شاه اسماعیل تصمیم گرفت تا آنها را از سیاست دور سازد ولی موفق نشد. 🟣 طبقه جدید ایران به تیول قزلباشها درآمد، آنها موظف بودند، نیروی نظامی را در اختیار حکومت قرار دهند. طبقه جدید قزلباش قدرت را قبضه کردند و ایران به مملکت ایران قزلباش معروف گردید. حضور آنها تعادل اقتصادی را به هم زد و در تاریخ سیستان می خوانیم که مردم سیستان از حاکم خود «نان راتبه» داشتند، و چگونه بدست قزلباش دچار وحشت و اضطراب می شدند. امرای قزلباش املاک مردم را تصرف کردند.و آشفتگی در شهر افتاد و اوباش مسلط شدند. این وضعیت در بیشتر شهرهای ایران به اجرا در آمد. ثروت به طبقه قزلباش و بستگان آنان منتقل گردید. آنها در مالیات بدعت گذاشتند و بدین وسیله به ضبط املاک مردم پرداختند و به ثروتهای باد آورده دست یافتند. 🔵 رانت اقتصادی قزلباش تولید و تجارت را در انحصار خود گرفت؛ آنها به سودهای بسیاری دست یافتند. در سال 952 ش، انحصار تولید صابون را از شاه تهماسب گرفتند.« عمال صابونخانه نیریز، پیه و مواد اولیه صابون را به بهای کم می خریدند و صابون را به بهای گران می فروختند و قدغن کردند که هیچ کس حق تولید و فروش آن را ندارد. هرکس اقدام کند، مجرم است. 🟢 تصمیم بزرگ شاه عباس می خواست به خود سری و زیاده خواهی های سرداران قزلباش پایان دهد. در زمان شاه تهماسب اسرای زیادی از گرجیان، ارامنه و چرکس را به قزوین آوردند. شاه عباس تصمیم گرفت نیروی سومی را وارد قدرت کند و از فرزندان اسرای قفقازی ارتشی دائمی تشکیل دهد. ارتشیان جدید فقط به شاه وفادار بودند. تعداد آنها چهل هزاری تن بود. با این ارتش بزرگ می توانست موانع پیش رو را از میان بردارد. تشکیل ارتش دائمی، اولین گام در حذف قدرت سرداران قزلباش بود. مهمترین تصمیم شاه در این زمان تأمین مالی ارتش دائمی بود. بدین خاطر نوع مالکیت اراضی را تغییر داد. و سپس تصمیم مهم دیگری گرفت و اراضی که درگذشته در اختیار سرداران قزلباش بود را از آنها پس گرفت و به اراضی خالصه تبدیل کرد و درآمد آن را مستقیم به خزانه شاهی واریز و برای هزینه های ارتش جدید صرف می کرد. با این اقدام، اقتدار اقتصادی سرداران قزلباش در هم شکست. ارتش ملی تعلق قومی و ایلی نداشت و به شخص شاه وفا دار بودند. اللهوردیخان از گرجیان تازه مسلمان به فرماندهی این ارتش برگزیده شد.
✅ دریغ است ایران که ویران شود 🔸شیراز اسم رمز تمام شهرهای ایرا‌ن‌زمین است. تمام شهرهای این مرز پرگهر، اگر نه، کیست که نداند جای‌جای شهرهای ایران، سرشار از آثاری تاریخی‌ست که به محاق فراموشی رفته‌اند. 🔸در تقویم ایران هفته‌ای به نام شیراز نام‌گذاری شده، اما خود شیراز هم مانند بقیه‌ی شهرهای ایران آن‌قدر بزرگ است که در یک روز و یک هفته نمی‌گنجد. 🔸در حقیقت وقتی اسم شیراز می‌آید اولین چیزهایی که به ذهن می‌رسد. بوی بهار نارنج است و تخت جمشید و پاسارگاد، کوروش و پادشاهان مختلف هخامنشی و ساسانی، حافظ، سعدی، باغ ارم، کریمخان زند، باغ‌های زیبای مصفا و ... و ... 🔸ایران بی‌شمار آثار خفته در خاک دارد، آثاری از تمدن‌های ناشناخته و نوشناخته که هیچگاه برای کاوش در آن‌ها همتی در مسئولین وجود نداشته است. 🔸آثاری خفته در لرستان، کردستان، خوزستان، کرمانشاه، آذربایجان، خراسان، سیستان و بلوچستان، گیلان، مازندران، کرمان، یزد، ایلام، اردبیل و .... که اگر همتی بود، ایران نیاز به هیچ منبع و معدنی نداشت. 🔸این تصاویر هوایی اثر دکتر خشایار لهراسبی است. در آفتاب‌لند با ما همراه باشید.  آفتاب‌لند در جست‌وجوی زیبایی‌ها👇
✍️ مهران صولتی 🖊 چرا آموزش تاریخ در برخی از حکومت‌ها حساسیت برانگیز است؟ سید جواد طباطبایی در گفت‌و‌گویی که حدود سه دهه پیش با مجله نقد و نظر انجام داد اروپای مدرن را بر خلاف تصور ما، تاریخی‌تر از ایران معرفی کرد با این استدلال که اروپایی‌ها به تاریخ گذشته خود بازگشتند و آن را در افق امروز بازخوانی کردند ولی ایرانی‌ها به رغم پیشینه تمدنی شگرف از غور در تاریخ خود غفلت کردند. @sokhanranihaa اما واقعیت این است که دانش تاریخ برای برخی از حکومت‌ها کابوس محسوب شده و تلاش می شود تا به صورت سیستماتیک مورد بی‌اعتنایی و فراموشی قرار گیرد. آموزش تاریخ در مدارس به امری ملال‌آور تبدیل شده و هر گونه خوانش متفاوت از آن با بازخواست مسئولان مواجه می‌شود. حال شاید بتوان برای این بی‌مهری هدفمند برخی از حکومت‌ها با تاریخ و آموزش آن دلایل زیر را اقامه کرد:  ✅ تاریخ وعده‌های حاکمان و اشتباهات ملت را یادآوری می‌کند: اگر چه حکومت‌ها بر روی حافظه کوتاه مدت شهروندان حساب ویژه ای باز کرده‌اند ولی مطالعه تاریخی در سطح عمومی آن می‌تواند این محاسبه را بر هم زند. تاریخ به شهروندان می‌آموزد که به مواجهه انتقادی با کارنامه خویش پرداخته و از اشتباهات‌شان عبرت بگیرند. از همین رو خواندن تاریخ می‌تواند آن‌ها را در چهارراه حوادث به تامل واداشته و از هواداری توده وار و احساسی نسبت به یک جریان بازدارد. از سوی دیگر تاریخ به نوعی یادآوری وعده های تحقق نیافته رهبران نیز محسوب می شود. دانشی که می‌تواند بی اعتباری خیال اندیشی‌های غیرواقعی و آرمان‌های توهم آمیز را آشکار سازد. ✅ تاریخ‌سازی فاتحان به وسیله تاریخ‌خوانی شهروندان بی اثر می شود: روایت مشهوری وجود دارد که واقعیت را به خوبی بازگو می‌کند؛ تاریخ را فاتحان می نویسند. اگر به تاریخ نویسی پهلوی‌ها نسبت به دوره قاجار و روایت تاریخی جمهوری اسلامی نسبت به دوران پهلوی نظر کنیم متوجه می‌شویم که دغدغه فاتحان بیش از روایت بی‌طرفانه از تاریخ، مشروعیت‌بخشی به خود از طریق نفی گذشته بوده است. پهلوی‌ها دوره قاجار را سراسر خوش‌گذرانی و وطن‌فروشی به تصویر کشیدند و پهلوی‌ها هم توسط بعدی‌ها حکومت‌هایی یک سره فساد، تباهی، و وابستگی معرفی شدند. این در حالی است که دسترسی شهروندان به منابع تاریخی غیر‌حکومتی چالش بزرگی برای فاتحان محسوب شده و روایت رسمی آن‌ها را بی‌اعتبار می‌کند. ✅ نقادی تاریخ اگر جایگزین نقالی تاریخ شود می‌تواند برای حاکمان خطرناک باشد: خوانش تاریخ اگر صرفا به نقالی آن فروکاسته شود به ذکر مجموعه‌ای از حوادث مرتبط با فرادستان یعنی حاکمان تبدیل می‌شود. تاریخی که در آن نقش مردم، فرودستان و فاعلیت آن‌ها نادیده انگاشته شده است. این در حالی است که نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دوره‌های تاریخی و آشنایی‌زدایی از آن‌ها (کشف نظم در بی‌نظمی‌ها، و قاعده در استثناها) می‌باشد. این نگاه به تاریخ از آن‌جا که آگاهی‌دهنده و رهایی‌بخش بوده و قادر است که خواندن تاریخ را به زندگی روزمره پیوند زده و برای مسیر آینده کنش‌های جمعی چشم‌اندازهای امیدبخش ترسیم کند چندان برای برخی از حکومت‌ها مطلوب نمی‌باشد. 🆑 🌹